لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۷:۱۰

اشتباه محاسبه روسیه در اوکراین و گزینه‌های پوتین


پوتین در گفت‌وگو با رئیس سرویس امنیت فدرال روسیه پس از دیدار با کارکنان این سرویس در ۲۰ فوریه ۲۰۲۰
پوتین در گفت‌وگو با رئیس سرویس امنیت فدرال روسیه پس از دیدار با کارکنان این سرویس در ۲۰ فوریه ۲۰۲۰

به لحاظ نظری، ارتش روسیه از هر نظر، از شمار پرسنل گرفته تا تعداد توپ، تانک، خودرو زرهی، هواپیما و هلی‌کوپتر، به‌مراتب برتر از ارتش اوکراین است. پیش‌بینی می‌شد پوتین با راهنمایی ژنرال‌هایش، ارزیابی‌های سنجیده و محاسبات عقلانی را در طرح‌های حمله خود به اوکراین لحاظ کند.

انتظار می‌رفت که نیروهای پرشمار روسیه در جنگ علیه اوکراین دست‌کم عملکردی هم‌سطح حمله روسیه به گرجستان در اوت سال ۲۰۰۸ داشته باشند. طی این عملیات، یگان‌های روسی در یک حمله سریع و غافلگیرانه با ورود به خاک گرجستان از اوستیای شمالی و آبخازیا، فرصت هرگونه واکنش را از ارتش گرجستان گرفتند که در ارتش روسیه مصداق اصل «اودی ویت، زنا چیت پوپدیت» (غافلگیری همان پیروزی است) بود؛ اصل منسوب به ژنرال الکساندر سُوُروف که در فرهنگ نظامی همان «اصل غافلگیری» است.

در سال ۲۰۱۴، پوتین با تکیه به همین اصل، شبه‌جزیره کریمه را به خاک روسیه منضم کرد و در حالی که توجه جهانیان معطوف به بازی‌های المپیک زمستانی سوچی بود، روسیه این شبه‌جزیره را تحت کنترل خود در آورد و ضمن متحیر کردن جامعه جهانی، ابتکار عمل و توان واکنش را از اوکراین گرفت.

در جا زدن نیروهای روسی

با این همه، تا به حال چنین حرکت و سرعت عملی در جبهه‌های مختلف جنگ اوکراین از سوی نیروهای روسیه دیده نشده است و در چند هفته‌ای که از آغاز جنگ می‌گذرد، این نیروها در جبهه‌های شمال و شمال شرق در ارتباط با کی‌یف، چرنیهیو و خارکیف در جا می‌زنند، ضمن این‌که اخیراً یک ستون چند ده کیلومتری از نیروهای روسیه در شمال اوکراین، به خاطر تخریب پل‌های پیش روی آن به وسیله نظامیان اوکراینی، از حرکت باز ایستاد.

محاسبات پوتین و ژنرال‌هایش این بود که با حمله‌های زمینی برق‌آسا به اوکراین از چند محور، در پی یک رشته حمله‌های اولیه با موشک‌های بالستیک و کروز، و بمباران زیرساخت‌های نظامی ارتش اوکراین و مختل کردن فرماندهی و کنترل این ارتش، دولت اوکراین سقوط خواهد کرد.

سرویس امنیت فدرال روسیه یا «اِف‌اِس‌بی» که همان «کاگ‌ب» سابق است، چنین نظری داشت. بر پایه پژوهشی که دایره پنجم این سرویس اطلاعاتی قبل از حمله روسیه به اوکراین انجام داد و یک نسخه از آن به دست کارشناسان بریتانیایی افتاد، شهروندان اوکراینی عموماً از رهبران‌شان ناراضی بودند و نسبت به سمت‌وسوی سیاسی کشورشان بسیار بدبین.

خط تانک‌های روسی که در بروواری در شمال شرق کی‌یف هدف آتش‌بار نیروهای اوکراینی قرار گرفته‌اند
خط تانک‌های روسی که در بروواری در شمال شرق کی‌یف هدف آتش‌بار نیروهای اوکراینی قرار گرفته‌اند

به نظر می‌رسد که طراحان حمله روسیه به اوکراین، با لحاظ کردن ارزیابی‌هایی شبیه این سرویس اطلاعاتی، انتظار داشتند که مقاومت اوکراین ضعیف باشد و نیروهای روسیه در اندک مدتی شهر کی‌یف را تصرف کنند.

