علی لاریجانی، رئیس مجلس ایران، روز دوشنبه در یک نشست مطبوعاتی خواستار برقراری وحدت در جامعه و وحدث را از نکات بسیار کلیدی در شرایط کنونی جامعه ارزیابی کرد.
آقای لاریجانی در عین حال بدون نام بردن از مهدی کروبی و میر حسین موسوی، دو نامزد معترض به نتایج انتخابات اخیر، اظهار داشت که نباید مسئله انتخابات را به یک تابو تبدیل شود که «پشت آن یک عده خیمه زده و به مشکلات دامن بزنند» و تأکید کرد که سیاسیون و احزاب نیز در به جای مچگیری و ادامه رفتارهای گذشته، باید اشتباهات را تصحیح کنند.
رئیس مجلس ایران همچنین گفت که « باید مسائل را با تدبیر به پیش برد و نباید توان ملی را دچار سایش کرد. درک موضوع و حد و اندازه آن به شرایط کمک خواهد کرد تا مسیر صحیح را در کشور دنبال کنیم، همه باید به این موضوع کمک کنیم».
سعید رضوی فقیه، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی در تهران در این مورد به پرسشهای رادیو فردا پاسخ داده است.
سعید رضوی فقیه: اگر چه آقای لاريجانی پس از انتخابات اخير و حوادث مربوط به آن سعی کرده موضع ميانهای بگيرد، اما در جمهوری اسلامی و بسياری از حکومتهای ديگر اين امر رايجی است که وقتی سردمداران به بحران و بن بستی برخورد می کنند دم از وحدت، همبستگی، همدلی و منافع جمعی میزنند.
به نظر میرسد صحبتهای آقای لاريجانی قبل از ۱۶ آذر و بعد از تصويب قطعنامه عليه ايران در شورای حکام آژانس بينالمللی انرژی اتمی، بيشتر برای رفع و رجوع اين بحران و مشکلات باشد.
اکنون بيش از پنج ماه است که حوادث پس از انتخابات را پشت سر گذاشتهايم و بسياری از شهروندان ايرانی و فعالان سياسی هزينههای گزافی بابت عملکرد سرکوبگران پرداخته اند، اما آقای لاريجانی در اين زمينه اقدام خاصی انجام نداده و هنوز هم بسياری از سرشناسان فعال سياسی در زندان هستند. آقای لاريجانی به عنوان رئيس قوه مقننه و برادر او [صادق لاریجانی] به عنوان رئيس قوه قضاييه هنوز درباره احقاق حقوق شهروندان عادی که به طور جدی آسيب مالی، جانی و حيثيتی ديدهاند کاری انجام ندادهاند.
در کنار بحث لزوم برقراری وحدت در کشور که طی روزهای اخير و پس از صحبتهای آيت الله خامنهای مطرح شده، آقای لاريجانی بدون نام بردن از آقايان موسوی و کروبی به انتقاد از عملکرد آنها پرداخت و از آنها خواست باعث نشوند توان کشور دچار فرسايش شود. آيا بين اين دو بخش از صحبتهای آقای لاريجانی تفاوتی وجود دارد؟
ما میتوانيم دو نوع وحدت تصور کنيم؛ يک نوع وحدت به معنی «همه با من»، يعنی چيزی که آقايان بعد از انتخابات و حتی از سالهای گذشته نيز مد نظرشان بود و ديگری وحدت «همه با هم»، به معنی وحدت همه شهروندان و نيروهای سياسی و حقوق مشخص و برابر برای همه در کشور است. در وحدت «همه با من» يک نفر تعيين کننده است و بقيه هميشه بايد با لحاظ کردن شرايط به وحدت با او تن بدهند.
آن چه آقای لاريجانی میگويد و به خصوص از نيروهای معارض و رهبران جنبش سبز آقايان موسوی، کروبی و خاتمی انتظار دارد، وحدت «همه با من» است. او انتظار دارد معترضان از مواضع خود عقب نشينی کنند و با رهبران جمهوری اسلامی وحدت داشته باشند.
سخنان آقای لاريجانی در «روز مجلس» مطرح شد و او بر جايگاه مجلس تاکيد داشت و اين که مجلس رأس امور خواهد بود. اگر بخواهيم کارنامه مجلس شورای اسلامی را در دوره رياست آقای لاريجانی بررسی کنيم، آيا تلاش او موفقيت آميز بوده است؟
مجلسی که بايد در رأس امور باشد، مجلسی است برخواسته از اراده و آرای مردم ولی متاسفانه مجلس هفتم و هشتم چنين خاصيتی ندارند. چنين مجلسی بيشتر به مجلس وکلای حکومت و دولت شباهت دارد تا وکلای مردم، بنابراين از چنين مجلسی نمیتوان انتظار داشت در رأس امور باشد و بتواند در همه امور تحقيق و تفحص کند و فرياد رسای مردم باشد و از استقلال، آزادی و حقوق ملت دفاع کند.
درعين حال هستند کسانی که میتوانند با نفوذ خود در حکومت و با استفاده از تجربياتشان اقداماتی انجام دهند که جلوی گسترش بحران و آسيب بيشتر به مردم کشور و حتی ساختار حکومت را بگيرند. من فکر میکنم آقای لاريجانی چنين توان و ظرفيتی را دارد که حداقل بر اساس يک تفکر پراگماتيسمی و برای جلوگيری از گسترش بيشتر شکافهای جامعه، بتواند از تجربه و روابط خود در ساختار حکومت استفاده کند.
