«سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» که از گروههای حامی جبهه اصلاحطلبان است، در بیانیهای نسبت به دخالت نظامیان در انتخابات ریاست جمهوری هشدار داد.
سپاه پاسداران نیز با انتشار بیانیهای بسیجیان را به سه دسته عادی، فعال و ویژه تقسیم کرده و میگوید که فقط بسیجیان ویژه از شرکت در فعالیتهای سیاسی ممنوع شدهاند و ورود سایر بسیجیان به عرصه سیاست و فعالیتهای انتخاباتی بلامانع است.
مهدی کروبی، یکی از نامزدهای ریاست جمهوری، در پاسخ به این دستهبندی گفته است که سازمان بسیج زیر مجموعه سپاه پاسداران است که خود یک نهاد نظامی است و بنا براین حق ندارد در دستهبندیهای سیاسی و انتخاباتی شرکت کند.
علی الفونه پژوهشگر «مؤسسه اینتر پرایز» در آمریکا، در گفتوگو با رادیو فردا به این موضوع پرداخته است.
رادیو فردا: آقای الفونه، علل دخالت بسیج و سپاه در امور سیاسی و انتخاباتی چیست؟
علی الفونه: به نظر میرسد که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج که خودش از سازمانهای تحت نظر سپاه پاسداران است، فرمان خودشان را از مقام رهبری میگیرند. متأسفانه هم در وصیتنامه سیاسی و الهی آقای خمینی و حتی در قانون اساسی جمهوری اسلامی، سپاه پاسداران میتواند حضور خودش در سیاست ایران را مشروعیت ببخشد. در قانون اساسی جمهوری اسلامی این طور تعریف شده که سپاه پاسداران، پاسدار انقلاب و دستاوردهای آن است.
پس همیشه پاسداران میتوانند چنین ادعا کنند که دخالتشان در سیاست روز جمهوری اسلامی برای پاسداری از همان انقلاب و دستاوردهای آن است. از این گذشته در وصیتنامه الهی و سیاسی آقای خمینی هم، ایشان سپاه پاسداران را موظف به این کردند که به مقابله با دشمنان داخلی بپردازند؛ که این هم خودش بهانهای میشود برای سپاهیان، برای تداخل در سیاست داخلی جمهوری اسلامی.
در ضمن در عمل آقای خمینی و از این گذشته آقای خامنهای هردو همواره از سپاه پاسداران برای سرکوب مخالفان داخلی خودشان استفاده کردهاند. این انتخابات هم متأسفانه هیچ تفاوتی با انتخابات دیگر ندارد. از همین رو انتظار میرود که سپاه پاسدارن بدون توجه به انتقادی که از آنها در دخالت در سیاست و انتخابات شده، به این امر ادامه دهد و تاحدی نیز ممکن است تعیینکننده نتیجه این انتخابات باشد.
با این حساب ابهامی در ماهیت و مأموریت سپاه و بسیج وجود دارد. به این معنا که هر دو سازمان نظامی هستند در حالی که مأموریت سیاسی هم دارند. آیا این باعث سوء استفاده سیاسی نخواهد شد؟
از آنجا که سپاه پاسدارن، جدا از حراست از انقلاب و کشور و مواظبت از مرزهای ایران، مأموریت دفاع از انقلاب در داخل کشور دارد، همیشه میتواند از این امکان سوءاستفاده کند و در انتخابات دخالت داشته باشد تا اینکه نماینده و نامزد مطلوب خودشان را انتخاب کنند.
در کشورهای غربی چنین امکانی برای نیروهای نظامی وجود ندارد، از آنجا که نهادهای مدنی، همواره در مخالفت با تداخل نیروهای نظامی در سیاست داخلی فعال هستند. اما از آنجا که در جمهوری اسلامی نهادهای مدنی قوی نیستند و خود آقای خامنهای هم معمولاً سپاه پاسداران را فعال کرده و بازی داده و راهی را برای سپاه پاسداران باز گذاشته که در سیاست داخلی ایراین دخالت کنند، قطعاً چنین امکانی برای نهادهای مدنی وجود ندارد که از چنین تداخلی جلوگیری کنند.
در ایران احزاب فعال مانند کشورهای غربی وجود ندارد و ساختار و سیاستهای حزبی نیز نهادینه نشده است. با توجه به این کمبود به نظر میرسد که مقامهای کشور از نهادهای گوناگون مانند بسیج استفاده میکنند.
در تاریخ جمهوری اسلامی تنها حزبی که حضور فعالانه در سیاست داشته، حزب جمهوری اسلامی بود، که آقای بهشتی از رهبران آن بود. این حزب مقتدر کادر نیرومندی از روحانیان را برای حکومت در ایران تربیت کرد. ولی با انحلال حزب جمهوری اسلامی از آن تاریخ به بعد دیگر در جمهوری اسلامی حزبی وجود نداشت. امروز میتوانیم تا حدی این ادعا را بکنیم که سپاه پاسداران و بسیج در واقع دارند یک نظام تک حزبی را به وجود میآورند که این حزب همان حزب سپاه پاسداران و بسیج است که بعضیها از آن به نام حزب پادگانی هم نام میبرند.
