لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۱۱:۱۲

ایران، آمریکا و سرنوشت برجام: دیدگاه جو سیرینسیونه


کمتر از یک‌ماه از حضور جو بایدن در کاخ سفید می‌گذرد. آنطور که مقام‌های دولت تازه آمریکا می‌گویند رسیدگی به پرونده ایران یکی از اولویت‌های دولت آقای بایدن خواهد بود. و در صدر موضوعات مرتبط با ایران، برنامه هسته‌ای این کشور مدنظر است؛ برنامه‌ای که واشینگتن دوران باراک اوباما با دستیابی به برجام و پس از آن دولت دونالد ترامپ با کارزار فشار حداکثری در پی محدود کردن آن بود.

حال دو دیدگاه اصلی و چند دیدگاه جنبی در پی پاسخ به این سوال هستند که دولت تازه‌نفس ایالات متحده چگونه باید با برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی که آن را تهدیدی علیه امنیت خود می‌داند مقابله کند؛ مذاکره و گفتگو در قالب یک توافق قدیمی یا ادامه فشار حداکثری و استفاده از تحریم با عنوان اهرم فشار؟

رسیدگی به سایر رفتارهای جمهوری اسلامی که واشینگتن منتقد آن است چه زمانی باید روی میز مذاکره قرار گیرد؟ همه این‌ها سؤالاتی است که در فضای سیاسی واشینگتن پاسخ‌های متعددی به آن داده می‌شود. برای بررسی این جوانب رادیوفردا در گفت‌وگوهایی با کارشناسان ارشد این حوزه سعی در واکاویدن موضوع و یافتن پاسخ‌ها دارد.

جو سیرینسیونه محقق ارشد در انستیتوی کوینسی در واشینگتن است. او که از مدافعان سرسخت برجام است، به مدت ۱۲ سال رئیس صندوق پلاوشرز بود که متمرکز بر حمایت از ابتکارات در زمینه عدم اشاعه و رفع تنش است. دوران ریاست او همزمان بود با زمانی که واشینگتن مذاکرات با ایران را پی گرفت و برجام محقق شد.

گفت‌وگو با جو سیرینسیونه؛ ایران، آمریکا و سرنوشت برجام
please wait

No media source currently available

0:00 0:26:20 0:00
لینک مستقیم

آقای سیرینسیونه می‌خواهم از همین وضعیت کنونی این بحث را شروع کنیم. به نظرتان این اظهاراتی که از هر دو سو، در تهران و واشینگتن می‌شنویم به چه معناست؟ یک نوع موضع‌گیری و آماده شدن برای گفت‌وگوست یا اینکه مانعی جدی بر سر راه طرفین است؟

به نظرم هر دو طرف، ایران و ایالات متحده می‌خواهند به توافق بازگردند، توافقی که برنامه هسته‌ای ایران را محدود کرد، متوقف کرد، و آن را تحت بازرسی‌هایی دقیق قرار داد. ایران از سوی ایالات متحده و بهتر بگویم غرب، شاهد یک رفع تحریم چشمگیر بود و بازگشت به عضویت در اقتصاد جهانی. ایران معتقد است که بازگشت به برجام در راستای منافع ملی‌اش است، دولت بایدن هم معتقد است که این به نفع منافع ملی آمریکاست که به توافق بازگردد.

سؤال اینجاست که چگونه این کار باید انجام شود. هر دو طرف معتقدند دیگری باید قدم اول را بردارد. آیا راهی هست که هر دو طرف قدم اول را بردارند؟ این آن رقص دیپلماتیک حساسی است که الان شاهد آن هستیم و بیانیه‌هایی که از کاخ سفید و تهران به گوش می‌رسد باید در همین راستا تعبیر شوند. خصوصاً برای من صحبت‌های اخیر جواد ظریف جالب بود که از توان اروپا برای ایفای نقش کلیدی در این زمینه سخن گفت.

هم‌اکنون کار شدیدی در پشت پرده چه از سوی ایران و چه ایالات متحده در حال انجام است که اروپا به نوعی نقش یک مامای دیپلماتیک را این وسط بازی و بازگشت به توافق را تسهیل کند. من اطمینان دارم که این بازگشت به برجام انجام می شود اما ممکن است طولانی‌تر از آنچه پیشتر تصور می‌شد طول بکشد.

