لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۹:۳۴

حسن‌یاری: بن‌بست در مذاکرات اتمی، بحث گزینه نظامی را جدی‌تر کرده است


هوشنگ حسن یاری، استاد دانشگاه کالج سلطنتی نظامی کانادا
هوشنگ حسن یاری، استاد دانشگاه کالج سلطنتی نظامی کانادا
اخیرا ژنرال دیوید پترائوس، رييس فرماندهی مركزى ارتش آمريكا، در یک مصاحبه تلویزیونی گفته است ارتش ایالات متحده «طرح‌های احتیاطی» را برای مواجهه با برنامه اتمی ایران آماده کرده است. به گفته این فرمانده ارشد ارتش آمریکا «با وجود تدابیر اتخاذ شده از سوی تهران، تاسیسات هسته‌ای ایران را می‌شود بمباران کرد».

پس از این گفته‌ها مجله اکونومیست گفت‌وگویی با دو کارشناسان سیاسی آمریکایی انجام داده است که هر دو حمله نظامى را به عنوان «آخرین راه حل» براى مسئله هسته‌اى ایران می‌انگارند.

این گفت‌وگو در کنار یک نظر سنجی اینترنتی و چندین مقاله و نوشته دیگر در مخالفت و موافقت با چنین «راهکار نهایی» منتشر شده است.

سخنان اخیر برخی مقام‌های آمریکایی در مورد «طرح‌های احتیاطی» و مطرح شدن مجدد امکان یک حمله نظامی به ایران، خود پس از آن بیان می‌شود که گفت‌وگوها کشورهای ۵+۱ با تهران بر سر برنامه اتمی برای چندمین بار با بن‌بست روبه‌رو شده است.

آنگلا مركل، صدر اعظم آلمان، روز دوشنبه پس از آنکه با نخست وزير اسرائيل دیدار کرد گفت كه «اگر رفتارهاى ايران تغيير نكند ما به تلاش‌ها براى اعمال تحريم‌هاى فراگير كمک خواهيم كرد.» هر چند خانم مرکل می‌گوید امیدوار است كه اين تحريم ها در دستور كار شوراى امنيت سازمان ملل قرار گيرد ولى چنانچه شورای امنیت در این زمینه اقدامی نکند «ما براى انجام تحريم ها همراه با كشورهايى كه چنين هدفى دارند همكاری خواهيم كرد.»

تحریم‌های احتمالی جدید در کنار مطرح شدن دوباره طرح‌های احتیاطی نظامی؛ به نظر می‌رسد همه این‌ها نشان از تغییراتی جدید در سیاست آمریکا دارد. سیاستی که پس از روی کار آمدن باراک اوباما «مذاکره با دولت ایران» را پیشنهاد می‌کرد و هر چند همچنان پا برجاست اما از سوی مقام‌های حکومتی ایرانی با واکنشی سرد و حتی مخالف روبه‌رو شده است.

هوشنگ حسن یاری، استاد دانشگاه کالج سلطنتی نظامی کانادا به رادیو فردا درباره «طرح‌های احتیاطی نظامی» می‌گوید: به نظر من چنین امری جدی‌تر از گذشته در بحث مقام‌های آمریکایی و دولت‌های کشورهای نزدیک به آمریکا مطرح می‌شود. در گذشته چنین بحثی همواره مورد توجه آمریکایی ها بود، اما از زمانی که مسئله هسته‌ای ایران از نظر غربی‌ها به بن بست رسیده، این بحث حمله نظامی خیلی جدی‌تر شده و ظاهراً دولت آقای اوباما هم تحت فشار بسیاری قرار دارد؛ چه از داخل و چه از جانب کسانی که در داخل آمریکا از وضعیت فعلی ناخرسند هستند و چه متحدین آمریکا در خارج و به خصوص بسیاری از کشورهای عربی منطقه خاورمیانه.

