لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۱۴:۳۴

شرط صلح در خاورميانه: رويای صلح و گشودن افقی سياسی


کاندوليزا رايس، وزير امور خارجه آمريکا و محمود عباس، رييس تشکيلات خودگردان فلسطينی
کاندوليزا رايس، وزير امور خارجه آمريکا و محمود عباس، رييس تشکيلات خودگردان فلسطينی

هفته آينده دولت ايالات متحده آمريکا ميزبان يک کنفرانس سياسی در زمينه روند صلح خاورميانه و منازعه اسرائيل و فلسطينيان خواهد بود.


اين کنفرانس که در شهر ساحلی آناپوليس واقع در ايالت مريلند و در نزديکی شهر واشينگتن دی سی برگزار می شود، برای نخستين بار در طول رياست هفت ساله جرج بوش، بر علاقه ويژه دولت آمريکا برای حل اين بحران تاکيد می گذارد.


با اين حال، انتظارها درباره دستاوردهای اين کنفرانس يک روزه چندان بالا نيست و تعداد ميهمانانی که به شرکت در اين کنفرانس جواب مثبت داده اند، نسبت به تعداد نام هايی که در ليست بلند بالای دعوت شدگان قرار دارد، بسيار اندک به نظر می رسد.


هدر ماهر، خبرنگار راديو اروپای آزاد- راديو آزادی، در همين زمينه با فيليپ ويلکاکس، سفير و مدير بنياد صلح خاورميانه که دفتر اصلی آن در شهر واشينگتن است، گفت و گو کرده است.


فيليپ ويلاکس به مدت سی و يک سال در وزارت امور خارجه آمريکا و به عنوان مدير امور اسرائيل و مسائل عرب ـ اسرائيلی، همچون معاون نماينده وزير امور خارجه در امور خاورميانه خدمت کرده است.


  • من فکر می کنم دولت آمريکا با فشارهای کاندوليزا رايس وزير امورخارجه، اکنون به اين مسئله پی برده است که انجام رهبری فعالانه تر از سوی آمريکا درحل مشکلات اسرائيلی ـ فلسيطنی، از لحاظ استراتژيک برای آمريکا بسيار مهم است.
فيليپ ويلکاکس

بنياد صلح خاورميانه نيز هدف خود را کمک و رسيدگی به روند صلح ميان اسرائيلی ها و فلسطينيان اعلام کرده است.


راديو اروپای آزاد- راديو آزادی: چرا دولت آمريکا ناگهان برای حل اختلافات اسرائيلی ـ فلسطينی از خود علاقه نشان می دهد، درحالی که طی هفت سال گذتشه در اين زمينه تلاش های سياسی عمده ای انجام نداده است؟


فيليپ ويلکاکس: من فکر می کنم دولت آمريکا با فشارهای کاندوليزا رايس وزير امورخارجه، اکنون به اين مسئله پی برده است که انجام رهبری فعالانه تر از سوی آمريکا درحل مشکلات اسرائيلی ـ فلسيطنی، از لحاظ استراتژيک برای آمريکا بسيار مهم است.


دولت آمريکا اين مشکل را به کنار گذاشته و توجه خود را بشدت بر مسائل عراق متمرکز کرده بود. اما ميان عراق و اختلافات اسرائيلی ـ فلسطينی نيز رابطه ای وجود دارد و دولت آمريکا درک می کند که برای به دست آوردن حمايت مجدد کشورهای عربی و دنيای اسلامی چاره ای به جز فعال شدن در حل مشکلات ميان اسرائيلی ها و فلسطينيان ندارد.


اکنون در آن منطقه خصومت بسياری عليه ايالات متحده آمريکا پديد آمده است، چرا که اين احساس وجود دارد که آمريکا فقط از منافع اسرائيل دفاع می کند و به حقوق و منافع فلسيطنيان توجه خاصی نمی کند.