برخی تصورشان این بود که این موضوع همان روز اول ریاست جمهوری جو بایدن است. گروهی دیگر می‌گفتند شاید این بازگشت پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران محقق شود. شما چه فکر می‌کردید؟

تمایل این بود که موضوع روز اول باشد. اما از لحاظ سیاسی این کار، غیرممکن بود. به این دلیل که اولاً موضوعات بسیاری که احتیاج به رسیدگی فوری دارند روی میز پرزیدنت بایدن هستند، از جمله موضوع استیضاح رئیس‌جمهور پیشین دونالد ترامپ. شاید از آن مهم‌تر اینکه رئیس‌جمهور باید به موضوع مخالفت سیاسی با بازگشت به برجام، اینجا در خود آمریکا هم رسیدگی کند.

به نظر من جمهوری‌خواهان تندرو همواره از این توافق ناراضی خواهند بود و با آن مخالفت خواهند کرد. اسرائیل نفوذ زیادی بر سیاست درآمریکا دارد و کسانی که با بنیامین نتانیاهو همذات‌پنداری می‌کنند، بر مخالفت با این توافق می‌افزایند. در نتیجه رئیس‌جمهور می‌خواهد نشان دهد که همانند موضوع بسته‌های حمایتی کووید، این اقدام را منطقی و به طور مناسب انجام می‌دهد، و از همین جهت این کار را زمان‌بر می‌کند.

اما فکر نمی‌کنم که به بعد از انتخابات در ایران برسد. همگی متوجه هستند اگر بازگشت به برجام صورت نگیرد، به نفع تندروها در ایران خواهد بود و می‌تواند به انتخاب کسانی حتی محافظه‌کارتر از دولت کنونی منجر شود، و حتی محافظه‌کارتر از افرادی مانند احمدی‌نژاد. در نتیجه به نظرم به شدت این تمایل وجود دارد که کار را تا مثلاً دو ماه دیگر نهایی کنند، چون در حدود ماه آوریل در بهار، صحنه سیاسی ایران به نوعی منجمد می‌شود و هیچ مذاکره‌ای در آن زمان انجام نخواهد شد.

پیش از آن‌که به خود توافق و انتقادهایی که درباره آن وجود دارد بپردازیم، می‌خواهم درباره موضوع انتخابات که اشاره کردید بپرسم. چه تضمینی وجود دارد که در هر دو حالت، اینکه آمریکا به توافق بازگردد یا نه، ما شاهد روی کار آمدن گروهی تندروتر در ایران نباشیم؟

هیچ ضمانتی وجود ندارد. به نظرم رویکرد عمومی این است که اگر روحانی و ظریف بتوانند این بازگشت به برجام را رقم بزنند، شاید برنامه میانه‌روها جذاب‌تر به نظر برسد. شاهد رسیدن منافع اقتصادی به ایران خواهیم بود و این می‌تواند به عناصر میانه‌رو در داخل حکومت ایران کمک کند، اما هیچ ضمانتی وجود ندارد. از الان تا ماه ژوئن هر اتفاقی می‌تواند رخ دهد. کاری که می‌توانید انجام دهید این است که فرصتی فراهم کنید که عنصری میانه‌روتر این انتخابات را ببرد.

یعنی به نوعی یک آزمون خطا کردن؟ آمریکا به توافق بازگردد و ببیند چه خواهد شد؟

اگر انصاف داشته باشیم باید تأکید کنیم که تأثیر داخلی چنین توافقی، در مقایسه با تأثیر آن بر امنیت منطقه‌ای یا بین‌المللی آن، موضوع ثانویه است. فراموش نکنیم که این کاری بود که ایران و آمریکا و روسیه و چین و اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد انجام دادند. تحلیل این بود که توانایی ایران برای ساخت سلاح هسته‌ای یک تهدید کلیدی برای غرب و همسایگان منطقه است.

اگرچه که ایران یک برنامه مشخص برای ساخت سلاح اتمی ندارد، اما برنامه غنی‌سازی داشت. و غنی سازی که به تولید سوخت منجر می‌شود و همان ماشین‌های سانتریفیوژ می‌توانند غنی‌سازی در سطحی انجام دهند که برای بمب استفاده شود. و این کار هم می‌تواند به سرعت انجام شود. حال کاری که برجام کرد، و به نظرم یکی از نقاط درخشان این توافق است، محدود کردن این برنامه غنی‌سازی، ‌بسیار کوچکتر از اندازه اولیه آن بود. همه چیز از جمله یک رآکتور برای تولید پلوتونیوم را از میان برداشت. به نوعی همه چیز را برای ۲۰ تا ۲۵ سال منجمد کرد، و برنامه را تحت شدیدترین نظام‌های بازرسی که وجود دارد قرار داد.