شاید پوتین بر این باور بود که حمله به اوکراین تکرار انضمام بی دردسر کریمه و یا حمله موفقیت‌آمیز به گرجستان باشد. اما در عمل، آنچه تا به حال در اوکراین رخ داده است، تشابهات زیادی به عملکرد نیروهای روسیه در جنگ نخست و دوم چچن در سال‌های ۱۹۹۴ و ۲۰۰۰، و جنگ در سوریه دارد.

تکرار تجربه استراتژی زمین سوخته

در جنگ اول چچن (دسامبر ۱۹۹۴- اوت ۱۹۹۶)، در مراحل پایانی آن، هزاران نفر از نیروهای روسیه به رغم این‌که برتری تام نظامی‌ داشتند ولی در حمله گسترده خود برای تصرف گروزنی، مرکز چچن، مجبور شدند در مقابل چریک‌های چچنی عقب‌نشینی کنند.

ژنرال پاول گراچف، وزیر دفاع وقت روسیه، گفته بود که مقاومت چچن‌ها در عرض چند ساعت شکسته خواهد شد. ولی در نهایت بوریس یلتسین، رئیس‌جمهور وقت روسیه، از روی ناچاری تن به آتش‌بس داد و در سال ۱۹۹۶، معاهده صلح روسیه-چچن را امضا کرد.

آنچه در جنگ اول چچن رخ داد، نشانگر آن بود که یکی از درس‌های آموخته‌شده ارتش شوروی در افغانستان، که عزم و اراده راسخ مردم آن کشور را نادیده گرفته بودند، در جنگ چچن فراموش شده است.

اما سه سال بعد، در جنگ دوم چچن (اوت ۱۹۹۹ تا آخر مه ۲۰۰۰)، روسیه با تکیه بر قدرت آتش گسترده و توسل به زور علیه اهداف نظامی و غیرنظامی، پس از محاصره گروزنی، این شهر را با خاک یکسان کرد به طوری که سازمان ملل گروزنی را «ویرانه‌ترین شهر روی زمین» نامید.

نیروهای ویژه روسیه در حمله به روستایی در چچن در مه ۱۹۹۶
نیروهای ویژه روسیه در حمله به روستایی در چچن در مه ۱۹۹۶

مدیریت اصلی این جنگ با پوتین بود. او در ابتدای این جنگ نخست‌وزیر وقت و سپس با استعفای بوریس یلتسن در ۳۱ دسامبر ۱۹۹۹، رئیس‌جمهور موقت بود و پس از آن به ریاست‌جمهوری روسیه انتخاب شد.

۱۵ سال بعد، روسیه وارد میدان جنگ داخلی سوریه شد. انتظار می‌رفت که رویکرد روسیه تغییر کرده باشد و حتی ژنرال سرگئی شایگو، وزیر دفاع روسیه، مدعی شد نیروهای روسی یاد گرفته‌اند که با روش‌های تازه‌ای در سوریه بجنگند.

برخلاف جنگ‌های دیگر روسیه، شمار یگان‌های زمینی روسیه در سوریه بسیار اندک بود و اجرای عملیات‌ها عمدتاً با یگان‌های هوایی بود و سپاه پاسداران، شبه‌نظامیان وابسته به سپاه، حزب‌الله لبنان و یگان‌های سوری پیاده‌نظام ارتش روسیه بودند.

به رغم ادعای ژنرال شایگو، عملکرد نیروهای روسیه در سوریه شباهت زیادی به کارکرد آن‌ها در خلال دو جنگ چچن داشت؛ از جمله حمله‌های هوایی بدون فرق‌گذاری میان هدف‌های نظامی و زیرساخت‌های غیرنظامی مانند مدارس، بیمارستان‌ها، بازارها و خانه‌های مسکونی.

