مذاکرات هستهای تيرماه ۱۳۹۴ برای جمهوری اسلامی اهميت حياتی داشته است، هم از جهت تلاش برای رفع تحريمها، و هم دستکاری در چهرهی منفی جمهوری اسلامی در افکار عمومی جهانی.
اما ورود به اين مذاکرات برای خامنهای و نيروهای نظامی و امنيتی وفادار به وی از آغاز آسان نبوده است؛ آنها هميشه خود را افرادی سازش ناپذير در برابر "استکبار" جلوه دادهاند و اين مذاکرات که بدون "سازش" (مصالحه) برای دو طرف ممکن نيست خللی است بر اين خود- ارائه- کردن. تصويری که از نظام در اين مذاکرات برای هواداران نظام و ديگر ايرانيان و نيز شيعيان منطقه ساخته می شده برای مقامات بسيار اهميت داشته است.
از همين جهت حکومت سياست تبليغاتی خاصی را متوجه به مذاکرات در پيش گرفت. در اين نوشته اين سياست تبليغاتی را در پنج موضوع هدف، مجرا/حامل، مخاطب، راهبرد، و تاکتيک توضيح می دهم.
هدف
در ماههای خرداد و تير ۱۳۹۴ شاهد موجی از تبليغات سياسی در داخل کشور بودهايم تا اين مذاکرات را نه نقطهی ضعف رژيم که مقامات از سر ناچاری بدان وارد شدهاند (تحت فشار تحريمها) بلکه نقطهی قوتی برای حکومت و مقامات عالی رتبه معرفی کنند.
هدف از اين سياست تبليغاتی آن بوده که در صورت به نتيجه رسيدن يا به نتيجه نرسيدن مذاکرات اين موضوع به نفع نظام تمام شود. مثل هميشه بايد نشان داده شود که جمهوری اسلامی شکست ندارد و در هر صورت پيروز است: "دشمن در هر ميدانی برای تهديد ملت ايران ورود کرده، اما شکست خورده است." (علی شمعخانی دبير شورای امنيت ملی، تسنيم ۲۲ تير ۱۳۹۴) رسانههای رسمی جمهوری اسلامی در حيطهی مذاکرات اتمی مثل ديگر موضوعات در پی ارائهی خبر (گزارش ماوقع) و تحليل کارشناسان نبودهاند بلکه سخنان مقامات را که بيشتر موضع گيری هستند منعکس می کنند. حتی خبر در اين رسانهها با يک بسته بندی تبليغاتی مبتنی بر تولی و تبری ارائه می شود.
مجرا/حامل
اين حرکت تبليغاتی از سخنان خامنهای در ديدارهای بسيار نزديک به هم تا برنامههای ظاهرا مستند سياسی تلويزيون، از تبليغات سياسی در بيلبوردها و بَنرهای خيابانی تا تريبون های نماز جمعه، از نمايش فيلم در دانشگاهها تا شعار در مراسم تشييع جنازهی کشته شدگان جنگ ايران و عراق و تظاهرات روز قدس، و از ياداشتهای سياسی و مصاحبههای اخطار دهنده (بالاخص فرماندهان سپاه) در روزنامهها و سايتها تا خبرنويسیهای جهت دار در مورد روند اين مذاکرات را در بر می گيرد.
تبليغات منفی وسيع عليه دول غربی و بالاخص ايالات متحده در مورد مسائل مورد اختلاف در مذاکرات به گونهای با جزئيات از سوی نظاميان و شبه نظاميان در مراکز مختلف دولتی مطرح می شده که سير مذاکرات را می توان از تبليغات خبرگزاریهای نزديک به سپاه تشخيص داد. در اين ميان مهم ترين نقش را خامنهای با تعيين مکرر خط قرمزها يا دادن هشدار به نيروهای داخلی ايفا کرده است. گروههايی که منتقد هيئت مذاکره کننده بودهاند بيشتر از تبليغات خيابانی بهره گرفتهاند گرچه با حمايت خامنهای از گروه مذاکره کننده از وجه منفی آنها کاسته شده است.