این یک توافق درخشان بود، بهترین توافق حوزه عدم اشاعه که دیدم، و من بیش از ۳۵ سال در این حوزه کار کردم. مشکل این توافق این نبود که شکست خورد، بلکه این بود که سایر مشکلاتی که ایالات متحده با ایران دارد را حل نکرده بود. نیت این بود که پس از آن به توافق‌های دیگری دست پیدا کنند، که محقق نشد و دونالد ترامپ خیلی زود از آن خارج شد.

وقتی به دولت بایدن گوش دهید، آن‌ها این وضعیت را همانگونه می‌بینند: به برجام برگردیم، به راه‌حلی برگردیم که به اولین تهدید رسیدگی می‌کرد؛ برنامه هسته‌ای. بعد می‌توانیم وارد گفت‌وگو درباره سایر مسایل شویم. مثل برنامه موشکی، جنگ در یمن و فعالیت‌های ایران در منطقه. به نظرم این مسیر درست است و بیشتر کارشناسان با این رویکرد موافقتند.

آقای سیرینسیونه، شما از مدافعان سرسخت دیپلماسی بودید، از مذاکره‌ای که به برجام منجر شد حمایت کردید و دستیابی به آن را ستودید. در طول چهار سال گذشته،‌ وقتی مقامات پیشین ایالات متحده، که حال بار دیگر وارد دولت و وزارت خارجه شده‌اند، درباره بندهایی از توافق مورد سؤال قرار می‌گرفتند، در نهایت می‌پذیرفتند که این توافق ایده‌آل نبود. انتقاداتی هست مثلاً به بندهای غروب و محدودیت‌هایی که در سال‌های پیش رو منقضی می‌شوند یا ادامه تحقیق و توسعه به شکلی که شاهد آن بودیم. این‌ها از جمله انتقادات کسانی بوده که در طول چهار سال گذشته از خروج ایالات متحده از برجام حمایت کرده‌اند.

بله. این کاری است که منتقدان همیشه می‌کنند. ممکن است ۹۹ درصد حق با شما باشد، و آن‌ها درگیر همان یک درصد می‌شوند. آن‌ها همیشه اشکالات را می‌گیرند و آن را بزرگنمایی هم می‌کنند. و این چیزی است که ما هم‌اکنون شاهد آن هستیم و به یک مراحل مضحکی هم رسیده است. فکر می‌کنند توافق مماشات بوده، افتضاح بوده.

شاهد ماجرا به نظرم چیزی است که ما بعد از توافق شاهد آن بودیم. اگر آن‌ها درست می‌گویند چرا وضعیت با خروج دونالد ترامپ از توافق بهتر نشد؟ فراموش نکنید که او قول داد که با خروج دو سال پیش از توافق، به توافق بهتری دست پیدا می‌کند. یا اینکه برنامه فشار حداکثری او موجب کوتاه آمدن ایران یا حتی فروپاشی خواهد شد.

بسیاری بر این باور بودند که رژیم ایران که به نظرشان مسئول همه شرارت‌ها در خاورمیانه بوده، آنچنان تضعیف شده که با یک حرکت، مثل مشتی در بینی رقیب، از هم خواهد پاشید. اما دیدیم که کارزار فشار حداکثری چه کرد. تحریم و تحریم، و حملات متعدد، همکاری با اسرائیل در ترور دانشمند هسته‌ای، و ترور فرمانده ارشد در ایران، قاسم سلیمانی. فکر کردند رژیم را تضعیف می‌کند. بله اقتصاد را نابود کرد، اما ایران در موقعیتی قوی‌تر از دو سال پیش است. همانطور که آزمایش یک ماهواره‌بر در همین روزهای اخیر نشان داد، برنامه موشکی ایران پیشرفته‌تر شده، از تعهداتش در برجام هر روز بیشتر فاصله گرفته و به توانایی ساخت مواد لازم برای تولید سلاح اتمی نزدیک‌تر از همیشه شده است. نفوذش در منطقه بیشتر شده، در نتیجه می‌بینید که چنین سیاستی شکست خورده است.

