اخبار مربوط به کشتارهای سلاح گرم در ایالات متحده همانند دیگر اخبار جرائم بسیار فراتر از اخبار جرائم و کشتارها در ایران در رسانههای دولتی و شبه دولتی جمهوری اسلامی عرضه می شود. سیاست «سیاهنمایی» کشورهای غربی و «سفیدنمایی» جمهوری اسلامی باعث شده است اخبار مربوط به کشتارهای سلاح گرم و سرد در ایران کمتر در رسانههای همگانی منعکس شود. جزئیات این کشتارها حتی در برخی سایتهای اینترنتی که آمارها را اعلام می کنند ناگفته میمانند. اما سلاح گرم به نحوی کم سروصدا در کشور در حال کشتار است.
از کجا میآیند؟
قاچاقچیان اسلحه در حال حاضر، اسلحه های كمری را كه عمدتاً ساخت عراق و تركیه است در بیرون مرز ایران میان سی تا چهل هزار تومان، در استان های مرزی میان ۵۰ تا ۱۰۰ هزار تومان، و در شهرهای مركزی از ۱۰۰ هزار تومان تا حتی بالای یك میلیون تومان به فروش می رسانند. این قیمتها اسلحه را به آسانی در اختیار فقیرترین اقشار قرار میدهد.
هیچ آماری در ایران از میزان اسلحهای که در دست مردم است وجود ندارد، چون اسلحههای غیر شکاری غیر قانونی است و در عین حال سلاح از مرزهای شرقی و غربی به آسانی وارد کشور می شود. همچنین میلیونها اسلحه در دوران انقلاب به دست مردم افتاد که بخش کوچکی از آن جمعآوری شده است. بدین لحاظ نام کسانی که اسلحه میخرند از هیچ گونه صافی نمیگذرد و نوع سلاح هم قابل کنترل نیست.
آمارها
طی سال های ۷۶ تا ۸۰ بیش از دو هزار و ۲۵ مورد نزاع دسته جمعی مسلحانه در مراكز ذی ربط ثبت شده است، كه حاصل آن ۱۸۹ كشته و ۱۷۴۷ مجروح بوده است. این ارقام در دههی هشتاد و نود افزایش داشتهاند.
بنا به گزارشهای رسمی پلیس آمار قتل در ایران سالانه میان ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ نفر در نوسان بوده است. ۳۴.۶ درصد از این قتلها با سلاح گرم رخ داده است. این بدین معنی است که حدود ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر با سلاح گرم کشته می شوند. (رئیس پلیس آگاهی ناجا، ۱۵ مهر ۱۳۹۴)
این ارقام با آمار موردی استانها همخوانی ندارد. تنها در استان فارس «به کارگیری اسلحه های غیرمجاز در یک ماه گذشته [شهریور] ۲۷ قربانی داشت.» (فرمانده انتظامی اسان فارس، تابناک، ۱۵ مهر ۱۳۹۴) این بدین معنی است که در استان فارس به تنهایی در سال ۹۴ حدود ۳۰۰ قتل رخ داده است. در استان خوزستان در طول یک ماه تنها در سه مورد ۱۴ نفر با سلاح گرم کشته شدند (حادثه باغملک ۱۲ نفر، کشته شدن دو نفر در یک تکیه در دزفول، مهر ۲۴ شهریور و خبر آنلاین ۲۴ مهر ۱۳۹۴) بدین ترتیب به آمارهای رسمی در این مورد نمیتوان اعتماد کرد.
علل ویژهی قتل در ایران
دهها دلیل برای ارتکاب به قتل ذکر شده است که آنها را در چند مقوله می توان طبقه بندی کرد: تهاجم، دشمنی، کینه، صدمه، توهم، تصدیع، جنون، و عصبانیت. معمولا ترکیبی از این عوامل در کشتارهای فردی یا جمعی حضور دارند. در اینجا به عوامل ویژهی قتل در ایران می پردازم. این عوامل را در شش موضوع می توان مطرح ساخت:
۱. فقدان روشهای حل منازعات بدون مراجعه به دستگاههای دولتی. نگرش دولتمحوری در میان مقامات دولتی و بخش قابل توجهی از مردم در کنار ناکارایی و فساد موجب این تصور شده است که بردن نزاع به دادگاهها به احکام عادلانه منجر نمی شود. در کنار این موضوع روشهای بدیل حل منازعه در ایران (ریش سفیدی، انتخاب معتمد برای هر دو طرف، یا دادگاه صلح مدنی) وجود خارجی ندارند یا بسیار ضعیف هستند. در این حال افراد قضاوت و عدالت را در دست خود گرفته و کارهایی را که عدالت و قانون میدانند اجرا می کنند. کشتار با سلاح یکی از این گونه موارد است.
2. اختلالات روانی؛ بنا به گزارش معاون وزیر بهداشت «در مطالعهای که در سال ۹۰ انجام گرفت، مشخص شد ۲۳.۶ درصد از افراد جامعه مورد مطالعه در سنین ۱۵ تا ۶۴ سالگی از اختلالات روانپزشکی رنج میبرند.» (ایسنا، ۲۹ مهر 1394)
یکی از این اختلالات روانی فاصله گیری با واقعیت است. فقدان اطلاع رسانی و عدم آگاهی از شرایط، موجب توهم این نکته در برخی اذهان شده است که می توانند با تمسک به قدرت و خشونت واقعیت را تغییر دهند.
۳. ارزش بودن تهاجمی بودن در ملا عام: در جامعهی مرد سالار با حکومت اقتدارگرا تهاجمی بودن در ملا عام به یک ارزش تبدیل می شود. این تهاجمات در مواردی میتوانند بسیار خشونتآمیز باشند و به مرگ یکی از دو طرف منجر شوند. وجود سلاح تعداد قربانیان و کارایی این اقدامات را افزایش می دهد.
۴. تقدس خشونت: دینی که روحانیت شیعه در ایران مبلغ و مروج آن است دینی است بسیار خشن که از هر گونه ابزار خشونت آمیز (اعدام، سنگسار، به تیر بستن، قطع انگشتان دستان و پاها، شلاق و دیگر انواع شکنجه) برای رسیدن به اهداف خود ابا ندارد.
۵. رواج شدید خشونت خانگی: یکی از منشاهای اصلی قتل در ایران خشونت خانگی است که اکثرا پدران و شوهران در منازعات خانوادگی بدان متمسک می شوند. قتلهای خانوادگی حدود ۳۴ درصد از قتلها را در ایران شامل میشود. (سلامت نیوز، ۱۹ آذر ۱۳۹۳) در دسترس بودن سلاح گرم طبعا باعث تیراندازی در اینگونه خشونتها می شود.
۶. حس قربانی بودن اکثریت شهروندان و مشروع بودن عکس العمل شدید: اکثر شهروندان ایرانی با نظریههایی مثل توطئه (آنها که به قدرت نزدیک هستند) یا رهیافتهایی مثل سرزنش دیگران و عدم قبول مسئولیت فردی در بحرانها و مشکلات و شکستها، خود را قربانی شرایط معرفی میکنند. این نگرش در توجیه عکسالعملهای شدید در شرایط بحرانی بسیار موثر است.
این شش عامل از قتلهایی که به تفصیل در رسانهها توصیف شدهاند به نحو استقرایی برگرفته شدهاند. طبیعی است با انتشار جزئیات بیشتر قتلها می توان این فهرست را دقیقتر و توضیحات مربوط به آنها را گستردهتر ساخت.
————————
یادداشتها بیانگر نظر نویسندگان آنهاست و بازتاب دیدگاههای رادیو فردا نیست.