لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۴:۱۴

هشتاد سال پس از تلاش نازی‌ها برای عادی‌سازی نسل‌کشی


عکسی از یادبود اعدام دسته‌جمعی یهودیان توسط نازی‌ها در کی‌یف
عکسی از یادبود اعدام دسته‌جمعی یهودیان توسط نازی‌ها در کی‌یف

در روز پنجم مه ۱۹۴۵، تنها چند روز پیش از امضای قرارداد تسلیم آلمان در جنگ جهانی دوم، اردوگاه ماوتهاوزن/ موتاسن به‌دست ارتش ایالات متحده آزاد شد.

به این مناسبت در ۱۱ نوامبر ۱۹۹۷ تمام احزاب پارلمان اتریش تصمیم گرفتند که پنجم ماه مه هر سال را به‌عنوان «روز یادبود علیه خشونت و نژادپرستی و بزرگداشت قربانیان ناسیونالسوسیالیسم» گرامی بدارند. یادآوری می‌شود که دولت آلمان در ژانویۀ ۱۹۹۶ و سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۵ آزاد نمودن اردوگاه آشویتس (۲۷ ژانویه ۱۹۴۵) به‌دست ارتش سرخ شوروی را به نام روز یادبود بین‌المللی قربانیان هولوکاست به یاد می‌آورند.

نازی‌ها در آلمان در ۳۰ ژانویه ۱۹۳۳ به قدرت رسیدند. آن‌ها در ابتدا در دهۀ سی تبعیضات و سیاست‌های نژادی و تعقیب دگراندیشان را در تمام سطوح اجتماع مورد اجرا قرار دادند که خود پیش‌زمینه‌ای بود برای بزرگ‌ترین کشتار جمعی و نسل‌کشی که توسط مقامات و طرفداران نازی‌های آلمان در مقیاس صنعتی انجام گرفت.

سازماندهی ناکام مهاجرت یهودیان

در ژوئیۀ ۱۹۳۸ در شهر اویان در فرانسه کنفرانسی تشکیل می‌شود در نزدیکی دریاچۀ لمان در ژنو. فرانکلین دلانو روزولت، رئیس‌جمهور وقت ایالات متحدۀ آمریکا، رهبران ۳۲ کشور را به این کنفرانس دعوت کرده بود. نتیجۀ این کنفرانس صفر بود. هدف این کنفرانس البته سازماندهی مهاجرت یهودیان از آلمان نازی بود. موانع زیادی برای مهاجرت یهودیان وجود داشت و بالاخره در پاییز ۱۹۴۱ نازی‌ها مهاجرت نازی‌ها را اصلا قدغن کردند.

بعد از وقوع شب بلورین یا کریستال ناخت (شب شیشه‌های شکسته) در شب نهم به دهم ماه نوامبر ۱۹۳۸، یعنی بعد از حملۀ نازی‌ها به کنیسه‌ها و خانه‌ها و مغازه‌های یهودیان در شهرهای مختلف آلمان و اتریش و شکاندن کل شیشه‌های ساختمان‌ها، دیگر امیدی برای یهودیان آن کشورها نمانده بود.

تصویری از حمله نازی‌ها به اموال و مغازه‌های یهودیان، معروف به «شب شیشه‌های شکسته»
تصویری از حمله نازی‌ها به اموال و مغازه‌های یهودیان، معروف به «شب شیشه‌های شکسته»

یهودیان آلمان پی برده بودند که شرکت آن‌ها در جنگ جهانی اول و دفاع آن‌ها از منافع کشور و ملی‌گرایی آن‌ها مفهومی دیگر نداشت. تا پاییز سال ۱۹۳۸ در حدود ۱۱ هزار یهودی به جزایر انگلستان فرار کردند. بعد از کریستال ناخت دیگر فلسطین و آمریکا به‌عنوان مناطق مورد علاقه برای مهاجرت یهودیان محسوب می‌شد.

