لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۸:۵۲

انقلاب ۵۷ و وجهه گم‌شده پاسپورت ايرانی


تصویر پاسپورت ایرانی در زمان محمدرضا شاه پهلوی (سمت راست) و نصویر پاسپورت ایرانی در زمان کنونی (سمت چپ)
تصویر پاسپورت ایرانی در زمان محمدرضا شاه پهلوی (سمت راست) و نصویر پاسپورت ایرانی در زمان کنونی (سمت چپ)
پاسپورت يا گذرنامه فعلی ايرانی دفترچه‌ای شرابی رنگ است که روی آن آرم جمهوری اسلامی ايران و نام کشور ايران درج شده است. پاسپورت ايرانی در زمان محمدرضا شاه پهلوی رنگی روشن‌تر داشت و روی آن آرم شير و خورشيد حک شده بود. روی آن هم با رنگ طلايی نوشته شده بود گذرنامه دولت شاهنشاهی ايران.
به نوشته روزنامه اطلاعات در شماره روز پنجشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۵۷ يعنی تنها ۹ ماه پيش از وقوع انقلاب اسلامی، مسافرت برای ايرانی‌ها به اروپا جز برای کشورهای اروپای شرقی و سوييس و اتريش، بدون ويزا امکانپذير بود.
please wait

No media source currently available

0:00 0:26:11 0:00
لینک مستقیم
مسافران ايرانی برای سفر به کشورهای ايالات متحده آمريکا، آرژانتين، برزيل، پرو، کانادا و همه کشورهای آمريکای لاتين حتما بايد ويزا می‌گرفتند.
اردشیر زاهدی، وزیر خارجه ایران در زمان شاه:« وقتی که من افتخار خدمت برای شاهنشاه و در وزارت‌خارجه ايران را داشتم معتقد بودم ما بايد با دنيای آزاد رابطه داشته باشيم.»
همچنين به نوشته روزنامه اطلاعات در سال ۱۳۵۷ مسافران ايرانی از ميان کشورهای آفريقايی، برای سفر به اتيوپی، مراکش و تونس نيازی به ويزا نداشتند.
تايلند، سنگاپور، فيليپين، هند، اندونزی، هنگ‌کنگ و ژاپن هم از مسافران ايرانی ويزا نمی‌خواستند. اما ايرانی‌ها برای سفر به کره جنوبی، چين، ويتنام و استراليا بايد ويزا می‌گرفتند.
اردشير زاهدی، وزير خارجه ايران در زمان محمدرضا شاه پهلوی و آخرين سفير شاه در آمريکا به راديو فردا می‌گويد از جمله کسانی است که در دورانی که وزير خارجه ايران بوده، برای لغو ويزای ايرانيان برای سفر به کشورهای اروپايی مذاکره کرده است و می‌افزايد: «وقتی که من افتخار خدمت برای شاهنشاه و در وزارت‌خارجه ايران را داشتم معتقد بودم ما بايد با دنيای آزاد رابطه داشته باشيم. اعليحضرت شرافتمندانه از من پشتيبانی کرد و کار ما به اينجا کشيد که تقريبا با تمام کشورها روابط سياسی داشتيم و کشورهای اروپا تقريبا همه از ايرانی‌ها ويزا نمی‌خواستند. پاسپورت ايرانی يک ويزای همه‌جايی بود. رنگ و قيافه آن مورد احترام بود. حالا من نبايد بگويم ولی هرجا می‌رفتی خوش‌آمد می‌گفتند. به نظر من اين کار لازم بود . خودم تلاش کردم و برای مملکت ما لازم بود. ايرانی‌ها هم به من می‌گفتن هرجا که می‌روند خوشحالند و از اين کار ممنون‌اند.»
اردشير زاهدی در توضيح اينکه لغو ويزا برای سفر ايرانی‌ها به اروپا و بعضی ديگر از کشورها چگونه امکانپذير شد، می‌گويد تنها راه اين مساله توافق دوجانبه بود و می‌افزايد: «هر کجا که ما اين آزادی را داشتيم، کشورهای ديگر هم داشتند.»
