لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۹:۰۵

 سمت و سوی احتمالی سیاست خاورمیانه‌ای ترامپ 


کمی بیش از یک ماه به ورود رسمی دونالد ترامپ به کاخ سفید مانده است و کماکان بحث درباره علل پیروزی او درانتخابات وگمانه زنی‌ها درباره آینده روابط دولت او با دیگر کشورها از جمله کشورهای خاورمیانه ادامه دارد.

پدیده «ترامپیسم»

در حالیکه برخی از رسانه‌ها از پیروزی ترامپیسم درجامعه آمریکا سخن به میان آورده‌اند، مجله «فارن اَفِرز» در مقاله‌ای تحت عنوان «ترامپیسم جهانی» این پیروزی را ماحصل یک پروسه سی ساله می‌داند که در آمریکا و برخی از کشور‌های اروپایی رخ نموده است. این مقاله با نگاهی به این پدیده از منظر اقتصادی نتیجه می‌گیرد که برای درک پیروزی ترامپ باید به صداهای برخاسته از کشورهای توسعه یافته به شدت مقروض وهمچنین مردمی که به آنها رای می‌دهند، گوش فرا داد: «این خروش جهانی علیه نخبگان تنها از انزجار، ضرر و زیان، ناشی نمی‌شود، ازاقتصاد جهانی نیز مایه می‌گیرد. عصر نئولیبرالیسم پایان یافته است و دوره ی نوملی‌گرایی، تازه شروع شده است.»

تصمیم‌گیرندگان سیاست خارجی، پارامترهای موثر

اینکه معیارهای سیاستگذاری خارجی ترامپ چگونه خواهد بود و تصمیم‌گیرندگان درعرصه این سیاست چه کسانی خواهند بود به درستی معلوم نیست. او در جریان کارزار انتخاباتی خود درارتباط با سیاست خارجی و دفاع، به نکاتی از جمله بازگردانی احترام به آمریکا در سراسر جهان؛ تقویت بنیه دفاعی کشور؛ پرهیزاز ملت سازی در خارج و به جای آن تمرکز به حل مشکلات داخلی؛ حمایت بیشتر از اسرائیل؛ شکست نظامی داعش؛ پاره کردن قرار داد هسته‌ای با ایران؛ حل مسئله سوریه؛ برقراری روابط نزدیک با روسیه؛ مشروط کردن کمک‌های آمریکا به ناتو؛ کشیدن دیوار مرزی بین آمریکا و مکزیک؛ و بازنگری روابط تجاری آمریکا با چین تاکید کرد.

با این همه، فقدان تجربه دونالد ترامپ درمسایل سیاسی، امور خارجه و کارهای دولتی، کار گمانه زنی را در مورد سمت و سوی سیاست خارجی او مشکل‌تر می‌کند ، به ویژه که او پس از پیروزی در انتخابات، شماری از مواضع خود را تغییر داده و یا تعدیل کرده است. او تا به حال ژنرال بازنشسته مایکل فلین، رئیس پیشین سازمان اطلاعات دفاعی آمریکا، را به عنوان مشاور امنیت ملی خود انتخاب کرده است که در کتابش به نام «صحنه جنگ» مقابله با اسلام رادیکال و نحوه پیروزی آمریکا دراین رویارویی را به رشته تحریر در آورده است. او ایران را «دشمنی سهمگین» می‌داند و رژیم اسلامی را بخش عمده‌ای از اسلام رادیکال توصیف می‌کند.

انتخاب دیگر ترامپ برای سازمان اطلاعات مرکزی (سیا)، مایک پمپئو، هم از مخالفان جدی توافق هسته‌ای با ایران است. رئیس جمهوری منتخب آمریکا انتخاب خود را برای وزارت خارجه اعلام نکرده است ولی یکی ازپست‌های کلیدی، یعنی وزرات دفاع را به ژنرال بازنشسته جیمز متیس، رئیس پیشین فرماندهی مرکزی (سنت کام) داده است که جمهوری اسلامی را تهدیدی جدی‌تر از داعش می‌داند؛ برنامه هسته‌ای ایران را به رغم توافق هسته‌ای، تهدیدی بالقوه می‌پندارد ؛ معتقد به مقابله با گروه‌های نیابتی جمهوری اسلامی درمنطقه است و واکنش جدی درمقابل تهدید‌های نیروی دریایی سپاه در خلیج فارس و تنگه هرمزرا لازم می‌داند.

