لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۷:۲۷

پاسخ‌های احسان یارشاطر به پرسش‌های شما (بخش پایانی)


احسان یارشاطر، سرویراستار دانشنامه ایرانیکا
احسان یارشاطر، سرویراستار دانشنامه ایرانیکا
  • پرسیده اند آیا آذربایجانی ها و ترکهای ایران واقعا ترک هستند یا فقط چون حکومت های ترک در آن خطه مستقر بودند، زبان شان ترکی است و اصلا ایرانی بودند؟

مردم آذربایجان ایرانی بوده اند و ایرانی هم هستند. زبان غالبا دلیل غلبه یک مردمی بر یک سرزمینیست که مردمش یک زبان دیگری دارند. مثلا تمام آذربایجان، همدان و بروید تا اصفهان و کاشان و قم اینها زبانشان فارسی نبوده. اینها یک زبانی داشتند که دنباله زبان مادها بوده و این زبان امروز فقط در بعضی دهات دور افتاده اثرش باقی مانده. مثلا در بعضی دهات خلخال. بعضی دهات اطراف قزوین و زنجان. آن زبان مادی را امروز جاهایی که هست می گویند زبان تاتی. ولی چرا همه آنجاها غیر از آذربایجان فارسی حرف می زنند، برای اینکه دولت ساسانی زبانش فارسی بود و غلبه پیدا کرد بر تمام سرزمین های مادی و کم کم زبانش بر آنها مسلط شد. منتها در آذربایجان بعد از اینکه زبان مادی مغلوب زبان فارسی شد، کم کم اقوام ترک در آنجا از زمان سلجوقی ها نفوذ کردند و در دوره مغول یک عده قبایل ترک را آنها در آذربایجان سکونت دادند و زمینهای زراعتی آذربایجان را به سرکرده‌های ترک زبان و ایلات ترک زبان بخشیدند و واگذار کردند.



در نتیجه اینها هم عده شان کم کم زیاد شد و هم قدرت در دست آنها بود. این بود که به تدریج مردم آذربایجان ترک زبان شدند. این همانطور که گفتم خود زبان فارسی هم در جاهایی مثل کاشان و اصفهان زبان اصلی نیست، بلکه نتیجه تسلط ساسانی هاست.

زبان غالبا با تغییر دولت ها می تواند تغییر کند و آمدن قبایل ترک به آذربایجان کم کم چون قدرت هم در دست آنها بود، زبان مردم را ترکی کرد. مردم آذربایجان مثل مردم تمام خاورمیانه مخلوطند. با مردم فرض کنید شیراز و مشهد فرقی ندارند. هیچ جای ایران قوم خالص پیدا نمی شود. مثلا قوم آریایی خالص و قوم ایرانی خالص. در نتیجه حملاتی که به ایران شده و اقوام مختلفی که در ایران ساکن شده اند، قوم ایران و مردم ایران هم مخلوطی از اینهاست. در میان ایرانی‌ها در عربها ساکن شدند. پیش از آنها آسوری ها ساکن شدند. بعد ترکها و مغولها در ایران ساکن شدند. ولی این ها هیچکدام ماهیت و هویت مردم ایران را تغییر نداده. البته از لحاظ نژادشناسی، مردم ایران مخلوط اند، از همه این عناصر. ولی چون مردم غالبا مرسوم است که خود را به اسم زبانشان بشناسند، این که می گویند مردم آذربایجان ترک اند، این جنبه نژادی ندارد و فقط جنبه زبانی دارد.

مردم آذربایجان مخلوطی هستند از افراد ترک و ایرانی و مغول و عرب و اقوامی که به ایران حمله کردند و این شبیه اقوامی است که در خراسان و جاهای دیگر ساکنند. ولی زبانشان ترکی است. این است که نمی شود آذربایجانی ها را گفت ترک‌اند، به معنی این که از حیث نژاد صد در صد ترک اند. البته عنصر ترک هم درشان هست ولی عنصر ایرانی بیشتر است. ولی زبان البته زبان ترکی است.