اکبر هاشمی رفسنجانی، رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام در خردادماه سال جاری در جمع اعضای ستاد انتخاباتی خود برای انتخابات رياست‌جمهوری سال ۹۲ گفت که ايران چه قبل و چه بعد از انقلاب افتخاراتی داشت که کتمان‌شدنی نيست و ايران کشوری عزيز بود.
آقای هاشمی همچنين گفت:«خودم با ماشين همه کشورهای اروپايی را گشته و رانندگی کرده ام. از اين کشور به آن کشور که می‌خواستم بروم فقط پاسپورتم را نشان می‌دادم. اما حالا ايران به جايی رسيده که مردم می‌ترسند همسر خودشان را با خود به سفر خارجی ببرند چون به آنها بی‌احترامی می‌شود.»
در مقابل محمدرضا نقدی، رييس سازمان بسيج مستضعفين در آبان‌ماه ۱۳۸۹ گفته بود ايرانيان به هر جای دنيا که سفر می‌کنند، فقط کافی است پاسپورت خود را نشان دهند تا ببينند مردم دنيا چقدر به آنها عشق و علاقه دارند.
علی‌اکبر امیدمهر، دیپلمات پیشین:
«انقلاب ۵۷ و برنامه صدور انقلاب ارزش پاسپورت ايرانی را به يک‌باره به حد صفر نزديک کرد.»
علی‌اکبر اميدمهر، ديپلمات سابق جمهوری اسلامی و سرپرست سابق دفتر نمايندگی ايران در افغانستان، هند و پاکستان که در سال ۱۳۷۵ به اروپا پناهنده شد، در توضيح اينکه چه تفاوتی بين پاسپورت ايرانی قبل و بعد از انقلاب وجود داشته می‌گويد:« ما در زمان شاه با ۵۶ کشور قرارداد لغو رواديد در مورد پاسپورت عادی داشتيم. با صد و سی کشور هم قرارداد لغو رواديد سياسی و خدمت داشتيم و ديپلمات‌های آن زمان بدون اخذ ويزا می‌توانستند به اين کشورها سفر کنند.»
علی‌اکبر اميد‌مهر، ديپلمات سابق جمهوری اسلامی می‌گويد مجموعه‌ای از اتفاقات و اعمال جمهوری اسلامی موجب کاهش ارزش پاسپورت ايرانی شد:« انقلاب ۵۷ و برنامه صدور انقلاب و رخدادهايی مثل گروگان‌گيری سفارت آمريکا و انفجار در تاسيسات فرانسوی‌ها و آمريکايی‌ها در بيروت و کشف پاسپورت‌های ايرانی نزد عاملين انفجار از سال ۱۳۵۹ به بعد، ارزش پاسپورت ايرانی را به يک‌باره به حد صفر نزديک کرد. فرق بين زمان شاه و زمان بعد از انقلاب اين بود که در زمان شاه دولت مقتدری در منطقه بود. روابط خوبی با کشورهای غربی و شرق داشت و يک موازنه مثبتی هم بين اتحاد جماهير شوروی و غرب داشت. ايران احترام بين‌المللی داشت و پول ايران ارزش داشت. ولی بعد از انقلاب، رفتار بين‌المللی رژيم جمهوری اسلامی هم در منطقه و هم در دنيا، عدم رعايت قوانين بين‌المللی باعث شد که رژيم جمهوری اسلامی ايران به صدور تروريسم متهم شود و همه اين مسايل موجب شد ارزش پاسپورت ايران پايين بيايد.»
گروگان‌گيری سفارت آمريکا
روز سيزدهم آبان‌ماه سال ۱۳۵۸ تعدادی از دانشجويان پيرو خط امام به سفارت آمريکا در تهران حمله کرده، از ديوار سفارت بالا رفتند و ۶۶ ديپلمات آمريکايی را به گروگان‌ گرفتند.
گروگان‌گيری ديپلمات‌ها و کارمندان سفارت آمريکا ۴۴۴ روز طول کشيد و با پذيرش قرارداد الجزاير از سوی دولت‌های ايران و آمريکا پايان يافت.
محسن میلانی، استاد علوم سیاسی در دانشگاه فلوریدای جنوبی:« « بعد از اينکه آيت‌الله خمينی گروگان‌گيری و حمله به سفارت آمريکا را تاييد کرد، در يک سخنرانی گفت اين انقلاب دوم ايران است و شايد از انقلاب اول ايران مهم‌تر باشد. دليلش هم خيلی روشن است. با گروگان‌گيری جهت انقلاب ايران تغيير کرد.»
