در بسیاری از جوامع بهطور سنتی برای هویت جنسی انسانها یک تقسیم دوبخشی یعنی زن یا مرد مشروعیت داشته و تقسیمبندیهای دیگر شکل تابو به خود گرفته است.
زمانی که سه سال پیش «اِیژیا کیت دیلان»، هنرپیشه آمریکایی، نقش «تیلر میسون» را در سریال «میلیاردها» بازی کرد این نخستین باری بود که فردی در یک مجموعه تلویزیونی آمریکایی نقش یک «غیر دوبخشی» را ایفا کرد. «غیر دوبخشی» (Non-binary) یکی از دهها اصطلاحی است که به مرور برای توصیف انواع هویتها و گرایشهای جنسی افراد ساخته شدهاست.
این هنرپیشه که از نظر بیولوژیکی دختر به دنیا آمده اما در زندگی روزانه خود نیز «غیر دوبخشی» است در رسانهها توضیح میدهد که این اصطلاح به افرادی اشاره دارد که جنسیت آنها در مقوله رایج زن و مرد قابل تعریف نیست و نه زن بهشمار میآیند و نه مرد. او که خود را نه زن و نه مرد به حساب میآورد، هم در زندگی شخصی خود و هم در نقشش در سریال یادشده ترجیح میدهد که برای اشاره به او نه از He یا She بلکه از They (ایشان) استفاده شود، و همه اطرافیان او نیز به این خواسته او احترام میگذارند.
اما این نمونه به هیچ وجه مورد تازهای نیست، بلکه پیشینه تاریخی دارد و ازجمله در جوامع مختلفی در آسیا، آفریقا و اقیانوسیه، در میان بومیان آمریکا به آن برمیخوریم.
در بخشهایی از شبه جزیره عربستان، بهویژه در منطقه صُحار عمان از دیرباز در کنار مرد و زن جنس سومی به نام خَنیث نیز در میان مردم بهرسمیت شناخته شدهاست. خنیثها به صورت مرد به دنیا آمدهاند اما حالتی بین مردانگی و زنانگی دارند. زنان صُحار عمان در تعامل با خنیثها از خود رو نمیگیرند و در حالی که مردان اجازه ورود به اندرونی خانههای دیگر را ندارند به خنیثها چنین اجازهای داده میشود. یک خنیث ممکن است در مرحلهای از زندگی خود تصمیم بگیرد که هویت جنسی خود را تغییر داده و به عنوان مرد شناخته شوند و خانواده نیز تشکیل دهد. در چنین حالتی رابطه اجتماعی او با زنان «نامحرم» تغییر کرده و زنان از آن پس از او رو میگیرند.
در جزیره تاهیتی در اقیانوسیه از زمانهای دور جنس سومی تحت عنوان «ماهو» در میان مردم رسمیت دارد. «ماهوها» از نظر بیولوژیکی مرد به دنیا میآیند اما به خاطر تفاوت رفتاری و هویتی که با مردان دارند به عنوان یک جنس سوم شناخته شده و به آنها احترام گذاشته میشود. ماهوها معمولاً نقشی اجتماعی و روحانی دارند و به عنوان نگهبانان آیینها و رقصهای سنتی و پرستاران کودکان و سالمندان ایفای نقش میکنند.
در میان بومیان قاره آمریکا نیز چنین گروهی وجود دارد که به نام «دوروحه» (Twospirited) شناخته میشوند. در جوامع اسلامی، از زمان خلفای راشدین، مردان زنوار بیشتر نقش رقصنده در محافل را داشتهاند. در مصر تا اواخر سده هیجدهم میلادی و اوایل سده نوزدهم به گروهی از رقاصان بومی مرد برمیخوریم به نام «خول (جمع آن خوال) که با پوشیدن لباس زنانه، دستهای را حنا بسته و قاشقک بهدست در محافل میرقصیدند. این افراد البته بیشتر در دسته مردان مبدلپوش (Transvestite) قرار میگیرند تا به عنوان یک جنس سوم. بهطور کل در فرهنگهای سراسر جهان به بیش از ۲۵ نام مختلف برای اشاره به افراد جنس سوم و مبدلپوش در جوامع گوناگون برمیخوریم. در متون فارسی دو واژه نرموک و نرماده وجود دارد که به دارا بودن دو جنسیت بهطور همزمان اشاره دارد اما بیشتر در زیستشناسی و در مورد جانداران مختلف بهکار رفتهاست.
طیف گستردهتری از اصطلاحات
در غرب معاصر گروهی از جامعهشناسان و فعالان حقوق اقلیتهای جنسی با تأمل بیشتر بر روی مقوله هویت و گرایش جنسی به تصویر روشنتری از هویتها و گرایشهای موجود در جامعه رسیده و سعی کردهاند برای توصیف سایهروشنهایی که در این تصویر دیده میشود اصطلاحات تازهای بهکار بگیرند.
البته آشنایی با بسیاری از این اصطلاحات به دلایل مختلف، بیشتر به جوامع خاص یا گروههای بهخصوصی محدود ماندهاست. از سویی در حال حاضر، برخی از این اصطلاحات و توصیفات آنها با گذر زمان بیشتر به صحن عمومی جامعه وارد شده و در فرهنگ عمومی نیز انعکاسهایی از آنها دیده میشود.