البته قبل از آن آژانس یهودی در سال‌های بین ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۶ مهاجرتِ حدود ۲۹ هزار یهودی به فلسطین را امکان‌پذیر کرد و در سال‌های ۱۹۳۷ تا ۱۹۴۱ در حدود ۱۸ هزار یهودی دیگر نیز مهاجرت کردند. در حقیقت شروع جنگ جهانی دوم به معنی پایان امکان جدی مهاجرت یهودیان از آلمان بود.

از تبعیض و استثمار تا نابودی

شروع جنگ جهانی دوم در ۱ سپتامبر ۱۹۳۹ بهانۀ دیگری برای جفا و ستم علیه یهودیان شد. برای مثال آن‌ها در تابستان بعد از ساعت نه شب و در تابستان بعد از ساعت هشت شب اجازۀ ترک خانۀ خود را نداشتند. از سپتامبر ۱۹۳۹ به بعد یهودیان فقط اجازۀ خرید در مغازه‌های ویژه‌ای را داشتند که در آن‌ها «آریایی‌ها» خرید نمی‌کردند.

در برلین یهودیان فقط بین ساعت چهار تا پنج بعدازظهر اجازۀ خرید در این مغازه‌ها را داشتند. از بیست سپتامبر به بعد یهودیان دیگر اجازۀ داشتن یک رادیو را نداشتند. از ۱۹ ژوئیه ۱۹۴۰ آن‌ها اجازه تلفن کردن را دیگر نداشتند. کارمندهای بدخواه دولت نازی‌ها هر روز با پیشنهادها و ممنوعیت‌های جدیدی زندگی یهودیان را فلاکت‌بارتر می‌کردند.

در حدود یک سال قبل از شروع جنگ جهانی دوم یعنی از دسامبر ۱۹۳۹ به بعد یهودیان را مجبور می‌کردند که در کارخانجات تسلیحاتی آلمان در واحد‌های جداگانه کار اجباری انجام دهند، که آن را فقط می‌شود کار استثماری تام نامید. از ۱ سپتامبر ۱۹۴۱ به بعد، طبق دستور پلیس، همۀ یهودیان می‌بایست نشانه‌ای به خود می‌زدند که آن‌ها را از دیگران متمایز کند و قابل شناسایی باشند. و از ۱۵ سپتامبر همان سال همۀ یهودیان که از شش سال به بالا داشتند می‌بایست ستارۀ زرد به لباس‌های خود وصل می‌کردند.

به این صورت، تحقیر عمومی یهودیان در ملأعام سیستماتیزه و نظام‌مند شد. از ۱ ژوئیه ۱۹۴۳ به بعد یهودیان دیگر هیچ حقوق شهروندی نداشتند و کاملاً تحت کنترل پلیسی و نظامی قرار گرفته بودند. یکی از شعارهای نازی‌ها از ۱۹۴۳ به بعد این بود که هیچ یهودی دیگر در آلمان زندگی نمی‌کند.

ماداگاسکار یا عادت دادن افکار عمومی به نسل‌کشی

در خور دانستن است که با شروع کنفرانس وانزه یک برنامه دیگر نازی‌ها که چندین سال قبل ریخته شده بود به پایان می‌رسد: قتل جمعی یهودیان در پی محکوم به مرگ شدن بر اثر گشنه‌مانی مهلک در جزیرۀ ماداگاسکار.

یک حقوقدان و کارمند وزارت خارجۀ آلمان به نام فرانتس رادماخر در ماه مه ۱۹۴۰ فکر می‌کرد که آلمان دیگر در جنگ جهانی پیروز شده و وظیفۀ او این است که سرنوشت یهودیان را روشن کند، یعنی آلمان را «عاری از یهود» نماید. «یودن فرای» به زبان آلمانی یعنی عاری از یهودیان. این واژه‌ای تمسخرآمیز است زیرا «فرای» هم به معنی آزاد و هم به معنی عاری است که این معنی دوپهلو را هم می‌رساند که گویا آلمانی‌ها می‌توانستند آزاد شوند چنانچه دیگر در کنار یهودیان نباشند.