گرو‌گان‌گيری ديپلمات‌ها و کارمندان آمريکايی يکی از حوادثی است که از ديد کارشناسان و تحليلگران بر وجهه بين‌المللی ايران تاثير مهمی گذاشته است.
محسن ميلانی، استاد علوم سياسی در دانشگاه فلوريدای جنوبی که در زمينه بحران گروگان‌گيری و شکل‌گيری انقلاب اسلامی تحقيق کرده، درباره اهميت گروگان‌گيری در تاريخ جمهوری اسلامی می‌گويد:« بعد از اينکه آيت‌الله خمينی گروگان‌گيری و حمله به سفارت آمريکا را تاييد کرد، در يک سخنرانی گفت اين انقلاب دوم ايران است و شايد از انقلاب اول ايران مهم‌تر باشد. دليلش هم خيلی روشن است. با گروگان‌گيری جهت انقلاب ايران تغيير کرد. نه فقط دولت موقت بازرگان مجبور شد استعفا کند، چون آقای بازرگان که مخالف گروگان‌گيری بود و به درستی می‌گفت که اين کار از لحاظ قوانين بين‌المللی صحيح نيست، متوجه شد کوچکترين قدرتی در ايران ندارد. بعد از اينکه دانشجويان پيرو خط امام سفارت آمريکا را گرفتند، مدارکی را که از سفارت بدست آوردند، استفاده کردند تا مخالفين را ضعيف کرده و بعضی از آنها را مجبور کنند که از ايران فرار کنند. در حقيقت گروگان‌گيری را طرفداران آيت‌الله خمينی استفاده کردند تا بتوانند يک حکومت جديد اسلامی در ايران بوجود بياورند. درست در دوران گروگان‌گيری است که قانون اساسی جديد تصويب می‌شود و به رفراندوم گذاشته می‌شود و ولايت فقيه بعنوان پايه و اساس نظام جديد معرفی می‌شود. در همان دوران صدام به ايران حمله می‌کند و نه فقط سياست خارجی ايران عوض می‌شود، بلکه این مساله سياست داخلی ايران را هم عوض می‌کند.»
دانشجويان پيرو خط امام به رهبری يک روحانی به نام محمد موسوی خويينی‌ها به سفارت آمريکا در تهران حمله کردند. آقای موسوی خويينی‌ها، از نزديکان آيت‌الله خمينی بود و در دوران او پست‌های مهمی چون نايب رييسی دوره اول مجلس شورای اسلامی، دادستانی کل کشور، نمايندگی دوره اول مجلس خبرگان و عضويت در شورای بازنگری قانون اساسی را برعهده داشت. او بعد از فوت آيت‌الله خمينی مدتی در مجمع تشخيص مصلحت نظام حضور يافت و بعدها نقش مهمی در پيروزی محمد خاتمی، در انتخابات سال ۱۳۷۶ ايفا کرد.
آقای موسوی خويينی‌ها در سال ۱۳۵۸ بر اين باور بود که دولت موقت مهدی بازرگان به طرز به گفته او خطرناکی به ايالات متحده آمريکا نزديک شده و در صورتی که به محمدرضا شاه پهلوی اجازه ورود به آمريکا را بدهند، توطئه‌ای سازمان‌يافته برای فروپاشی جمهوری اسلامی است. دانشجويان هوادار آيت‌الله خمينی به اين نتيجه رسيده بودند که اشغال سفارت آمريکا بهترين راه برای مقابله با نزديک شدن دولت موقت به آمريکا خواهد بود.