آيا وجود حماس، که از سوی دولت های متعددی به عنوان يک سازمان تروريستی شناخته شده است، هيچ گونه ارتباطی با علاقه مجدد آمريکا برای حل اين اختلافات ندارد؟ حماس در انتخابات پارلمانی ماه ژانويه گذشته پيروز شد و قدرت و محبوبيت آن روز به روز در ميان فلسطينيان افزايش پيدا می کند. بنابراين، آيا آمريکا با نيت تضعيف نقش حماس در منطقه تصميم به انجام اقدامات جديد خودگرفته است؟


ويلکاکس: بله، آمريکا می خواهد محبوبيت حماس را تضعيف کند و حماس به عنوان يک بازيگر مهم در فلسطين يک تهديد به شمار می آيد. من فکر می کنم دولت آمريکا متوجه شده است که حرکت به سوی ايجاد صلح و به رسميت شناختن حقوق فلسطينيان همانند ايجاد يک کشور مستقل فلسطينی، قدرت حماس و ديگر عناصر افراطی در سياست فلسطينيان را تضعيف می کند.


آيا آمريکا اميدوار است که حل مسئله اسرائيل و فلسطينيان به عنوان نوعی پيروزی بر ايران، که هم اينک از حاميان حماس و ديگر گروه های نظير آن محسوب می شود، قلمداد شود؟


  • اگر پيشرفت های قابل مشاهده و قابل اعتماد در حل اختلاف اسرائيلی ـ فلسطينی وجود می داشت و چشم انداز ايجاد يک دولت خودمختار فلسطنيی واقعی تر بود، آن گاه سخنان تند و افراطگرايانه دولت ايران نيز، که هم اکنون ازاين موقعيت برای جلب توجه سوء استفاده می کند، خود به خود خنثی می شد.
فيليپ ويلکاکس

ويلکاکس: در رابطه با حمايت ايران از حماس بحث های زيادی صورت گرفته است، اما اين حمايت در درجه اول جنبه لفظی دارد تا عملی. حماس خود به طور خود انگيخته از درون اختلافات ميان فلسطينيان و اسرائيل به وجود آمد. اين يک جنبش مخالفت آميز است که به خاطر عدم موفقيت جنبش غير روحانی فتح مورد حمايت شديد مردم قرار گرفته است و به خاطر کيفيت پايين جنبش فتح نيز قدرتمند شده است.


بنا براين، ايران در اينجا نقش عمده ای ندارد. با اين حال لازم به تذکر است که اگر پيشرفت های قابل مشاهده و قابل اعتماد در حل اختلاف اسرائيلی ـ فلسطينی وجود می داشت و چشم انداز ايجاد يک دولت خودمختار فلسطنيی واقعی تر بود، آن گاه سخنان تند و افراطگرايانه دولت ايران نيز، که هم اکنون ازاين موقعيت برای جلب توجه سوء استفاده می کند، خود به خود خنثی می شد.


بنا براين، يک برخورد موثر با مسئله اسرائيل و فلسطين، سوء استفاده های دولت ايران از اين مسئله را غير ممکن می سازد.

بياييد راجع به دستاوردهای کنفرانس آناپوليس صحبت کنيم، که بدون تعارف به نظر نمی آيد چندان قابل توجه باشد. ظاهرأ اين کنفرانس قرار بود سه روزه باشد، اما سرانجام يک روزه شد. مقامات دولت آمريکا از انتظارات خود در مورد دستاوردهای اين کنفرانس کاسته اند و می گويند هدف از برگزاری اين اجلاس، درواقع ايجاد نوعی جرقه برای دوره جديد گفت وگوهاست. چرا ميزان انتظارها تا اين اندازه پايين آمده است؟


ويلکاکس: بله انتظارها پايين است. در اصل اين پرزيدنت بوش بود که از محمود عباس، رييس تشکيلات خودگران فلسطينی و اهود اولمرت، نخست وزير اسرائيل خواسته بود تا يک بيانيه کلی شامل مفاد توافق نامه صلح دو کشوری را تهيه کنند.


اکنون روشن است که هيچ يک از آن دو موفق به طرح چنين بيانيه ای نبوده اند، زيرا کماکان اختلافات عميق و حل نشده ای ميان اسرائيل و فلسطينيان وجود دارد، که شامل مسئله مرزها، شهرک نشين ها، بيت المقدس و پناهندگان می شود.


بنابراين، من پيش بينی می کنم که آقايان اولمرت و عباس درهرحال يک نوع بيانيه ای طرح خواهند کرد که بيشتر جنبه لفظی دارد و نيت مثبت آنها را برای انجام مذاکرات و دستيابی به صلح نشان خواهد داد. اما اين بيانيه ماهيت يک توافق نامه صلح دو کشوری را معين نخواهد کرد.


بنابراين به نظر من بيشترين انتظاری که از کنفرانس آناپوليس می توان داشت اين است که درواقع آغاز يک سلسله مذاکرات جديد باشد.