در حیطه سیاست خارجی به نظر میرسد که آیتالله خامنهای در سال گذشته سعی کرده تا حدی از احمدینژاد فاصله بگیرد اما سیاست کروبی، موسوی و رضایی در قبال آمریکا به گفته خودشان عملگرایانه خواهد و پرهیز از رویارویی با آمریکا. این ممکن است باب طبع آقای خامنهای نباشد و در نهایت موضع سرسختانه و چالشگرانه احمدینژاد را به عنوان بهترین گزینه در برابر سیاست آمریکا بپذیرد. زیرا یکی از بزرگترین دلمشغولیهای آقای خامنهای نیات آمریکا درباره ایران است که با بقا و امنیت رژیم اسلامی ارتباط دارد. با این حساب فکر میکنید آیتالله خامنهای با اینکه آشکارا نگفته، در این انتخابات از احمدینژاد پشتیبانی کند؟
سی سال پس از انقلاب ایران، آقای خامنهای، و اصولاً حاکمیت جمهوری اسلامی، دو فشار را حس میکنند. یکی فشار از داخل است برای تغییرات اساسی در نظام جمهوری اسلامی و این نسل جوانی که چیز دیگری میخواهد غیر از آنچه در ایران امروز هست. فشار دیگر فشار بینالمللی خصوصاً در مورد سیاستهای ماجراجویانه جمهوری اسلامی در منطقه و سیاست هستهای ایران است.
جواب آقای خامنهای برای این تهدیدات داخلی و خارجی، فعال کردن سپاه پاسداران، این حزب پادگانی برای مقابله است. به نظر میرسد که فعالیت سپاه به نفع آقای احمدینژاد هم در همین راستا باید درک بشود.
به نظر میرسد آقای احمدینژاد احتمالاً برنده این انتخابات هم خواهد شد گرچه میدانیم که رأیدهندگان ایرانی در انتخابات پیشین چندین بار طوری رأی دادند که واقعاً غیرقابل پیشبینی بود و ممکن است کاملاً عکس آنهم رخ بدهد. ولی فعلاً از مسائل اینطور میشود استنباط کرد که اقبال آقای احمدینژاد بیش از کاندیداهای دیگر است.
سپاه پاسداران نیز با انتشار بیانیهای بسیجیان را به سه دسته عادی، فعال و ویژه تقسیم کرده و میگوید که فقط بسیجیان ویژه از شرکت در فعالیتهای سیاسی ممنوع شدهاند و ورود سایر بسیجیان به عرصه سیاست و فعالیتهای انتخاباتی بلامانع است.
مهدی کروبی، یکی از نامزدهای ریاست جمهوری، در پاسخ به این دستهبندی گفته است که سازمان بسیج زیر مجموعه سپاه پاسداران است که خود یک نهاد نظامی است و بنا براین حق ندارد در دستهبندیهای سیاسی و انتخاباتی شرکت کند.
علی الفونه پژوهشگر «مؤسسه اینتر پرایز» در آمریکا، در گفتوگو با رادیو فردا به این موضوع پرداخته است.
رادیو فردا: آقای الفونه، علل دخالت بسیج و سپاه در امور سیاسی و انتخاباتی چیست؟
علی الفونه: به نظر میرسد که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج که خودش از سازمانهای تحت نظر سپاه پاسداران است، فرمان خودشان را از مقام رهبری میگیرند. متأسفانه هم در وصیتنامه سیاسی و الهی آقای خمینی و حتی در قانون اساسی جمهوری اسلامی، سپاه پاسداران میتواند حضور خودش در سیاست ایران را مشروعیت ببخشد. در قانون اساسی جمهوری اسلامی این طور تعریف شده که سپاه پاسداران، پاسدار انقلاب و دستاوردهای آن است.
پس همیشه پاسداران میتوانند چنین ادعا کنند که دخالتشان در سیاست روز جمهوری اسلامی برای پاسداری از همان انقلاب و دستاوردهای آن است. از این گذشته در وصیتنامه الهی و سیاسی آقای خمینی هم، ایشان سپاه پاسداران را موظف به این کردند که به مقابله با دشمنان داخلی بپردازند؛ که این هم خودش بهانهای میشود برای سپاهیان، برای تداخل در سیاست داخلی جمهوری اسلامی.