آیا این موقعیتی را که برای جمهوری اسلامی توصیف کردید، مانعی بر سر راه دولت جو بایدن برای بازگشت به مسیر مذاکره نمی‌بینید؟

نه به هیچ وجه. این‌ها دلیلی است برای آن‌که برای دستیابی به توافق مذاکره کنید. این دلیلی است که کشورها حتی اگر با هم خصومت دارند،‌ با یکدیگر مذاکره می‌کنند. حتی وقتی کاملاً با یک کشور مخالفید، مذاکره می‌کند تا بر اقدامات آن کشور تأثیر بگذارید. معمولاً کشورها از فشار استفاده می‌کنند یا سعی می‌کنند به روی خودشان نیاورند که مشکلی وجود دارد یا هر راه حل جادویی دیگری را استفاده کنند.

اما در نهایت تجربه نشان داده که این دیپلماسی است که چاره کار است. و برای همین برجام جواب داد. به نظر من این توافق مشکل نداشت. شما می‌گویید ایده‌آل نبود. بله درست است، وضعیت ایده‌آل این بود که همه سانتریفوژ‌ها از بین می‌رفت، همه برنامه برچیده می‌شد اما برای چنین کاری ایالات متحده هم باید امتیاز بسیار بیشتری در زمینه اقتصادی و امنیتی می‌داد و آمریکا نمی‌خواست چنین کند. در نتیجه یک مصالحه به دست آمد.

اما به نظر من بزرگترین مشکل این توافق این بود که عکس و ویدیو به جا نگذاشت. شما نمی‌توانستید ببینید که ایرانی‌ها چه کرده‌اند. ۱۵ هزار ماشین سانتریفوژی را که برایش میلیاردها خرج کرده بودند باید از کار می‌انداختند و جمع می‌کردند. هزاران کیلو اورانیوم غنی شده را باید از کشور خارج می‌کردند، و تصویری از این اقدامات وجود ندارد، چون حکومت ایران نمی‌خواست مردم ببینند که چه اتفاقی افتاده است. اینکه این برنامه که ادعا می‌کردند برای امنیت ملی‌شان حیاتی است خاموش شده است.

در دنیای کارشناسان این حوزه، که من جزو آن‌ها هستم، همگی از این توافق استقبال کردند ؛ همه کارشناسان جهانی که در دایره راستگرایان در کشور ما، در اسرائیل، و در عربستان نیستند، این توافق را ستودند و آن را راه‌حلی عالی برای مشکل ارزیابی کردند.

اگر دولت ترامپ از این توافق خارج نشده بود، شاید امروز توافق‌های بیشتری هم مثلاً در زمینه موشکی داشتیم و به موضوعاتی چون جنگ یمن یا حمایت ایران از حماس و وحزب‌الله رسیدگی کرده بودیم. دولت ترامپ اعتمادبه‌نفس کافی برای کلید زدن این سطح از دیپلماسی را نداشت اما دولت بایدن در چهار سالی که پیش‌رو دارد، ‌به پیشرفت‌های دیپلماتیک زیادی در خاورمیانه دست خواهد یافت، و بهترین افراد برای کار بر روی این موضوع را دارد و در صدر آنها خود رئیس‌جمهور است که این توافق را خیلی خوب می‌شناسد. همچنین آنتونی بلینکن وزیر خارجه و معاون آینده او وندی شرمن که برای دستیابی به این توافق مذاکره کرده و جیک سالیوان مشاور امنیت ملی. همه این‌ها کسانی هستند که دیدند چگونه توافق به دست می‌آید، می‌دانند وقتی آن را با کارزار فشار جایگزین می‌کنید چه اثری دارد، و حال می‌خواهند بروند و آن را بهتر بسازند.

شما می‌گویید ایران نمی‌خواست مردم ببینند که چگونه این برنامه متوقف شد. اما ما در همین یک‌سال اخیر که جمهوری اسلامی پله به پله از تعهداتش در برجام فاصله گرفت، شاهد آن بودیم که این برنامه چگونه از سر گرفته شده و حالا هر روز هم قدم‌هایی تازه‌تر و سانتریفوژهای پیشرفته‌تر هم به آن اضافه می‌شود. این موضوعی است که منتقدان توافق هم در این مدت زیاد بر آن تأکید کرده‌اند. این واقعیت را چگونه می‌بینید؟

بله. برای همین توافق مهم بود. چون نصب چنین سانتریفوژهای پیشرفته‌ای را ممنوع می‌کرد. چون آنوقت شما دستگاه‌های پیشرفته‌ای دارید که به یکباره تصمیم می‌گیرید از توافق بیرون بروید و شروع کنید به سرعت اورانیوم با غنای بالا تولید کنید. برای همین توافق این اقدام را برای مدتی طولانی ممنوع کرده بود.

