تأسیس یک مرکز اسلامی و مسجد به نام قرطبه (کوردوبا) در فاصلهای نزدیک به محل اصابت هواپیماهای ربوده شده به مرکز تجارت جهانی (نقطه صفر) در نیویورک چند روزی است به موضوعی جنجالی و داغ در رسانهها و محافل سیاسی ایالات متحده تبدیل شده است.
تنها نیویورک تایمز در روز یکشنبه ۲۲ اوت سه گزارش در این مورد عرضه کرد: گزارشی از تظاهرات مخالفان و موافقان این مرکز در منهَتَن در همین روز با چند صد متر فاصله، گزارشی دیگر در مورد سوابق امام آینده این مسجد، فیصل عبدالرئوف، کسی که مدیریت این طرح را در اختیار دارد، و گزارش سوم در مورد رقابتهای انتخابات فرمانداری در نیویورک و اینکه ریک لازیو، نامزد جمهوریخواهان برای این مقام، با تأسیس این مسجد مخالفت کرده و این موضوع را به عنوان محور مبارزات انتخاباتیاش برای نوامبر ۲۰۱۰ انتخاب کرده است.
بحث از این مرکز در شبکههای ملی خبری و شبکههای محلی و حتی برنامههای کمدی پر مخاطب (مثل دِیلی شوی جان استوارت و کولبر ریپورتِ استیون کولبرت) مطرح بوده است. صفحات یادداشت و نظرات عموم روزنامهها و پایگاههای خبری اینترنتی نیز خالی این بحث نبوده است (مثل مطلب کارِن هیوز با عنوان «جای مسجد را تغییر دهید» در واشینگتن پست، ۲۲ اوت ۲۰۱۰).
روند شکلگیری مراکز مذهبی در ایالات متحده
شکلگیری مراکز مذهبی در ایالات متحده همواره جامعه محور بوده است به این معنی که گروه دینداران در هر منطقه پس از خرید زمین یا ملک برای تبدیل آن به مرکز دینی تنها به رضایت مردم منطقه و مجوز شهرداری نیاز دارند و اصولاً دولت ایالتی یا فدرال در این حوزه دخالتی نمیکنند.
پیش از تأسیس هرگونه ساختمان عمومی اعم از مجتمع آپارتمانی یا مرکز تجاری، مسجد یا کنیسه و مرکز فرهنگی یا ساختمان دولتی، جلسهای در شهرداری تشکیل میشود و مقامات به دغدغههای موافقان و مخالفان احتمالی از حیث حقوق عمومی گوش میدهند و بعد تصمیم میگیرند. در این تصمیمگیری همواره منافع و حقوق اهل محل بر هر امر دیگری ترجیح داده میشود چون همین اهل محل هستند که باید مقامات را در دور دیگر انتخاب کنند.
با توجه به این روند، اگر مسیر رفته شده توسط بنیانگذاران این مرکز صرفاً جامعه - محور و منابع آن صرفاً محلی بود باید مباحث مربوط به آن در جلسه شهرداری محلی همان منطقه انجام و به نتیجهگیری میانجامید. در این صورت مقامات سیاسی و رسانهها از جمله رسانههای نو محافظهکار و چهرههای سیاسی جمهوریخواه که میخواهند از این موضوع علیه اوباما و دموکراتها استفاده کنند مجبور بودند به رأی مردم و مقامات انتخابی از سوی آنها و منابع بومی احترام بگذارند و بحثها تا به این حد داغ نمیشد.
مسلمانان در هیچ نقطهای از ایالات متحده پیش از طرح موضوع مرکز اسلامی نزدیک به محل تجارت جهانی برای تأسیس مسجد مشکل نداشتهاند. در همه دانشگاههای امریکا، مسلمانان نیز همانند دیگر ادیان دارای نمازخانه و مرکز اسلامی دانشجویان هستند و در این مورد هیچ بحثی نبوده است. حساس شدن این موضوع را باید در جایی دیگر جستجو کرد.
زخمها هنوز زندهاند
اما بنیانگذاران این مرکزِ حدود یک صد میلیون دلاری که به احتمال زیاد از سوی دولتهای خاورمیانه حمایت مالی خواهد شد (مدیران طرح دریافت کمک از ایران یا عربستان را نفی نکردهاند) نخواستهاند موضوع در سطح محلی و اجتماعی حل و فصل شود و با انتخاب محلی حساسیت برانگیز و منابع مالی مبهم و سیاسی کردن آن به بحث رابطه اسلام و غرب یا اسلام و ایالات متحده در موضوعی بسیار چالشبرانگیز دامن زدهاند.
این بحث در ایالات متحده پس از رویدادهای ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ دیگر یک بحث نظری و حقوقی و مذهبی صرف نیست و با احساسات مردم امریکا و بالاخص مردم شهر نیویورک که حدود سه هزار نفر را در این حملات از دست دادند مربوط میشود.
