کتاب «زنان و خودکشی در ایران» نوشته بهناز حسینی، پدیدههایی نظیر کودکهمسری، قتلهای ناموسی و خشونت جنسیتی و خودکشی زنان در استانهای کردنشین ایران را دربرمیگیرد.
این اثر که توسط انتشارات راتلج به چاپ رسیده، در کنار بررسی ساختار سنتی، اقتصادی، اجتماعی-سیاسی و سازوکارهای قانونی کشور ایران به طور کلی، و استانهای کردنشین به طور اخص، به چرایی رواج چنین پدیدههایی و تأثیرات آن میپردازد.
نویسنده در این اثر با بهرهگیری از نظریات فمنیستی و همچنین بر پایه نظریه ارتباط دوسویه میان فقر و خودکشی به کاوش در باب نرخ بالای خودکشی در میان زنان استانهای غربی ایران میپردازد.
این اثر، بر سیاق پژوهشهای تجربی، از جمله انجام مصاحبه با زنان مناطق کردنشین کشور، مباحثی نظیر منزوی کردن کردها در ایران، سرکوب حقوق آنها و خشونت علیه زنان در اشکال گوناگونش را مورد توجه قرار میدهد و به آنها میپردازد. حسینی در مقدمه کتاب هدفش از انجام این پژوهش را شنیده شدن صدای زنان از خلال روایتهایشان و آگاه ساختن جهان نسبت به کمکی عنوان میکند که این زنان به شدت به آن محتاجند.
به باور حسینی دیدگاه فمنیستی بازاندیشانه محقق با فهم اهمیت ارزشها و نگرشهای خودش در ارتباط با فرایند پژوهش آغاز میشود. پسزمینه مشترک فرهنگی نویسنده در این اثر به گفته خودش به او در ایجاد دسترسی به شرکتکنندگان تحقیق کمک کرده و همانطور که خود در کتاب عنوان میکند، عواملی نظیر سن و تبار و جنسیت خودِ مؤلف به او در خلال این پژوهش کمک کرده تا بتواند از مزیتهای خودی بودن در انجام مصاحبهها بهره ببرد. زن بودن و کرد بودن به او کمک کرده تا بتواند از تأثیر تفاوتها در فرایند مصاحبهها بکاهد و از این امتیاز در جهت ایجاد همکاری اطمینانبخش و رابطه دوستانه با مصاحبهشوندگان استفاده کند، تا آنجا که مصاحبهشوندگان از درک متقابل او از مسائل اطمینان داشتند.
کتاب از چهار بخش تشکیل شده است. نویسنده در بخش مقدمه کتاب به طرح مفاهیم اصلی میپردازد که در فصلهای بعدی کتاب مطرح خواهند شد. از جمله این مفاهیم میتوان به قتلهای ناموسی، خشونت علیه زنان و خودکشی اشاره کرد.
او در ادامه به طرح مباحث روششناختی و مشکلات و تنگناهایی اخلاقی میپردازد که در طول انجام کارهای میدانی با آنها مواجه شده است. این فصل همچنین به ارائه شرح مختصری از تاریخ معاصر دین و شرایط اجتماعی-اقتصادی جامعه میپردازد و علاوه بر آن، در کنار بررسی ساختار پدرسالارانه و هنجارها و ارزشهای مذهبی، فرهنگی و سنتی -مانند مردانگی، شرافت و پدرسالاری- که زیربنای بافت اجتماعی کردستان ایران را تشکیل میدهد، چگونگی ارتباط این عوامل با جنبههای متفاوت خشونت علیه زنان را مورد مداقه قرار میدهد.
مفهوم شرافت و در هم تنیدگی جنایات ناموسی با سنتهای فرهنگی و آداب و رسوم جامعه کرد ایرانی از جمله مباحث دیگری است که در این فصل مورد توجه قرار گرفته است.
بیعدالتی کیفری و تبعیض علیه زنان از موضوعات اصلی فصل دوم کتاب به شمار میروند. نویسنده برای پرداختن به این موضوعات به سراغ قوانین کنونی مرتبط با قتلهای ناموسی میرود. او ضمن تحلیل نظام حقوقی و فقه کیفری کشور ایران، با رویکردی نقادانه به تحلیل جدیدترین متممها و اصلاحیههای قانونی میپردازد که در حقوق کیفری در خصوص قتلهای ناموسی لحاظ شده است.
