لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۱۱:۴۲

قطار اعتراض و مدیریت بحران


صحنه‌ای از تظاهرات آرام ۲۵ خرداد در تهران
صحنه‌ای از تظاهرات آرام ۲۵ خرداد در تهران
در پی سرکوب شدید اعتراض‌ها به نتایج اعلام شده انتخابات ریاست جمهوری توسط نهادهای نظامی امنیتی، ظاهراً این اعتراض‌ها فروکش کرده است. از سوی دیگر و همزمان با ایجاد موانع شدید در راه اعتراضات، ظاهراً جنگ قدرت شدیدی در پشت پرده در جریان است.

اگر رهبر جمهوری اسلامی ایران در هفته های اول پس از انتخابات تلاش داشت اوضاع را عادی جلوه دهد، اکنون تنها آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی نیست که می گوید کشور دچار بحران است، بلکه حتی روزنامه کیهان هم روز پنجشنبه گذشته بدون نام بردن از بحران از وجود «فتنه» نوشت. افزون بر این اگرچه آیت‌الله خامنه‌ای و پیروان بی چون و چرایش، مخالفان با نتیجه انتخابات را کسانی قلمداد می‌کنند که از قطار انقلاب پیاده شده اند، شمار کسانی که به تدریج از قطار حامل آقای خامنه‌ای پیاده می‌شوند، روز به روز بیشتر می‌شود.

پس از موضعگیری‌های بسیاری از روحانیون در مخالفت با رفتار حکومت با اعتراض‌کنندگان، در دو روز گذشته آیت‌الله دستغیب و عماد افروغ که علی‌الاصول جزو اصولگرایان به شمار می‌روند، مخالفت خود را با سیاست رهبر جمهوری اسلامی علناً اعلام کردند.

موضوع این برنامه دیدگاه‌ها بررسی شرایط حاکم در ایران و پیامدهای این اعتراض‌ها در ساختار قدرت است در گفت‌وگو با آقایان منصور فرهنگ، استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی در واشنگتن، حسن شریعتمداری، تحلیلگر سیاسی در هامبورگ و سراج‌الدین میردامادی، روزنامه‌نگار و تحلیلگر سیاسی در پاریس.

رادیو فردا: سرانجام اعتراض‌ها در هفته‌ها یا ماه‌های آینده چگونه قابل پیش‌بینی است، آقای میردامادی؟

سراج‌الدین میردامادی: با گذشت زمان صورت خیابانی جنبش کم کم دارد تبدیل می شود به اشکال دیگر. مردم اعتراض‌های خودشان را به گونه‌های دیگری ادامه می‌دهند. در کنار این اعتراض‌های مردمی، بخشی از نخبگان سیاسی حتی آنهایی که وابسته به رهبری، ولایت فقیه و نظام بودند، به مرور صفشان را از رهبری جدا می‌کنند و در جبهه منتقدان رهبری و جناح حامی احمدی‌نژاد قرار می‌گیرند.

آقای هاشمی با خطبه‌های نماز جمعه مشخصاً این گام را برداشت و از آن صف جدا شد. نامه‌هایی که اخیراً از مجلس خبرگان نوشته شد و آیت‌الله دستغیب و سایر اصولگرایانی که به مرور فاصله خود را با جریان حامی آقای احمدی‌نژاد و آقای خامنه‌ای زیاد می‌کنند. از سوی دیگر شماری از حامیان رهبری که در عین حال از منتقدان آقای احمدی‌نژاد به شمار می‌آیند، مثل آقای لاریجانی، انتقادهایی را در گوشه و کنار مطرح می‌کنند.

این دلایل و قرائن نشان می‌دهد که در پشت پرده لابی‌های سیاسی در سطوح بالا تحولات زیادی صورت می‌گیرد. سفر آقای هاشمی به مشهد در همین راستا ارزیابی می شود و تماس ایشان در قم با مراجع و شخصیت‌های روحانی و اعتراض‌هایی که در قم صورت گرفت، همه حکایت از این دارد که جنبش اعتراضی به یک سطح و میدان دیگری منتقل شده و باید منتظر بود.