رادماخر در بخش «سیاست نژادی و یهودیان» در سفارت خارجه آلمان کار می‌کرد و در ۳ ژوئن ۱۹۴۰ طرح برنامه‌ای را به رئیس خود معرفی کرد که طبق آن قرار بود یهودیان را به جزیره ماداگاسکار انتقال دهند زیرا به نظر نازی‌ها یهودیان نمی‌بایست با نژاد آریایی مخلوط شوند.

برنامه این تکنوکرات نازی این بود که یهودیان غربی را به مادگاسکار و یهودیان شرقی را به لوبین در لهستان به اردوگاه‌های کار و مرگ انتقال دهند. تمام رهبران نازی از جمله آیشمن، گورینگ، روزنبرگ و هایدریش علاقه زیادی به این برنامه پیدا کردند. هیتلر حتی در این مورد با رهبر فاشیست ایتالیا موسولینی صحبت کرد.

البته ایده انتقال یهودیان به مادگاسکار ابتکار نازی‌ها نبود بلکه یک شرق‌شناس آلمانی به نام پال دلاگارد در حدود ۵۵ سال قبل از برنامۀ نازی‌ها در سال ۱۸۸۵ نیز چنین ایده‌ای داشته است، که یهودیان را بایستی به ماداگاسکار انتقال داد نه به فلسطین. این خود ابعاد تاریخی یهودی‌ستیزی و نژادپرستی را در تاریخ آلمان نشان می‌دهد.

بیرون راندن یهودیان از محلات‌شان، ۱۹ آوریل ۱۹۴۳
بیرون راندن یهودیان از محلات‌شان، ۱۹ آوریل ۱۹۴۳

البته ایده انتقال یهودیان به ماداگاسکار جهت قتل‌عام آن‌ها و از گشنه‌مانی نابود کردن آن‌ها در یک زندان جزیره‌ای خود قدمی بود در جهت عادت دادن مردم به نظریۀ دیوانه‌وار نازیها که بایستی یهودیان را به هر نوع امکان‌پذیر از بین برد.

یک سال و نیم بعد از طرح فرانتس رادماخر، شرکت‌کنندگان کنفرانس وانزه برای گرفتن تصمیمات مشخص و فوری با هدف قتل‌عام یهودیانِ اروپا دور هم جمع شدند. هدف این کنفرانس هماهنگی اداری نسل‌کشی یهودیان در سراسر اروپا بود. در حقیقت قبل از آن کنفرانس هم نازی‌ها حداقل پانصد هزار یهودی را به قتل رسانده بودند.

کشتار یهودیان با حمله به شوروی در ژوئن ۱۹۴۱ شروع شد. نیروهای اِس‌اِس از دسامبر ۱۹۴۱ به بعد تیرباران‌های توده‌ای و جمعی انجام می‌دادند. تیرباران‌های جمعی حتی احساسات یک سرباز و افسر نازی را می‌توانست برانگیزد. از این رو برای مثال در کامیون‌های سربسته یهودیان را با گاز خفه می‌کردند. چرا با گاز؟ چون دیگر یک سرباز یا افسر نازی شاهد خون‌ریزی‌های غیرقابل‌تصور نمی‌شد. لوله‌های گاز را حتی در کامیون‌های بسته یا در اتاق‌های مرگ نصب می‌کردند تا یک نازی بیش از حد احساساتی نشود. کنفرانس وانزه هنوز تشکیل نشده بود که در درۀ بابی یار در کی‌یف اوکراین در طی دو روز در سپتامبر ۱۹۴۱ در حدود ۳۳ هزار انسان را به قتل رساندند.

گتو و نابودی

با شروع جنگ جهانی دوم و حملۀ نازی‌های آلمان به لهستان و بعد از تسلیم لهستان در ۲۷ سپتامبر ۱۹۳۹، اعضای کماندوهای امنیتی وِرماخت، یعنی نیروهای مسلح ارتش آلمان، از مرکز گشتاپو، پلیس امنیتی و مخفی نازی‌های آلمان، در برلین دستورات مستقیم جهت نابود کردن یهودیان دریافت می‌کردند. دستور گشتاپو این بود که کل یهودیان را در مراکزی که نزدیک به یک شهر بود، یعنی در گتوها، اسکان دهند و متمرکز کنند.