اصطلاحات هویتشناسی جنسی کم نیستند و هنوز هم حالتی سیال و پویا دارند و تعداد آنها را گاه ۱۷ مورد و گاه بیشتر ذکر میکنند.
در اینجا به این اصطلاحات و تعریفهایی که برای آنها شده میپردازیم:
واژگان هویت جنسی
به افرادی که مرد به دنیا آمده و تا آخر عمر هویت جنسی خود را مطابق با همین تعریف مییابند مرد گفته میشود. به افرادی که زن به دنیا آمده و تا آخر عمر هویت جنسی خود را مطابق با همین تعریف مییابند زن گفته میشود. یکی بودن هویت جنسیتی فرد با ویژگیهای جسمانی او را اصطلاحاً همسوجنسی (Cisgender) میگویند. بدین معنی که کسی که به لحاظ جسمانی و ظاهری، مرد یا زن بهشمار میآید، در درون نیز، چنین احساسی داشته باشد و رفتارهایی مطابق با آن، از خود بروز دهد، یک فرد همسوجنس است.
برخی افراد نیز از هنگام تولد صفات اولیه یک جنس را دارند، نظیر اندامهای جنسی مرد یا زن، اما صفات ثانویه آنها، نظیر لحن صدا و ساختار استخوانی آنها مربوط به جنس مخالف است. به این دسته، بِیناجنسی (Intersex) گفته میشود.
به افرادی که با جنسیتی که با آن به دنیا آمدهاند حس تطابق ندارند و خود را با جنسیتی که در شناسنامهشان ذکر شده غریبه مییابند، تَراجنسیتی (Transgender) میگویند. یک فرد تراجنسیتی که اقدام به تغییر جنسیت خود از طریق عمل جراحی کند تراجنسی (Transsexual) نامیده میشود.
در فتوای منتسب به رهبر پیشین جمهوری اسلامی، آیتالله خمینی، درباره این موضوع آمده است: «انسان به لحاظ جنسیت در واقع یا مرد است یا زن؛ در فقه اسلامی علاوه بر این دو، عنوان سومی نیز موضوع احکام قرار گرفتهاست که به آن خنثی گفته میشود و بر دو قسم است خنثی مشکل و غیر مشکل. شخص خنثی در واقع یا زن است یا مرد، هرچند که احتمال وجود جنس سومی نیز مطرح شدهاست. از آنجا که اخیراً امکان تغییر جنسیت با پیشرفت علم پزشکی فراهم گشتهاست، این مسئله در فهرست موضوعات مستحدثه قرار میگیرد.» موضوعات مستحدثه به مواردی گفته میشود که فقه اسلامی پیش از این با روبهرو نشده و آنها را در زمره امور نوظهور قابل رسیدگی قرار میدهد.
همچنین در آنجا نقل شده که آیتالله خمینی در پایان جلد دوم کتاب تحریرالوسیله و در ضمن مسائل مستحدثه آورده است: «تغییر جنس دادن مرد به زن و بالعکس تغییر جنس زن به مرد، همچنین اقدام شخص خنثی به منظور ملحق شدن به یکی از دو جنس، ظاهراً حرام نیست.»
کسانی نیز در خود همزمان هم حالتهای مردانه و هم حالتهای زنانه حس میکنند و خود را متعلق به هر دو جنس میدانند. به آنها دوجنسیتی (Bigender) میگویند. دوجنسیتیها رفتاری اجتماعی بین زنانه و مردانه دارند.
برخی نیز در طول زندگی ممکن است حس و هویت و رفتارشان بین دو جنسیت زن یا مرد نوسان کند، آنها را دارای جنسیت شناور (Genderfluid) توصیف میکنند. افرادی به خاطر پیچیدگیهای حسی و هویتی ترجیح میدهند هویت خود را بیجنسیت (Agender) بدانند.
در برخی کشورها افرادی دیده میشوند که با اینکه با هویت جنسی شناسنامهای خود حس تطابق میکنند عامدانه به رفتاری غیر از رفتار جنسیتی مورد انتظار جامعه از خودشان روی میآورند. این افراد که «جنسیتشکن» (Gender bender) نامیده میشوند معمولاً قصدشان به چالش کشیدن انتظارات جامعه است که به باور آنها «کلیشهای» است. این افراد معمولاً فعالان اجتماعی علیه همجنسگراهراسی (Homophobia)، تراجنسهراسی (Transphobia)، زنستیزی (Misogyny) و مردبیزاری (Misandry) هستند.
واژگان گرایش جنسی
در زمینه گرایشهای جنسی بین افراد نیز طیفی از انواع مختلف شناخته و بررسی شده است که در زیر بخشی از اصطلاحات مرتبط با آن میآید:
اولین اصطلاح در این مقوله، دگرجنسگرا (Heterosexual) است که به مرد یا زنی گفته میشود که تنها به جنس مخالف گرایش دارد. در تقابل با آن، زمانی که فرد تنها به افراد همجنس خودش گرایش جنسی داشته باشد از او با اصطلاح همجنسگرا (Homosexual) یاد میکنند. همجنسگراها به دو شکل همجنسگرای مردانه (Gay) و همجنسگرای زنانه (Lesbian) تقسیم میشوند.