مخاطب
مخاطبان اين موج تبليغاتی فقط خودیها نيستند بلکه کسانی را نيز که در ايران يا خارج کشور با خوش بينی منتظر توافق هستهای بودهاند در بر می گيرد.
خودیها از اين جهت مخاطب قرار می گيرند تا احساس نکنند جمهوری اسلامی تحت فشار به مذاکرات تن در داده است؛ آنها بايد از سرسختی مقامات اطمينان حاصل کنند. اما عموم مردم از جهت احساس غرور نسبت به ايستادگی مقامات بر حقوق هستهای و عدم بيهودگی هزينههای داده شده برای حفظ برنامهی هستهای مخاطب قرار می گرفتهاند. با علم به عدم اقناع مخاطبان نسبت به ارزش اين برنامه يا ارزش آن در برابر هزينهها چندين يادداشت سياسی در روزنامهها به اهميت انرژی هستهای برای پيشرفت کشور اختصاص يافت.
راهبردها
سياستهای تبليغاتی متوجه به مذاکرات اتمی از چهار راهبرد تبعيت می کردهاند:
۱. نمايش وحدت و همدلی: در سياست داخلی مثل هميشه وحدت طلبی و اجماع خواهی به موازات رقابتها جريان داشته است. نمايش وحدت مقامات و جناحها در ناسزاگويی به اسرائيل و خواستار شدن حذف اسرائيل توسط رفسنجانی و حسن خامنهای مشخصا تقويت جبههی داخلی در دورهی مذاکرات را مد نظر داشت. رفسنجانی در سالهای اخير کمتر مواضع دهه شصتی خود را تکرار می کرده است. وجه ديگر اين راهبرد اعلام حضور کسانی در راهپيمايی روز قدس بود که از آنها در ادبيات حکومتی با عناوينی مثل فتنه گران، خواص بی بصيرت و انحرافیها ياد می شد. اين گونه مواضع به معنای وحدت ملی گرفته شد در حالی که هماهنگی جناحی بيشتر معنی می داد.
البته رقابت سياسی ادامه دارد که در اخطارهای مربوط به پيش گيری از جشن عمومی هستهای تجلی يافت. نزاع بر سر جشن يا عدم جشن در صورت موفقيت مذاکرات مشخصا به رقابت سياسی مربوط می شود تا مبادا توافق احتمالی به تقويت دولت روحانی منجر شود؛ دولت از جشن هستهای استقبال می کند. استاندار تهران می گويد: "دولت جشن پيروزی هسته ای را رسما اعلام نکرده است اما از نشاط خودجوش مردم در مقابل موفقيت تيم مذاکره کننده هسته ای حمايت می کنيم و تسهيلات لازم فراهم خواهد شد." (ايسنا ۲۲ تير، ۱۳۹۴) اما سخنگوی نيروی انتظامی با بيان اينکه هيچ برنامهای درباره جشن هستهای اعلام و ابلاغ نشده می گويد: "تجمعات فاقد مجوز خلاف قانون است و مشمول اعمال قانون میشوند." (تسنيم ۲۲ تير ۱۳۹۴) خامنهای هم می خواهد توافق به اسم خودش تمام شود و هم مسئوليت برخی مصالحه ها را نپذيريد و به گردن ديگران بيندازد.
۲. تحريک غرور ملی: رسانههای رسمی جمهوری اسلامی در دو ماه خرداد و تير به هنگام گزارش از مذاکرات هستهای کاملا از پوست اسلامگرايی بيرون آمده و پوستين ملی گرای به تن کردند. آنها تلاش می کردند عرق ملی را با تحريک احساسات ملی بيدار سازند با سخنانی مثل اين که "ايرانی را تهديد نکنيد" (از قول ظريف در مذاکرات) يا گزارش داد زدن وی بر سر وزرای خارجه ديگر کشورها که البته نشانهی بی ادبی و برخورد تهاجمی است و نه نشانهی ايستادگی بر مواضع.