برای مثال در ورشو پانصد هزار انسان در یک محله کاملاً محدود متمرکز شدند. برنامۀ نازی‌ها کاملاً آشکار بود. قبل از نابودی یهودیان، آن‌ها می‌بایست در خدمت دشمنان و قاتلان بالفعل خود قرار بگیرند و البته در خدمت پیشبرد جنگ. در ابتدا آن‌هایی که می‌توانستند کار بکنند، می‌بایست کار اجباری انجام دهند.

در ووچ که به آن لودز هم گفته می‌شود، از آوریل ۱۹۴۰ به بعد در حدود ۱۶۰ هزار نفر در یک گتو به سر می‌بردند. در خیلی از شهرهای دیگر لهستان از جمله در رادوم و کراکف یهودیان در فلاکت و سیه‌روزی در گتوهایی به صورت جمعی انتقال داده شده بودند. در طی سه سال لهستان یکی از اصلی‌ترین محل‌های وقوع «راه‌حل جامع برای مسئلۀ یهود» ‌شد.

در ۳۱ ژوئن ۱۹۴۱ هرمان گورینگ، مرد شمارۀ دو ناسیونال سوسیالیسم آلمان بعد از هیتلر، به راینهارد هایدریش، یک یهود‌ی‌ستیز افراطی، دستور می‌دهد که یک «راه‌حل جامع برای مسئلۀ یهود» در آلمان و در کل مناطق تحت نفوذ آلمانی‌ها در اروپا آماده کند. در ۲۰ ژانویه ۱۹۴۲ کنفرانس وانزه تشکیل می‌شود و تا پایان جنگ جهانی دوم بیش از شش میلیون یهودی را به قتل می‌رسانند.

پِتِر لُنگریش در کتاب خود به نام «کنفرانس وانزه، مسیر راه‌حل نهایی» به این نتیجه می‌رسد که اهمیت کنفرانس وانزه در برنامه‌ریزی و هماهنگی اداری و سیستماتیک یک نسل‌کشی قرار گرفته است.

نابودی یهودیان

راینهارد هایدریش، که یکی از رؤسای برجسته و عضو بخش امنیتی اِس‌اِس و رئیس ادارۀ امنیتی نازی‌ها بود و مقام خود را در دیکتاتوری ناسیونال سوسیالیسم به‌خصوص با یهودستیزی تحکیم بخشیده بود، فرد مرکزی کنفرانس وانزه بود. بعد از این‌که گورینگ به او مأموریت سازماندهی نابودی یهودیان را می‌دهد، او قاطعانه‌تر به تمهیدات مقدمات این «وظیفۀ» هولناک می‌پردازد. در حقیقت هایدریش بعد از زمان به قدرت رسیدن نازی‌ها یعنی از سال ۱۹۳۹ به بعد با «مسئله یهود» مشغول بود و شاید اصلاً تعجب‌آور نباشد این‌که او کنفرانس وانزه را سازماندهی کرد.

اکثر مدعوین این کنفرانس سیاستمدار نبودند بلکه کارمندان وزارتخانه‌های مختلف بودند؛ تکنوکرات‌های کارکشته. کل این کنفرانس هم فقط ۹۰ دقیقه طول کشید. هیچ‌کدام از شرکت‌کنندگان کنفرانس هیچ اعتراضی در خصوص اهداف مطرح‌شده توسط هایدریش ابراز نکردند.