محسن ميلانی، تحليلگر مسايل ايران و استاد علوم سياسی در دانشگاه فلوريدای جنوبی درباره تاثير گرو‌گان‌گيری بر وجهه بين‌المللی ايران می‌گويد که اين حادثه چهره جمهوری اسلامی را به شدت مخدوش کرد و می‌افزايد: «از لحاظ بين‌المللی تا قبل از اينکه گروگان‌گيری رخ دهد، وجهه بين‌المللی ايران چندان بد نبود. يک انقلابی شده بود و برای خيلی از کشورهای غربی جالب بود که انقلاب عظيمی در کشوری رخ داده. اما زمانی که تلويزيون‌های غربی نشان دادند که عده‌ای ايرانی از ديوار سفارت آمريکا بالا می‌روند و چشم‌های گروگان‌های آمريکايی را بستند و به آنها بی‌ادبی کردند، وجهه جمهوری اسلامی کاملا عوض شد و خيلی‌ها در غرب به اين نتيجه رسيدند که تندروها انقلاب ايران را بدست گرفتند.»
جان لیمبرت، از دیپلمات‌های گروگان‌گرفته شده در سفارت آمریکا در تهران:« ما در دولت آمريکا حاضر بوديم با دستگاه جديد ايران به هر شکلی که باشد در صورتی که آنها بخواهند همکاری کنيم. مخصوصا مقداری قراردادهای نظامی داشتيم، فکر کرديم روابط طوری که قبلا بوده ادامه نخواهد داشت اما گروگان‌گيری تقريبا اين فرصت‌ها را از بين برد و بعد از اين اتفاق امکان همکاری وجود نداشت.»
جان ليمبرت، ديپلمات آمريکايی و از ديپلمات‌های حبس شده در واقعه گروگان‌گيری در سال ۱۳۵۸درباره تجربه شخصی خود از واقعه گروگان‌گيری به راديو فردا می‌گويد:« من هيچ نظر بدی نسبت به ايران و مردم ايران نداشتم. قبل از آن اتفاق ۷ سالی هم در ايران زندگی کردم. اين مساله‌ای سياسی بود اما از نظر شخصی برخورد منفی در ايران با کسی نداشتم.»

دانشجويان پيرو خط امام سفارت آمريکا را لانه جاسوسی ناميدند و نخستين تحريم‌های اقتصادی آمريکا عليه ايران در همين زمان وضع شد. تصرف سفارت آمريکا و به گروگان‌گرفتن کارکنان آن به مدت ۴۴۴ روز باعث پيدايش سال‌ها دشمنی آمريکا عليه ايران، قطع تمام روابط و مصادره ميليونها دلار اموال ايران در خارج از کشور و طرد ايران از جوامع غربی شد.

بعضی از جامعه‌شناسان مهاجرت ايرانی‌ها پس از انقلاب اسلامی از ايران را مهاجرتی بی‌نظير در تاريخ معاصر ايران دانسته‌اند.
بعضی از جامعه‌شناسان مهاجرت ايرانی‌ها پس از انقلاب اسلامی از ايران را مهاجرتی بی‌نظير در تاريخ معاصر ايران دانسته‌اند.
جان ليمبرت، از ديپلمات‌های به گروگان‌ گرفته شده درباره تاثيری که انقلاب ۵۷ بر وجهه بين‌المللی ايران گذاشت، می‌گويد:« ما در دولت آمريکا حاضر بوديم با دستگاه جديد ايران به هر شکلی که باشد در صورتی که آنها بخواهند همکاری کنيم. مخصوصا مقداری قراردادهای نظامی داشتيم، فکر کرديم روابط طوری که قبلا بوده ادامه نخواهد داشت اما گروگان‌گيری تقريبا اين فرصت‌ها را از بين برد و بعد از اين اتفاق امکان همکاری وجود نداشت.»
آقای ليمبرت در پاسخ به اين سوال که در زمان محمدرضا شاه پهلوی که در سفارت ايران مشغول به‌کار بود، صدور ويزای آمريکا برای ايرانی‌ها به چه صورت بود، می‌گويد:« در آن زمان ما معمولا ويزای ۴ ساله و کثيرالمسافره به ايرانی‌ها می‌داديم. پاسپورت ايرانی اعتبار زيادی داشت. ايرانی‌هايی که با ويزای تحصيلی به آمريکا می‌آمدند و توريست‌های ايرانی به اقتصاد ما کمک می‌کردند.»
مهاجرت ايرانی‌ها‌
وقوع انقلاب اسلامی و جنگ هشت ساله ايران و عراق موجب مهاجرت تعداد زيادی از ايرانی‌ها به خارج از کشور شد. در آن زمان تعداد زيادی به صورت قانونی يا غيرقانونی از طريق زمينی و يا هوايی ايران را ترک کردند.