یک حمله نظامی احتمالی می تواند به جنبش دموکراسی خواهی در ایران آسیب برساند؟

قطعاً چنین جنبشی و چنین تفکری متاثر خواهد شد، به خاطر این که حمله به ایران حمله به سرزمین تمامی این افراد خواهد بود، چه آنهایی که امروز در قدرت هستند و چه آنهایی که مخالف قدرت هستند. به خصوص هر حمله ای ضایعات خود را به دنبال خواهد داشت. به خاطر این که علی رغم ادعاهایی که بمب ها هوشمند هستند، جنگ، کور است. جنگ به واقع ویرانگر است و در این ویرانی هر کسی و هر چیزی ممکن است طعمه جنگ شود، چه آنهایی که مخالف دولت فعلی هستند و چه آنهایی که موافق‌اند.

برای نمونه یکی از مخالفان حمله نظامی، خانم امیلی لنداو، کارشناس موسسه مطالعات امنیت ملی در آمریکا معتقد است از طریق حمله نظامی نمی‌شود مسئله هسته‌ای ایران را حل کرد و به ویژه در برابر موافقان حمله نظامی تاکید می‌کند که دیپلماسی واقعی با ایران هنوز آغاز نشده است. نظر شما چیست؟

اگر که دیپلماسی معنایش این باشد که به هر تقدیر دیپلمات‌های ایران با دیپلمات‌های سازمان های بین المللی یا کشورهای مختلف در مورد پرونده هسته ای ایران به گفت‌وگو بنشینند، چنین امری طی سال‌های گذشته وجود داشته و امروز هم ادامه دارد. نمونه بارز دیپلماسی همین ملاقات‌ها است؛ آنچه که در وین مثلاً صورت می گیرد، در ژنو صورت گرفته، در نیویورک و... منتهی بعضی‌ها بر این عقیده هستند که دیپلماسی به تنهایی راهگشا نخواهد بود، به چند دلیل: یک اینکه ایران اساساً به دنبال حل مسئله فعلی نیست و از آنجا که مسئله هسته ای را یک حق برای خود می‌داند، به هیچ چیز دیگری کم‌تر از آن راضی نخواهد بود. در این مورد، خب در چنین شرایطی می‌شود سال‌ها و دهه‌ها صحبت کرد، بدون این که نتیجه مثبتی به دست بیاید. از طرفی اگر ایران حاضر شود به تبادل سوخت هسته ای که با درصد کم دارد با غنای بیشتر، بالطبع دیپلماسی را وارد یک مرحله متحولی خواهد کرد که در آن مرحله انتظار می‌رود که تنش‌ها کاهش پیدا کنند و حداقل روال دیپلماسی عادی‌تر شود. بنابراین، به اعتقاد من شورای امنیت سازمان ملل که باید مرکز دیپلماسی جهانی باشد، به تدریج دارد این نقش را از دست می‌دهد.

نقش و نتیجه مطالعات موسساتی که به آنها تینک تنک (اندیشه ساز) می‌گویند، در اتخاذ چنین تصمیمی تا چه حد است؟

به نظر من خیلی مهم است. اگر شما مثلاً به وضعیت در آمریکا نگاه کنید، می‌بینید که این مراکز اندیشه‌سازی، از دیپلمات‌های سابق بهره می‌برند، تعداد بسیاری از نظامیان بلندمرتبه آمریکا با این مراکز همکاری دارند و بعضی از این مراکز برای انجام مطالعاتی که دولت از آنها می‌خواهد، کمک‌های مالی دریافت می‌کنند. ضمن این که این مراکز می‌توانند دریافت کننده تقاضا از دولت‌ها بشوند و کمک‌های مالی در این مورد دریافت کنند، منتها مطالعاتی که انجام می‌دهند، مطالعاتی است که در آن سعی می‌شود وضعیت آنطور که هست نشان داده شود و نه آنطور که نظامیان یا سیاسیون طالب‌اند.
XS
SM
MD
LG