مصطفی ايزدی، معاون رئيس ستادکل نيروهای مسلح جمهوری اسلامی، کسانی را که «دشمنان» میناميد متهم کرد که با فتنهای که در ايران ايجاد کردند از ابزار جديد برای مخدوش کردن انسجام و اتحاد ملی کشور استفاده میکنند.
مصطفی ايزدی گفت: «بايد در راه انسجام و وحدت ملی که همواره مورد تاکيد بنيانگذار و رهبر جمهوری اسلامی ايران بوده بيشتر تلاش کرد.»
حسين باستانی، روزنامهنگار و تحليلگر سياسی در فرانسه، درباره شرايط برقراری اتحاد ملی در هر کشور، از جمله ايران، به راديوفردا میگويد:
اتحاد ملی در هر کشوری منوط به اين است که مردم احساس کنند در سرنوشت کشور خود و در تصميمگيریها سهيم هستند و به آنها بها داده میشود.
طبيعی است در کشوری که مردم احساس نکنند سيستم حکومتی کشور و تصميمگيریها به خودشان تعلق دارد، چسبندگی آنها به حکومت مرکزی و يکديگر کاهش میيابد و در چنين شرايطی کشور هم از نظر امنيتی و هم از نظر اجتماعی و سياسی آمادگی انواع و اقسام اتفاقات را دارد که میتواند ضد وحدت ملی تلقی شود.
راديو فردا: معاون رئيس کل ستاد نيروهای مسلح گفته است فتنهگران به دنبال مخدوش کردن اتحاد ملی هستند. با توجه به اين که اين صحبت در اشاره به معترضين به نتيجه انتخابات رياست جمهوری مطرح شده است، فکر میکنيد معترضين درصدد مخدوش کردن اتحاد ملی بودهاند؟
قرائت رسمی حکومت و شخص آقای خامنهای بعد از انتخابات همين بوده است. آقای خامنهای پس از انتخابات در چند نوبت بيان کرد که انتخابات باشکوهی انجام شد، مردم حضور بیسابقهای داشتند و وحدت بیسابقهای را به نمايش گذاشتند و يک عده میخواهند اين پيروزی شيرين را در کام مردم تلخ کنند.
معنی اين حرف آيتالله خامنهای آن است که پيروزی را به کام ما تلخ نکنيد. ما انتخابات را مهندسی کرديم و به اينجا رسانديم و اکنون ديگر تمام شده است، ولی عدهای نمیخواهند مسئله را تمام کنند و اين يعنی خدشهدار کردن اتحاد ملی.
از نگاه حکومت اين که مردم تظاهرات میکنند و نامزدها و سياسيون به اعتراض خود ادامه میدهند به اين معنا است که عدهای به پذيرفتن نظر حاکميت در مورد انتخابات رياست جمهوری تن نمیدهند و برهمزننده وحدت هستند.
در يک کلام، حرف حکومت اين است که انتخابات تمام شد، حالا بياييد حول پذيرش نتايج انتخابات وحدت داشته باشيم.
در ۳۰ سال دوره جمهوری اسلامی، آيا سياستهای حکومت در جهت تحقق اتحاد ملی بوده است؟
در اوايل انقلاب، عواملی که اتحاد ملی ايجاد میکرد از نوع متفاوتی بودند. در آن زمان، يک نوع وحدت پوپوليستی وجود داشت که در انقلابهای ديگر دنيا از جمله انقلاب فرانسه و روسيه مشابه آن را داشتهايم، يعنی بعد از انقلاب حول يک رهبری کاريزماتيک وحدت پوپوليستی ايجاد میشود.
البته با جريانهای مخالف و منتقد برخورد صورت میگيرد، ولی چون هنوز مردم جامعه در حال و هوای بعد از انقلاب هستند، اکثريت جامعه احساس نمیکنند که در حال حذف شدن هستند، بلکه احساس میکنند اقليتهای قومی، مذهبی و سياسی حذف میشوند.
اما هر چه از ابتدای انقلاب فاصله گرفتيم و بهخصوص بعد از مرگ آيتالله خمينی بهمرور شاهد بوديم که حذفشدگان افزايش يافتند و فشار بر اقليتها و همچنين مردم وارد فاز جديدی شد. به عنوان مثال، در زمان آقای احمدینژاد که اوج اين فشارها بود مسئله به اين شکل شد که بولدوزر بيندازند و مدرسه علميه اقليتها را با خاک يکسان کنند. تبعات چنين اقداماتی اين است که نوعی از برخوردها را در مناطق قوميتنشين ايجاد میکند که در اين ۳۰ سال بیسابقه بوده، چون برخوردها از هر دو طرف راديکال شده است.
برخورد با اکثريت مردم هم در طول اين ۳۰ سال شديدترين برخورد بوده است. البته هميشه در انتخابات بعد از انقلاب تخلفاتی صورت گرفته است و کسی نمیتواند آن را انکار کند، اما ميزان تقلب در انتخابات اخير در تاريخ بعد از انقلاب سابقه نداشت. بنابراين هم در ارتباط با اقليتها و هم در ارتباط با اکثريت مردم اقداماتی صورت گرفته بهخصوص در دوران آقای احمدینژاد که در بالاترين حد ممکن وحدت ملی را به هم زده است.
طبيعی است زمانی که شما نتيجه يک انتخابات را به طور کامل تغيير میدهيد و جای غالب و مغلوب را عوض میکنيد، جامعه به هم میريزد. اينها اتفاقاتی است که هم از نظر رعايت موازين دموکراسی و حقوق بشر قابل نقد و هم از نظر وحدت و امنيت ملی و بقای نظام جمهوری اسلامی خطرناک است.