نادر وهابی، جامعه‌شناس:« بزرگترين سرکوب سياسی تاريخ معاصر ايران در سال‌های دهه ۶۰ تا مرگ آيت‌الله خمينی است. بالاترين موج مهاجرت را در اين سال‌ها داريم.»
بعضی از جامعه‌شناسان مهاجرت ايرانی‌ها پس از انقلاب اسلامی از ايران را مهاجرتی بی‌نظير در تاريخ معاصر ايران دانسته‌اند.
نادر وهابی، جامعه شناس، استاد دانشگاه و پژوهشگر مسائل مهاجرت در پاريس درباره آنچه آهنگ مهاجرت ايرانی‌ها بعد از انقلاب اسلامی به خارج از کشور می‌خواند، می‌گويد: «خود انقلاب نمی‌توانست اين فضای منفی را ايجاد کند. اولين آهنگی که دافعه نسبت به انقلاب و جمهوری اسلامی با آن شروع می‌شود، گروگان‌گيری در سفارت آمريکا در تهران و به دنبال آن سقوط دولت بازرگان است. تا اينجا آهنگ مهاجرت خيلی محدود بود. از شهريورماه سال ۵۷ بخشی از مقام‌های رژيم قبلی ايران را ترک کردند. گزارشی را که از سازمان‌های پناهندگان گرفتم اين موضوع را تاييد می‌کرد. از وقتی که دولت بازرگان سقوط می‌کند، بخشی از مقام‌های جبهه ملی ايران را ترک می‌کنند. بزرگترين سرکوب سياسی تاريخ معاصر ايران در سال‌های دهه ۶۰ تا مرگ آيت‌الله خمينی است. بالاترين موج مهاجرت را در اين سال‌ها داريم.»
از تعداد مهاجران ايرانی به خارج از کشور آمار دقيقی در دست نيست.
نادر وهابی، جامعه‌شناس و پژوهشگر مسايل مهاجرت درباره ويژگی‌های جامعه‌ای که تعداد زيادی از نخبگان و مردمش مهاجرت می‌کنند، می‌گويد:« اگر در جامعه‌ای آهنگ چرخش نخبگان از پايين به بالا و برابری شانس در اين جامعه برای تحصيلکرده‌ها و نخبگان وجود نداشته باشد، اين جامعه يا در معرض انقلاب سياسی است يا انقلاب اجتماعی يا بخشی از اين جامعه مهاجرت می‌کنند. چيزی که در ايران می‌بينيم.»
مقايسه دوران محمد خاتمی و محمود احمدی‌نژاد
حسین علیزاده، دیپلمات مستعفی:« « در دوران آقای احمدی‌نژاد سياست خارجی ايران بسيار وضعيت وخيمی پيدا کرد. اما در دوران محمد خاتمی چهره بین‌المللی ایران تاحدی ترمیم شد.»
به اعتقاد بعضی از تحليلگران محمد خاتمی، با سياست تنش‌زدايی و بکارگيری لحن ملايم و سازگار با ادبيات بين‌المللی چهره بهتری از ايران نزد افکار عمومی جهان نشان داد. با اين‌حال سياست خارجی دولت محمود احمدی‌نژاد نقطه مقابل سياست خارجی دولت خاتمی بود.
حسين عليزاده‌، ديپلمات مستعفی ساکن نروژ در مقايسه وضعيت پاسپورت ايرانی و صدور ويزا برای ايرانيان در دوران محمد خاتمی و محمود احمدی‌نژاد می‌گويد که در دوران خاتمی وجهه بين‌المللی ايران تاحدودی ترميم شد و می‌افزايد:« در دوران آقای احمدی‌نژاد سياست خارجی ايران بسيار وضعيت وخيمی پيدا کرد. کشورهايی مثل قرقيزستان و ترکمنستان و کشورهای آسيای ميانه که با ايران قانون لغو رواديد امضا کرده بودند، الزام گرفتن ويزا را دوباره برقرار کردند. ولی در دوران آقای خاتمی به‌دليل اينکه وجهه بين‌المللی ايران تا حدی ترميم شده بود، يکی از ابتکارهای خوبی که می‌کردند اين بود که به هر تبعه ايرانی گذرنامه می‌دادند، به اين ترتيب هم ورود آنها به ايران تسهيل می‌شد و هم سرمايه و علم و دانش خود را وارد می‌کردند.»