در این میان ترامپ با دو ژنرال بازنشسته دیگر به نام‌های دیوید پترائوس (رئیس پیشین سیا) و جان کلی (رئیس پیشین فرماهدهی جنوب) نیز در ارتباط با پست های وزارت خارجه و رئیس «اطلاعات ملی آمریکا» (مشاور رئیس جمهور در امور اطلاعاتی و مدیر ۱۶ سازمان و آژانس اطلاعاتی و جاسوسی ) به گفت‌وگو نشسته است.

دونالد ترامپ هنوز تصمیم نهایی خود را در مورد برخی از پست‌ها اعلام نکرده ولی بدیهی است که تصمیم‌گیری سیاست خارجی در خلا صورت نمی‌گیرد و عوامل و نهاد‌های گوناگونی درتنظیم و اجرای سیاست خارجی دخیل هستند. رئیس جمهوری آمریکا، وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی‌اش در این مورد نقش موثری دارند، گو اینکه نقش تاثیرگذار کنگره، بلندپایگان نظامی، سازمان‌های اطلاعاتی و جاسوسی را نمی‌توان نادیده گرفت. علاوه بر این، پارامتر‌های عمده تصمیم‌گیری مانند ویژگی‌های شخصی تصمیم گیرندگان، اطلاعات، برداشت و نتیجه تصمیم‌گیرندگان از اطلاعات، ارزش‌ها و فشار‌های داخلی و خارجی نقشی بلاواسطه در سیاستگذاری خارجی دارند.

از این رو، همانگونه که تا به حال شاهد آن بوده‌ایم، پیش‌بینی می‌شود که برخی از قول‌های دونالد ترامپ در جریان مبارزات انتخابی‌اش در مورد سیاست خارجی تعدیل شود، به ویژه اینکه اجرای سیاست خارجی شگرد‌های متفاوتی را در مقایسه با اجرای سیاست داخلی می‌طلبد، از جمله توضیح قانع‌کننده برای جلب همکاری سایر کشورها؛ چانه زنی برای رسیدن به نقطه مشترک با تشویق طرف مقابل و در مواردی با تهدید برای قبول شرایط، فشار‌های اقتصادی؛ و جلب مستقیم پشتیبانی مردم کشور مورد نظر.

سیاست خاورمیانه‌ای ترامپ

در مجموع انتخاب دونالد ترامپ سردرگمی و نگرانی تازه‌ای را در خاورمیانه و دیگر نقاط دنیا ایجاد کرده است. او دمدمی است و رفتارش در عرصه سیاست نه کلیشه‌ای و قالبی است و نه قابل پیش بینی. به قول نوام چامسکی، فیلسوف و زبان شناس آمریکایی، یکی از خصلت‌های قابل پیش بینی دونالد ترامپ، غیر قابل پیش بینی بودن او است.

با این همه، به نظر نمی‌رسد دولت ترامپ با توجه به درگیر‌ها و جنگ‌های داخلی در هم تنیده خاورمیانه که در سال‌های اخیر حتی با معیار‌های خود این منطقه نیز بدتر شده است مانند باراک اوباما به مدیریتِ بحران بسنده کند. خاورمیانه کماکان به دلایل استراتژیک، امنیتی و اقتصادی برای آمریکا اهمیت به سزایی دارد و پیش‌بینی می‌شود که سیاست آمریکا در قبال کشور‌های خاورمیانه و شمال آفریقا به نحوی چشمگیر تغییر کند. این تغییر با بهره‌گیری بیشتر از نیروی نظامی با تقویت فعالیت‌های دیپلماسی و تعاملات اقتصادی توام خواهد بود و چه بسا که در سطح وسیع تر، سیاست خارجی آمریکا به طرف یک سیاست ارتش سالارانه (میلیتاریستی) سوق داده شود.

