لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۳:۲۳

چند احتمال‌ برای نامزدی رییسی


طرح از اسد بیناخواهی برای فرداکاتور
طرح از اسد بیناخواهی برای فرداکاتور

یادداشتی از مرتضی کاظمیان--به شکلی فزاینده در روزهای اسفندماه ۱۳۹۵ نام ابراهیم رییسی به‌عنوان یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶ مطرح شد.

تولیت آستان قدس رضوی و دادستان دادگاه ویژه روحانیت که از اعضای فعال مجلس خبرگان رهبری است، از تبلیغات گسترده و پرحجم مستقیم و غیرمستقیم، سود می‌جوید. تبلیغاتی که از سویی به صدا و سیمای جمهوری اسلامی تکیه زده و از سوی دیگر از امکانات گسترده و خاص آستان قدس رضوی سود می‌جوید.

«اگر»ها و «احتمال»های پیوند خورده با نامزدی رییسی، کم نیست؛ در زیر، اصلی‌ترین آنها مورد تأمل قرار گرفته است.

۱. رییسی نامزد انتخابات نمی‌شود

این احتمال وجود دارد و جدی است که با وجود تمام تبلیغات چند هفته‌ی اخیر، رییسی درنهایت وارد رقابت انتخاباتی با حسن روحانی نشود.

چرا او نامزد انتخابات ریاست جمهوری نشود؟

الف. تکوین دوقطبی پرخطر

رقابت رییسی و روحانی، به تکوین انتخاباتی دوقطبی دامن خواهد زد. انتخاباتی که اکثریت جامعه آن‌را چنین ارزیابی خواهند کرد: رقابت دو نامزد متفاوت؛ یکی متعلق به بیت رهبری و کانون مرکزی قدرت، و دیگری، نامزد نامطلوب برای هسته اصلی قدرت.

چنین انتخاباتی یادآور رقابت ناطق نوری و خاتمی در سال ۱۳۷۶ خواهد شد. انتخاباتی که اکثریت جامعه به گزینه‌ای که مطلوب شخص اول نظام و روحانیان حکومتی و محافظه‌کاران بود (یعنی ناطق نوری)، «نه» گفتند.

مهرماه سال گذشته که رهبر جمهوری اسلامی، احمدی‌نژاد را از نامزدی در انتخابات منع کرد، مهم‌ترین دلیل او که آن را از تریبون رهبری، شخصا اعلام کرد چنین بود: « آقا شما اگر در این مقوله وارد شدید، این دوقطبی در کشور ایجاد می‌شود. دو قطبی در کشور مضرّ است به حال کشور. من صلاح نمی‌دانم شما وارد بشوید.»

از همین زاویه، بسیار بعید است که شخص اول نظام نداند و نخواند که نامزدی رییسی به چه اندازه به تکوین یک «دوقطبی» در انتخابات آتی دامن می‌زند. دوقطبی‌ای که ای‌بسا نه پیامدهای آن قابل پیش‌بینی باشد و نه مهار آن آسان.

ناکامی رییسی در انتخابات مساوی با «نه» بزرگ جدیدی علیه شخص اول نظام و جریان نظامی ـ امنیتی گرداگرد رهبری خواهد بود.

پیروزی رییسی با دستبرد در نتایج انتخابات نیز به معنای آغاز غائله‌ای دیگر در ایران خواهد بود؛ آن‌هم در هنگامه‌ی کش یافتن بحران اقتصادی و چالش با آمریکا و پسابرجام، و در شرایط خاص منطقه و نیز در وضعی که نارضایتی گسترده و نیز جنبش اعتراضی در جامعه جاری است.

ب. صبوری برای رهبری در مشهد

پس از روزها تبلیغ مستقیم و غیرمستقیم برای رییسی، او می‌تواند از جایگاهی برتر، بی‌میلی خود به ریاست جمهوری را ابراز کند و خود را مفتخر به ادامه «خدمت» در آستان قدس رضوی بداند. از این زاویه، او از یک‌طرف برای خود شأنی «معنوی» تعریف می‌کند و فروتنانه از خیر قدرت می‌گذرد، و از سویی در «آب‌نمک» جانشینی رهبری نظام همچنان منتظر «بزنگاه» می‌ماند.

