لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۳:۰۱

چرا خامنه‌ای به خاطر سرنگون کردن هواپیما عذرخواهی نکرد؟


علی خامنه‌ای در بازدید از نمایشگاه «دستاوردهای هوافضای سپاه» به همراه امیرعلی حاجی‌زاده که امروز مسئولیت سرنگونی پرواز ۷۵۲ را پذیرفت.
علی خامنه‌ای در بازدید از نمایشگاه «دستاوردهای هوافضای سپاه» به همراه امیرعلی حاجی‌زاده که امروز مسئولیت سرنگونی پرواز ۷۵۲ را پذیرفت.

الگوی جمهوری اسلامی در شیوه اعتراف به سرنگون کردن یک هواپیمایی مسافربری با شلیک موشک سپاه دقیقاً شبیه الگوی اعترافش درباره جنایت کهریزک در سال ۱۳۸۸ است.

مرداد ۱۳۸۸ گفته شد که وقتی رهبر جمهوری اسلامی از جنایتی که در بازداشتگاه کهریزک رخ داده و به شکنجه و کشته‌شدن مردم معترض به نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری منجر شده، اطلاع یافت،‌ به شورای عالی امنیت ملی دستور سریع پی‌گیری داد و بازداشتگاه تعطیل شد.

در سقوط هواپیما هم خبرگزاری فارس نوشت که روز جمعه، ۲۰ دی، دو روز پس از سقوط هواپیما، وقتی آیت‌الله خامنه‌ای مطلع شد که «خطای فاجعه‌بار» صورت گرفته، دستور تشکیل جلسه شورای عالی امنیت ملی را صادر کرده و گفته نتایج آن «صریح و صادقانه» به اطلاع مردم برسد.

این الگوی تکراری در ظاهر نشان‌دهنده مسئولیت‌پذیری و پی‌گیری است، ولی در واقع تلاشی دیگر برای کسب اعتبار برای رهبر جمهوری اسلامی در خلال فاجعه است.

علاوه بر این، آیت‌الله خامنه‌ای معمولاً در این قبیل قضایا استاد فرار رو به جلوست. این فرار و طلبکاری در پیام آیت‌الله خامنه‌ای درباره سقوط هواپیما هم هویداست؛ او از مسئولان مراقبت برای تکرار نشدن چنین حوادثی را مطالبه کرده و سفارش کرده که کوتاهی یا تقصیر احتمالی را پی‌گیری کنند.

رهبر جمهوری اسلامی، طبق قانون، مهم‌ترین مسئول نیروهای نظامی ایران است و به‌صراحت تأکید کرده که مسئولیت و مدیریت نیروهای مسلح با خودش است، ولی از به کار بردن واژه عذرخواهی و پذیرش مسئولیت پرهیز دارد. این یک اتفاق نیست، یک روحیه است.

اظهارات امروز فرمانده نیروی هوافضای سپاه نشان می‌دهد که او چند دقیقه پس از شلیک به هواپیما در جریان قرار گرفته است. در واقع، همه مقام‌های ارشد نظام در جریان قرار گرفته بودند.

در این بیش از ۷۲ ساعتی که مقام‌های ارشد سپاه و جمهوری اسلامی نه تنها سکوت که کل ماجرا را تکذیب می‌کردند و می‌گفتند عملیات روانی آمریکاست و رسانه‌های نقطه‌زن دشمن آمده‌اند تا شیرینی موشک‌های نقطه‌زن ما را تلخ کنند، فکر تحقیق و مسئولیت‌پذیری و گزارش به ملت نبودند.

صحنه روشن بوده است؛ آن‌ها به فکر این بودند که جشنی که برای شلیک موشک به پایگاه‌های آمریکایی در عراق گرفته بودند، خراب نشود. این یک رویکرد است: مردم تا حد ممکن فدای نظام شوند، مثل ۶۰ کشته تشییع جنازه قاسم سلیمانی که فردا تیتر روزنامه‌‌ای شدند در ستایش سردار: «کرمان به قربانت».

تن دادن جمهوری اسلامی به چنین اعترافی بی‌سابقه نیست. قتل‌های زنجیره‌ای سال ۷۷ که هنوز مشخص نیست دقیقاً چه کسی مسئولش بود، نمونه مهم دیگری از این اعترافات است. ولی این اعترافات بی‌فایده است. حتی اگر فرماندهان ارشد نظامی هم استعفا دهند یا محاکمه شوند، آن‌چه مهم است رویکرد جمهوری اسلامی است.

در این ماجرا، از لحظه شروع ابهام و پرسش مردم،‌ رسانه‌ها و کاربرانی که در شبکه‌های مجازی موضوع را پیگیری می‌کردند، «سرباز دشمن» خوانده شدند. اطلاعاتی که آمریکا داد «جنگ روانی» توصیف شد. اوکراین و کانادا که تأیید کردند و پاسخ خواستند، «بازی‌خورده» اعلام شدند و روزنامه‌نگاران با گردن‌کلفتی تهدید شدند.

ولی وقتی نهادهای اطلاعاتی غرب، رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی و دولت‌های اوکراین و کانادا کنار هم قرار گرفتند و «فشار حداکثری» وارد شد، مقام‌های جمهوری اسلامی «تسلیت‌گویان» و «ای کاش مرده بودم، آن لحظه را ندیده بودم»گویان وارد رسانه‌ها شدند و گفتند «گردن ما از مو باریک‌تر است».

این فشار حداکثریِ منجر به اعتراف نیز شبیه ماجرای کهریزک است. در آن ماجرا، اگر پای فرزند یکی از وابستگان نظام در میان نبود و او و رسانه‌های حامی‌اش پی‌گیر ماجرا نمی‌شدند، هرگز چیزی از کهریزک بازگو نمی‌شد.

در مورد کنونی هم اگر زور اطلاعات آمریکا و تأیید اوکراین و کانادا نبود، بعید بود همان پرسشگریِ مجازی به جایی برسد. در نهایت اگر وضع خراب می‌شد، چند روزی اینترنت را قطع می‌کردند و نهایت ننگ اتهام بر پیشانی نظام می‌ماند، ولی به اعتراف نمی‌رسید. جمهوری اسلامی به سنبه پرزور عادت کرده است.

با این‌همه، قابل پیش‌بینی است که در روزهای پیش رو چرخ اعتراف و صداقت دوباره به ریل طلبکاری بازگردد.

افشای قتل‌های زنجیره‌ای تغییری در رویکرد نهادهای امنیتی نداد و فقط جای این‌که بگویند زندانی را شکنجه کردیم و مرد، گفتند خودکشی کرد و مرد. قصه کهریزک را همین روزها در گزارش‌های مربوط به زندان فشافویه می‌توانید بازخوانی کنید. ضمن آن‌که طلبکاری رهبر جمهوری اسلامی در ماجرای اعتراض‌های آبان نیز که به‌روایتی به کشته‌شدن ۱۵۰۰ نفر منجر شد، همچنان ادامه دارد و باز هم تأکید می‌کند که آن‌ها را دشمن کشته است.

ماجرای سقوط هواپیما می‌تواند یک نقطه شروع یا حتی نقطه اوج برای رسانه‌ها باشد، ولی در جمهوری اسلامی چیزی تغییر نکرده است. نظام ولایت فقیه اکنون فقط حس می‌کند کمی از بار فشار را کم کرده و در این فکر است که چطور آن را کمتر کند. فقط همین.

XS
SM
MD
LG