پیامد این عملکرد ویرانه‌هایی بود که در حلب و ادلب سوریه به جا گذاشته شد. بر پایه برآورد «ایر وُرز»، مؤسسه غیرانتفاعی در لندن، روسیه با بمباران‌های هوایی‌ در سوریه عامل کشته شدن دستکم ۲۳ هزار غیرنظامی سوری بود.

سخنرانی پوتین در پایگاه نظامی حمیمیم سوریه در دسامبر ۲۰۱۷
سخنرانی پوتین در پایگاه نظامی حمیمیم سوریه در دسامبر ۲۰۱۷

اکنون این استراتژی در اوکراین جلوه کرده است؛ مقاومت ارتش اوکراین و نیروهای مردمی، مسکو را شگفت‌زده کرده است و پیشروی روس‌ها، که اوکراین را یک لقمه حاضر و آماده تصور می‌کردند، در بیشتر جبهه‌ها کند و یا متوقف شده است. در عرصه سیاسی نیز اتحاد و هم‌صدایی غیرمنتظره اتحادیه اروپا، ناتو، آمریکا و شمار دیگری از کشورها در قبال روسیه، توأم با یک رشته تحریم و تمهیدات بازدارنده و فلج‌کننده، پوتین را تکان داده است.

دو روز بعد از آغاز جنگ، به گفته ژنرال کوناشنکوف، سخنگوی وزات دفاع روسیه، نیروهای مسلح روسیه ۹۷۵ بار زیرساخت‌های نظامی اوکراین، از جمله ایستگاه‌های راداری، سامانه‌های ضدهوایی، پایگاه‌های هوایی، مکان‌های استقرار سلاح‌های توپخانه‌ای را هدف قرار دادند.

روزهای بعد نیز این‌گونه حمله‌ها ادامه یافت، ولی مقاومت ارتش اوکراین، نیروهای ذخیره و داوطلب ادامه داشته است و شواهد نشان می‌دهد که فرماندهی و کنترل ارتش با حفظ کارایی خود پیشروی نیروهای روسی در جبهه‌های شمال، شمال شرق و شرق اوکراین را کند کرده است.

ضدحمله‌ها و عملیات کمین ارتش اوکراین با استفاده بهینه از سلاح‌های خود و همچنین به‌کارگیری مؤثر دوش‌پرتاب‌های ضد تانک و ضد هواگرد، و دیگر سلاح‌های ارسالی از آمریکا، بریتانیا و دیگر کشورهای عضو ناتو، توأم با کمک‌های اطلاعاتی کشورهای غربی، تا به حال ضربات کارسازی در برخی جبهه‌ها به نیروهای روسی وارد کرده است.

یکی از تجمع‌های اعتراضی علیه تهاجم روسیه به اوکراین در لندن
یکی از تجمع‌های اعتراضی علیه تهاجم روسیه به اوکراین در لندن
وضعیت کلی جبهه‌ها بعد از سه هفته

با گذشت بیش از سه هفته از آغاز جنگ، نیروهای روسیه بر خلاف پیش‌بینی‌ها و آنچه از یک ابرقدرت نظامی انتظار می‌رفت، کماکان در بسیاری از جبهه‌های شمال و شمال شرق با چالش‌های جدی میدانی دست‌وپنجه نرم می‌کنند.

در محور حمله کی‌یف، نیروهای روسی مستقر در شمال غرب این شهر بی‌آن‌که پیشروی ملموسی داشته باشند، به‌تناوب نقاط مختلف شهر را می‌کوبند و ترس از بمباران باعث شده است که بسیاری از مردم شهر را ترک کنند.

در غرب کی‌یف، تلاش نیروهای روسیه برای کنترل شهر ایرپین (در ۲۰ کیلومتری غرب کی‌یف) و بخش‌های اطراف آن ادامه دارد و روس‌ها می‌خواهند با تثبیت خود در این نواحی، شهر کی‌یف را در برد توپ‌های خود مانند هویتزر قرار دهند.