او می‌تواند با تکیه بر جایگاه معنوی تولیت آستان قدس رضوی و با بهره جستن از ریخت و پاش‌های صورت گرفته با درآمدهای آن، و هم‌زمان مدیریت یکی از بنگاه‌های اقتصادی معظم ایران، خود را در جایگاه فردی شایسته برای نشستن بر کرسی رهبری سوم جمهوری اسلامی، تا فرارسیدن بزنگاه انتخاب شخص اول نظام، معرفی و تبلیغ کند.

از این منظر، دلیل و ضرورتی برای حضور در رقابت انتخاباتی نیست. او از تبلیغات گسترده و مستقیم و غیرمستقیم هفته‌های اخیر، بهره جسته؛ نه تنها هزینه‌ای پرداخت نکرده که سودی در کوله‌بار سیاسی خود برای «فرداروزی» انباشته است.

۲. رییسی نامزد انتخابات می‌شود

این احتمال وجود دارد و جدی است که جریان تمامیت‌خواه مستقر در ساختار سیاسی قدرت، با هدف بازپس‌گیری قوه مجریه از «ناهمسو»ها و یک‌دست‌سازی حاکمیت، رییسی را بهترین گزینه بداند.

در سطحی فراتر، نامزدی وی و کامیابی‌اش در انتخابات، می‌تواند به معنای افزایش پتانسیل و شانس وی برای نشستن بر کرسی رهبری نظام پس از درگذشت دومین رهبر جمهوری اسلامی باشد. از این بیشتر، چه‌بسا که اصرار بر نامزدی وی، از همین زاویه و با انگیزه تعقیب چنین هدفی صورت گیرد.

با چنین نقطه عزیمتی، رییسی سوار بر موج مشکلات اقتصادی و مطالبه‌گری لایه‌های اجتماعی نابرخوردار و دست به گریبان با مصائب معیشتی، نامزد انتخابات خواهد شد.

اما آیا او پیروز حتمی انتخابات خواهد شد؟

احتمال نخست؛ شکست

در دوقطبی شکل گرفته میان رییسی و تندروها و هسته اصلی قدرت از یک‌سو، و روحانی و اصلاح‌طلبان و شهروندان تغییرخواه، دور از ذهن نیست که رییسی بازنده انتخابات شود. به بیانی، خیز مردم و مشارکت گسترده آنان در انتخابات از «بغض» یک طیف و نه به‌خاطر «حب» دیگری، نتیجه را به زیان رییسی و راست افراطی رقم زند.

شکست رییسی در چنین وضعی، به‌ احتمال بسیار زیاد به معنای منتفی بودن رهبری او نیز خواهد بود. به بیان دیگر، اگر تاکید ویژه و اصرار تام و تمامی توسط شخص اول نظام بر پیروزی رییسی باشد، نتیجه باید رییس جمهور شدن وی به هر تمهید باشد. ازجمله این تمهیدها می‌توان به ردصلاحیت روحانی توسط شورای نگهبان یا تقلب گسترده توسط سپاه یا دستبرد در نتایج نهایی انتخابات اشاره کرد.

مشکل برای راست افراطی آن است که برگزارکننده انتخابات، دولت روحانی است، و در صورت نامزدی وی، دستبرد موثر در نتایج انتخابات یا تقلب گسترده، سهل‌الوصول نیست.

ردصلاحیت روحانی نیز اقدامی آسان نیست؛ و هرچند ممکن است اما برای کانون مرکزی قدرت و شخص رهبری، بسیار پرهزینه خواهد بود.

اما اگر شخص اول نظام تاکید خاصی بر رییس جمهور شدن رییسی نداشته باشد، آنگاه احتمال باخت او نیز بیشتر خواهد شد.