  • نظر شما پرسیده اند درباره پان فارسیسم، آریا پرستی، ترک ستیزی، عرب ستیزی و اسلام ستیزی چیست؟

اینها تمام نهضت های مصنوعی است. هیچ کدامش نه به جایی رسیده و نه به نظر من به جایی خواهد رسید. نه می شود مذهب مصنوعی درست کرد، نه می شود نژاد را مصنوعی عوض کرد و نه می شود زبان مردم را مصنوعی عوض کرد. اینها نتیجه حوادث و جریانهای تاریخی است که یک مردمی یک مذهبی پیدا می کنند و به یک زبانی حرف می زنند. نژادشان هم هر کس درست رسیدگی کند می بیند معمولا مخلوط است. این است که این نهضت هایی که شما اسم بردید، به نظر من همه مصنوعی است و هیچ کدام به هیچ جا راه نخواهد برد.

  • پرسیده اند به نظر شما زبان فارسی غیر از این که می گویند ریشه اش از زبان پهلوی قدیم است، آیا یک لهجه از زبان کردی نیست؟ اگر کلمات عربی و کردی را حذف کنید، دیگر هیچ چیز برای تکلم به زبان فارسی باقی می ماند؟

سؤال حکایت از یک اشتباهات عجیب تاریخی می کند. کردها با ایرانی ها هم نژاد بودند چون زبانشان هم ریشه است. زبان کردی با زبان فارسی متفاوت است ولی نهایتا به یک اصل بر می گردند. یعنی یک زبانی است که امروز وجود خارجی ندارد. ولی ریشه زبانهای فارسی، کردی، لری و زبانهای دیگر ایرانی است که در ایران رایج است ]یکی[ بوده. پس کردها به قرینه زبان با فارس ها هم نژاد ]بودند[ و زبانشان هم از یک ریشه است، ولی امروز متفاوت اند. برای اینکه ما زبان کردی را نمی فهمیم و آنها هم اگر زبان فارسی را یاد نگیرند، نمی فهمند. اما من نشنیده بودم که کسی ایران را یک شعبه ای از کردستان یا از کردها بداند. نه، اینها موازی هم دیگر هستند. مردمی از نژاد ایرانی به قرینه زبانشان در مغرب ایران ساکن شدند که امروز کردی صحبت می کنند با لهجه های خیلی متعدد. عده ای هم هستند که در نقاط مختلف ایران زندگی می کنند و زبانشان زبان فارسی است که نزدیک ترین زبان آن زبان لری و زبان بختیاری است.

اینها، کردی و فارسی دو شعبه مختلف از یک زبان مشترک باستانی است. زبان فارسی مشتق از پهلوی نیست. دنباله زبان پهلوی است. همان زبان پهلوی است که به تدریج تفاوت پیدا کرده و عده زیادی لغات عربی، بعضی لغات ترکی و مغولی در آن وارد شده و خیلی هم، عده زیادی لغات اروپایی و مردم ایران به آن صحبت می کنند. کردی هم یک زبان دیگر ایرانی است. وقتی می گوییم ایرانی این شامل تمام مردمی که در ایران و حتی خارج از ایران زندگی می کنند، مثلا در بعضی نقاط قفقاز، و در آسیای صغیر، در تاجیکستان امروز، ازبکستان که زبانشان با زبان فارسی در اصل یکی است و از یک اصل مشتق شده. کردی هم یکی از آن زبانهاست. همین طور که عرض کردم هم ریشه است با فارسی ولی فارسی و کردی دو لهجه مختلف، دو زبان مختلف از زبانهای قدیمی ایرانی است.