یک سرباز اوکراینی در حال شلیک با یک سلاح دوش‌پرتاب در منطقه دونسک
یک سرباز اوکراینی در حال شلیک با یک سلاح دوش‌پرتاب در منطقه دونسک

در محور شرق کی‌یف نیز نیروهای روسیه پیشرفتی نداشته‌اند و حالت دفاعی دارند. هدف غایی از این دو محور که در واقع در شرق و غرب رودخانه دنیپر است که از وسط کی‌یف می‌گذرد، محاصره کی‌یف و قطع ارتباط آن با دیگر شهرهاست.

در محور شهرهای سُومی (شمال شرق اوکراین، ۵۰ کیلومتری مرز روسیه) و چرنیهِف (شمال بخش مرکزی اوکراین به طرف بلاروس) هم روسیه حالت دفاعی دارد. سُومی در محاصره است و مسیر تدارکاتی آن قطع شده است. نیروهای روسیه هنوز نتوانسته‌اند شهر چرنیهف را تحت کنترل خود در آورند.

در جبهه خارکیف، دومین شهر اوکراین، حملات بدون تبعیض و یکسره یگان‌های روسیه با آتشباری از هوا و زمین ادامه دارد و بر پایه پیش‌بینی ستاد ارتش اواکراین، به نظر می‌رسد نیروهای روسیه پس از کوبیدن هر چه بیشتر این شهر، بخشی از نیروهای خود را به جنوب به طرف شهرهای دنیپرو و زاپوریژیا اعزام کنند.

در لوهانتسک نیز تلاش یگان‌های روسی و نیروهای نیابتی‌شان در این جمهوری خودخوانده، برای پیشروی به طرف شمال به سوی خارکیف ادامه دارد و نیروهای اوکراینی کماکان به مقاومت خود در این بخش ادامه می‌دهند.

در جنوب اوکراین، محورهای حمله به سوی شرق و غرب است. در محور جنوب شرقی در امتداد سواحل دریای آزوف، نیروهای روسیه به شهر بندری ماریوپل رسیده‌اند و با آتشباری همه‌جانبه و بدون تبعیض، زیرساخت‌های حیاتی این شهر را ویران کرده‌اند؛ این شهر فاقد آب، برق، غذا و دارو است. در امتداد این محور، یگان‌های روسی تاکنون نتوانسته‌اند که شهر ولنوواخا را که بین ماریوپل و دونتسک قرار دارد، تصرف کنند، و یورش‌های مدام آن‌ها تا به حال، بوسیله نیروهای اوکراین دفع شده است. هدف نهایی حمله در این محور، تصرف شهرها و اراضی در امتداد سواحل دریای آزوف و اتصال آن به جمهوری خودخوانده دونتسک است.

همچنین، در همین محور، شماری از یگان‌های روسی به طرف ژاپوریژیا و شهر استراتژیک دنیپرو در حرکت‌اند تا به نیروهایی که از شمال می‌آیند، ملحق شوند.

در محور جنوب غربی، به گفته ستاد ارتش اوکراین، بخشی از شهر خِرسون به تصرف نیروهای روسیه در آمده است و نیروهای مهاجم خود را به نزدیک شهر میکولایف رسانده‌اند. شهر میکولایف (با ۵۰۰ هزار نفر جمعیت) در دلتای رودخانه «بوگ جنوبی» قرار دارد، و تصرف و عبور از آن به طرف بندر اودسا بسیار مشکل خواهد بود.

در حال حاضر نشانه‌ای از حرکت نیروهای روسیه به طرف بندر اودسا دیده نمی‌شود. ولی این بندر توسط یگان‌های ناوگان روسیه در دریای سیاه که مقر آن سواستوپل در شبه‌جزیره کریمه است، در محاصره دریایی قرار دارد و در واقع خطوط مواصلات دریایی اوکراین، چه در دریای سیاه و چه در دریای آزوف قطع شده است.

در این میان، روسیه مرکز آموزشی «یا وُریف» اوکراین را در ۲۵ کیلومتری مرز لهستان با موشک هدف قرار داده است. این مرکز آموزشی در ارتباط با برنامه «مشارکت برای صلح» ناتو مورد استفاده قرار می‌گرفت؛ برنامه‌ای که در چهارچوب آن ناتو با شماری از کشورهای غیر عضو ناتو همکاری می‌کند.

