لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۵:۰۸

«رضا»؛ تلاش برای نمایش واقعیت ارتباطات اجتماعی


به تازگی فیلم «رضا» ساخته علیرضا معتمدی به صورت آنلاین در سامانه‌های پخش فیلم در ایران عرضه شده است.

این فیلم پیشتر اکران کوتاه‌مدتی در گروه سینماهای هنر و تجربه مربوط به نمایش فیلم های متفاوت قبل از همه‌گیری ویروس کرونا داشت و در چند جشنواره بین‌المللی هم به نمایش درآمد. با این همه از زمان عرضه‌اش در شبکه‌های نمایش آنلاین فیلم در ایران صحبت درباره آن بویژه در شبکه‌های اجتماعی بیشتر شده است.

رضا داستان مرد میانسالی است در شهر اصفهان که درگیر موضوع جدایی از همسرش و یافتن رابطه‌های جدید است.

صحنه: «رضا»؛ تلاش برای نمایش واقعیت ارتباطات اجتماعی
please wait

No media source currently available

0:00 0:10:00 0:00
لینک مستقیم

از کارگردان این فیلم، علیرضا معتمدی که پیشتر سوابقی در روزنامه‌نگاری و نوشتن نقد سینمایی داشته به عنوان اولین سؤال درباره انتخاب این مضمون برای اولین ساخته بلندش پرسیدم:

«من سال‌ها به‌عنوان فیلمنامه‌نویس در سینمای تجاری ایران کار می‌کردم. نزدیک به سی فیلمنامه سینمایی و سریال و فیلم تلویزیونی نوشته‌ام که اغلبشان را تقریبا دوست ندارم. همان موقعش هم دوست نداشتم و صرفاً به عنوان یک حرفه و کار [به آن] نگاه می‌کردم، منبع درآمدم بود در واقع. آرام آرام به لحاظ حسی از مقوله سینما و کارهایش فاصله گرفتم.
این اواخر پنج شش سالی بود که کار نمی‌کردم، مخصوصاً از سال ۸۸ که دیگر غیر از دو فیلم سینمایی هیچ کاری ننوشتم و متمرکز شده بودم روی کار تبلیغات، و کارهایی که خیلی ارتباطی به سینما نداشت. تا این که شروع به نوشتن رمانی کردم که فیلم رضا در واقع بخشی از آن رمان است، فصل آخرش. موقعی که آن قصه را می‌نوشتم، به نظرم رسید که چقدر قابلیت این را دارد که تبدیل به فیلم بشود. مطابق با سلیقه شخصی خودم بود و احساس کردم دوست دارم این قصه تبدیل به فیلم بشود.
شروع کردم به نوشتن فیلمنامه‌اش. اولش هم اصلاً به این فکر نمی‌کردم که خودم فیلم را بسازم. روند نوشتن فیلمنامه نزدیک یک سال طول کشید و در این مدت، مدام علاقه‌ام به این قصه بیشتر شد. دوستان و اطرافیان و سرمایه‌گذاران فیلم و کسانی که قرار بود با من همکاری کنند، همه تشویق می‌کردند که دیگر الان زمانی که منتظرش بودی، که فیلم خودت را بسازی فرا رسیده و من هم در واقع از این مسئله استقبال کردم و این طوری شد که در واقع اولین فیلمم را ساختم.»

مناسبات تولید فیلم در سینمای ایران در سال‌های اخیر بسیار پیچیده شده است. چطور توانستید شرایط تولید فیلمتان را به عنوان اثری متفاوت از تولیدات مرسوم این سینما فراهم کنید؟

«واقعیت این است که فیلم‌هایی مثل فیلم رضا اولاً هیچ شانسی ندارند که در دل مناسبات امروز سینمای ایران ساخته بشوند. سینمای ایران غیر از آن سانسور محتوایی و بصری که ما در چهار دهه گذشته شاهدش بودیم، ابعاد عجیب و هیولاوار جدیدی پیدا کرده. یعنی مناسبات به شکلی چیده شده که یک عده با پول‌های حکومتی، نهادهای نظامی، نهادهای امنیتی و بودجه‌های دولتی یا نهادهای شبه دولتی فیلم می‌سازند، یک عده هم وابستگان به دفاتر پخش هستند که سینماها در اختیار آن‌هاست و اغلب فیلم‌های تجاری و کمدی سرگرم‌کننده می‌سازند.
بین این‌ها هیچ فضایی برای نفس کشیدن سینمای مستقل وجود ندارد. سینمای غیر مستقلش هم به معنی سینمای تجاری اجتماعی که ما در دهه‌های گذشته داشتیم که مثلاً دهه ۷۰ اوج آن بود، عملاً می‌بینیم که در ۱۰ سال گذشته تعطیل شده و فیلمسازانش کنار رفته‌اند. هیچ فیلم آن شکلی دیده نمی‌شود. این برای یک فیلمساز [فیلم] اول شرایط خیلی سختی را به وجود می‌آورد.
ولی خب ما عزم‌مان را جزم کرده بودیم که این قصه را بسازیم. به همین دلیل مجبور شدیم که از یک سری مسیرهای فرعی حرکت کنیم. برای ساخت این فیلم به من مجوز کارگردانی ندادند. مجوز تهیه‌کنندگی هم ندادند. با اینکه خودم تهیه‌کننده فیلم بودم، مجوزش را ندادند و ما مجبور شدیم از مسیر دریافت پروانه ساخت ویدئویی که آن موقع وجود داشت پیش برویم.
در واقع فیلم‌های ویدیویی یک برچسب و یک گروه‌بندی بود که در ارشاد ایجاد کرده بودند برای فیلم‌هایی که خیلی جدی‌شان نمی‌گرفتند. من فکر می‌کردم آن مسیر بهتری است و مرا زودتر به مقصدم می‌رساند. به همین دلیل از آن مسیر آمدم و فیلم را ساختم با حمایت کیومرث پوراحمد، به خاطر دوستی و آشنایی قدیمی که با هم داشتیم، به عنوان حامی و تهیه‌کننده معنوی و قانونی فیلم در کنار ما بود.
بعداً در زمان نمایش، همین را کردند چماقی و توی سر ما کوبیدند و سه سال تمام با برچسب این که فیلم ما مجوز ویدئویی دارد... معلوم هم نیست ویدئویی الان چیست. در دنیا همه فیلم‌ها با دوربین‌های دیجیتال و به یک شکل تولید می‌شود. ولی به هرحال این‌ها شکل‌ها و صورت‌های جدید سانسور در سینمای ایران است.
در این سه سال خیلی ما را آزردند و اجازه نمایش فیلم در جشنواره فجر را ندادند، اجازه اکران فیلم را ندادند، ما را به گروه هنر و تجربه تبعید کردند که سئانس‌های محدودی برای فیلم‌ها می‌گذارند که بگویند این فیلم‌ها اکران شده.»