  • چند تا سئوال شده که مربوط به واژه های ایران و پارس است و من سه تا از آنها را می پرسم. قدیمی ترین سند در مورد نام سرزمین و میهن مان کدام است؟ نام آن ایران بوده یا پارس؟ نام ایران از چه زمانی در کشور ما نهاده شده و از کجا آمده است؟ نام ایران آیا پیش از اسلام به ایران کنونی گفته می شده؟ بعد از یورش اعراب مردم ایران خود را چه می نامیدند؟ آیا در دوران صفویه به طور رسمی از نام ایران استفاده می شد؟ علت این پرسش اینست که با توجه به اینکه تغییر نام پرشیا به ایران در زمان رضا شاه صرفا از عهدنامه های بین المللی بوده است، عده ای می گویند که نام ایران در زمان رضا شاه ساخته شده است.

اشتباه می کنند. البته سئوالی که کردید خودش چند سئوال است. هم کلمه پرشیا یا پارس، به فارسی و هم کلمه ایران قدیم ترین ماخذش در ایران کتیبه های داریوش است. داریوش در کتیبه اش می گوید من پارسی هستم و آریایی. ولی خود کلمه پارس در کتیبه قدیم تر آشوری به صورت پارسوا دیده می شود که تقریبا یک قرن یا کمی بیشتر قدیمی تر است. ولی هر دوی اینها در ایران هخامنشی به کار می رفته و بیشتر از آن که اسم مملکت باشد، اسم قوم بوده.

داریوش می گوید من یک پارسی هستم و ایرانی ام. این کلمه ایران در تمام دوره های بعدی رواج داشته. البته ما از دوره اشکانی که آثار کتبی کم است، اطلاع درستی نداریم. ولی در دوره ساسانیان به تمام سرزمین ایران می گفتند ایرانشهر. شهر معنی قدیمی اش یعنی مثلا به انگلیسی kingdom یعنی شهریاری و سرزمینی که وسعت داشته باشد و پادشاهی داشته باشد.

ایرانشهر که بعدها هم به کار می رفته به معنی ایران زمین بوده و البته ایران هم به کار می رفته. در زبان اوستایی هم گفته می شود که ایرانی ها یعنی مردم اوستایی، آنها اسمی از ایرانی ها آن طور که ما می گوییم نام نمی برند، ولی قوم اوستایی در یک جایی ساکن بودند به اسم آیره وئه یو که آن قسمت اولش آیرو همان قسمت اول ایران است و این اسم در اسم ایرج باقی مانده اولش آیرج همان جزئی است که در کلمه ایران دیده می شود. بنابراین کلمه پرشیا و ایران هر دو قدیمی است و قدیمترین سند و ماخذی که از هر دویش در ایران وجود دارد همان کتیبه های داریوش هخامنشی است و پارسوا درکتیبه های آشوری هم دیده می شود.

بعد از اسلام هم این اسم وجود داشته. گو اینکه مملکت دیگر به آن صورت وجود نداشته بلکه تا دویست سالی جزو متصرفات عربها بود و حاکم های عربی داشته تا این که به تدریج در ایران امرای محلی پیدا شدند. اول طاهریان ولی مهم تر سامانی ها و صفاری ها که این ها ایرانی الاصل بودند. و به خصوص صفاری ها و سامانی ها موجب ترویج زبان فارسی و نوشته شدن آثاری به زبان فارسی و سروده شدن اشعاری به زبان فارسی شدند که بعدا هم ادامه پیدا کرد و قوت گرفت.

  • یکی از کاربران سئوالی کرده که در آن فرضی مستتر است. این که به نظر شما چرا زبان فارسی درحال ضعیف شدن است و چرا گفتارهای روزانه مردم رو به افول است؟ چه راهکاری وجود دارد؟