ببینید وقتی ترامپ از توافق خارج شد -که البته باید بگویم که این توافق گزینه خروج ندارد و آمریکا عملاً با اعمال تحریم و کارهای دیگر، آن را نقض کرده- ایران گفت در چارچوب برجام می‌تواند اقدامات جبرانی انجام دهد و فکر می‌کنند اقداماتی که کرده‌اند به نوعی در سطح اقداماتی است که ایالات متحده انجام داده است. مثلاً غنی‌سازی را در سطحی بالاتر انجام می‌دهند و ذخیره خود را بزرگتر کرده‌اند. نصب سانتریفوژهای مؤثرتر را آغاز کرده‌اند.

اما نکته اینجاست که همه این اقدامات به راحتی بازگشت‌پذیر هستند و این تصویر را می‌دهد که از سوی ایران طراحی شده‌اند که به عنوان اهرمی در مذاکره مورد استفاده قرار گیرند. در نتیجه این یک مشکل بدون راه‌حل نیست. اگر بین ایران و آمریکا و سایر شرکای برجام توافقی شکل بگیرد، شما شاهد اقدام سریع ایران در محدود کردن این اقدامات خواهید بود. سانتریفوژها را خاموش می‌کند، ذخیره اورانیوم را صادر می‌کند و همه این در فرصتی چند ماهه قابل انجام است. اما هنر اینجاست که این چگونه برنامه‌ریزی شود که همزمان با اقدامات ایالات متحده در زمینه رفع تحریم انجام شود.

در طول چهار سال گذشته، دولت ترامپ، منتقدان برجام و موافقان خروج از آن، ایرانیانی در داخل کشور مانند ۳۸ نفری که اخیراً به جو بایدن نامه نوشته و خواستار ادامه فشار سیاسی و اقتصادی شده‌اند، همه بر این باور بودند که منافع اقتصادی برجام در داخل کشور و برای رفاه مردم صرف نشد بلکه خرج فعالیت‌های جمهوری اسلامی مثلاً در منطقه و برای گروه‌های نیابتی‌اش شد. فکر می‌کنید دولت بایدن چگونه به این موضوع رسیدگی خواهد کرد که چنین نشود؟

اولاً این ارزیابی درست نیست. برآورد اطلاعاتی ایالات متحده این است که منافع اقتصادی‌ای که در سال‌های اولیه برجام از مثلاً آزاد شدن پول‌های بلوکه شده به دست آمد، بیشتر آن وارد چرخه اقتصادی ایران شد. شاید بخشی از آن وارد این چرخه نشد ولی ارزیابی اطلاعاتی آمریکا نشان می‌داد که اینگونه نبود که حمایت از حماس و حوثی‌ها و بقیه به خاطر توافق اتمی افزایش پیدا کند. من می‌فهمم که چرا برخی این‌گونه فکر می‌کنند یا می‌خواهند چنین چیزی صحت داشته باشد، اما اینگونه نبوده است.

دوم اینکه اگر آن‌ها معتقدند که فشار بیشتر، وضعیت حقوق بشر در ایران را بهتر می‌کند، پس چرا این دو سال فشار دولت ترامپ به این وضعیت حقوق بشر کمک نکرده است؟ حتی بدتر هم شده است. من می‌فهمم که چرا آدم‌ها دوست دارند یک توافق معجزه‌گونه همه مشکلات را با هم برطرف کند، اما کار این‌گونه پیش نمی‌رود. مثلاً گروگان‌ها باید آزاد شوند، ایران یک حکومت بی‌رحم، مستبد و دزدسالار (کلپتوکراسی) است که پول مردم را غارت می‌کند.

من هم نمی‌خواهم در چنین وضعیتی در جایی مثل ایران زندگی کنم. اما شما نمی‌توانید وقتی در حال مذاکره درباره سانتریفوژ هستید، موضوع حقوق بشر را هم روی میز بگذارید. چون آنوقت یک اهرم فشار در اختیار ایران می‌گذارید. چون آنوقت می‌گویید: «آهای ایران بیا ده نفر یا صد نفر از این گروگان‌ها را آزاد کن و سانتریفوژهای بیشتر داشته باش».