اصطلاح دوجنسگرا (Bisexual) برای اشاره به افرادی اطلاق میشود که هم به مردان و هم به زنان تمایل جنسی نشان میدهند.
همهجنسگرا (Pansexual) به شخصی گفته میشود که به همه انواع جنسیتها و هویتهای جنسی گرایش جنسی دارد.
متفاوتگرا (Skoliksexual) به کسانی گفته میشود که گرایش جنسیشان تنها متوجه افرادی است که همسوجنس نیستند. یعنی تنها به کسانی توجه جنسی دارند که هویت جنسی آنها با تعریف معمول از زن و مرد دگرجنسگرا تفاوت دارد. به افرادی که هویت جنسی آنها با تعریف معمول از زن و مرد دگرجنسگرا تفاوت دارد کوئیر (Queer) هم گفتهاند.
در برخی افراد تمایل برقرار کردن رابطه جنسی زیاد است و در برخی دیگر تقریباً وجود ندارد، اما گروهی نیز قابل تشخیص است که نیمهشهوت (Demisexual) هستند و در مرحلهای بینابینی قرار دارند. این افراد فعالانه به دنبال رابطه جنسی نیستند و معمولاً باید نخست یک کشش قوی و عمیق روحی و عاطفی نسبت به شخص دیگر تجربه کنند تا تمایل جنسی در آنها ایجاد شود.
خودجنسگرا (Autosexual) به فردی گفته میشود که خودارضایی را به ارتباط جنسی با دیگران ترجیح میدهد.
بیجنسگرا (Asexual) به کسانی گفته میشود که بهطور کل هیچ تمایل جنسی به هیچکس ندارند. البته روشن است که این افراد قادرند با افراد دیگر رابطه عاطفی سالم و معمول داشته باشند.
زنانگیدوست (Gynecophilia) اصطلاحی است برای افرادی که به خود مفهوم زنانگی و جنس مؤنث کشش دارند و نه لزوماً به زنان و افراد مؤنث.
برخی افراد نیز اصطلاحاً هوشخواه هستند. هوشخواه (Sapiosexual) به این معنی است که این بهویژه تیزهوشی، فرزانگی و معلومات عمومی وسیع طرف مقابل است که باعث تحریک جنسی آنها میشود و شیفته برقراری ارتباط با او میشوند. برای هوشخواهان درجه بالای هوشمندی طرف مقابل، در انتخاب شریک جنسی یا شریک زندگی، حرف اول را میزند.
اصطلاحی کلی نیز وجود دارد به نام دگرباش (LGBT) که برای مجموع افراد همجنسگرای مردانه، همجنسگرای زنانه، دوجنسگرا و تراجنسیتی کاربرد دارد اما گاه اقلیتهای جنسی از نوع دیگر را نیز شامل میشود.
انواع گرایش به روابط عاطفی و عشقی
جدا از مسئله تمایلات جنسی، برخی از انواع گرایشها به رابطه احساسی و عاطفی نیز از این قرارند:
بسیاری از افراد معمولاً به دنبال ایجاد رابطه عشقی با دیگران و تجربه عشق هستند. از سوی دیگر، افرادی نیز در زمره نیمهعاطفی (Demiromantic) قرار میگیرند. این افراد فعالانه به دنبال عشق و عاشقی نیستند و ممکن است از زندگی تنها با گربه خود در یک آپارتمان احساس رضایت کامل کنند، اما اگر شرایط ویژهای پیش بیاید رابطهای عاطفی نیز بین آنها و شخص دیگر ایجاد شود.
دوعاطفی (Biromantic) به کسانی گفته میشود که قادرند هم با زنان و هم با مردان ارتباط عاطفی و رمانتیک برقرار کنند. تمایل عاطفی با گرایش جنسی کاملاً متفاوت است و کاربرد این اصطلاح مربوط به ارتباط قلبی است و نه مسئله تمایل جنسی.
در همین حال، در اصطلاح به افرادی که تنها به زنان یا افرادی که خود را مؤنث توصیف میکنند کشش عاطفی پیدا میکنند زنگرا یا زنشیفته (Gyneromantic) گفته میشود.
چَندمِهری یا عشق چندنفره (Polyamory) به حالتی میگویند که یک فرد، عاشق دو یا چند نفر باشد و با توافق با آنها بتواند همزمان با هر دو یا چند معشوق/معشوقه خود زیر یک سقف زندگی کند یا با آنها در رابطه باشد.
بیعشق (Aromantic) به کسانی گفته میشود که بهطور کل هیچ حس رمانتیک و عاطفی به دیگران ندارند. این گروه البته همچنان حس تمایل جنسی به افراد دیگر را دارند.
در هر صورت همانطور که ذکر شد محدوده تعاریف این اصطلاحات همچنان پویا است در متون مختلف گاه مترادفهای دیگر و گاه تعریفهایی کمی متفاوت از آنها ارائه میشود.