اگر برای لحظه ای واقعيت را به کنار بگذاريم، به نظر شما در آن کنفرانس چه اتفاقی بايد صورت گيرد؟ طرح چه مسائلی در حال حاضر ضروری تر است؟


ويلکاکس: به نظر من مهم ترين و ضروری ترين مسئله اين است که نشست آناپوليس بتواند تغييراتی سريع و ملموس در منطقه کرانه غربی ايجاد کند که هم اينک تحت تصرف نظامی ارتش اسرائيل، به عنوان يک رژيم بسيار سختگير است. اين منطقه همچنين مکان رشد شهرک های اسرائيلی است.


  • بايد چشم انداز دستيابی به يک افق سياسی روشن وجود داشته باشد. افق سياسی به اين معناست که رويای ايجاد يک صلح نهايی ميان اسرائيل و فلسطينيان وجود داشته باشد که در آن مشخصا مشکلات شهرک های اسرائيلی، پناهندگان، بيت المقدس، مرزها و امنيت آنها و حق حاکميت حل شده باشد. فيليپ ويلکاکس

فلسطينيان درحال حاضر، به خاطر همين اتفاقاتی که در کرانه غربی صورت می گيرد، به هيچ عنوان اميد ندارند که کنفرانس آناپوليس بتواند کوچک ترين حرکتی برای آنها انجام دهد. شرايط فعلی در کرانه غربی موجب رشد اضطراب و تنگدستی برای فلسطينيان شده است و برای آنکه بتوانيم حس اميد و همکاری را در آنها زنده کنيم، بايد فورا توجه خود را بر اين مشکلات متمرکز کنيم.


دومين چيزی که بايد انجام شود، به نظر من، طرح يک جدول زمانی برای تغيير شرايط در منطقه است. برای مثال متوقف کردن تمامی فعاليت های مربوط به ساخت شهرک های اسرائيلی، با تعيين يک زمان مشخص و از بين بردن بسياری از ايستگاه های بازرسی مرزی در کرانه غربی از اقداماتی است که بايد انجام شود.


همچنين بايد نوعی مکانيزم نظارتی قابل اعتماد برای نظارت بر اين جدول زمانی به وجود آيد که دولت اسرائيل را مسئول انجام وظايف خود در قبال اين طرح بداند.


و آن گاه فلسطينيان چه بايد بکنند؟


ويلکاکس: فلسطينيان نيز بايد خود را متعهد به ايجاد يکپارچگی و ادای احترام به نيروهای امنيتی خود بدانند. آنها بايد همچنين برای جلوگيری از وقوع خشونت های فلسطينی سخت تلاش کنند.


به نظرمن بايد تعداد بيشتری از زندانيان فلسطينی آزاد شوند. آن نيز می تواند در يک جدول زمانی مشخص شود. چنين حرکتی به اعتقاد من پيروزی قابل توجهی به شمار می آيد.


در آخر بايد چشم انداز دستيابی به يک افق سياسی روشن وجود داشته باشد. افق سياسی به اين معناست که رويای ايجاد يک صلح نهايی ميان اسرائيل و فلسطينيان وجود داشته باشد که در آن مشخصا مشکلات شهرک های اسرائيلی، پناهندگان، بيت المقدس، مرزها و امنيت آنها و حق حاکميت حل شده باشد.

به نظر من غير محتمل می نمايد که اهود اولمرت و محمود عباس خود به تنهايی و يا حتی با کمک مذاکره کنندگان خود بتوانند به اين افق سياسی، که درواقع پايان اين بازی خواهد بود، دست پيدا کنند.


بنابراين، در يک مرحله ابتدايی به عقيده من، اين وظيفه ايالات متحده آمريکا و جامعه بين المللی است که به انجام اين حرکت کمک کنند و طرحی را مشخص کنند که به هر دو طرف اميد دستيابی به يک صلح نهايی را بدهد؛ درغير اين صورت به نظر من اين نيز تنها يک روند ديگر خواهد بود و ما از تجربيات گذشته خود آموخته ايم که روندهايی که هدف مشخص ندارند، ناموفق می مانند.


به همين دليل، معين کردن پايان اين بازی، ايجاد يک هدف و يک افق سياسی در مرحله ابتدايی اين روند جديد بسيار مهم است.

XS
SM
MD
LG