شما برای اینکه اهرم‌های طرف مقابل را دائم ضعیف‌تر کنید، باید هر‌چه بیشتر از موضوعات کم کنید؛ منفعت اقتصادی، در مقابل منفعت امنیتی. و دولت بایدن وضعیت را این‌گونه می‌بیند که با چنین توافقی از حرارت وضعیت کم کرده، طرفین احساس امنیت می‌کنند و سپس وارد مرحله بعد می‌‌شوند که می‌تواند شامل موضوعاتی مانند حقوق بشر، امنیت منطقه‌ و برنامه موشکی بشود.

در آن مرحله برای دستیابی به یک توافق در زمینه امنیت منطقه می‌توان همسایگان ایران را هم وارد گفت‌وگو کرد که البته آن کار بسیار سخت‌تر و سنگین‌تری است. اما هرکدام از این قدم‌ها بدون توافق درباره برنامه هسته‌ای ممکن نیست.

به منطقه اشاره می‌کنید. یکی از مهم‌ترین متحدان ایالات متحده،‌ اسرائیل، از ابتدای این روند، مذاکره، توافق، و حال تلاش برای بازگشت به توافق، مخالف آن بوده است. از آن طرف ایران همچنان موجودیت اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسد. خصومتی که ادامه‌دار است. به نظرتان ادامه این روند، چه تأثیری بر این‌گونه برنامه‌های دولت بایدن خواهد داشت؟

این موضوع دو بخش دارد. اول اینکه روابط آمریکا و اسرائیل چگونه خواهد بود. به نظرم این روابط سخت خواهد بود. بنیامین نتانیاهو عادت کرده که سیاست خارجی مطلوب خود را به آمریکا دیکته کند. او فکر‌ می‌کند دست بالا را دارد،‌ حتی اگر کشوری است که از لحاظ کمک مالی و نظامی بسیار به ایالات متحده وابسته است. او فکر می‌کند که همچنان می‌تواند با استفاده از سازمان‌هایی که در واشینگتن در خدمت حزب لیکود فعالیت می‌کنند، این روند تأثیرگذاری را ادامه دهد، اما به نظرم این تأثیرگذاری در حال ضعیف شدن است. چون افکار عمومی در آمریکا در حال متحول شدن است و آمریکایی‌ها می‌خواهند از خاورمیانه بیرون بروند، و خواستار پایان دادن به این جنگ‌های بی‌پایان هستند.

برای آمریکا، خاورمیانه از اهمیت بسیار کمتری در مقایسه با ۲۰ سال پیش یا ۵۰ سال پیش برخوردار است. مثلاً در سال ۲۰۳۵ وقتی که خودروها «موتور درون‌سوز» ندارند، اقتصاد نفتی خاورمیانه چه خواهد شد؟‌ مثلاً ما دیگر وابسته به نفت در خاورمیانه نیستیم و خود تبدیل به صادرکننده شده‌ایم.

ببینید اهمیت اسرائیل همواره برای آمریکا پابرجا خواهد بود. چه از لحاظ فرهنگی، چه از لحاظ سیاسی، ما همیشه معتقد خواهیم بود که مردم یهودی سزاوارند که وطن داشته باشند، قطعاً همینطور است. اما اینکه همواره یک موضوع امنیت ملی باشد و برای ثبات ما اولویت داشته باشد، در حال تغییر است.

به نظر من بنیامین نتانیاهو پل‌های پشت سر خود را خراب کرده و حمایت از او در حزب دمکراتیک در پایین‌تر سطح است. جو بایدن می‌خواهد به همان تلاش‌های دولت اوباما بازگردد که در تلاش برای ایجاد توازن در منطقه بود. اینکه ما ستیزه‌جویی یا نقض حقوق بشر از هر دو سو، چه ایران باشد چه عربستان سعودی،‌ محکوم کنیم. اینکه ما در موضوع اسرائیلی‌ها و فلسطینیان در میانه قرار بگیریم، و برای دستیابی به توافق میان‌ آن‌ها تلاش کنیم، نه اینکه فقط به اسرائیل چراغ سبز نشان دهیم که هر کاری می‌خواهد انجام دهد.

