احمد منتظری، فرزند آیتالله حسینعلی منتظری قائممقام وقت رهبر پیشین جمهوری اسلامی، چندی پیش در گفتوگویی تصویری با برنامه خشت خام، با استناد به خاطرات پدرش گفته بود که حمل مواد منفجره به عربستان سعودی در دهه شصت اقدام سیدمهدی هاشمی نبوده و توسط شش پاسدار انجام شده است. او افزوده بود که آیتالله منتظری به او گفته این پاسداران با اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی، کار میکردهاند.
آقای هاشمی رفسنجانی خود در خاطراتش از ۲۰ مرداد سال ۱۳۶۵ یادآور شده که علیمحمد بشارتی، قائممقام وقت وزیر خارجه که بعدها در دولت دوم او سمت وزیر کشور را داشت، به او اطلاع داده که عربستان اعلان کرده چند نفر از حجاج ایرانی در ساکهای خود تی ان تی داشتهاند.
این موضوع که بعدتر در گفتوگویی با خبرگزاری دولتی ایرنا بر آن تأکید شد، واکنش محسن هاشمی، فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی را به دنبال داشت و اون بیان این رویداد پس از بیش از ۳۰ سال را اقدامی «غیرعقلانی و غیراخلاقی» توصیف کرد که «بدون هیچ مستنداتی» صورت گرفته است.
در پاسخ به این سخنان احمد منتظری به رادیو فردا میگوید که محسن هاشمی سخنان او را دقیق نخوانده و خوب است که برای کشف حقیقت در این رابطه کمیتهای حقیقتیاب از نمایندگان بیطرف و وزیران مورد اعتماد مردم تشکیل شود.
جزئیات بیشتری در این باره را در گفتوگوی آقای منتظری با فرهنگ قویمی از رادیوفردا بخوانید:
آقای منتظری، موضوع حمل مواد منفجره و ارتباط عاملان آن با اکبر هاشمی رفسنجانی که اکنون با اعتراض فرزند او روبهرو شده چیست؟
این مسئلهای است که مرحوم آیتالله منتظری در خاطراتشان مفصل آوردهاند و در ضمن نامهای که در سال ۶۵ به رهبر انقلاب، آقای خمینی، نوشتند این را آوردهاند که سپاه این کار را میکند و بعد به گردن مهدی هاشمی میاندازد. آنجا حرفی از آقای هاشمی رفسنجانی نیست. البته در همان زمان این مسئله مسلمی بود که همه به یکدیگر میگفتند ولی آیتالله منتظری نمیخواستند بنویسند که اینها زیر نظر آقای هاشمی بودند. در واقع از آن شش نفر، که من اسامی آنها را نمیدانم، یکی که مورد اعتماد آیتالله منتظری بود گزارش داده و گفته که ما زیر نظر ایشان کار میکردیم و الان به ما فشار میآوردند که بگوییم وصل به مهدی هاشمی هستیم.
یک چنین شهادتی را آن شخص مورد اعتماد آیتالله منتظری داده، ولی اینکه آن شخص چه کسی است، فقط همین قدر میدانم که آقای شمخانی در جریان این قضایا هست. حالا درست است که آقای محسن هاشمی میگویند که ایشان تکذیب کرده، ولی این تکذیبها چیزی را نمیرساند چون چه بسا مصلحتی تکذیب کردهاند یا احتمال کمی هست که یادشان رفته باشد.
همان طور که اشاره کردید آقای شمخانی این مسئله را تکذیب کرده و محسن هاشمی، فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی ضمن انتقاد از اظهارات شما گفته است که جاسازی مواد منفجره در ساک حجاج در سال ۶۵، بدون هیچ مستنداتی عنوان شده و اقدامی اخلاقی و عقلانی نیست. شما در این باره چه واکنشی دارید؟
اولاً که اخلاقی و عقلانی نبودنش قابل بحث است. ببینید یک مسئلهای را ۳۲ سال پیش گفتهاند و به گردن کس دیگری انداختهاند و آن شخص مجازات شده، حالا پس از ۳۲ سال بگوییم نه این اشتباه بوده سنگین خواهد بود. علاوه بر اینکه معلوم میشود آقای محسن هاشمی سخنان مرا دقیق نخوانده. من صحبت از تیم نکردم و نگفتم تیم آقای هاشمی که گفتهاند آقای هاشمی تیم نداشته. ولی اینکه مقامات کشور مسلماً در این قضیه دست داشتهاند، جای هیچ شکی نیست.