عربستان

برداشت سعودی‌ها که دولت اوباما را نمی‌توان یک عامل بازدارنده در مقابل ایران تلقی کرد، توام با تلاش بی‌حاصل عربستان برای رسیدن به نوعی مصالحه برای پایان دادن به جنگ یمن، ریاض را به سوی همکاری بیشتر با ترکیه و قطر سوق داده است. عربستان به رغم نگرانی شدید از اظهارات دونالد ترامپ علیه مسلمانان و اسلام هراسی فزاینده در آمریکا، از انتقادات تند و تیز رئیس جمهور منتخب درباره ایران رضایت دارد. آنگونه که شماری از رسانه‌های عربی گزارش کرده اند، ریاض آماده همه نوع همکاری امنیتی با واشینگتن علیه ایران و گروه‌های نیابتی او است.

این در حالی است که ترامپ در کمپین انتخاباتی خود گفت: «خرید نفت از عربستان را متوقف خواهد کرد مگر اینکه عربستان پیاده‌نظام خود را برای مبارزه با داعش وارد عمل کند... و[اینکه] به خاطر خدمت فوق العاده‌ای که برای حفاظت کشور‌های دیگر انجام می‌دهیم، پول دریافت نکرده‌ایم و عربستان یکی از آن کشور‌ها است.»

یکی از چالش‌های فوری و مهم در روابط آمریکا با عربستان، قانون عدالت علیه حامیان تروریسم موسوم به «جاستا» خواهد بود که کنگره با رای قاطع خود علیه وتوی باراک اوباما، این امکان را فراهم کرده است که خانواده‌ها و بازماندگان حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ بتوانند علیه عربستان به دادگاه‌های آمریکا شکایت کنند. انتظار عربستان این است که دونالد ترامپ کنگره را به تعدیل «جاستا» تشویق کند تا رئیس جمهوری بتواند شرکای مهم آمریکا برای مبارزه با تروریسم را از این قانون مستثنی کند.

حل نشدن این مسئله، بهبود روابط عربستان با واشینگتن و همکاری‌های اطلاعاتی و امنیتی دو کشور را تحت‌الشعاع قرار خواهد داد. عربستان تهدید کرده است که با اجرای «جاستا» دارایی‌های خود را در آمریکا که بالغ بر۷۵۰ میلیارد دلار است از این کشورخارج خواهد کرد، گو اینکه اجرای این کار محتمل به نظر نمی‌رسد.

در صورت دست زدن ریاض به این کار، جای شگفتی نخواهد بود اگر آمریکا تحریم‌های خود را در زمینه حقوق بشری علیه عربستان تشدید کند. این کار هم می‌تواند خطر بی‌ثباتی را در عربستان افزایش دهد و هم به جمهوری اسلامی فرصت خواهد داد که با استفاده از گروه‌های نیابتی‌اش در مناطق شیعه نشین عربستان، فعالیت خود را تشدید کند.

یکی از پی آمد‌های تیره شدن روابط عربستان و آمریکا می‌تواند قطع کمک‌های لجستیکی و حمایت‌های سیاسی واشینگتن از عملیات عربستان و دیگر کشور‌های ائتلاف عربی در یمن باشد. قطع حمایت‌های آمریکا از عملیات مذکور را باید نشانه تیرگی کامل روابط واشینگتن و ریاض تلقی کرد.

ایران

شماری از سیاستمداران و مقام‌های آمریکایی، از جمله جان برنان، رییس سازمان اطلاعات مرکزی (سیا)، به رییس جمهور منتخب هشدار داده‌اند که پاره کردن توافق اتمی با ایران به تقویت تندرو‌ها در ایران منجر خواهد شد. این در حالی است که مایک پمپئو، رییس آینده سیا، این توافق را «فاجعه بار» توصیف کرده است.