عمارت محل برگزاری کنفرانس وانزه در برلین
عمارت محل برگزاری کنفرانس وانزه در برلین
کنفرانس وانزه

در ۲۰ ژانویه ۱۹۴۲ راینهارد هایدریش، که در آن زمان ۳۷ سال داشت، مدیریت کنفرانس وانزه را در یک ویلا در نزدیکی برلین در شهر پوتسدام به عهده می‌گیرد. در این کنفرانس ۱۵ مرد و یک زن به عنوان منشی جلسه حضور داشتند. هیتلر و گورینک در این جلسه شرکت نکردند. شاخص‌ترین شرکت‌کنندگان این کنفرانس راینهارد هایدریش و آدولف آیشمن بودند. آیشمن با کمک خانم منشی از جلسه پروتکل می‌گیرد.

باید یادآوری شود که آیشمن که مسئول انتقال ۴۳۷ هزار یهودی به اردوگاه آشویتس بود، بعد از پایان جنگ جهانی دوم به آرژانتین گریخت. در سال ۱۹۶۰ او توسط سازمان امنیت اسرائیل ربوده و در سال ۱۹۶۲ اعدام شد. آیشمن را حسابدار مرگ هم می‌نامیدند.

از پروتکل آن جلسه معلوم می‌شود که چه کسانی در آن شرکت کردند. قابل توجه است که هشت نفر از شرکت‌کنندگان عنوان دکترا داشتند. آن‌ها بزرگ‌ترین جنایت بشری را به نام قانون و نجات نژاد آریایی برنامه‌ریزی کردند.

همان‌طور که در پروتکل جلسه آمده است، هایدریش در ابتدای جلسه توضیح می‌دهد که او مسئول آماده نمودن «راه‌حل جامع برای مسئله یهود» است. این تصوری اداری جهت نابود کردن یهودیان بود.

در صفحۀ سه این پروتکل آمده است که تا آن روز نازی‌ها توانسته بودند بخش اعظمی از «یهودیان را از حیطه زندگی خلق آلمان به عقب رانند».

در کنفرانس وانزه تصریح می‌شود که تا زمان اجرای جلسه بخش‌های مختلفی در اروپا «عاری از یهودیان» شده بود، برای مثال لتونی. موضوع بحث کنفرانس از جمله این بود که در گتوهایی که در شهرهای مختلف آلمان برقرار بود و یهودیان آن‌جا مجبور به کار اجباری بودند و منزوی از اجتماع به سر می‌بردند، مشکل فقر و گرسنگی حتی رهبران و مسئولان نازی را بی‌قرار و بی‌تاب کرده بود.

در آن جلسه بحث می‌شود که حتی به‌لحاظ اقتصادی نابودی یهودیان به‌نفع اقتصاد آلمان خواهد بود چون خرج اضافی برای زنده نگه داشتن یهودیان دیگر نخواهد شد. فقط افرادی که قادر به کار بودند، می‌بایست زنده بمانند. هدف نازی‌ها جرمانیزه نمودن اروپا بود. خلق‌های غیرآریانی می‌بایست یا نابود بشوند یا مشغول به کارهایی که به درس و تعلیم احتیاج ندارد. حتی صحبت می‌شود که خلق‌های غیرآریایی نمی‌بایست تحصیلات عالی داشته باشند و چند کلاس مدارس ابتدایی می‌بایست برای خلق‌های کم‌ارزش کافی باشد.

در همان پروتکل می‌شود خواند که از ژانویه ۱۹۳۹ اداره‌ای جهت سازماندهی مهاجرت یهودیان به خارج از آلمان تشکیل شده بود. آن‌جا می‌شود خواند که این کار یک شیوۀ «قانونی» بوده است. در آن پروتکل به‌صورت بسیار دقیق تأکید می‌شود که تا پایان اکتبر ۱۹۴۱ روی‌هم‌رفته ۵۳۷ هزار یهودی را از آلمان رانده‌اند و فراری داده‌اند.

در ضمن ذکر شده که خرج مهاجرت آن‌ها را خود یهودیان داده‌اند. همچنین ذکر شده که منظور از «یهودیان خارجی» نهادهای بین‌المللی یهودی بوده است که ۹ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار جهت انتقال یهودیان به خارج به مقامات نازی ارسال کرده بودند. قصد نهاد‌های یهودی البته به‌قصد نجات یهودیان از قتل آن‌ها توسط نازی‌ها بود نه جهت همکاری با نازی‌ها.

