ملانیا ترامپ، سومین همسر دونالد ترامپ، کسی که بر خلاف دیگر اعضای خانواده رئیس‌جمهوری منتخب آمریکا، حضور زیادی در کارزار سیاسی او نداشت، به زودی «بانوی اول» ایالات متحده خواهد شد و جشن تولد ۴۷ سالگی خود را در بهار سال آینده، احتمالا جایی در کاخ سفید برگزار خواهد کرد.
ملانیا دومین «بانوی اول» در تاریخ آمریکا است که خارج از خاک آن کشور زاده شده است. لوئیزا آدامز، همسر ششمین رئیس‌جمهوری آمریکا، جان کوئینسی آدامز، انگلیسی بود و ملانیا هم زاده یوگسلاوی سابق است. نام خانوادگی پدری او «کناوس» بود.
جایی که ملانیا زاده شد: نوُوُ مـِستو -که به فارسی چیزی شبیه نوشهر می‌شود- اکنون در جنوب غربی اسلوونی قرار دارد. او در آپارتمان نه‌چندان بزرگی، در یکی از مجتمع‌هایی که در دوره کمونیستی در شرق و مرکز اروپا ساخته شدند، به سن نوجوانی رسید. خانواده‌اش بعد به یک خانه در «سونیتسا» رفتند و بالاخره وقتی به دبیرستان وارد شد، در لوبلیانا، پایتخت اسلوونی، ساکن شد.
کم نیستند کسانی که در یوگوسلاوی سابق زاده و بزرگ شدند و به چند زبان مختلف صحبت می‌کنند. شهروندان یوگوسلای را مردمی از تبارها و دین‌ها و زبان‌های مختلف تشکیل می‌دادند. ملانیا ترامپ، اما، احتمالا چند گام از همه آن‌ها، و احتمالا عمده مردم جهان جلوتر است. او علاوه بر صربی‌کرواتی، که از زبان‌های اسلاوی جنوبی‌ست، انگلیسی، فرانسه، ایتالیایی و آلمانی هم صحبت می‌کند. و طبیعتا به اضافه زبان مادری‌اش که اسلونیایی‌ست.
ملانیا در ۱۸ سالگی با یک آژانس مدلینگ در میلان قرارداد کاری بست. هرچند شروع فعالیتش به عنوان مدل به دو سال پیش از آن باز می‌گردد. زیبایی او در همان جوانی، پرآوازه شد. در آغاز دهه نود در رقابت گروه «الیت»، بین مدل‌هایی از سراسر جهان، یکی از کسانی بود، که عنوان «چهره سال» را از آن خود کرد.
او به میلان و پاریس رفت و در سال ۱۹۹۶ به آمریکا مهاجرت کرد و ساکن نیویورک شد. چیزی نگذشت که دونالد ترامپ، میلیاردری در همان شهر، شروع به قرار گذاشتن و ملاقات با ملانیا کرد. رابطه‌ای که در سال ۲۰۰۵ میلادی به سومین ازدواج ترامپ ختم شد. ده سال پیش از آنکه ترامپ به رقابت برای فرماندهی قوی‌ترین ارتش و رهبری گسترده‌ترین اقتصاد جهان پا به عرصه بگذارد، هیلاری و بیل کلینتون میهمانان مراسم عروسی دونالد و ملانیا بودند.
ژورنال مد و پوشاک «جی‌کیو» می‌گوید دوختن لباس عروس برای آن مراسم، ۵۵۰ ساعت طول کشید و صدهزار دلار هم خرج آن شد.
ملانیا یک سال بعد بارون، پسر نوجوان ترامپ را به دنیا آورد. پسری که در تصویری از شب پیروزی ترامپ همراه مادر و پدر خود دیده می‌شود.
ملانیا در طول کارزار انتخاباتی ریاست‌جمهوری چندان به فعالیت نپرداخت -برخلاف ایوانکا، دختر ترامپ از همسر اولش. در هر صورت سخنرانی روز پیروزی ترامپ در رقبات‌های درون‌حزبی که بخشی از آن از سخنرانی میشل اوباما برداشته شده بود، یکی از این فعالیت‌های اندک بود. او بعدها چند مصاحبه و سخنرانی دیگر هم کرد؛ از نفرت‌پراکنی و درشت‌گویی در اینترنت انتقاد کرد و در زمانی که نوار جنجالی همسرش و سخنان او در مورد زنان در سال ۲۰۰۵، منتشر شد، سفت‌وسخت از او دفاع کرد. ترامپ خود گفته بود که از آن سال به بعد عوض شده و اکنون آدم دیگری‌ست.
ملانیا می‌گوید «خیلی وقت‌ها» به شوهرش توصیه‌های سیاسی می‌کند. ترامپ خود، زمانی در جریان کارزار انتخاباتی‌اش گفته بود ملانیا و دخترش ایوانکا، بارها به او گفته اند «مانند یک رئیس‌جمهور رفتار کن». اشاره به گفته‌ها و سخنانی جنجال‌برانگیز ترامپ که در تاریخ سیاسی معاصر آمریکا کم‌سابقه -اگر نه بی‌سابقه- توصیف می‌شوند.
ملانیا در عین حال از هواداران سیاست‌های سخت‌گیرانه علیه مهاجران به شمار می‌رود. او در مصاحبه‌ای با ام‌اس‌ان‌بی‌سی گفته بود باید به قانون احترام گذاشت: «من خودم اگر مدارک قانونی (اقامت) نداشتم، هرگز اینجا (آمریکا) نمی‌ماندم».
به نظر ملانیا، گفته‌های همسرش علیه مهاجرات غیرقانونی، «مکزیکی‌ها را هدف نگرفته» بلکه منظور «مهاجران غیرقانونی‌ست».
سلفی تابستانی
ملانیا، همسر یکی از جنجالی‌ترین منتخبان ریاست دولت آمریکا، در عین حال راه چندان آسانی در پیش ندارد. همسر او مانند رقیب انتخاباتی‌اش، هیلاری کلینتون (اگر پیروز می‌شد) هدایت کشوری دوپاره را در دست می‌گیرد. روزنامه واشینگتن‌پست و شبکه ای‌بی‌سی در تابستان گذشته گفته بودند نظرسنجی آن‌ها نشان می‌دهد او از زمان هیلاری، بانوی اول در دوره ریاست‌جمهوری بیل کلینتون، صاحب کم‌ترین محبوبیت، به عنوان همسر یک رقیب انتخاباتی در آمریکا است. از ژانویه سال آینده، همه این‌ها ممکن است عوض شود… هرچند سمت‌وسوی آن را به‌سختی می‌توان از الان پیش‌بینی کرد.
او در گفت‌وگویی با سی‌بی‌اس گفته گاهی به همسرش می‌گوید «از خط گذشته» است: «به او می‌گویم. فکر می‌کنم صدای مرا می‌شنود. ولی او آخر سر هرکاری دلش بخواهد انجام می‌دهد. به‌هر حال آدم بالغی‌ست. می‌داند پیامدهای کارهایش چیست. من نظر خودم را به او می‌گویم. و او می‌تواند هرکاری دلش خواست انجام دهد».