آقای فرهنگ، با توجه به اینکه آیت‌الله خامنه‌ای از روز اول خیلی محکم اعلام کرده است که عقب‌نشینی نخواهد کرد، آیا می‌شود پیش‌بینی کرد که سرانجام این رقابت‌ها و دادوستدهای پشت پرده به کجا می‌تواند ختم شود؟

منصور فرهنگ: من از دادوستدهای پشت پرده اطلاعی ندارم. ولی بر مبنای داده‌های واقعی که قابل دفاع، قابل توضیح و تحلیل است، این تحولات با این انتخابات شروع نشد. پس از انتخاب مجدد آقای خاتمی، نیروی بسیج، پاسداران و دستگاه‌های اطلاعاتی و در مجموع دستگاه سرکوب و اطلاعاتی رژیم که علاوه بر داشتن قدرت نظامی و سرکوبگری، بیش از ۴۰ درصد اقتصاد کشور را در اختیار دارد، روزبه‌روز قدرت بیشتری گرفت.

امروز هم تضاد اساسی در جامعه ایران بین آقای میرحسین موسوی و احمدی نژاد نیست. انتقاد امروز بسیاری از روحانیون از آقای احمدی‌نژاد هم بیشتر مربوط به این است که نقش روحانیون در سیاست ایران در حال از بین رفتن است. این نیروی سرکوب دیر یا زود بقیه ملاها را هم از صحنه خارج می‌کند و آن ملاهایی که در صحنه می‌مانند همان نقشی را برای رژیم ایفا خواهند کرد که مثلاً امام جمعه زمان شاه برای اعلیحضرت می‌کرد.

آقای شریعتمداری، در هفته‌های گذشته بسیاری از روحانیون بلندپایه موضع‌گیری کرده‌اند و طبیعی است که در برابر این موضع‌گیری‌ها عده‌ای هم به پشتیبانی از آقای خامنه‌ای صحبت کردند و موضع‌گیری کردند، آیا می‌شود امیدوار بود که این اختلاف‌ها در درون روحانیت بر تغییر رویه و روش حاکمیت تأثیری بگذارد؟

حسن شریعتمداری: روحانیت در این اعتراض‌ها یکپارچه نیست و منافع یگانه‌ای هم ندارد. آن بخش از روحانیت که سال‌هاست از قدرت حکومتی کنار گذاشته شده‌اند، مانند آیت‌الله منتظری، آقای طاهری و دیگران در انتقادات خود بسیار صریح‌ترند و به همین نسبت به اندازه برخورداری روحانیت از قدرت حکومتی، اعتراض‌ها آرام‌تر می‌شود. ولی اعتراض با نارضایتی و نداشتن آینده روشن فرق می‌کند.

روحانیت دریافته است که این نیروهای امنیتی و نظامی که همه جا را گرفته‌اند و رهبری که در همدستی خود با اینها از هیچ ابایی ندارد، آینده‌ای را برای آنها در سطح سیاسی و برخورداری از منزلت سیاسی و اجتماعی نگذاشته، بلکه استقلال نسبی حوزه‌ها هم با این دخالت نیروهای امنیتی و سپاه از بین برده است و دیر نیست که آنها به قاضی عسگر و امام جمعه تشریفاتی و مدیحه‌گو و مجیزگوی ولی فقیه تبدیل شوند. این چیزی است که آنها را به وحشت انداخته است.

اما روحانیت امروز از تنها مرجعیت و رفرانس‌های درجه یک جامعه نیست که مخالفت آنها به تنهایی بتواند در سرنوشت این نظام تغییر بزرگی بگذارد. اما از لحاظ نظری نظامی که بر مبنای ایدئولوژی اسلامی استوار است، وقتی فقهای بلندپایه مثل آقای منتظری با استدل‌های محکم نشان می‌دهند که این حاکم «جائر» است و نباید از او اطاعت کرد، از لحاظ عملی پیامدهای هم پیامدهای عجیبی خواهد داشت.