علی‌اکبر اميدمهر، ديپلمات سابق جمهوری اسلامی می‌گويد هم می‌گويد در دوران رياست‌جمهوری محمد خاتمی ايران با ۵۳ کشور قرارداد لغو ويزا امضا کرد و می‌افزايد:« در زمان آقای احمدی‌نژاد بخاطر نوع خطاب ايشان، انکار هولوکاست، برخورد با همسايه‌ها، شرکت در محادلات عراق و افغانستان و سوريه و دخالت در کشورهای همسايه و دور زدن تحريم‌ها، ارزش پاسپورت ايرانی پايين آمده بود.»
وضعيت کنونی
بر اساس طبقه‌بندی شرکت هنلی و شرکا، در سال ۲۰۱۳، سال گذشته ميلادی، پاسپورت ايران از ميان پاسپورت ۹۳ کشور جهان از نظر اعتبار در رتبه ۸۶ قرار دارد.
پاکستان، سومالی، عراق و افغانستان در انتهای اين جدول هستند.
هنلی و شرکا يک شرکت بين‌المللی است که در زمينه اقامت و شهروندی فعاليت می‌کند.

اين شرکت سالانه گزارش‌هايی درباره اعتبار پاسپورت کشورهای مختلف جهان تهيه و منتشر می‌کند که به عنوان معياری برای ميزان اعتبار اين کشورها در دنيا شناخته می‌شود.
عمار ملکی، دانشجوی دکترا: « من خودم برای شرکت در يک کارگاه علمی که نهاد معتبری در حوزه دانشگاهی خودم برگزار می‌کند اقدام کردم و در رقابت سختی که بود، پذيرفته شدم. قرار است اين کارگاه در ماه آينده در مصر برگزار شود و من از ۶ ماه پيش هر تلاشی برای گرفتن ويزای مصر کردم، موفق نشدم.»
عمار ملکی، دانشجوی دکترا و پژوهشگر علوم سياسی در دانشگاه تيلبرگ هلند که از ۵ سال پيش با ويزای تحصيلی ايران را ترک کرده، درباره مشکلات گرفتن ويزای تحصيلی به راديو فردا می‌گويد:« گاهی که مشکلات سياسی پيش می‌آيد مثلا بحث تحريم‌ها شديدتر می‌شد و روی بعضی رشته‌ها حساس می‌شدند گاهی حتی ويزای دانشجويی داده نمی‌شد. من اين مشکل را نداشتم. ۵ سال پيش از ايران آمدم بيرون اما نکته‌ای که ديدم ويزای تحصيلی برای آمريکا بود. دانشجويانی که به آمريکا می‌روند بخاطر روابط خصمانه سياسی ايران و آمريکا، به دانشجويان ايرانی ويزای يک‌بار ورود می‌دهند. آنها تا پايان تحصيل نمی‌توانند از آمريکا خارج شوند و مثلا به ديدن خانواده‌هايشان در ايران بروند و ممکن است گاه اين روند تا ده سال هم طول بکشد.»
عمار ملکی می‌گويد بخاطر بی‌اعتباری پاسپورت ايرانی، با مشکل گرفتن ويزا از کشور مصر مواجه شده و می‌گويد:« من خودم برای شرکت در يک کارگاه علمی که نهاد معتبری در حوزه دانشگاهی خودم برگزار می‌کند اقدام کردم و در رقابت سختی که بود، پذيرفته شدم. قرار است اين کارگاه در ماه آينده در مصر برگزار شود و من از ۶ ماه پيش هر تلاشی برای گرفتن ويزای مصر کردم، موفق نشدم.»
اما مشکلات دانشجويان ايرانی در خارج از کشور به همين‌جا ختم نمی‌شود. به گفته عمار ملکی، دانشجوی دکترا و پژوهشگر علوم سياسی در دانشگاه تيلبرگ هلند، دانشجويان زيادی در اروپا در حال تحصيل هستند که بعد از اتمام تحصيلاتشان ممکن است ويزای آنها تمديد نشود و مجبور به بازگشت به ايران شوند.