آقای لاریجانی در عین حال بدون نام بردن از مهدی کروبی و میر حسین موسوی، دو نامزد معترض به نتایج انتخابات اخیر، اظهار داشت که نباید مسئله انتخابات را به یک تابو تبدیل شود که «پشت آن یک عده خیمه زده و به مشکلات دامن بزنند» و تأکید کرد که سیاسیون و احزاب نیز در به جای مچگیری و ادامه رفتارهای گذشته، باید اشتباهات را تصحیح کنند.
رئیس مجلس ایران همچنین گفت که « باید مسائل را با تدبیر به پیش برد و نباید توان ملی را دچار سایش کرد. درک موضوع و حد و اندازه آن به شرایط کمک خواهد کرد تا مسیر صحیح را در کشور دنبال کنیم، همه باید به این موضوع کمک کنیم».
سعید رضوی فقیه، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی در تهران در این مورد به پرسشهای رادیو فردا پاسخ داده است.
سعید رضوی فقیه: اگر چه آقای لاريجانی پس از انتخابات اخير و حوادث مربوط به آن سعی کرده موضع ميانهای بگيرد، اما در جمهوری اسلامی و بسياری از حکومتهای ديگر اين امر رايجی است که وقتی سردمداران به بحران و بن بستی برخورد می کنند دم از وحدت، همبستگی، همدلی و منافع جمعی میزنند.
به نظر میرسد صحبتهای آقای لاريجانی قبل از ۱۶ آذر و بعد از تصويب قطعنامه عليه ايران در شورای حکام آژانس بينالمللی انرژی اتمی، بيشتر برای رفع و رجوع اين بحران و مشکلات باشد.
اکنون بيش از پنج ماه است که حوادث پس از انتخابات را پشت سر گذاشتهايم و بسياری از شهروندان ايرانی و فعالان سياسی هزينههای گزافی بابت عملکرد سرکوبگران پرداخته اند، اما آقای لاريجانی در اين زمينه اقدام خاصی انجام نداده و هنوز هم بسياری از سرشناسان فعال سياسی در زندان هستند. آقای لاريجانی به عنوان رئيس قوه مقننه و برادر او [صادق لاریجانی] به عنوان رئيس قوه قضاييه هنوز درباره احقاق حقوق شهروندان عادی که به طور جدی آسيب مالی، جانی و حيثيتی ديدهاند کاری انجام ندادهاند.
در کنار بحث لزوم برقراری وحدت در کشور که طی روزهای اخير و پس از صحبتهای آيت الله خامنهای مطرح شده، آقای لاريجانی بدون نام بردن از آقايان موسوی و کروبی به انتقاد از عملکرد آنها پرداخت و از آنها خواست باعث نشوند توان کشور دچار فرسايش شود. آيا بين اين دو بخش از صحبتهای آقای لاريجانی تفاوتی وجود دارد؟
ما میتوانيم دو نوع وحدت تصور کنيم؛ يک نوع وحدت به معنی «همه با من»، يعنی چيزی که آقايان بعد از انتخابات و حتی از سالهای گذشته نيز مد نظرشان بود و ديگری وحدت «همه با هم»، به معنی وحدت همه شهروندان و نيروهای سياسی و حقوق مشخص و برابر برای همه در کشور است. در وحدت «همه با من» يک نفر تعيين کننده است و بقيه هميشه بايد با لحاظ کردن شرايط به وحدت با او تن بدهند.
آن چه آقای لاريجانی میگويد و به خصوص از نيروهای معارض و رهبران جنبش سبز آقايان موسوی، کروبی و خاتمی انتظار دارد، وحدت «همه با من» است. او انتظار دارد معترضان از مواضع خود عقب نشينی کنند و با رهبران جمهوری اسلامی وحدت داشته باشند.
سخنان آقای لاريجانی در «روز مجلس» مطرح شد و او بر جايگاه مجلس تاکيد داشت و اين که مجلس رأس امور خواهد بود. اگر بخواهيم کارنامه مجلس شورای اسلامی را در دوره رياست آقای لاريجانی بررسی کنيم، آيا تلاش او موفقيت آميز بوده است؟
مجلسی که بايد در رأس امور باشد، مجلسی است برخواسته از اراده و آرای مردم ولی متاسفانه مجلس هفتم و هشتم چنين خاصيتی ندارند. چنين مجلسی بيشتر به مجلس وکلای حکومت و دولت شباهت دارد تا وکلای مردم، بنابراين از چنين مجلسی نمیتوان انتظار داشت در رأس امور باشد و بتواند در همه امور تحقيق و تفحص کند و فرياد رسای مردم باشد و از استقلال، آزادی و حقوق ملت دفاع کند.
درعين حال هستند کسانی که میتوانند با نفوذ خود در حکومت و با استفاده از تجربياتشان اقداماتی انجام دهند که جلوی گسترش بحران و آسيب بيشتر به مردم کشور و حتی ساختار حکومت را بگيرند. من فکر میکنم آقای لاريجانی چنين توان و ظرفيتی را دارد که حداقل بر اساس يک تفکر پراگماتيسمی و برای جلوگيری از گسترش بيشتر شکافهای جامعه، بتواند از تجربه و روابط خود در ساختار حکومت استفاده کند.