ماجراهای واقعی که در دوران تحریم اتفاق افتاد در همان دوران به زبان مقامات نمیآمد چون نمیخواستند مشکلات و دردسرهای آن را به اطلاع مردم برسانند و در واقع هزینهٔ برنامهٔ اتمی را عمومی سازند. برای حدود دو دهه سخن گفتن انتقادی از برنامهٔ اتمی در ایران ممنوع بود و کسانی که با این رهیافت سخن گفتند با هزینههایش نیز مواجه شدند. تنها قرار بود از این برنامه با تاکید بر غرور ملی سخن گفته شود. اما پس از توافق هستهای و رفع تحریمها برخی زبانها باز شده است و میتوان برخی از داستانهای آن دوره را شنید. برخی از داستانها نیز در دوران تحریم بافته و عرضه شد.
تحریم دارو
رییس انجمن ملی حمایت از حقوق مصرفکنندگان در سال ۱۳۹۴ میگوید: «با گذشته حدود سه سال از واردات خودرو با ارز دارو هنوز گزارشی از نحوه رسیدگی به این موضوع و ابعاد تخلفات صورت گرفته، منتشر نشده است.» (ایسنا ۱۶ مهر ۱۳۹۴) وزیر بهداشت دولت دهم در سال ۱۳۹۱ به واردات خودرو با ارز دارو اعتراض کرد اما در نهایت به برکناری وی منجر شد. هنوز روشن نیست که چه کسانی و چگونه با ارز دارو، خودرو وارد کردند. بنابر این از ابتدا روشن بود که تحریمی علیه صادرات دارو به ایران وجود ندارد.
مرضیه وحید دستجردی، وزیر بهداشت دولت احمدینژاد میگوید: «در رسانههای دولتی ما را تخریب میکردند و اینگونه جلوه میدادند که ما ارز را گرفتیم اما صرف مقولات دیگری مثل لوزام آرایش کردهایم. در حالیکه ارز وزارت بهداشت از منشا بانک مرکزی به دارو تخصیص داده میشود. اگر کسی هم به لوازم آرایشی ارز میداد از بانک مرکزی و خود جریانات دولتی بود. دعوای ما همیشه این بود که چرا ارز به ما داده نمیشود اما به جاهای دیگر داده میشود. تخریب واضح از یک کانال صددرصد دولتی شروع شده بود. همان روزها بود که من دیدم واقعا هیچ تاخیری جایز نیست. رییس سازمان غذا و دارو را خواستم و گفتم باید پاسخ بدهید که چرا ارز با اولویت بالاتر به دسته بیل، زین اسب و خوراک سگ داده میشود ولی به دارو داده نمیشود. بعد هم رییس بانک مرکزی تایید کرد که ارز به لوازم آرایشی اختصاص داده شده است. چرا سلامت که از همه چیز مهمتر است در اولویت نبود؟
بالاخره اینها فریادهای آخری بود که از ما در وزارت بهداشت درآمد. من انتقاد کردم که چرا ارز به ماشین پورشه و لوازم آرایش داده میشود اما به ما نه؟ رفتم لیست اختصاص ارز را از بانک مرکزی گرفتم و دیدم که یکی دو شرکت که در واقع یکی دو کمپانی لوازم آرایش است دهها میلیارد ارز گرفته بود. در آن شرایط چندین ماشین پورشه وارد کرده بودند. البته حرف و حدیث پشت این مساله خیلی زیاد بود ولی چون من فقط وزیر بهداشت بودم و در حلقات مختلف سیاسی و اقتصادی نبودم و فقط اطلاعات وزارتخانه خودم را داشتم در جریان اینگونه کارها نبودم. من یادم میآید که خودم ظرف چند ماه ۱۹ بار بانک مرکزی رفتم. معاون غذا و داروی من هر هفته سه مرتبه میرفت. مدیر کلش روزی سه بار میرفت.» (انتخاب، ۱۴ فوردین ۱۳۹۵)
دور زدن تحریمها
در جریان دور زدن تحریمهای مربوط به فروش نفت حکومت میلیاردها نفت خود را که در تانکرها بر روی دریاها و اقیانوسها سرگردان بود به کسانی مثل بابک زنجانی داد تا بفروشند و درآمد آن را تحویل دهند. اما آنها این کار را نکردند. نه رقم این فروشها معلوم است و نه میزانی که از کیسهٔ ملت رفته است. مقامات دولت روحانی رقم مربوط به فروش نفت توسط زنجانی را حدود ۲.۷ میلیارد دلار ذکر کردهاند. میزان دقیق این رقمها هرگز آشکار نخواهند شد به چند دلیل: اول آنکه فروش نفت در دوران تحریم بر خلاف قوانین بین المللی بوده و انتشار هویت فروشندگان و خریداران برای هر دو طرف درد سر ایجاد میکند؛ دوم آنکه فروشندگان از خودیها بوده و سهم مقامات را دادهاند و حکومت نمیآید چنین معاملاتی را آشکار سازد؛ و سوم آنکه بخشی از نفت توسط نیروهای انتظامی و نظامی فروخته شده و قرار نیست منابع صرف شده توسط آنها به بیت المال برگردد.