خسارات و ضایعات

همان‌گونه که در بالا اشاره شد، پیش‌بینی‌های ارتش روسیه که با یک حمله برق‌آسا و در زمانی کوتاه به اهداف نظامی خود در اوکراین خواهد رسید، محقق نشده است. این ارتش در عمل، کاستی‌های زیادی را از نظر طرح‌ریزی عملیاتی، عملکرد میدانی و لجستیکی نشان داده است.

نیروهای روسیه همچنین در مواردی با کمبود سوخت، مهمات و آذوقه مواجه بوده‌اند.

تاکنون روسیه حدود ۱۹۰ هزار نفر از نظامیان خود را در جبهه‌های مختلف مستقر کرده است. روسیه بر آن است که با کاهش نیروهای خود در ارمنستان، قره‌باغ، تاجیکستان و همچنین فراخوان شماری از یگان‌هایش در شرق کشور، نیازمندی‌های عملیاتی خود را تأمین کند. اعزام یگان‌هایی از اوستیای جنوبی و به خدمت گرفتن چند هزار تن از داوطلبان سوری نیز برای جنگ در اوکراین در دستور کار است.

بر پایه برخی گزارش‌ها، روسیه از بلاروس خواسته است که شماری از یگان‌های خود را در عملیات‌های مختلف شرکت دهد و همچنین مسکو از چین تقاضای کمک‌های نظامی کرده است. چین البته مطرح شدن چنین تقاضایی را انکار می‌کند.

آمارهای گوناگونی درباره خسارات و تلفات ارتش روسیه منتشر شده است. یک هفته پس از آغاز جنگ، ژنرال ایگور کوناشنوکوف، شمار کشته‌شدگان نیروهای روسیه را ۴۹۸ نفر و شمار زخمی‌شدگان را یک هزار و ۵۹۷ نفر اعلام کرد.

از آن زمان تاکنون، روسیه آمار دیگری را به اطلاع عموم نرسانده است، اما بر پایه آمار ستاد ارتش اوکراین، روسیه تا تاریخ ۱۵ مارس، ۴۰۴ تانک، ۱۲۷۹ خودروی زرهی، ۱۵۰ توپ، ۶۴ پرتابگر راکت، ۶۴۰ خودرو، ۶۰ خودروی حامل سوخت، ۳۶ سامانه ضد هوایی، ۸۱ هواپیما، ۹۵ هلی‌کوپتر، و ۹ پهپاد از دست داده است.

آمار کشته‌شدگان روسی، از جمله سه سرلشگر، به برآورد اوکراین، ۱۲ هزار نفر است. اما کارشناسان آمریکایی شمار کشته‌شدگان روسی را پنج تا شش هزار نفر تخمین زده‌اند که این رقم در مقایسه با ۱۵ هزار کشته نیرو‌های شوروی در عرض ۹ سال جنگ در افغانستان، بسیار بالاست.

گزینه‌های روسیه؟

آنچه که مسلم است، حمله روسیه به اوکراین طبق طرح‌های عملیاتی ارتش روسیه و خواسته‌های پوتین پیش نمی‌رود. نه ارتش اوکراین تسلیم شده و نه دولت کی‌یف از هم پاشیده است. واکنش ناتو، اتحادیه اروپا، آمریکا و دیگر کشورهای جهان هم تکانه شدیدی به پوتین و همراهانش وارد کرده است.

ارتش روسیه متحمل خسارات انسانی و غیرانسانی زیادی شده است و انتظار نمی‌رود پوتین بتواند به اهداف سیاسی خود که قبل از حمله اعلام کرده بود، دست یابد و اوکراین را وادار کند که حاکمیت خود را به روسیه واگذار کند.

به رغم این‌که روسیه در ظاهر، نگاه از بالا به پایین خود را نسبت به اوکراین تغییر داده و از تسلیم بی چون و چرای دولت کی‌یف در روزهای اخیر سخنی به میان نیاورده، خواهان ادامه گفت‌وگو با اوکراین است. انتظار نمی‌رود که این گفت‌وگوها در شرایط فعلی به «قرارداد صلح» منتهی شود.