یک زبانی ضعیف می شود، یعنی مفاهیمی که به آن زبان بیان می شود، کم و ناقص می شود، وقتی که فرهنگش ضعیف شود، یعنی آن نیرویی که فرهنگ را نگاه می دارد و نیروی باطنی آن قومی است که آن فرهنگ را دارند کم کم رو کاهش و کاستی بگذارد. این همانطور که قبلا عرض کردم این انحطاط و ضعف فرهنگ، نه از زمان مغول ها، مغولها به خلاف آن چه که معروف است، آنقدرها موجب تنزل فرهنگ ایران نشدند. چون مغولها بعد از یک مدتی خودشان کم و بیش ایرانی شدند و وزرای بسیار لایق ایرانی داشتند. مملکت را توسط آنها اداره می کردند. ولی از دوره صفویه، خوب، هر کشوری و هر جامعه ای بالاخره روزی با گذشت زمان شروع به انحطاط می کند. عامل اصلی زمان است و سن است. وقتی سن یک جامعه ای خیلی بالا می رود، طبیعی است که شروع به ضعف و انحطاط می کند، چنانکه ما تا حالا هیچ استثنایی در تاریخ دنیا برای این جریان ندیدیم مگر در مورد تمدن غربی که هنوز شروع به انحطاط نکرده ولی به قرینه سایر تمدن ها یک روزی خواهد کرد. گو اینکه یک عده بدبین می گویند همین الان هم شروع شده ولی من تصور نمی کنم.

گفتم این انحطاط در نتیجه طول مدتی که ایران یک فرهنگی را نگاه داشته، دچار ضعف می شود و این انحطاط از زمان صفویه آشکارتر است و در دوره قاجاری به اوج خودش می رسد و بعد ما دیگر تمدن غربی یا ظواهر تمدن غربی را اقتباس می کنیم و تا اندازه ای هم صنایع و تکنولوژی غربی را. مثلا امروز که در ایران کارخانه های متعدد وجود دارد و حتی صنایع اتمی دارد درست می شود، اینها همه نتیجه اقتباس از تمدن و صنایع غربی است. و این نمی شد مگر اینکه ایران، فرهنگ اصیل خودش، دچار انحطاط شده باشد.

  • یک کاربر نوشته است این شنونده رادیوهای فارسی زبان ایران را هم یاری کنید. بهتر است این رادیو ها برای نام بردن از این کشورها، پایتخت ها و کشورها کدام نام را به کار ببرند و چرا؟ برمه یا میانمار، کوسوو یا کوزوو، پکن یا بیجینگ، بمبئی یا مومبای، برلن یا یا برلین، ادینبورگ یا ادینبورو، بوستون یا باستن، دورهام یا دورام، بیت المقدس یا اورشلیم؟ آیا درست است که این رادیو ها به جای واژه های مصطلح در ایران واژه های دیگری به کار برند؟ آیا درست است که این رادیوها واژه ابداع کنند؟ اگر نه، چرا؟ اگر بله، در چه شرایطی؟

البته بعضی از این کشورها و شهرها در ایران اسمش سابقه دارد و ممکن است آن اسم، اسمی باشد که خود آن مملکت به کار می برد یا یک اسم دیگر باشد. مثلا ما به کشور مصر، مثل خود مصری ها می گوییم مصر. ولی اروپایی ها و آمریکایی ها یک اسم قدیمی تری از کلمه Egypt یا به فرانسوی Egypte اقتباس کرده اند و به کار می برند. مثلا ما به کشور آلمان می گوییم آلمان که این اسم اقتباس از اسمی است که فرانسوی ها به کار می برند که Allemagne باشد. ولی خود آلمانی ها می گویند Deutschland دویچلاند که ما به کار نمی بریم و این کلمه را نمی شناسیم. این کار نتیجه جریانهای تاریخی است. ما چون اولین بار با زبان و تمدن فرانسوی از کشورهای اروپایی آشنا شدیم، خیلی از اسامی را ما از روی تلفظ فرانسه یا آن طور که فرانسوی ها به کار می بردند، به کار می بریم.