انتقال ارز و طلا
معاون پیشین بانک مرکزی در مورد دوران تحریمها میگوید: «در آن زمان وقتی ما میخواستیم پول به داخل مملکت بیاوریم، بانک مرکزی با چمدان این کار را انجام میداد. میخواست طلا برای داخل کشور حمل کند، حتما باید از روشهای متفاوتی بهره می برد چون دیگر به ما اجازه نمیدادند که با هواپیما کار جابهجایی طلا را انجام دهیم یا حتی مجموعهای آن محمولهها را بیمه کند چون ممکن بود محموله طلایی برای ضرب سکهها نیاز داشته باشیم که آن وقت اگر مثلا میخواستیم این محمولهرا با هواپیما به داخل کشور بیاوریم کسی آن را بیمه نمیکرد. چرا که ممکن بود یا هواپیما به کشوری دیگر برود یا در آن هواپیما دزدیای صورت بگیرد و آن وقت هیچ مسوولیتی برای کسی وجود نداشت، زیرا کسی آن محموله را بیمه نکرده بود. در آن دوران کسی اجازه بیمه کردن محمولههای طلا و اسکناسهای ما را نداشت. به همین دلیل در آن شرایط ما باید یک آدم معتمد را همزمان با خرید اسکناس خود از دبی، به آنجا میفرستادیم تا چمدانهای اسکناس را روی صندلیهای یک هواپیمای فرستکلاس میگذاشت و بعد خودش در صندلی عقب آن مینشست و بلیت همه صندلیهای دیگر را میخرید تا بتواند این اسکناسها را به داخل کشور بیاورد. توجه کنید که این کارها، کارهای خیلی بزرگ و سختی بود.
همین طور از غرب کشور، جمعآوری اسکناس از کشور عراق و حمل آن با اتومبیل سواری یا چهارپایان یا کشورهای مختلف خیلی سخت بود. این نوع کارها با ریسکهای بزرگی هم همراه بود ولی همکاران در بانک مرکزی ما این کارها را انجام دادهاند.»
(اقتصاد نیوز، ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵) این تنها بخشی از کرامت و عزت ادعایی بود که برنامه اتمی برای کشور به ارمغان آورد.
فقر بیشتر
قدرت پسانداز خانوار به دلیل ناتوانی دولت در تقویت واقعی دستمزدها و تله رکود، از سال ۸۸ به بعد ۳۰ درصد دیگر هم کم شد که به معنای تشکیل یک خط فقر جدید در جامعه است. تحریمهای هستهای نقش موثری در این رکود داشته است. بر پایه مطالعه جدیدی که از سوی مرکز پژوهشهای مجلس صورت گرفته، قدرت خرید خانوار در ایران از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۹۰ به صورت مستمر کاهش یافته است. برخی مقامات وزارت کار در این باب میگویند مطالعات جدید نشان میدهد این روند کاهش در سالهای بعد از ۹۰ هم ادامه داشته است. (مهر ۲۹ خرداد ۱۳۹۵)
حیف ومیل و ریخت و پاش
در دوران تحریم همانند بقیهٔ ۳۸ سال گذشته مدیران جمهوری اسلامی هیچگاه علی رغم ادعای آمادگی برای ریاضت از مزایا و امتیازات کلان خود نگذشتند. حجت الله ایوبی در مورد برداشتهای مدیران سازمان سینمایی (که در بهمن سال ۱۳۹۰ و آغاز تحریمهای مربوط به برنامهٔ هستهای آغاز به کار کرد) در دورهٔ احمدینژاد (در واکنش به افشاگری فیشهای حقوقی علیه دولت روحانی) میگوید: «خیالتان راحت در سازمان سینمایی هیچ مدیری در دو سال و ده ماه (یک میلیارد و چهارصد شصت و نه میلیون و نه صد و هشتاد وشش هزار و نه صد و چهل و هفت تومان) نمیگیرد (تقیسم بر هزار کنید میشود معادل دلاری). از پاداشهای چند ده میلیونی خبری نیست. اینجا دیگر به بهانه خرید تجهیزات سینمایی از اروپا صدهزار دلار گم نمیشود. بدون گذر از هیچ شورا و فیلتری به شخصیتهای حقیقی و حقوقی دوست و زحمتکش پولهای بیحساب و کتاب چندصدمیلیونی و میلیاردی داده نمیشود. (به رغم همه فشارها هنوز منتشر نشده ولی...). هیچ سایت خبری با هزینه دولت برای برای شخصی سازی در روزمباد تاسیس نمیشود.» (آفتاب ۲۷ تیر ۱۳۹۵) حقوق و مزایای کلان مدیران دولتی و حکومتی در دروان تحریم نه تنها کاهش نیافت بلکه افزایش یافت.
***
پنج داستان فوق به خوبی نشان میدهد که اولا در دوران تحریم مقامات جمهوری اسلامی و همپیمانانشان در مورد ابعاد تحریمها به مردم ایران دروغ گفتند یا حداقل واقعیتها را نگفتند. دوم آن که مقامات متحمل هیچ خسارتی از سوی این تحریمها نشدند؛ و سوم آنکه فساد در دوران تحریمها افزایش یافت و نزدیکان به حکومت راههای دیگری برای تاراج خود یافتند.
--------------------------
مقالات، یادداشتها و تحلیلها بیانگر نظر نویسندگان آنهاست و بازتاب دیدگاهی از رادیو فردا نیست.