نقش اسلامگرایی در گسترش اسلامترسی
این بحث هنگامی جدیت بیشتری مییابد که جامعه امریکا به اسلام و شریعت حساسیت بیشتری پیدا کرده و هر روز از سنگسار زنان، قطع نخاع و کشیدن دندان افراد یا کور کردن چشم به عنوان قصاص، قطع دست و پا به دست طالبان، سعودیها و حکومت دینی در ایران، و قرار داشتن ایران و عربستان در بالای فهرست کشورهای اعدامکننده و ناقض حقوق بشر مطلع میشود.
حتی اگر شما فردی با ذهن باز و دموکرات و آزادیخواه باشید و خبر شوید در محله شما کسانی میخواهند نهادی را برپا کنند که به سنگسار زنان، قطع دست دزدان، اعدام توهینکننده به پیامبرشان، نقض بنیادیترین آزادیها، حمله با هواپیمای مسافربری به غیر نظامیان و شلاق زدن به زنان بیحجاب یا روزهخواران یا شرابخواران باور دارند چگونه واکنشی از خود نشان میدادید؟
یهودیان و مسیحیان نیز از این جمله امور در کتب دینیشان دارند اما آنها را به اجرا در نمیآورند. اسلامگرایی مهمترین نقش را در اسلامترسی در اروپا و امریکا ایفا کردهاست.
سیاست همانا سیاست محلی است
بیشتر امریکاییهایی که مخالف ساخته شدن این مسجد در نزدیکی محل اصابت هواپیماها هستند نه ضد اسلام و نه نه ضد آزادی مذهب هستند اما از لحاظ حزبی در کنار حزبی قرار میگیرند که با سیاست ترس بر جامعه حکومت میکند.
ساخته شدن این مسجد در نزدیکی محل برجها این امکان را به سیاستمداران راست و نو محافظهکار مثل نیوت گینگریچ، کارل روو و کریس کریستی (فرماندار نیوجِرزی) داده است تا با ترساندن رأیدهندگان از این موضوع علیه دمکراتها، سخنگوی مجلس نمایندگان (نَنسی پِلوسی) و دولت اوباما که از ساخته شدن مسجد حمایت کردهاند بهرهبرداری کنند.
این بهرهبرداری مستقیماً علیه منافع امریکا و امنیت نیروهای آن در منطقه خاورمیانه است و به برانگیختن مسلمانان علیه این کشور کمک میکند چون نیروهای اسلامگرا، گینگریچ و گروه «مهمانی چای» (نسخه افراطی حزب جمهوریخواه در درون آن) را با کل ایالات متحده مساوی معرفی خواهند کرد. از همین جهت این انتخاب محل برای مرکز اسلامی و مسجد در نهایت نه به نفع مسلمانان ایالت متحده و نه به نفع حل مسالمتآمیز چالشهای مسلمانان و سیاست خارجی ایالات متحده است.
نیاز بیشتر به تساهل و دانش در منطقه
استدلالی که هم از سوی مسلمانان روشنفکر و هم سکولارهای غیر مذهبی منطقه و افراد لائیک با پس زمینه خاورمیانهای در برابر این پروژه گران مطرح می شود آن است که بیش از مسلمانان منهتن، مردم منطقه به این صد میلیون دلار و مراکز مذهبی یا آموزشی با رهیافت مداراجویانه (آنچه مدیران این پروژه ادعا میکنند) نیاز دارند.
علاوه بر این استدلال میشود که این پولها باید در پاکستان یا افغانستان هزینه شود تا کودکان پاکستانی و افغانی به جای رفتن به مدارس مذهبی طالبان و تبدیل شدن به عناصر خشن و ضد انسانی به مدارس استاندارد در دنیای امروز رفته و علم و تکنولوژی و تاریخ و جغرافیا و ادب و ریاضیات فرا گیرند تا در آینده در خدمت جامعه خود باشند.
راه حل میانه
بنا به گزارش رسانهها، فرماندار نیویورک، دیوید پَترسون، به مدیر پروژه و همسرش زمینی را در همان محدوده برای تغییر محل مرکز اسلامی پیشنهاد داده که هم بنای مسجد آغاز شده و خللی به آزادیهای مذهبی در این ایالت وارد نیاید و هم از حساسیتها کاسته شود.
هر کسی در ایالات متحده حق دارد خواستار بنای یک محل مراسم مذهبی در هر نقطهای باشد اما استیفای این حق نمی بایست در بنای آزادیهای مذهبی، روابط دوستانه میان اقوام و اهل مذاهب و گفتوگوی میان ادیان مشکلی ایجاد کند. در صورت ساخته شدن این مرکز در محل فعلی، این جدال همچنان باقی خواهد ماند و در صورت تغییر محل، سنت مصالحه برای اهداف بزرگتر جای جدالهای بیحاصل را خواهد گرفت.
