زیاد رحبانی، آهنگساز و موسیقیدان لبنانی که نوایی منحصربهفرد از ترکیب موسیقی غربی و عربی پدید آورد و در عین حال نقدهای طنزآمیزش به سیاست فرقهای لبنان در بین تمام لبنانیها مشهور بود، در ۶۹سالگی درگذشت.
رحبانی در سراسر لبنان محبوب بود و سخنانش برای نسلهای مختلف، از کسانی که با جنگ داخلی ۱۹۹۰–۱۹۷۵ بزرگ شدند تا نسل پساجنگ که همچنان با میراث آن دستوپنجه نرم میکند، همچنان معنا داشت.
بهگزارش خبرگزاری رویترز، بیمارستانی در بیروت اعلام کرد که او صبح شنبه چهارم مرداد پس از یک بیماری طولانی درگذشت.
رحبانی در سالهای آخر عمر گوشهگیر شده بود و لبنان را، بهخاطر قطع برقهای همیشگیاش که تجهیزات موسیقی را نابود میکرد، «بیابان» توصیف کرده بود.
او که در ایران هم برای اهل موسیقی نامی آشنا است، فرزند فیروز، از نامدارترین خوانندگان دنیای عرب، و عاصی رحبانی، آهنگساز نوآور، بود. استعدادهای زیاد رحبانی از نوازندگی پیانو تا نمایشنامهنویسی و بازیگری را در بر میگرفت.
رحبانی که پیشگام سبک «جز شرقی» بود (ترکیبی از استانداردهای غربی با ربعپردههای موسیقی عربی) در آلبوم مشهور سال ۱۹۷۸ خود با عنوان ابو علی این سبک را به اوج رساند. او زمانی لبنان را «فلافل مخلوط با همبرگر» توصیف کرده بود.
آهنگسازانی که او را میشناختند، از او به عنوان نابغهای موسیقایی یاد میکردند. اما در دنیای عرب، او همچنین غولی فرهنگی بود، بهخاطر طنزهای گزندهاش درباره جامعهٔ لبنان.
لُبنان بعلبکی، رهبر ارکستر ملی لبنان، پس از درگذشت رحبانی گفت: «آدم احساس میکند نمیتواند کارهایی را که او انجام داد بفهمد یا چیزی در سطح او بنویسد.»
آثار شاخص و انتقاد از سیاست فرقهای
از جمله آثار شاخص رحبانی ترانهٔ من کافر نیستم (۱۹۸۵) است که در سال ۲۰۰۸ بازتنظیم بازنشر شد. در آن، او رهبران مسلمان و مسیحی را ـ «کسانی که جمعهها و یکشنبهها نماز میخوانند» ـ فرا میخواند تا به حال بینوایان رسیدگی کنند.
او در این ترانه میگوید: «من کافر نیستم، اما گرسنگی کافر است. من کافر نیستم، اما بیماری کافر است. من کافر نیستم، اما فقر کافر است و خواری کافر است. من کافر نیستم. اما چه کنم برایت، وقتی همهی این چیزهای کافر در من جمع شدهاند؟»
در ترانهای دیگر، به مردم لبنان اشاره میکند که برای تأمین غذا ناچار به فروش طلا و جواهر شدهاند. و در ترانهٔ ای عصر فرقهگرایی، به انتقال آزادانهٔ پول از میان سنگرهای نظامی که مردم را جدا نگه میدارند، کنایه میزندی.
جاد غصن، مستندساز لبنانی که سال ۲۰۲۱ فیلمی درباره زندگی رحبانی ساخت، میگوید: «رحبانی انگشتی است در چشم این نظام؛ یادآوریکنندهٔ ارزش واقعی آن و یادآور پتانسیل واقعی ما.»
«بیابان» لبنان و سالهای انزوا
زیاد رحبانی که سال ۱۹۵۶ متولد شد، از کودکی با آهنگسازی پدرش با پیانو آشنا بود. در ۱۲ سالگی مجموعهای از اشعارش منتشر شد و در ۱۸ سالگی نخستین نمایشنامهاش با عنوان نازل سرور را روی صحنه برد.
موسیقی والدینش بازتابی از فولکلور لبنان بود؛ طاقهای سنگی، روستاهای کوهستانی، و بازگشت مهاجران.
این موسیقی به نماد «عصر طلایی» دهه ۶۰ میلادی بدل شد؛ دورانی که بیروت را «پاریس خاورمیانه» مینامیدند.
اما پیش از آنکه ۲۰ ساله شود، لبنان درگیر جنگ داخلی ۱۵ساله شد و موسیقی او هم به بازتابی انتقادی و مملو از طنز تلخ و اندوه بدل شد.
دوستان و آشنایانش میگویند رحبانی در سالهای آخر عمر گوشهگیر و افسرده شده بود. خودش لبنان را، با قطع برقهای همیشگیاش که تجهیزات موسیقی را نابود میکرد، «بیابان» توصیف کرده بود.
او که از مسیحیان ارتدوکس یونانی شهر ساحلی انطلیاس در شمال بیروت بود، همواره چپگرا و کمونیست اعلامشده باقی ماند.
وی «بیداری سیاسی»اش را به محاصره و کشتار فلسطینیها در سال ۱۹۷۶ در اردوگاه تل زعتر توسط شبهنظامیان راستگرای مسیحی نسبت میداد و تا پایان عمر از مبارزه فلسطینیان برای تشکیل کشور حمایت میکرد.
با این حال، همسویی سیاسیاش با گروههایی چون حزبالله و حکومت بشار اسد در جریان جنگ داخلی سوریه، باعث شد برخی هوادارانش را از او فاصله بگیرند. اما بسیاری دیگر همچنان طنز تلخ و نگاه منتقدانهاش به زندگی را تحسین میکردند.
او در سالهای پایانی عمر، در مصاحبهای، به طعنه گفت فساد در لبنان تا جایی پیش رفته که حتی مخلوط معروف «هفتادویه» را هم آلوده کرده است: «هفت ادویهای وجود نداره. سهتا هست، هیچکس نمیدونه اون چهارتای دیگه چیه!»