نخستین دیدار اعضای مجلس خبرگان پنجم با رهبر جمهوری اسلامی چنانکه باید مورد اعتنای رسانهها قرار نگرفت. دیداری که طی آن آیتالله خامنهای بار دیگر بیاعتنایی خود را به نقش نظارتی مجلس خبرگان آشکار کرد؛ و نیز دوباره مشخص شد که ولی فقیه جایگاهی بالادستی نسبت به این نهاد برای خود قائل است.
پنجمین دوره مجلس خبرگان بدون حضور دو روحانی مورد پسند و همسو با شخص اول نظام سامان یافته: محمـد یزدی و محمـدتقی مصباح یزدی؛ دو چهرهی برجستهی اردوگاه اقتدارگرایان که با رأی معنادار شهروندان تهرانی، از حضور در مجلس خبرگان بازماندهاند.
همان هنگام (اسفند ۱۳۹۴)، ناکامی یزدی و مصباح با واکنش سریع و صریح و تند رهبر جمهوری اسلامی مواجه شد. آیتالله خامنهای در آخرین دیدارش با اعضای مجلس خبرگان چهارم تاکید کرد: «امثال جناب آقای یزدی یا جناب آقای مصباح، کسانی هستند که وقتی در مجلس خبرگان حضور داشته باشند، مجلس وزانت بیشتری پیدا میکند. نبودن اینها در مجلس خبرگان، به اینها هیچگونه ضرری نمیزند. بله، برای مجلس خبرگان نبودن اینها خسارت است.»
خبرگان جدید بدون یزدی و مصباح، و پشت سر رییس جدید (احمد جنتی) پای سخن نفر نخست نظام نشستند؛ سخنانیکه بازتابدهندهی استقرار خودکامگی در ایران امروز است.
رهبری که خبرگان را نمایشی میخواهد
آیتالله خامنهای در دیدار خود با خبرگان جدید، و در اظهارنظری بس معنادار، به تقلیل کارویژهها و جایگاه این نهاد پرداخت و گفت: «نمیشود انتظار داشت که [خبرگان] بنشینند منتظر که آن مسئولیت مصرح در قانون اساسی پیش بیاید آن را عمل کنند؛ نه، خیلی کارهای دیگر میتوانند انجام بدهند.»
به بیان دیگر، از نظر رهبر جمهوری اسلامی تنها وظیفه و مسئولیت مجلس خبرگان، تعیین رهبر جانشین پس از درگذشت رهبری نظام است. او بهشکلی غیرمستقیم، نقش نظارتی مجلس خبرگان را به هیچ میگیرد و منتفی اعلام میکند. این درحالی است که برمبنای اصل یکصد و یازدهم قانون اساسی، خبرگان بهخاطر ایفای نقش نظارتی بر عملکرد رهبری، حتی از امکان و حق قانونی «برکنار کردن» رأس هرم نظام سیاسی برخوردارند.
آیتالله خامنهای اما خود را تا زمان مرگ، رهبر مفروض و قطعی نظام میداند. اینگونه، او نه تنها در عمل، شأن و منزلتی برای مجلس خبرگان قائل نمیشود بلکه در همین دیدار، با ذکر مثالی غریب، به تخفیف غیرمستقیم جایگاه این نهاد میپردازد.
او میگوید: «فراموش نمیکنیم اوایل نهضت (سالهای ۴۱ و ۴۲) امام راحل سفارش میکردند، پیغام میفرستادند به علمای شهرستانها که شما هر چند وقت یک بار دُور هم بنشینید، ولو یک چایی بخورید؛ همینقدر دُور هم باشید و همدیگر را ببینید، ولو یک بحث جدی مهمی هم در بین نباشد.»
کارسپاریهای رهبری برای خبرگان
ماده ۲۱ آییننامه داخلی مجلس خبرگان تصریح میکند که «وظیفه مجلس خبرگان در اجلاسیههای عادی خود، اجرای اصل یکصـد و یـازدهم قـانون اساسی و به بحث و تبادل نظر درباره مسائل مربوط به رهبری و تبادل نظر برای یافتن بهترین شیوه عمـل در جهت ایفای این مسئولیت خطیر و پیشنهاد آن به مقام رهبری میباشد.»
آیتالله خامنهای اما چون شأن نظارتی و نقادی و حتی جایگاه مشورتی برای خبرگان رهبری قائل نیست، به «مسئولیتتراشی» و «کارسپاری» برای این نهاد دست مییازد. او در همین دیدار (با اعضای مجلس خبرگان پنجم) پیشنهاد میکند: «شما میتوانید دربارهی مسائل گوناگون قطعنامه صادر کنید.»
باور رهبر جمهوری اسلامی این است که خبرگان میتواند «روی افکار عمومی اثر بگذارد» و «وقتی افکار عمومی شکل گرفت، بهطور طبیعی مجریان و قانونگذاران و دستاندرکاران را بهدنبال خود خواهد کشاند.»
وی خبرگان را به طرح مطالبه دعوت میکند: «شما میتوانید از این بندهی حقیر مطالبه کنید، از آقای دکتر روحانی عزیزمان مطالبه کنید، از آقایان مجلس میتوانید مطالبه کنید، از قوهی قضاییه میتوانید مطالبه کنید.» اما آیا رهبری که خود را مافوق خبرگان میداند، به مطالبهی اعضای این مجلس اعتنایی خواهد کرد؟
صرفنظر از اینکه اغلب اعضای خبرگان منتصبهای رهبر جمهوری اسلامی در تریبونهای نمازجمعه یا نماینده ولی فقیه در استانها و دیگر نهادهای حکومتی هستند؛ قابل پیشبینی است که سمت اصلی مطالبهگری خبرگان، متوجه دولت روحانی شود، و نه دیگر بخشهای حاکمیت.