تنها نیویورک تایمز در روز یکشنبه ۲۲ اوت سه گزارش در این مورد عرضه کرد: گزارشی از تظاهرات مخالفان و موافقان این مرکز در منهَتَن در همین روز با چند صد متر فاصله، گزارشی دیگر در مورد سوابق امام آینده این مسجد، فیصل عبدالرئوف، کسی که مدیریت این طرح را در اختیار دارد، و گزارش سوم در مورد رقابتهای انتخابات فرمانداری در نیویورک و اینکه ریک لازیو، نامزد جمهوریخواهان برای این مقام، با تأسیس این مسجد مخالفت کرده و این موضوع را به عنوان محور مبارزات انتخاباتیاش برای نوامبر ۲۰۱۰ انتخاب کرده است.
بحث از این مرکز در شبکههای ملی خبری و شبکههای محلی و حتی برنامههای کمدی پر مخاطب (مثل دِیلی شوی جان استوارت و کولبر ریپورتِ استیون کولبرت) مطرح بوده است. صفحات یادداشت و نظرات عموم روزنامهها و پایگاههای خبری اینترنتی نیز خالی این بحث نبوده است (مثل مطلب کارِن هیوز با عنوان «جای مسجد را تغییر دهید» در واشینگتن پست، ۲۲ اوت ۲۰۱۰).
روند شکلگیری مراکز مذهبی در ایالات متحده
شکلگیری مراکز مذهبی در ایالات متحده همواره جامعه محور بوده است به این معنی که گروه دینداران در هر منطقه پس از خرید زمین یا ملک برای تبدیل آن به مرکز دینی تنها به رضایت مردم منطقه و مجوز شهرداری نیاز دارند و اصولاً دولت ایالتی یا فدرال در این حوزه دخالتی نمیکنند.
پیش از تأسیس هرگونه ساختمان عمومی اعم از مجتمع آپارتمانی یا مرکز تجاری، مسجد یا کنیسه و مرکز فرهنگی یا ساختمان دولتی، جلسهای در شهرداری تشکیل میشود و مقامات به دغدغههای موافقان و مخالفان احتمالی از حیث حقوق عمومی گوش میدهند و بعد تصمیم میگیرند. در این تصمیمگیری همواره منافع و حقوق اهل محل بر هر امر دیگری ترجیح داده میشود چون همین اهل محل هستند که باید مقامات را در دور دیگر انتخاب کنند.
با توجه به این روند، اگر مسیر رفته شده توسط بنیانگذاران این مرکز صرفاً جامعه - محور و منابع آن صرفاً محلی بود باید مباحث مربوط به آن در جلسه شهرداری محلی همان منطقه انجام و به نتیجهگیری میانجامید. در این صورت مقامات سیاسی و رسانهها از جمله رسانههای نو محافظهکار و چهرههای سیاسی جمهوریخواه که میخواهند از این موضوع علیه اوباما و دموکراتها استفاده کنند مجبور بودند به رأی مردم و مقامات انتخابی از سوی آنها و منابع بومی احترام بگذارند و بحثها تا به این حد داغ نمیشد.
مسلمانان در هیچ نقطهای از ایالات متحده پیش از طرح موضوع مرکز اسلامی نزدیک به محل تجارت جهانی برای تأسیس مسجد مشکل نداشتهاند. در همه دانشگاههای امریکا، مسلمانان نیز همانند دیگر ادیان دارای نمازخانه و مرکز اسلامی دانشجویان هستند و در این مورد هیچ بحثی نبوده است. حساس شدن این موضوع را باید در جایی دیگر جستجو کرد.
زخمها هنوز زندهاند
اما بنیانگذاران این مرکزِ حدود یک صد میلیون دلاری که به احتمال زیاد از سوی دولتهای خاورمیانه حمایت مالی خواهد شد (مدیران طرح دریافت کمک از ایران یا عربستان را نفی نکردهاند) نخواستهاند موضوع در سطح محلی و اجتماعی حل و فصل شود و با انتخاب محلی حساسیت برانگیز و منابع مالی مبهم و سیاسی کردن آن به بحث رابطه اسلام و غرب یا اسلام و ایالات متحده در موضوعی بسیار چالشبرانگیز دامن زدهاند.
این بحث در ایالات متحده پس از رویدادهای ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ دیگر یک بحث نظری و حقوقی و مذهبی صرف نیست و با احساسات مردم امریکا و بالاخص مردم شهر نیویورک که حدود سه هزار نفر را در این حملات از دست دادند مربوط میشود.