در این میان، آیت‌الله خامنه‌ای به آمریکا هشدار داده است که ایران در مقابل تحریم‌های جدید واکنش نشان خواهد داد و همزمان ۲۶۴ نماینده مجلس شورای اسلامی با امضای بیانیه‌ای تمدید «قانون تحریم‌های ایران» را از سوی کنگره آمریکا برای ده سال دیگر «درتضاد با نص و روح برجام» می‌دانند و از دولت خواسته اند که به اقدام متقابل دست زند.

بی شک ترامپ سیاست متفاوتی را در قبال ایران اتخاذ خواهد کرد و به احتمال قوی یک سیاست تقابلی خواهد بود. پیش بینی می‌شود که در دوران ریاست جمهوری ترامپ نظارت بر برنامه هسته‌ای ایران موشکافانه باشد و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به خاطر کوچک‌ترین خطای احتمالی از سوی ایران و یا تردید در اجرای برجام، تحت فشار قرار گیرد. آمریکا به جای تحریم‌های همه‌جانبه مالی که قبل از برجام علیه ایران اعمال می‌کرد، به احتمال قوی به تحریم اشخاص حقیقی و برخی از نهاد‌ها قناعت خواهد کرد.

اعمال تحریم‌های همه جانبه مالی و یا تحریم شرکت‌های غیر آمریکایی با هدف بازداشتن آنها از برقراری روابط تجاری با نهاد‌های وابسته به سپاه پاسداران، خطر فروپاشی برجام را افزایش خواهد داد. این اقدام در صورت تحقق، آمریکا را در برابر دیگر کشور‌های عضو گروه ۱+۵ قرار خواهد داد و فعالیت شرکت‌هایی که پس از برجام وارد بازر ایران شده‌اند و یا قراردادهای تجاری با ایران بسته‌اند، را زیر سئوال خواهد برد.

یکی دیگر از گزینه‌های ترامپ می‌تواند اعمال تحریم‌های تازه تحت عنوان مقابله با فعالیت‌های تروریستی جمهوری اسلامی باشد و بدین وسیله تهران را وادار کند که خود برجام را نقض کند.

در عرصه نظامی، با نگرش به گفته‌های مشاور امنیت ملی و وزیر دفاع او مبنی بر ایستادگی جدی در مقابل تهدید‌های سپاه، گستره خلیج فارس یکی از میدان‌های آزمایش خواهد بود –مکانی که ناو‌های آمریکایی و نیروی دریایی سپاه در مجاورت یکدیگر فعالیت دارند. اگر قایق‌های سپاه پاسداران به فعالیت‌های تحریک آمیز و درد سرآفرین خود علیه ناو‌های آمریکایی در تنگه هرمز ادامه دهند وبه ناو‌های مذکور دستور داده شود که واکنش عملی نشان دهند، تنش نظامی در خلیج فارس در زمان ریاست جمهوری ترامپ افزایش خواهد یافت. تحت چنین شرایطی ، جنگ علیه ایران در خلیج فارس و آب‌های اطراف آن به رهبری آمریکا دور از انتظار نخواهد بود.

در مجموع، ریسک برخورد نظامی میان آمریکا و سپاه پاسداران در خلیج فارس که ناشی از محاسبات نادرست جمهوری اسلامی باشد، به مراتب بیشتر از لغو و یا شکست برجام است.