وعده حسن روحانی
حسن روحانی، رييس‌جمهوری اسلامی ايران اوايل خردادماه سال جاری درشبکه بين‌المللی جام‌جم در گفت‌وگو با ايرانيان خارج از کشور قول داد افتخارات ايران، ميراث فرهنگی ايران و فرهنگ ايرانی را برمی‌گرداند و گفت:« من قول می‌دهم احترام و ريسپکت را به پاسپورت ايرانی برگردانم.»
او همچنين گفت بايد حد تخاصم با آمريکا را پايين آورد و دست‌کم آن را از تخاصم به تنش رساند.
حسن روحانی: « من قول می‌دهم احترام و ريسپکت را به پاسپورت ايرانی برگردانم.»
حسين عليزاده، ديپلمات مستعفی می‌گويد اعتبار پاسپورت ايرانی با ارزش پول در ارتباط مستقيم است و بايد ديد حسن روحانی تا چه حد می‌تواند ارزش ريال را در سطح بين‌المللی بالا ببرد. و می‌افزايد:«‌ اگر اين اتفاق بيفتد که مسلتزم بسياری مقدمات مانند رفع تحريم‌ها و راه افتادن اقتصاد کشور است شايد بتوان اميد داشت گذرنامه ايرانی اعتباری پيدا کند. اگر بخواهم برای آن ظرف زمانی در نظر بگيرم، با فرض اينکه اقتصاد به جريان بيفتد، بعد از هشت سال و با اتمام دوره آقای روحانی شايد اندکی ارزش گذرنامه ايرانی بازگشته باشد.»
حسن روحانی در خردادماه در برنامه‌ای در شبکه بين‌المللی جام‌جم گفت برنامه دولتش اين است که انزوا را از بين برده و به عبارت ديگر برنامه‌اش تعامل سازنده با جهان است و نه تقابل.
ايران و گروه ۵ بعلاوه يک سوم آذرماه سال جاری در ژنو به توافقی موقت در زمينه هسته‌ای رسيدند. مدت زمان اجرای اين توافق‌نامه موقت که از سی دی‌ماه اجرايی شده، شش ماه تعيين شده است.
محسن ميلانی، استاد علوم سياسی در دانشگاه فلوريدای جنوبی با اشاره به توافق هسته‌ای ايران و گروه پنج بعلاوه يک می‌گويد با اين توافق وجهه بين‌المللی ايران هنوز به دوران پيش از انقلاب برنمی‌گردد اما حسن روحانی می‌تواند آن را تاحدی بهبود ببخشد.
آقای ميلانی می‌افزايد:« ضرر بزرگی که بعد از گروگان‌گيری به وجهه جمهوری اسلامی آمد، در دوران رياست‌جمهوری آقای احمدی‌نژاد بود. صحبت‌هايی که او در رابطه با هولوکاست و اسراييل کرد، ضربه‌ای به وجهه جمهوری اسلامی بود. در اين هشت سالی که ايشان حکومت کرد، وجهه جمهوری اسلامی بسيار پايين آمد. در اين چهار ماه که حسن روحانی روی کار آمده با موافقت قرارداد هسته‌ای بين ۶ کشور جهان و ايران تا حدی وجهه ايران بهتر شده. هنوز به دوران قبل از انقلاب برنمی‌گردد ولی کمکی که حکومت روحانی به ايران کرده، بيشتر از کاری است که احمدی‌نژاد در هشت سال کرد.»
روز پنجم مهرماه سال جاری درحاليکه حسن روحانی و هيات همراهش در شصت و هشتمين مجمع عمومی سازمان ملل قصد بازگشت به ايران را داشتند، حسن روحانی و باراک اوباما برای اولين بار در تاريخ جمهوری اسلامی به عنوان روسای جمهوری ايران و آمريکا به صورت تلفنی با هم گفت‌وگو کردند. اين مکالمه تلفنی که بعد از ۳۵ سال انجام شد، از سوی ناظران بين‌المللی گامی مثبت برای تغيير وجهه بين‌المللی ايران و خروج اين کشور از انزوا تعبير شده است.
XS
SM
MD
LG