در صفحه پنج آن پروتکل مطرح شده است که طبق دستور هیتلر، یهودیان بازمانده در آلمان را باید به «شرق» انتقال داد. در این پروتکل تعداد یهودیان در کل ۱۱ میلیون انسان در اروپا تعیین شده و تعداد یهودیان در همه کشورهای غربی و شرقی اروپا به‌صورت نسبتاً دقیقی ثبت شده است. در خود آلمان در حدود ۲۱۰ هزار یهودی و مثلاً در مجارستان ۷۴۲ هزار یا در کرواسی ۴۰ هزار یهودی شمرده شده بود. اکثر یهودیان هم در شوروی زندگی می‌کردند، در حدود پنج میلیون انسان.

در صفحه ۹ همان پروتکل می‌شود خواند که کارمندان وزارت خارجه باید با مأموران پلیس امنیت آلمان در کشورهای اشغال‌شده «راه‌حل نهایی» یعنی نابودی یهودیان را هماهنگ کنند.

در صفحات ده و یازده آن پروتکل تعیین شده است که با انسان‌های دورگه باید به چه صورتی رفتار کرد. با دورگه‌های درجه یک می‌بایست همان رفتاری مدنظر قرار بگیرد که با یهودیان انجام می‌شود. قرار می‌شود که با انسان‌های دورگۀ درجه دو مانند آلمانی‌ها رفتار شود. چنانچه نوۀ دورگه‌های درجه یک بار دیگر با یک آلمانی آریایی ازدواج می‌کردند، آن‌ها حداقل جهت انجام وظیفه در ارتش مانند یک آلمانی محسوب می‌شدند.

در این مقاله جایی بیشتر از این برای آشنایی با این دیوانگی محض نژادپرستانۀ مطرح در این پروتکل نیست و به این پدیده تاریخی اشاراتی اجمالی می‌شود.

در ژانویه ۱۹۴۲ آدولف آیشمن به تمام مراکز خدماتی رایش سوم دستور می‌دهد که به انتقال یهودیان به اردوگاه‌های مرگ ادامه دهند. زمان درازی نمی‌گذرد که اتاق‌های گاز در اردوگاه آشویتس مستقر می‌شود. از ماه مارس ۱۹۴۲ به‌طور مرتب جابه‌جایی یهودیان انجام می‌شد. به غیر از یهودیان، هزاران هزار انسان دیگر که معلولیت‌های بدنی یا بیماری‌های روانی داشتند یا همجنس‌گرا یا سینتی و روما (کولی) و یا از مخالفان سیاسی نازی بودند، به قتل رسیدند.

هاینریش هیملر در ۱۶ دسامبر ۱۹۴۲ دستور انتقال تمام کولی‌های سینتی و روما در اروپا را به اردوگاه مرگ آشویستس در لهستان می‌دهد. اطفال یهودی چه خطری می‌توانستند برای نازی‌ها داشته باشند، به‌جز این‌که سرمایه علم و دانش و هنر آن کشور شوند و فراموش نشود که در هولوکاست یک و نیم میلیون کودک یهودی به قتل رسیدند.

هیچ‌کدام از شرکت‌کنندگان کنفرانس حتی به قدغن کردن ازدواج‌های دورگه‌ای هم هیچ اعتراضی نکردند. شرکت‌کنندگان حتی خواستار عقیم کردن اجباری معلولان و دورگه‌ای‌ها شدند و خواستار توسعه قوانین نورنبرگ.

نباید فراموش کرد که مقامات اِس‌اِس فقط در اردوگاه آشویتس بیش از یک میلیون انسان را به قتل رساندند.

یک یهودی در لحظه قبل از اعدام، اوکراین، ۱۹۴۱
یک یهودی در لحظه قبل از اعدام، اوکراین، ۱۹۴۱
هشتاد سال بعد

هشتاد سال از وقوع کنفرانس وانزه می‌گذرد؛ کنفرانسی که شرکت‌کنندگان در آن بعد از بحث دربارۀ برنامۀ قتل میلیون‌ها انسان با هم صبحانه خوردند و به صحبت‌های خود ادامه دادند.