با توجه به موضع مثبت دونالد ترامپ و مشاور امنیت ملی او، ژنرال مایکل فلین، در قبال روسیه این امکان وجود دارد که آمریکا و روسیه در مورد عراق و سوریه و حتی در مورد یمن به نحوی با هم همکاری کنند و گروه‌های نیابتی سپاه پاسداران و یا نیروی قدس را از زیر سئوال بردن حاکمیت این کشور‌ها بازدارند. این همکاری حتی می‌تواند به همکاری مسکو و واشینگتن در شورای امنیت ملی بر علیه ایران منجر شود. گرچه در حال حاضر ایران و روسیه منافع مشترک ژئوپولیتیک و راهبردی در عراق و سوریه دارند و اختلاف نظر هر دو با آمریکا جدی است ولی همانگونه که در گذشته شاهد آن بوده ایم داد و ستد‌های سیاسی روسیه با ایران تابع موضع آمریکا و دیگر کشور‌های غربی در قبال مسکو است و بهبود روابط و همکاری‌های استراتژیک روسیه با بازیگری مانند آمریکا برای روسیه به مراتب مهمتر از ایران است.

ترکیه، عراق، سوریه

رجب طیب اردوغان یک از اولین رهبران بود که پیروزی دونالد ترامپ را تبریک گفت و حتی پیشنهاد کرد که در اولین فرصت مناسب با او به گفت‌وگو بنشیند. اردوغان پیروزی ترامپ را «سرآغاز دوره‌ای جدید و نشانه مثبت» توصیف کرد.

ترکیه خواهان اخراج فتح الله گولن از آمریکا است و این کار با انتصاب مایکل فلین به عنوان مشاور امنیت ملی ترامپ که خواهان تغییرات اساسی در سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا و ارجحیت دادن به برخی از نیازهای ترکیه است، امکان پذیر است. به گفته فلین از دید سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا، اظهارات «ملا گولن» به اقدامات تروریستی گرایش دارد.

دولت اردوغان از جهاتی به ویژه از سوی دولت اوباما تحت فشار قرار دارد که به قدرت فزاینده کردها در آنسوی مرزهای جنوب‌اش در سوریه و عراق گردن نهد. پیگیری این فشار از سوی دولت دونالد ترامپ و ادامه حمایت‌اش از موضع کردها می‌تواند درآینده نزدیک به تشدید اقدامات یک جانبه ترکیه در شمال سوریه و عراق منجر شود.

در صورتی که آمریکا و روسیه به نوعی همکاری در سوریه تن دهند و دست حشد شعبی و یا دیگر گروه‌های شیعی تحت حمایت ایران را برای اعزام پیکارجویان خود به سوریه با هدف مبارزه با داعش بازگذارند، بی‌شک اقدامات نظامی ترکیه در سوریه و عراق شدت خواهد گرفت.

در مجموع عراق و سوریه وضعیت بسیار پیچیده‌ای دارند زیرا گروه‌ها و بازیگران موجود در هر کدام از این کشورها، به ویژه آنهایی که از حمایت ایران برخوردارند، توانایی آن را دارند که قرارداد‌های احتمالی با قدرت‌های منطقه‌ای یا جهانی مانند آمریکا را نقش بر آب کنند. نقش ایران را دراین کشورها، به ویژه در عراق و سوریه، نمی‌توان نادیده گرفت و بی‌شک جمهوری اسلامی تلاش خواهد کرد که موضع دول این کشورها، یکسان با موضع تهران باشد.

روسیه تلاش خود برای محدود کردن نفوذ گروه‌های نیابتی ایران در سوریه، از جمله حزب الله لبنان و گروه‌های شیعی عراقی حامی اسد، ادامه خواهد یافت تا راه برای همکاری مسکو با آنکارا و همچنین واشینگتن هموار شود. با این همه، همکاری مسکو و واشینگتن به خودی خود نمی‌تواند به بحران سوریه پایان دهد زیرا ایران و ترکیه فارغ از این همکاری، در کوتاه مدت به تلاش خود برای پیگیری اهدافشان در سوریه ادامه خواهند داد.