پیامد مالک ندانستن یک دولت، حرام بودن پرداخت مالیات، خلاف بودن خدمت سربازی و حتی خدمت سیویل در آن دولت است. اینها چیزهایی بود که دولت‌های پیش از جمهوری اسلامی ایران را با مشکلات بسیار جدی مواجه کرده بود. شیعه در این قسمت سنت بسیار قوی در مبارزه مدنی دارد. اینها اثرهای خود را به تدریج خواهد گذاشت.

ولی فقیه می‌تواند در این شرایط تنها متکی به نیروهای نظامی باشد و در رأس یک حکومت نظامی به حکومت جائرانه‌اش ادامه دهد و این همان بحران نظری است که حکومت را در کنار بحران واقعی در جامعه فرا گرفته است.

در روزهای گذشته آقای موسوی تأکید کرده است که به اعتراض‌ها به شیوه‌های دیگر ادامه خواهد داد، از جمله تأسیس دفتر یا نهادی که همه را دور هم جمع کند و به این اعتراض‌ها ادامه دهد. پرسش این است که این جنبش چه ابزاری جز آن تظاهرات و اعتراض‌های خیابانی، که تا حدودی دولت با موفقیت جلوی آنرا گرفته، در دست دارد که بتواند بر روی خواست‌های خود پافشاری کند و به حکومت فشار بیاورد؟

سراج‌الدین میردامادی:
این سؤالی است که شاید پاسخ آن برای خود آقای موسوی هم خیلی شفاف نباشد. اما به طور کلی ایشان تلاش می‌کند میان این وزنه‌های سیاسی که به نوعی جای پایی درون حاکمیت دارند، نوعی هماهنگی ایجاد کند و از وزنه و نفوذ و ارتباطات گسترده‌ای که همچنان این آقایان دارند، استفاده کند و در سطح لابی و گفتگو و چانه‌زنی بتواند کف مطالبات را در کوتاه مدت استیفا کند و بعد بتواند در دراز مدت به مطالبات بعدی برسد.

اما آنچه آقای موسوی روی آن بیشتر حساب باز کرده، حضور گسترده مردم در عرصه‌های مختلف بوده است. آنچه می‌شود از آقای موسوی انتظار داشت و خود ایشان هم مطرح کرده تحت عنوان یک جمعیت، نه یک حزب به دلیل تنگناها و تضییقاتی که جناح حاکم برای ایشان ایجاد خواهد کرد، و مجوز نخواهند داد، بتواند یک محفل یا جمعیتی از بزرگان سیاسی را ایجاد کند با گرایش‌های گوناگون برای استیفای حقوق ملت و برای مطالباتی که از روز اول ایشان در اطلاعیه‌هایشان به آن اشاره کرده.

آقای فرهنگ، با توجه به اینکه در هرحال پیشنهادهایی از طرف بخشی از شخصیت‌ها از جمله آقای رفسنجانی و آقای خاتمی، که پیشنهاد همه پرسی را مطرح کرده، مطرح شدند و ظاهراً نظام، یعنی آیت‌الله خامنه‌ای و دیگران، به این پیشنهادها وقعی نمی‌گذارند. آیا به نظر شما ظرفیتی هست در نظام که در نهایت مجبور شود در سیاست‌های فعلی‌اش تجدید نظر کند؟

منصور فرهنگ: تنها امیدی به گوش دادن از جانب آقای خامنه‌ای و دیگران به این نوع پیشنهادها هست، این است که در درون ارکان امنیتی و اطلاعاتی رژیم شکافی ایجاد شود. این نکته را به سخنان آقای شریعتمداری اضافه کنم که این درست است که شیعه از سنت خاصی برخوردار بوده و در رابطه با دولتهای جابر نقشی ایفا کرده، ولی در تاریخ میهن ما با انقلاب ۵۷ تشیع تحولی اساسی و عمیق کرد، ایدئولوژی دولت شده و عجیب فاسد شده.