اوخر ژانویه سال جاری، در کانال دو تلویزیون آلمان فیلم تاریخی کنفرانس وانزه پخش شد که بر مبنای گزارش‌های همان کنفرانس تنظیم شده است. این فیلم به‌مدت یک سال در وب‌سایت کانال دو تلویزیون آلمان در این کشور و کشورهای اتریش و سوئیس برای تماشا گذاشته شده است.

آن‌چه در این فیلم آشکار می‌شود، عادی بودن رفتار کارمندان تکنوکرات و آرامی درونی جنایتکارانی است که دستور کشتار هماهنگ میلیون‌ها انسان را دادند.

بعد از هشتاد سال دولت آلمان و روشنفکران آلمانی هنوز خود را مسئول می‌دانند که به جنایت تاریخی هولوکاست بپردازند و مردم خود را و دنیا را در این خصوص آگاه کنند تا چنین جنایاتی دیگر تکرار نشود.

اینگه آورباخر، بازمانده هولوکاست، با عکسی از بهترین دوستش که قربانی هولوکاست شد، برلین ۲۸ ژانویه ۲۰۲۲
اینگه آورباخر، بازمانده هولوکاست، با عکسی از بهترین دوستش که قربانی هولوکاست شد، برلین ۲۸ ژانویه ۲۰۲۲

در یکی از ساختمان‌های پارلمان آلمان نمایشگاهی در مورد اهمیت تاریخی کنفرانس وانزه افتتاح شده است. در سالن اصلی پارلمان آلمان نیز در ۲۷ ژانویه ۲۰۲۲ جلسه یادبود برای قربانی‌های دیکتاتوری ناسیونال سوسیالیسم برگزار شد. در آن جلسه خانم اینگه آورباخر، یکی از بازماندگان هولوکاست، سخن گفت و بعد از او رئیس پارلمان اسرائیل سخنرانی کرد.

خانم آورباخر که متولد ۱۹۳۴ است و از ۷۵ سال پیش در نیویورک زندگی می‌کند، در سخنرانی خود گفت درباره دورانی حرف می‌زند که نفرت هولناک انسانی بر آن حاکم بود. او در سخنرانی خود در پارلمان آلمان گفت: «متأسفانه این سرطان بار دیگر پدیدار شده و نفرت نسبت به یهودیان در خیلی از کشورهای دنیا، همچنین در آلمان، بار دیگر پدیده‌ای روزمره شده است. این بیماری باید هر چه زودتر علاج شود.»

آدورنو، جامعه‌شناس و فیلسوف آلمانی، در سال ۱۹۴۹ نوشت که شعرنویسی بعد از هولوکاست بی‌معنا شده است. او البته شدت این جمله را در سال‌های بعدی در توضیحات دیگر کمرنگ‌تر کرد ولی حقیقتی که می‌بایست در تاریخ بشریت از آن آموخت این است که ماشین قتل نظام‌مندشدۀ هولوکاست سقوط فرهنگ انسانی بود که نباید تکرار شود و ناگزیر بایستی اعتراف کرد که جنایات علیه بشریت در مناطق مختلف این جهان ادامه دارد.

در پی تحمیل بی‌رحمانۀ جنگ روسیه به اوکراین هزاران نفر انسان بی‌گناه کشته می‌شوند. در ابتدای این جنگ به نظر می‌رسید که روسیه «فقط» مرتکب جنایات جنگی شده است، ولی اوگنی فینکل، پروفسور تاریخ در دانشگاه جان هاپکینز، در مصاحبه‌ای با یک روزنامۀ آلمانی گفته است که روسیه مرتکب نوعی از نسل‌کشی در اوکراین شده است.

نظرات نویسندگان در یادداشت‌ها لزوماً بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.

XS
SM
MD
LG