آیا این محدودیت ها و مشکلات ارتباطی با مضمون و پرداخت فیلمتان هم دارد؟ به هر صورت مناسباتی که در فیلم از ارتباطات انسانی ترسیم می‌شود با تعاریف رسمی و موردپسند حکومت متفاوت است. آیا بازتابی از واقعیت اطراف شماست یا نشانه‌هایی است از تغییرات روزافزون در جامعه؟

«محدودیت‌ها و مشکلاتی که برای فیلم ایجاد کردند حتما ربط داشته به بحث‌های تماتیک (موضوعی) و نوع ارتباطاتی که در فیلم مطرح می‌شود. اما این که این‌ها بازتاب جامعه است یا از جای دیگری می‌آید، فکر می‌کنم بیشتر به وفاداری من به واقعیت مربوط می‌شود.
من می‌خواستم که همه مناسبات و همه لحظات فیلم واقعی باشد، و ما به ازایی در بیرون وجود داشته باشد از آن لحظه و موقعیتی که در واقع ما می‌سازیم... و خب الان جامعه ایران خیلی متفاوت است با چیزی که ما در اغلب فیلم‌هایمان می‌بینیم. یک تصویر کلیشه‌ای می‌سازند از آدم‌هایی که هیچ هویتی ندارند. در جامعه ما نه آن جوری زندگی می‌کنند، نه خانه‌هایشان آن شکلی است، نه رابطه‌هایشان آن شکلی است، نه عشق‌هایشان آن شکلی است، نه طلاق‌هایشان آن شکلی است. من در واقع می‌خواسم آن چیزی را که می‌بینم و در اطرافم حس می‌کنم نشان بدهم.»

جالب اینجاست که این تلاش در بازتاب واقعیت جامعه در فیلم‌ها را از سوی جریان اصلی سینمای ایران نمی‌بینیم. چرا؟

«نمی‌دانم راستش. این احتمالاً بر می‌گردد به این که هدف‌مان و انگیزه‌مان از ساخت فیلم چیست. اینکه ما دنبال چه چیزی هستیم از گفتن یک قصه و ساختن یک فیلم، من فکر می‌کنم آن [هدف و انگیزه] نقشه راه و مقصد نهایی را به ما نشان می‌دهد. نمی‌دانم، شاید [برای دیگران] اهمیت ندارد یا ارزش جنگیدن ندارد، یا شاید به مرور زمان یا سال‌ها کلنجار رفتن با دستگاه سانسور، سینماگران را فرسوده می‌کند و باعث می‌شود که کوتاه بیایند. برای من مهم این بود که آن چیزی که می‌بینم و احساس می‌کنم را نشان بدهم.»

و درباره اکران آنلاین چه فکر می کنید؟ به نظر می‌رسد در مورد فیلم شما به دیده شدن آن کمک کرده است.

«عرصه پلتفرم‌های اینترنتی هم خودش باز یک رانت دیگری است. یعنی شما از سانسور و انحصار و رانت سالن‌های سینما و تولید و پخش که بیرون بیایید، در فضای مجازی هم باز یک رانت دیگری وجود دارد که این‌ها، حالا درست است که به دلیل این که نیاز به خوراک و تولید برنامه دارند، خیلی سختگیری در مورد محتوای فیلم‌ها ندارند یعنی تا امروز نداشته‌اند.
ولی نکته این است که به لحاظ اقتصادی، دست سینمای ایران زیر ساطور عده‌ای است که انحصار در اختیارشان هست و این اتفاقاً خیلی نگران‌کننده است. ولی به هرحال من ناامید نیستم. ما هیچکدام‌مان ناامید نیستیم. حتماً راهی پیدا خواهیم کرد، یا به قول آن بزرگواری که نمی‌دانم که بود، راهی خواهیم ساخت.»

  • 16x9 Image

    بابک غفوری آذر

    بابک غفوری‌‌آذر تهیه‌کننده پادکست «صحنه» در رادیوفرداست و در این پادکست تحولات حوزه سینما و تئاتر  را دنبال می‌کند. او که از سال ۱۳۸۹ به رادیوفردا پیوست، گزارش‌های تحقیقی مختلفی را نیز درباره اتفاقات دهۀ اول استقرار حکومت جمهوری اسلامی منتشر کرده است. بابک غفوری آذر روزنامه‌نگاری را از سال ۱۳۸۰ در ایران آغاز کرده است.

XS
SM
MD
LG