لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۱۴:۰۷

روزنوشت‌های رهبری؛ گفتیم دلارها را در منافذ جا بدهند!


طنزنوشته‌ای از جلال سعیدی

با توجه به نزدیک شدن سالگرد انفجار ملکوتی سردار رشید اسلام، سلیمانی بزرگ، داشتیم با کارکنان بیت درباره ایشان سوگواری می‌کردیم. گفتند که یکی از مقامات حزب‌الله لبنان گفته شهید بزرگوار در سال ۲۰۰۶ مبلغ ناقابلی در حدود ۲۲ میلیون دلار به آن‌ها داده تا اندوه غزه کمی التیام پیدا کند و قرار بوده دلار بیشتری هم ببند ولی آن‌ها متاسفانه تعدادشان کم بوده برای این‌که مبلغ بیشتری را در چمدان با خودشان ببرند.

یادمان می‌آید شهید همان موقع با تماس گرفت و کسب تکلیف کرد تا در دفعات بعد این مشکل مرتفع شود؛ ما گفتیم در مواقع ضروری که بیم وهن امت اسلام می‌رود، استفاده از همه منافذ برای حفظ اصل نظام اسلامی واجب است. برهمین اساس دفعات بعد دلارها را در هر منفذی که جا می‌شود جاساز کنند تا این مأموریت الهی انجام شود.

یادمان می‌آید بعد از انجام یکی از این مأموریت‌ها برادرمان شیخ حسن نصر‌الله گفت ما خودمان هم نمی‌دانستیم نیروهایمان این‌همه جا دارند. بعضی از آن‌ها کمی اذیت شده‌اند اما با این تدبیر کیان اسلام بحمدالله حفظ شد.

شهید سلیمانی در زمینه نگرانی برای مردم غزه و لبنان یکی از خوب‌های دوران بود و خودش تعریف می‌کرد شب‌ها به خاطر گرسنگی و بی‌خانمانی کودکان لبنانی خواب‌های ناجوری می‌دید. حتی یک بار خواب دیده بود هفت کودک گرسنه ایرانی دارند هفت کودک گرسنه لبنانی و غزه‌ای را می‌خورند و ایشان توانسته بود با آرپی‌جی هفت از ناموس غزه و لبنان دفاع کند.

آقای وحید گزارش داد که خیرین خارج از کشور ۱۵۰ هزار دوز واکسن غربی کرونا به ایران هدیه داده‌اند. پرسیدیم همین را نمی‌توانستند پولش را بدهند به یک زخمی بزنیم؟ گفت متاسفانه در اثر تبلیغات رسانه‌های خارجی اعتماد ندارند. واقعا تاسف‌آور است و گفتیم به بچه‌های برنامه ۲۰ و ۳۰ بگویند نظرات منفی مردم را در مورد این خیرین بگیرند و پخش کنند.

آقای پورمحمدی آمده بود و از تاثیرات شگرف پخش مستند «غیررسمی»بر قلوب مؤمنین می‌گفت. گفتیم اگر خیلی اثر دارد، می‌توانیم از امروز هی از خودمان استوری بگیریم بدهیم بچه‌های فجازی بیت توی اینستاگرام بگذارند تا قلوب مؤمنین بیشتر آب شود.

اتفاقاً پریروز فرزند برومندمان مسعودِ بابا آمده بود از فعالیت‌هایش در زمینه حفظ و انتشار آثار گرانقدر ما گزارش می‌داد. در حرف‌هایش گفت یکی از مشکلات دفتر نشر آثار رهبری این است که شما اصلاً آثاری ندارید که ما بخواهیم نشر و حفظش کنیم. گفتیم همین رساله ما مگر کم چیزی است؟ همان را هی حفظ و نشر کنید.

گفت آخر رساله شما را دوازده‌ هزار بار از رساله امام امت کپی کردیم و دیگر چه کار می‌شود کرد. گفتیم این‌همه رساله علمای دیگر موجود است، دستگاه کپی هم که الی ماشاءالله دارید، بروید پای کار و با نام و یاد خدا کپی کنید.

واقعاً تحت‌تأثیر راهنمایی‌های ما قرار گرفت و در آخر هم چند سلفی با ما گرفت و زیر یکی‌اش هم نوشت: من و بابام، همین الان یهویی. و برای سلفی بعدی نوشت: کسایی که چشم دیدن من و بابام رو ندارن، نیان تو پیچ من. مرسی، اَه! و می‌خواست مجتبی را هم منشن کند که مانع شدیم.

گزارش دادند که مخالفان برادر لوکاشنکو در بلاروس بادکنک‌های سفید و قرمز روانه آسمان کردند. گفتیم آقای ولایتی به ایشان پیغام دهد سیره و مرام نظام اسلامی را پیشه کند تا مشکلش حل شود. آخر ما در ایران به جای بادکنک، مخالف هوا می‌کنیم که بحمدالله بسیار هم موفق بوده و الان ۴۱ سال است سواریم.

آقای حداد عادل آمد و از مصاحبه آقای ظریف با خبرنگار افغان گله کرد و گفت خبرنگار خیلی با ظریف پررویی کرده است. گفتیم اشکال از خود ظریف است. ما خودمان ۳۰-۴۰ سال است اجازه تردد خبرنگار از ۱۰ کیلومتری‌مان را هم نداده‌ایم و خیلی هم از کردهٔ خود خوشحالیم. این‌ها می‌خواهند مصاحبه کنند تا مطرح شوند که گاهی این‌گونه می‌شود.

قرار شد یک مصاحبه‌ با خانم امان‌پوری کسی برای ظریف جور شود تا از دلش در بیاید. در پایان هم حداد عادل شعری برای ما خواند:
با خامنه‌ای کسی نگردد تنها
او ولی امر و خاک کفشش ما
در هر نفسم برای او می‌خوانم
ای خامنه‌ای! تو مال من باش تنها
گفتیم ما نعلین داریم، کفش نداریم، حتماً عوض کنید. با چشمانی اشک‌بار رفت کفش ما را نعلین کند.

XS
SM
MD
LG