به عنوان موضوع آخر می‌خواهم دوباره به واشینگتن و این‌بار کنگره آمریکا بازگردم. ارزیابی شما از شرایط کنونی رابطه دولت بایدن با کنگره چیست؟ ما می‌دانیم که در زمان دستیابی به برجام، این موضوع برای دولت آمریکا تبدیل به یک چالش شد و بسیاری این موضوع را یکی از ضعف‌های برجام می‌دانند که از حمایت کنگره برخوردار نبود.

خب ببینید حزب جمهوری‌خواه کلاً در حال کشمکش است که در کل چگونه می‌خواهد با دولت بایدن روبه‌رو شود. بسیاری از رهبران حزب می‌خواهند شیوه دوران اوباما را ادامه دهند که مخالفت با همه‌چیز بود. شما باید بدانید که موضوع توافق با ایران، یکی از شاید پنجاه ابتکار عمل دولت بود که حزب جمهوری‌خواه با همه آن‌ها مخالفت کرد. حال چه موضوع بیمه همگانی باشد چه یک توافق کنترل تسلیحات با روسیه. آن‌ها این موضوع را سیاسی می‌دیدند و نمی‌خواستند یک رئیس‌جمهور دمکرات موفق باشد.

به نظرم این رویکرد در این دولت هم ادامه خواهد داشت،‌ و بایدن هم روی همراهی آن‌ها حساب باز نکرده است. بایدن برای همراه کردن حزب جمهوری‌خواه در مورد ایران کاری نمی‌تواند انجام دهد. ممکن است از حمایت برخی اعضای حزب مثل سناتور میت رامنی یا جیم ساس بهره بگیرد. این سیاست است که حزب را در رویکردش در قبال ایران هدایت می‌کند و نه امنیت ملی. به عبارت دیگر جمهوری‌خواهان از ایران به عنوان یک ترکه برای زدن دمکرات‌ها استفاده می‌کنند. این موضوعی است که برای ایجاد شکاف از آن استفاده می‌شود.

این‌ها امیدوارند که آمریکایی‌های یهودی، حمایت خود را از حزب دمکرات کاهش بدهند، اما آن‌ها همچنان اکثریت به حزب دمکرات رأی می‌دهند. البته تعداد راستگرایان یهودی آمریکایی که با آن‌ها همراه می‌شوند یا سازمان‌هایی که از حزب لیکود حمایت‌ می‌کنند هم کم نیست. اما آنچه ما با دستیابی به برجام شاهد آن بودیم، ظهور یک جامعه پیشروی یهودی آمریکایی بود مثل سازمانی به نام جی‌استریت jstreet و سازمان‌هایی که آماده مبارزه برای دیپلماسی هستند. من جز آن‌ها بودم و می‌دانم که در آن زمان پیروز شدند، و بار دیگر پیروز خواهند شد.

اما آقای سیرینسیونه اگر قوه مجریه بدون همراهی قوه مقننه کار را پیش ببرد، موقعیت ایالات متحده را تضعیف نمی‌کند؟

ترجیح این است که چنین توافقاتی را به شکل یک پیمان دربیاورید. اما حزب جمهوری‌خواه از تأیید پیمان‌ها امتناع می‌کند، حتی پیمان «استارت نو» با روسیه در سال ۲۰۱۰، از سوی اکثریت حزب جمهوری‌خواه رد شد و تنها چند رأی از آن حزب را داشت. پیمانی در زمینه خلع سلاح که عملاً ادامه رویکرد رونالد ریگان بود. بیشتر کارشناسان توافق دارند که پیمانی را در این سنا نمی‌تواند تأیید کرد، در نتیجه رئیس‌جمهور مجبور است که روابط بین‌الملل را با فرمان‌های اجرایی پیش ببرد.

هدف این است که بیشترین تلاش برای همراه کردن میانه‌روهای جمهوری‌خواه انجام شود، اما نباید توهم داشته باشید که هر دو حزب رویکردی یکپارچه در قبال ایران داشته باشند. این اتفاق نخواهد افتاد.

  • 16x9 Image

    هانا کاویانی

    هانا کاویانی، از سال ۱۳۸۶ با رادیو فردا به عنوان خبرنگار و گزارشگر همکاری می‌کند. او در این مدت تحولات سیاسی و دیپلماتیک از جمله فراز و فرودهای مرتبط با پرونده هسته‌ای ایران، و مذاکرات منتهی به توافق هسته‌ای ایران و قدرت‌های جهانی را از نزدیک دنبال کرده است.

XS
SM
MD
LG