او در این فصل در باب الزام دولت در انجام تحقیق و بررسی و پایان بخشیدن به اشکال مختلف خشونت علیه زنان به بحث میپردازد، خشونتی که توسط مأموران دولتی یا افراد غیردولتی اعمال و غالباً در چارچوب هنجارها و ارزشهای فرهنگی سنتی توجیه میشود.
فصل سوم کتاب به موضوع کودکهمسری و ارتباط آن با فقر و شرایط اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی اختصاص دارد. نویسنده در این فصل تلاش میکند تا بر مبنای پیشینه کودکهمسری در ایران و چارچوب حقوقی این کشور به شناسایی عواملی بپردازد که برحسب قوانین اسلامی موجب تداوم کودکهمسری در استانهای کردنشین ایران میشود.
او در ادامه تحقیق خود نمایی کلی از جایگاه زن در جامعه ارائه داده و نشان میدهد که چگونه توسعهنیافتگی اقتصادی حاکم، فقر گسترده و همچنین هنجارهای اجتماعی و انتظارات فرهنگی و مذهبی در کنار فقر فرهنگی و بیسوادی خانوادهها به پدیده کودکهمسری دامن زده است. نویسنده همچنین با تحلیل روایتهایی که در خلال انجام کار میدانی جمعآوری کرده، الگوی کودکهمسری و دلایل پس آن را تصویر میکند.
حسینی همچنین به ترسیم کودکهمسری در این منطقه و ارائه برداشتهای زنان از این موضوع و چگونگی تأثیر آن بر سلامت و پیشرفت زنان، رشد فردی و اجتماعی آنان، روابط خانواده و اجتماع و جامعه بزرگتر میپردازد.
نرخ روزافزون خودکشی زنان از دیگر موضوعاتی است که در این فصل بدان پرداخته میشود؛ نویسنده در این بخش با تمرکز بر زنان بیوه و مطلقه و بر مبنای روایتهای شخصی ۲۱ زن، ۱۷ تا ۳۶ ساله، داستانهای دلخراشی از درماندگی و ناامیدی این زنان و بیاعتنایی به آنها را روایت میکند.
فصل چهارم و پایانی کتاب جایگاه زنان در جامعه را در چارچوب ازدواج و تشکیل خانواده و سپس در ارتباط با بازار کار مورد بررسی قرار میدهد. تبعیض، جستجوی شغل و «زنانهسازی» فقر از جمله مفاهیمی است که در این فصل مطرح میشود و مورد بحث قرار میگیرد. این فصل به ارائه پیشینهای فرهنگی از مفهوم شرافت در ساختار پدرسالارانه و محافظهکار استانهای کردنشین ایران میپردازد. حسینی همچنین ارزشهای زیربنایی خانواده و جامعه کردی و چگونگی تأثیر آنها بر نقش و جایگاه زنان در جامعه، به طور اخص، و روابط اجتماعی، به طور کلی را مورد کنکاش قرار میدهد.
حسینی در پژوهش خود ضمن توجه به خشونت خانگی، چه خشونتهای مستقیم جسمی یا تجاوز جنسی، اذیت و آزار روانی یا اعمال خشونت از طریق رسومی مثل ازدواج اجباری یا قتلهای ناموسی، ماهیت سیاسی چنین خشونتهایی را نیز مورد بررسی قرار میدهد، چراکه اعمال خشونتآمیز مشخصی در قانون اساسی ایران مصون از کیفر هستند و در فقه اسلامی به آنها مشروعیت داده شده است.
بخشهای پایانی کتاب به بحث در مورد مباحثی نظیر دلایل چندگانه و پیچیده پسِ خشونت جنسیتی و جنبههای روانشناختی خودکشی و درمانهای موجود و راهبردهای شناخته شده برای پیشگیری در این حوزه میپردازد.
کتاب زنان و خودکشی در ایران برای آن دسته از پژوهشگران حوزههای جامعهشناسی، جرمشناسی و مطالعات خاورمیانه که به موضوعات خشونت، جنسیت و خودکشی علاقهمندند، پژوهشی جالب توجه خواهد بود.