ببینید آقای مهندس میرحسین موسوی، مهر ماه ۶۷ استعفایی مینویسند، خطاب به رئیسجمهور وقت آقای خامنهای و اشکالاتی را مطرح میکنند، از جمله همین مسئله. میگویند مواد منفجره در ساک حجاج به عربستان میرود و دولت هیچ خبر ندارد، و به خاطر این موارد گله میکند و استعفا میدهد. خب اگر این کار مهدی هاشمی باشد که گله کردن معنا ندارد. پیداست گله از مقاماتی دارد که همسطح ایشان بودهاند و در حد اداره کردن مملکت بودهاند.
به هر حال این مسئله مسلمی است که این مقامات دست داشتهاند و الان هم من فکر میکنم به جای این کارها آن افراد -که نمیدانم دقیقاً چه کسانی هستند و مسلماً تعداد زیادی در وزارتخانههای مختلف خبر داشتهاند، مقامات بالا خبر داشتهاند- خب اگر واقعاً این کار اشتباه بوده بگوبند که اشتباه کردهایم. بگویند هم آن کار را اشتباه کردیم و هم حمله به سفارت عربستان را اشتباه کردیم و میخواهیم اصلاح کنیم. اعتراف به اشتباه هیچوقت از شخصیت انسان کم نمیکند. این آقایان میخواهند ثابت کنند که اشتباه نکردهایم.
به مهدی هاشمی اشاره کردید، برادر داماد آیتالله منتظری، و روایت رسمی حکومت ایران هم این است که مهدی هاشمی را مسئول این مسائل معرفی کردند و ایشان را در سال ۶۶ اعدام کردند. برخی میگویند ممکن است ایشان هم در این اقدامات خودسرانه دست داشته باشد. نظر شما چیست؟
بله روایتی هست و در سایتی دیدم نوشته از اعترافات مهدی هاشمی [این است که] آقای هاشمی رفسنجانی به ما گفت این کار را بکنید و ما این کار را کردیم. این اعترافات هست ولی متأسفانه ما در جمهوری اسلامی یک مرکز بیطرفی نداریم که حقایق را کشف کند و به مردم اعلام کند. همیشه دست یک گروه بوده و آن طور که خودشان میخواهد جهت میدهند و دیگران را منکوب میکنند که چرا نظر مخالف نظر حاکمیت دادید.
الان اگر یک گروه حقیقتیاب تشکیل شود، حتی از مقامات جمهوری اسلامی باشند، به فرض مثل آقای دکتر علی مطهری. هستند نمایندگان که واقعاً بیطرف هستند و وزیرانی که مورد اعتماد هستند و مردم به آنها اعتماد دارند. یک گروه حقیقتیاب شکل دهند و بگویند مسئله این بوده و اگر اشتباهی بوده به این مسئبه اعتراف شود و گفته شود. این باعث عظمت نظام و جمهوری اسلامی میشود.
ظاهراً محسن هاشمی نامهای هم به شما نوشته، آیا میتوانید بخشی از این نامه، یا موضوع آن را به طور کلی برای ما بیان کنید؟
من فکر میکنم ایشان دقیقاً صحبتهای مرا ندیده، چون من صحبت از تیم نکردم. گفتم این کسانی بودند که با آقای هاشمی کار میکردند و آنها چنین کاری را کردند و وقتی کار خراب شد و جناب آقای کروبی مجبور شد از ملک فهد عذرخواهی کند، آن وقت گفتند که این کار چون کار زشتی بوده گردن کسی بیندازیم که به موارد دیگر محکوم شده و آب از سرش گذشته است، و این کار درستی نیست.
در این باره [محسن هاشمی] دفاع کرده و گفته است که شما مستنداتی ندارید، خب جز اینکه کسی که این کار را کرده و در رابطه با آقای رفسنجانی بوده و آمده به آیتالله منظری گزارش داده، چه مستنداتی میتوانیم داشتیه باشیم؟ مگر ما وزارت اطلاعاتیم که بخواهیم اسنادی داشته باشیم، شواهدی را جمعآوری کنیم، بخواهیم گفتار افراد را شنود کنیم و از آنها دلیل دلیل پیدا کنیم؟