یعنی اگرچه زعمای قوم در ایران از زبان و استعارات و سنن تشیع اسلامی استفاده می‌کنند، ولی امروز مذهب ابزاری شده در اختیار قدرت. یعنی دقیقاً همان اتفاقی که در چین و شوروی روی داد که به نام مارکسیسم و سوسیالیسم قدرت را گرفتند، ولی این مارکسیسم و سوسیالیسم بود که در خدمت تمامیت‌گرایی احزاب کمونیست قرار گرفت. پیوند و ازدواج مذهب و دولت تأثیر منفی هم بر مذهب می‌گذارد. یعنی تشیع در ایران دیگر آن تشیع تاریخی نخواهد بود.

از سوی دیگر یکپارچگی دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی در کوتاه مدت مشکلات بسیار لاینحلی برای نهضت دموکراسی ایران ایجاد می‌کند.

آقای شریعتمداری، موضع‌گیری آقای هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه هفته پیش، با توجه به موقعیت ایشان به عنوان رئیس مجلس خبرگان، به یک سلسله بحث‌ها دامن زد. ولی یک هفته است که آقای هاشمی رفسنجانی بار دیگر سکوت کرده است. آیا موقعیت آقای رفسنجانی آنقدر محکم هست که بتواند بر سر آن مطالبی که در نماز جمعه گفت بایستد، یا اینکه مجبورش می کنند عقب‌گرد کند؟

حسن شریعتمداری: سخنان آقای رفسنجانی در نماز جمعه را می‌شود از دو دید نگاه کرد. یا منظور ایشان این بود که ایجاد یک فشار کند و سعی کرد با ایما و اشاره از حدودی که تاکنون داشت تجاوز کند و با منعطف کردن اتهامات به سوی ولی فقیه، او را در یک فشار بزرگ سیاسی بگذارد. یا اینکه باید دید ایشان قصد جدی از این حرفها داشته؟

در این صورت ایشان سه نکته را متذکر شده: یک اینکه همه چیز باید بر اساس قانون انجام شود، دو اینکه بحران اعتماد بزرگی بین جامعه و نظام وجود دارد و سه اینکه ولی فقیه از حمایت اکثریت مردم برخوردار نیست و ایشان را مسئول ایجاد این بحران عدم اعتماد کرده است.

آقای رفسنجانی به عنوان رئیس مجلس خبرگان قانوناً موظف است با تشکیل جلسه فوق‌العاده مجلس خبرگان و طرح این دو سؤال که آقای خامنه‌ای مسئول بی‌اعتمادی میان مردم و نظام است و اینکه ایشان کاردانی و لیاقت ادامه رهبری را ندارد و حاکمی جائر است و خواهان عزل رهبری باشد.

اما اگر ایشان قصد جدی نداشته باشد، معنی‌اش این است که ما وارد یک بازی سه کنجی شده‌ایم. در یک سو آقای خامنه‌ای و تیمش، در یک طرف آقای رفسنجانی و دوستانش و در طرف دیگر ملت. گروه آقای رفسنجانی و دوستانش در حقیقت از فشار ملت استفاده می‌کنند تا موقعیت سیاسی خودشان را تثبیت کنند. اگر چنین قصدی داشته باشند (که من نمی خواهم از حالا آنها را متهم کنم) بزودی بین آنها و ملت جدایی خواهد افتاد.

البته طرح مسئله در مجلس خبرگان به شرطی عملی است که مطمئن باشد که اکثریتی پشت سر آن خواهد بود.

حسن شریعتمداری: حتی مطرح کردن این امر در مجلس خبرگان ایجاد فشار بسیار جدی و جلب اعتماد بسیار زیاد مردم را از این گروه یعنی آقای رفسنجانی و دوستانش خواهد کرد. حتی اگر در مجلس خبرگان دست نشانده نظام رأی نیاورد.
XS
SM
MD
LG