در ضمن در عمل آقای خمینی و از این گذشته آقای خامنهای هردو همواره از سپاه پاسداران برای سرکوب مخالفان داخلی خودشان استفاده کردهاند. این انتخابات هم متأسفانه هیچ تفاوتی با انتخابات دیگر ندارد. از همین رو انتظار میرود که سپاه پاسدارن بدون توجه به انتقادی که از آنها در دخالت در سیاست و انتخابات شده، به این امر ادامه دهد و تاحدی نیز ممکن است تعیینکننده نتیجه این انتخابات باشد.
با این حساب ابهامی در ماهیت و مأموریت سپاه و بسیج وجود دارد. به این معنا که هر دو سازمان نظامی هستند در حالی که مأموریت سیاسی هم دارند. آیا این باعث سوء استفاده سیاسی نخواهد شد؟
از آنجا که سپاه پاسدارن، جدا از حراست از انقلاب و کشور و مواظبت از مرزهای ایران، مأموریت دفاع از انقلاب در داخل کشور دارد، همیشه میتواند از این امکان سوءاستفاده کند و در انتخابات دخالت داشته باشد تا اینکه نماینده و نامزد مطلوب خودشان را انتخاب کنند.
در کشورهای غربی چنین امکانی برای نیروهای نظامی وجود ندارد، از آنجا که نهادهای مدنی، همواره در مخالفت با تداخل نیروهای نظامی در سیاست داخلی فعال هستند. اما از آنجا که در جمهوری اسلامی نهادهای مدنی قوی نیستند و خود آقای خامنهای هم معمولاً سپاه پاسداران را فعال کرده و بازی داده و راهی را برای سپاه پاسداران باز گذاشته که در سیاست داخلی ایراین دخالت کنند، قطعاً چنین امکانی برای نهادهای مدنی وجود ندارد که از چنین تداخلی جلوگیری کنند.
در ایران احزاب فعال مانند کشورهای غربی وجود ندارد و ساختار و سیاستهای حزبی نیز نهادینه نشده است. با توجه به این کمبود به نظر میرسد که مقامهای کشور از نهادهای گوناگون مانند بسیج استفاده میکنند.
در تاریخ جمهوری اسلامی تنها حزبی که حضور فعالانه در سیاست داشته، حزب جمهوری اسلامی بود، که آقای بهشتی از رهبران آن بود. این حزب مقتدر کادر نیرومندی از روحانیان را برای حکومت در ایران تربیت کرد. ولی با انحلال حزب جمهوری اسلامی از آن تاریخ به بعد دیگر در جمهوری اسلامی حزبی وجود نداشت. امروز میتوانیم تا حدی این ادعا را بکنیم که سپاه پاسداران و بسیج در واقع دارند یک نظام تک حزبی را به وجود میآورند که این حزب همان حزب سپاه پاسداران و بسیج است که بعضیها از آن به نام حزب پادگانی هم نام میبرند.
در حیطه سیاست خارجی به نظر میرسد که آیتالله خامنهای در سال گذشته سعی کرده تا حدی از احمدینژاد فاصله بگیرد اما سیاست کروبی، موسوی و رضایی در قبال آمریکا به گفته خودشان عملگرایانه خواهد و پرهیز از رویارویی با آمریکا. این ممکن است باب طبع آقای خامنهای نباشد و در نهایت موضع سرسختانه و چالشگرانه احمدینژاد را به عنوان بهترین گزینه در برابر سیاست آمریکا بپذیرد. زیرا یکی از بزرگترین دلمشغولیهای آقای خامنهای نیات آمریکا درباره ایران است که با بقا و امنیت رژیم اسلامی ارتباط دارد. با این حساب فکر میکنید آیتالله خامنهای با اینکه آشکارا نگفته، در این انتخابات از احمدینژاد پشتیبانی کند؟
سی سال پس از انقلاب ایران، آقای خامنهای، و اصولاً حاکمیت جمهوری اسلامی، دو فشار را حس میکنند. یکی فشار از داخل است برای تغییرات اساسی در نظام جمهوری اسلامی و این نسل جوانی که چیز دیگری میخواهد غیر از آنچه در ایران امروز هست. فشار دیگر فشار بینالمللی خصوصاً در مورد سیاستهای ماجراجویانه جمهوری اسلامی در منطقه و سیاست هستهای ایران است.
جواب آقای خامنهای برای این تهدیدات داخلی و خارجی، فعال کردن سپاه پاسداران، این حزب پادگانی برای مقابله است. به نظر میرسد که فعالیت سپاه به نفع آقای احمدینژاد هم در همین راستا باید درک بشود.
به نظر میرسد آقای احمدینژاد احتمالاً برنده این انتخابات هم خواهد شد گرچه میدانیم که رأیدهندگان ایرانی در انتخابات پیشین چندین بار طوری رأی دادند که واقعاً غیرقابل پیشبینی بود و ممکن است کاملاً عکس آنهم رخ بدهد. ولی فعلاً از مسائل اینطور میشود استنباط کرد که اقبال آقای احمدینژاد بیش از کاندیداهای دیگر است.