احتمال دیگر؛ پیروزی

کامیابی رییسی و تندروها به هر علت و دلیل و ترتیب، احتمال دیگر است؛ رخدادی که ناممکن نیست. بسیج طیف‌های تندروی اردوگاه اصول‌گرایی ـ و نه لایه‌های میانه و عمل‌گرای آن ـ به‌علاوه اقدام تشکیلاتی بخش امنیتی حاکم بر سپاه و بسیج، افزون بر دیگر نهادهای در اختیار اقتدارگرایان (مانند کمیته امداد امام) و تبلیغات صدا و سیما، در کنار دستبردهای رایج و تقلب ممکن، و در صورت آنکه رهبر جمهوری اسلامی نیز تغییر رییس قوه مجریه را به تداوم‌اش ترجیح دهد، می‌تواند به پیروزی رییسی در انتخابات آتی منتهی شود.

این رخداد همچنین به‌معنای افزایش بسیار زیاد شانس وی برای نشستن بر جایگاه شخص اول نظام پس از فوت دومین رهبر جمهوری اسلامی خواهد بود.

رهبر جمهوری اسلامی و رییسی

به نظر می‌رسد رییسی بدون جلب نظر تام و تمام رأس هرم نظام سیاسی وارد رقابت انتخاباتی نشود؛ یعنی از منظر «عقلانیت سیاسی» او برای نامزدی در انتخابات آتی و رقابت با روحانی، باید به حمایت امنیتی‌های حاکم بر سپاه و اصول‌گرایان تندرو اکتفا نکند، و حمایت قاطع رهبر جمهوری اسلامی را نیز از آن خویش سازد.

اگر چنین وضعی (حمایت رهبری از رییسی) رخ دهد و موضوع از پس پرده، برون افتد؛ نگاه رهبری نظام به جانشین خود شفاف خواهد شد. اتفاقی که به‌معنای شروع بازی پر حاشیه و خطری برای کانون مرکزی قدرت خواهد بود.

اما اگر آیت‌الله خامنه‌ای به هر علت و دلیل، با بازی امنیتی‌های سپاه و راست افراطی همسو نشود یا نخواهد موضع خود را به‌صراحت ابراز کند؛ این به معنای عنایت شخص اول به فردی دیگر برای رهبری سوم جمهوری اسلامی خواهد بود.

دراین‌صورت، نامزدی رییسی می‌تواند چونان «پوست خربزه»ای برای سیاست‌ورزی او ایفای نقش کند و وی را در همان تولیت آستان قدس رضوی متوقف سازد.

در انتظار «بزنگاه»

رییسی اما می‌تواند عبای خود را از ورود به میدان پرچالش و پرسش و خطرخیز انتخابات ریاست جمهوری کنار کشد. او درصورت عدم نامزدی، می‌تواند بدون آن‌که ناچار شود به پرسش‌هایی درباره نقش خود در کشتار گروهی مخالفان سیاسی در سال ۱۳۶۷ یا موضوع مالیات توسط آستان قدس رضوی پاسخ دهد، از تبلیغات گسترده در چند هفته اخیر بهره ببرد؛ آنگاه از منظری تنزه‌طلبانه و بی‌رغبت به قدرت و منزلت، بر عدم‌نامزدی خود اصرار کند؛ و منتظر «بزنگاه» انتخاب سومین رهبر جمهوری اسلامی بماند. بزنگاهی که شاید رییسی به اتکای کارنامه‌اش در جمهوری اسلامی و تبلیغی که با اتکا به امکانات غریب آستان قدس رضوی کرده، ولی فقیه شود و نفر نخست حکومت.

نهایی شدن موضوع نامزدی رییسی برای انتخابات ریاست جمهوری در روزهای آتی، تکلیف احتمال‌های پیش‌گفته را مشخص خواهد کرد.

---------------------------------------------------------------------

نظرات طرح شده در این یادداشت الزاماً بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست

XS
SM
MD
LG