ولی اخیرا یونسکو توصیه کرد که شهرها و کشورها را حتی المقدور به آن اسامی که خودشان به کار می برند، به کار ببرند. مثلا ماها و دیگران همه بمبئی می گفتیم چون انگلیس ها بمبئی می گفتند و ما از آنها یاد گرفته بودیم. ولی حالا توصیه اینست که باید گفت مومبای برای اینکه خود هندی ها یا اقلا هندی هایی که در آن نواحی مرکزی و غربی هند هستند، مومبای می گویند. مثلا ما پکن می گفتیم که باز تلفظش فرانسوی است. اسم قدیمی پایتخت چین است. ولی حالا بیجینگ که مرسوم شده نزدیک تر است به آن تلفظی که خود چینی ها به کار می برند. به نظر من توصیه بدی نیست. برای اینکه از تشتت جلوگیری می کند و کم کم اگر مرسوم شود، همه دنیا یک شهر یا کشوری را به یک اسم خواهند خواند. به نظر من باید توصیه یونسکو را پذیرفت و هر کدام اینها را به آن صورتی که خودشان تلفظ می کنند، تلفظ کرد، اگر میسر باشد.

منتهی بعضی از اسامی اینقدر در بعضی از زبانها سابقه دارد که تغییرش یک قدری خلاف عادت است و ممکن است به آسانی صورت نگیرد. مثلا در کشورهای عربی اورشلیم نمی گویند. می گویند بیت المقدس. خوب بگویند. البته اگر این اسم رو نگاه دارند، ایرادی به آن وارد نیست. گو اینکه اسمی که خود عبری دارد اورشلیم است. البته اورشلیم آن طور که ما تلفظ می کنیم، نیست. ولی خوب نزدیک به این است. اگر غیر از این باشد و اسمی سابقه زیادی نداشته باشد، باید همان اسمی را که خودشان به کار می برند به کار برد. ولی اگر غیر از این است، باید همان اسم معمول مردم مملکت را به کار برد.

در مورد ایران که آیا ایران گفته شود یا پرشیا بله. این یک اشتباهی بود که در دوره رضا شاه پیش آمد و دولت ایران از کشورهای خارجی خواست که کشور را ایران بخوانند چون در زبان فارسی، ما کشور ایران می گوییم. این اصولا ممکن بود عیبی نداشته باشد. فقط یک عیب بزرگ دارد و آن اینست که کلمه پرس در فرانسه یا پرشیا در انگلیسی یا Persien پرزین در آلمانی یک تداعی های مطلوبی دارد. شما وقتی در انگلیسی می گویید پرشیا عباراتی از قبیل Persian poetry, Persian Art, Persian wars, Persian empire و حتی Persian cat را به ذهن می آورد که همه غیر از Persian cat حکایت از یک جنبه هایی از فرهنگ و تاریخ ایران می کند و همه تداعی های مطلوبی است. حال آنکه ایران در نظر اروپایی ها بعد از ملی شدن نفت در زمان دکتر مصدق که انگلیس ها نمی پسندیدند، و بعد از انقلاب ایران که آمریکایی ها و اروپایی هیچکدام نمی پسندند، یک قدری زنندگی پیدا کرده ولی البته این هم ممکن است موقت باشد و از بین برود.

ولی به نظر من اشتباه بود که ما کلمه پرشیا و پرس را تغییر دهیم برای اینکه با تغییرش آن تداعی های مفید و مطلوب از بین رفت. دولت ها چقدر خرج تبلیغات می کنند. ما با دست خودمان کاری که با تبلیغات و خرج صدها میلیارد دلار نمی شد انجام داد، از بین بردیم. ولی دیگر حالا شده و ایران اینقدر اسمش در روزنامه ها به دلایل مختلف آمده و در کتابها و آثار دیگر که دیگر حالا برگرداندنش به پرس و پرشیا یک قدری دشوار است. ما خودمان در دانشنامه ایرانیکا چون مدتها فقط پرشیا به کار می بردیم برای اسم مملکت ایران. ولی از چندین سال به این طرف دیدیم که باید یک قدری هم تابع تاریخ و تابع جریان مرسوم بود. اینست که الان فرق نمی کند که کسی پرشیا بنویسد در اشاره به کشور ایران یا ایران بنویسد.
XS
SM
MD
LG