شکاف میان خواسته‌های طرفین عمیق است و در حالی که سرگئی لاوروف از یک قرارداد ۱۵ ماده‌ای صلح سخن به میان آورده، پوتین می‌گوید که عملیات نظامی طبق برنامه پیش می‌رود.

از این رو، پوتین که خواهان ادامه حملات نظامی است، چند گزینه پیش رو دارد؛ یکی این‌که روسیه با باقیمانده نظامیان حرفه‌ای، وظیفه، داوطلبان سوری، و حتی شماری از یگان‌های ارتش بلاروس با تشدید حملات خود و تکیه به استراتژی زمین سوخته، هرچه را که در اوکراین پیش روی آن قرار دارد، نابود کند و مقاومت ارتش و نیروهای مردمی را بشکند و کنترل کی‌یف را به دست گیرد.

مع‌هذا، با توجه به مقاومت ارتش اوکراین و نیروهای ذخیره و مردمی، بعید است که روسیه بتواند غرب اوکراین را تصرف کند. اگر هم قادر به چنین کاری باشد، روسیه با یک جنگ چریکی طولانی با کمک‌های تسلیحاتی، تدارکاتی و اطلاعاتی آمریکا و دیگر کشورهای عضو ناتو رو به رو خواهد بود.

از منظر سیاسی هم نامحتمل است که مسکو به اهداف سیاسی خود دست یابد. گماردن یک دولت دست‌نشانده در کی‌یف محتوم به شکست است و مردم اوکراین به صراحت گفته‌اند که حکومت دست‌نشانده مسکو را نمی‌پذیرند.

سناریوی دیگر می‌تواند تقسیم اوکراین به دو پاره باشد؛ روسیه با توجه به اراضی تصرفی در شمال و شرق و جنوب اوکراین و پیشروی بیشتر به طرف رودخانه دنیپر و تثبیت کنترل خود بر این مناطق، یک دولت دست‌نشانده در آن‌جا بگمارد و تا حدی به ایده «نوو روسیا» یا روسیه نو جامعه عمل بپوشاند.

در چنین صورتی، اگر نیمه شرقی بخواهد تحت کنترل روسیه باشد، بخش غربی کشور آن را نخواهد پذیرفت و در نهایت جنگ کلاسیک و ایذایی طولانی همان بر سر ارتش روسیه خواهد آورد که ارتش شوروی آن را در افغانستان تجربه کرد.

سناریوی دیگر روی آوردن روسیه به دیپلماسی فعال و تعدیل خواسته‌ها و حل مسائل مبتنی بر بازی با حاصل جمع غیر صفر با مد نظر قرار دادن نگرانی‌های امنیتی روسیه از گسترش ناتو از سوی آمریکا، و محترم شمردن حاکمیت اوکراین از جانب مسکو است.

اوکراین می‌تواند مانند فنلاند یا اتریش با بی‌طرفی نظامی‌اش نگرانی‌های امنیتی روسیه را مرتفع کند و در عین حال این آزادی عمل را داشته باشد که ضمن داشتن روابط تجاری و اقتصادی با روسیه، روابط مشابهی با اتحادیه اروپا برقرار کند.

کلام آخر این‌که ادامه جنگ فعلی می‌تواند با کمک‌های بی‌دریغ مالی و تسلیحاتی غرب به اوکراین، به یک جنگ طولانی منجر شود و حتی با اشتباهات محاسباتی بیشتر از سوی روسیه، به یک جنگ اروپایی تبدیل شود.

چنین جنگی، بی‌شک جنگ با ناتو را به‌دنبال خواهد داشت و حتی می‌تواند به کاربرد سلاح‌های هسته‌ای نیز بیانجامد که نتایج آن، با توجه به طبیعت ویرانگر و مرگ‌زای این سلاح‌ها، دامن همه جهانیان را خواهد گرفت.

نظرات طرح شده در این یادداشت، الزاماً بازتاب‌دهنده دیدگاه رادیوفردا نیست.
XS
SM
MD
LG