نقش اسلامگرایی در گسترش اسلامترسی
این بحث هنگامی جدیت بیشتری مییابد که جامعه امریکا به اسلام و شریعت حساسیت بیشتری پیدا کرده و هر روز از سنگسار زنان، قطع نخاع و کشیدن دندان افراد یا کور کردن چشم به عنوان قصاص، قطع دست و پا به دست طالبان، سعودیها و حکومت دینی در ایران، و قرار داشتن ایران و عربستان در بالای فهرست کشورهای اعدامکننده و ناقض حقوق بشر مطلع میشود.
حتی اگر شما فردی با ذهن باز و دموکرات و آزادیخواه باشید و خبر شوید در محله شما کسانی میخواهند نهادی را برپا کنند که به سنگسار زنان، قطع دست دزدان، اعدام توهینکننده به پیامبرشان، نقض بنیادیترین آزادیها، حمله با هواپیمای مسافربری به غیر نظامیان و شلاق زدن به زنان بیحجاب یا روزهخواران یا شرابخواران باور دارند چگونه واکنشی از خود نشان میدادید؟
یهودیان و مسیحیان نیز از این جمله امور در کتب دینیشان دارند اما آنها را به اجرا در نمیآورند. اسلامگرایی مهمترین نقش را در اسلامترسی در اروپا و امریکا ایفا کردهاست.
سیاست همانا سیاست محلی است
بیشتر امریکاییهایی که مخالف ساخته شدن این مسجد در نزدیکی محل اصابت هواپیماها هستند نه ضد اسلام و نه نه ضد آزادی مذهب هستند اما از لحاظ حزبی در کنار حزبی قرار میگیرند که با سیاست ترس بر جامعه حکومت میکند.
ساخته شدن این مسجد در نزدیکی محل برجها این امکان را به سیاستمداران راست و نو محافظهکار مثل نیوت گینگریچ، کارل روو و کریس کریستی (فرماندار نیوجِرزی) داده است تا با ترساندن رأیدهندگان از این موضوع علیه دمکراتها، سخنگوی مجلس نمایندگان (نَنسی پِلوسی) و دولت اوباما که از ساخته شدن مسجد حمایت کردهاند بهرهبرداری کنند.
این بهرهبرداری مستقیماً علیه منافع امریکا و امنیت نیروهای آن در منطقه خاورمیانه است و به برانگیختن مسلمانان علیه این کشور کمک میکند چون نیروهای اسلامگرا، گینگریچ و گروه «مهمانی چای» (نسخه افراطی حزب جمهوریخواه در درون آن) را با کل ایالات متحده مساوی معرفی خواهند کرد. از همین جهت این انتخاب محل برای مرکز اسلامی و مسجد در نهایت نه به نفع مسلمانان ایالت متحده و نه به نفع حل مسالمتآمیز چالشهای مسلمانان و سیاست خارجی ایالات متحده است.
نیاز بیشتر به تساهل و دانش در منطقه
استدلالی که هم از سوی مسلمانان روشنفکر و هم سکولارهای غیر مذهبی منطقه و افراد لائیک با پس زمینه خاورمیانهای در برابر این پروژه گران مطرح می شود آن است که بیش از مسلمانان منهتن، مردم منطقه به این صد میلیون دلار و مراکز مذهبی یا آموزشی با رهیافت مداراجویانه (آنچه مدیران این پروژه ادعا میکنند) نیاز دارند.
علاوه بر این استدلال میشود که این پولها باید در پاکستان یا افغانستان هزینه شود تا کودکان پاکستانی و افغانی به جای رفتن به مدارس مذهبی طالبان و تبدیل شدن به عناصر خشن و ضد انسانی به مدارس استاندارد در دنیای امروز رفته و علم و تکنولوژی و تاریخ و جغرافیا و ادب و ریاضیات فرا گیرند تا در آینده در خدمت جامعه خود باشند.
راه حل میانه
بنا به گزارش رسانهها، فرماندار نیویورک، دیوید پَترسون، به مدیر پروژه و همسرش زمینی را در همان محدوده برای تغییر محل مرکز اسلامی پیشنهاد داده که هم بنای مسجد آغاز شده و خللی به آزادیهای مذهبی در این ایالت وارد نیاید و هم از حساسیتها کاسته شود.
هر کسی در ایالات متحده حق دارد خواستار بنای یک محل مراسم مذهبی در هر نقطهای باشد اما استیفای این حق نمی بایست در بنای آزادیهای مذهبی، روابط دوستانه میان اقوام و اهل مذاهب و گفتوگوی میان ادیان مشکلی ایجاد کند. در صورت ساخته شدن این مرکز در محل فعلی، این جدال همچنان باقی خواهد ماند و در صورت تغییر محل، سنت مصالحه برای اهداف بزرگتر جای جدالهای بیحاصل را خواهد گرفت.