۳. امنيت محوری: در تبليغات سياسی رسانههای دولتی و سخنان مقامات نظامی مسئله امنيت در برابر حقوق بشر، دمکراسی و توسعه و رفاه پر رنگ می شود تا مردم قدر وضعيت موجود در کشور را در برابر ديگر کشورهای منطقه مثل يمن و عراق و سوريه بدانند.
۴. تدوام مبارزه با غرب: علی خامنهای (و مقامات سياسی و نظامی وفادار به وی با ذکر سخن او) برای اين که مذاکرات هستهای به کاهش تنش ميان جمهوری اسلامی و غرب منجر نشود در ماههای خرداد و تير ۱۳۹۴ بر سه موضوع مکررا تاکيد کرده است:
الف: عدم اعتماد به امريکا و همپيمانان اروپايیاش؛
ب: "تداوم مبارزه با استکبار" به دليل آن که به زعم وی تحريمها و حقوق بشر بهانه است و غربیها با اصل نظام مشکل دارند؛
پ: تفکيک ميان مذاکرات هستهای و مذاکره با امريکا بر سر مسائل فيمابين، گويی ديدارهای دو جانبهی ظريف و کری مذاکره ميان ايران و ايالات متحده نيست.
تاکتيکها
در حوزهی تاکتيکهای تبليغاتی رسانههای دولتی و شبه دولتی پنج محور مد نظر بودهاند:
۱. پر رنگ کردن نقش خامنهای در ايستادگی بر سر خط قرمزها و چانه زنی، و تحقق بدبينیهای ايشان به دول غربی و اين که "به غربیها اعتماد نداريم" در صورت عدم موفقيت مذاکرات. اين سخنان کاملا جنبهی ستايش آميز برای رهبر جمهوری اسلامی داشتهاند به گونهای که گويی بدون وی مذاکرات به سرافکندگی ملت ايران منجر می شده است. دستگاههای تبليغاتی حکومت در کنار ستايش از رهبر جمهوری اسلامی گاه به ستايش تيم مذاکره کننده هم می پردازند (پس از حمايت خامنهای از آنها) مثل اين مطلب که اساتيد ظريف در دانشگاه دنور او را هوشمند دانستهاند. (فارس، ۲۲ تير ۱۳۹۴)
۲. طرح دبه کردن امريکا برای انداختن شکست مذاکرات بر گردن اين کشور. در اين گونه خبرها به هيچ وجه اشاره نمی شد که امريکايیها از کدام موضع قبلی خود انصراف دادهاند.
۳. طرح اين موضوع که نفس ورود به مذاکرات حتی بدون نتيجه به نفع نظام بوده است چون ديدگاه مقامات را در دنيا نشر داده و قدرت ديپلماتيک کشور را به نمايش گذاشته است يا دست ايالات متحده را در عدم جديت در رسيدن به توافق باز کرده است.
۴. هشدار به دول غربی جهت راه اندازی (سيلی) ۱۰۰ هزار سانتريفيوژ در صورت شکست مذاکرات (محسن رضايی، تابناک، : اين تهديد البته نه خطاب به مذاکره کنندگان غربی بلکه خطاب به مردم ايران است که بر عزم جزم مقامات برای تداوم برنامه هستهای در صورت برداشته شدن فشارها تاکيد دارد.
۵. بيان اين نکته که مجبور به مصالحه نيستيم. اين نکته با تاکيد بر نياز اوباما به توافق هستهای انتقال می يابد. البته مشخص نمی کنند که چرا اوباما تا اين حد به توافق نياز دارد تا هم تحريمها را لغو کند و هم همهی خط قرمزهای خامنهای را بپذيرد.
.....................................................................................................
نظر نویسنده الزاما بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.