در موارد انگشتشماری چون نقدها و پرسشهای آیتالله دستغیب درباره سرکوب خونین جنبش سبز و حصر رهبران آن، پاسخ آیتالله خامنهای بیاعتنایی بوده و نیز حملهی زیرمجموعههای امنیتی و نظامی و شبهنظامی وی به حوزه و مسجد نماینده سابق مجلس خبرگان.
دخالت رهبری برای تکوین مجلس خبرگان «انقلابی»
اسفندماه گذشته که آیتالله خامنهای پس از ناکامی یزدی و مصباح در انتخابات خبرگان پایتخت، برآشفت و تاکید کرد: «مجلس خبرگان باید انقلابی بماند؛ باید انقلابی فکر کند و انقلابی عمل بکند»، مشخص شد که ریاست خبرگان با میانهروهای خبرگان نخواهد بود.
بهخصوص که تحمیل رسوای جنتی به فهرست منتخبان پایتخت، پروژههای هسته اصلی قدرت را آشکارتر کرده بود. پروژههایی که پیشتر و با ردصلاحیت گستردهی نامزدهای ناهمسو (ازجمله آیتالله دستغیب، آیتالله امجد، موسوی بجنوردی، سروش محلاتی، غرویان و حتی حسن خمینی) مشخص شده بود.
رویکرد آیتالله خامنهای موجب شد که هاشمی رفسنجانی با برآوردی واقعبینانه از توازن قوا در خبرگان، و با علم به ارادهی رهبری و امنیتیهای حاکم بر سپاه، نامزد ریاست مجلس خبرگان نشود.
فرجام مشخص بود: جنتی، دبیر شورای نگهبان، بهمثابهی یکی از تندروترین بازیگران سیاسی همسو با شخص اول نظام، رییس خبرگان شد تا «مجلس خبرگان انقلابی» مطلوب رهبری، بیشتر تبلور یابد.
تنها خروجی موثر مجلسی که دوران هشت سالهاش با بیماری ولی فقیه توام شده، برگزیدن رهبر سوم جمهوری اسلامی است؛ کارویژهای که از چشم آیتالله خامنهای پنهان نیست و وادارش کرده خطاب به خبرگان بگوید: «آن وقتیکه بنا است رهبر انتخاب بشود، ملاحظات و رودربایستیها را کنار بگذارند؛ خدا را در نظر بگیرند، وظایف را در نظر بگیرند، نیاز کشور را در نظر بگیرند؛ بر این اساس رهبر انتخاب بشود؛ مهمترین وظیفه به نظر ما این است؛ مراقبت کنند. اگر چنانچه در این مرحله و در این وظیفهی بزرگ کوتاهی انجام بگیرد، در اساس کار مشکل به وجود خواهد آمد.»
چه کسی میخواهد ولی فقیه را برکنار کند؟
چند روز پیش، اعضای کمیسیونهای مجلس پنجم خبرگان مشخص شدند. ترکیب اعضای کمیسیونهای اصلی خبرگان، بسیار قابل تأملاند؛ بهعنوان نمونه کمیسیون مهم تحقیق، موضوع اصل ۱۱۱ قانون اساسی (نظارت بر عملکرد رهبری و برکنار کردن وی) چنین ترکیبی دارد:
محمود هاشمی شاهرودی، رییس سابق قوه قضاییه و منتصب آیتالله خامنهای در هیأت عالی حل اختلاف قوا؛
احمد جنتی، فقیه منصوب رهبر جمهوری اسلامی در شورای نگهبان؛
محمـدعلی موحدی کرمانی، منصوب رهبری نظام در مجمع تشخیص مصلحت نظام و امام جمعه پایتخت؛
سیدابراهیم رییسی، منتصب ولی فقیه در صدر آستان قدس رضوی؛
سیدهاشم حسینی بوشهری، امام جمعه منتخب آیتالله خامنهای برای قم؛
مرتضی مقتدایی، رییس اسبق دیوان عالی کشور و دبیر شورای عالی حوزههای علمیه سراسر کشور؛
محسن مجتهد شبستری، نماینده رهبری در آذربایجان شرقی و امام جمعه منتصب ولی فقیه در تبریز؛
سیداحمد خاتمی، از منصوبشدگان رهبر جمهوری اسلامی برای نمازجمعه تهران؛
محسن قمی، از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی و همکاران بیت رهبری؛
عباس کعبی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و عضو سابق شورای نگهبان؛
و عبدالنبی نمازی؛ امام جمعه و نماینده ولی فقیه در کاشان.
آیا چنین ترکیبی از توان و بضاعت ارزیابی عملکرد رهبری و نقد کارنامه وی برخوردار است؟ پاسخ دشوار نیست. و بدیهی است که آیتالله خامنهای با اشراف کامل بر این وضع، از جایگاهی برتر، و مستظهر به همراهی جریان امنیتی حاکم بر سپاه، پروژههای سیاسی ـ ایدئولوژیک خود را بیاعتنا به خواستهای اکثریت جامعه تعقیب کند و از موضعی برتر برای خبرگان سخن بگوید.
با تمام اینها، همهی بازی دراختیار شخص اول نظام نیست؛ ساختار سیاسی قدرت یکدستی مطلوب تمامیتخواهان را ندارد؛ مصلحتگرایان و عملگراها کم نیستند، و نیروهای جامعه مدنی با وجود تمام خشونت و سرکوبی که تحمل کردهاند، همچنان در برابر خودکامگی و انسداد سیاسی مقاومت میکنند. اینچنین، در «بزنگاه»، برآیند نیروهای موثر و فعال در حکومت و جامعه، روشنگر وضع آتی خواهد بود.
......................................................................................................
نظر نویسنده الزاما بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.