افغانستان

ترامپ در کمپین انتخاباتی‌اش سخن خاصی را درباره افغانستان به زبان نیاورد، گو اینکه آمریکا با توجه به هزینه‌های سنگینی که برای این کشور متحمل شده است، نمی‌تواند نسبت به آن بی‌تفاوت بماند. اوباما شمار سربازان آمریکایی در افغانستان را از ۴۰ هزار نفر به ۸ هزار نفر کاهش داده است و در حال حاضر هیچ راه حل قاطعی برای حل مسئله افغانستان وجود ندارد. آمریکا بعد از ۱۵ سال جنگ در افغانستان که برای آن بیش از ۶۰۰ میلیارد‌ دلار پول هزینه کرد و سربازان خود را در این جنگ از دست داد، نتوانست برای همیشه به تهدید طالبان خاتمه دهد. بر عکس طالبان از سال ۲۰۱۴ توانسته است موقعیت خود را تقویت کند و دست آن فقط از کنترل شهر‌ها و مراکز استان‌ها به واسطه حضور نیروی‌های آمریکایی و ناتو، کوتاه مانده است. خروج نیرو‌های آمریکایی از افغانستان فاجعه‌بار خواهد بود.

در این راستا دونالد ترامپ یک نبرد پانزده ساله‌ای را به ارث خواهد برد که چالش‌های سنگینی دارد و هر گونه غفلت سیاسی می‌تواند افغانستان را به عرصه‌ای برای بازخیزی القاعده و فعالیت‌های گسترده گروه‌های داعشی و یا وابسته به آن تبدیل کند.

مصر و لیبی

ژنرال سیسی که با اوباما به خاطر حمایت‌اش از اخوان‌المسلمین و محمد مرسی، رییس جمهور پیشین مصر، میانه خوبی ندارد، با تبریک زودهنگام به ترامپ به خاطر پیروز‌اش در انتخابات، در بیانه‌ای گفت «امیدوار است که ریاست جمهوری ترامپ روح تازه‌ای به روابط مصر و آمریکا بدمد».

دونالد ترامپ که با ژنرال سیسی در حاشیه شرکت‌اش در نشست عمومی سازمان ملل در ماه سپتامبر سال جاری، ملاقات کرد، او را «شخص فوق العاده‌ای» توصیف کرد. ترامپ و ژنرال سیسی در برخی موارد وجه مشترک دارند. سیسی اخوان المسلمین را سازمان «تروریستی» می‌داند و ترامپ از آن به عنوان گروه «رادیکال » نام برده است. هر دو به جنگ علیه افراط گرایی صحه می‌گذارند. در حالیکه سیسی با روسیه روابط گرمی دارد ترامپ خواهان برقراری روابط حسنه با مسکو است. دیگر اینکه ترامپ حساسیت خاصی به حل مسایل حقوق بشری در مصر ندارد، مسائلی که اوباما و هیلاری کلینتون در مقام وزیر خارجه آمریکا و حتی در زمان کمپین انتخاباتی، بر رعایت آن اصرار داشتند.

ژنرال سیسی، رئیس جمهوری مصر، که به خاطر حمایت از مواضع روسیه در سوریه، با قطع کمک‌های عربستان روبه‌رو شده است، به احتمال قوی از کمک‌های بیشتر نظامی و غیر نظامی آمریکا بهره‌مند خواهد شد، گو اینکه این کمک‌ها نمی‌توانند همه مسایل این کشور را حل کنند.

در ارتباط با لیبی، پیش‌بینی میشود که ژنرال خلیفه حفتر که علیه اسلامگرایان بنغازی در غرب کشور مبارزه می‌کند، از کمک‌های دولت ترامپ و همچنین شورای امنیت سازمان ملل بهره مند شود. این کمک‌ها او را قادر خواهد کرد تا خلیج سِرت و چاه‌های نفت جنوب کشور را تحت کنترل داشته باشد. با این همه بقا حکومت ژنرال حفتر به صادرات نفت از چاههای تحت اختیار او بستگی دارد و این به همکاری روسیه و آمریکا در شورای امنیت وابسته است.

فرجام

سیاست خاورمیانه‌ای ترامپ، بر خلاف سیاست اوباما که بر حزم و احتیاط استوار بود، تقابلی و تا حد زیادی به نیروی نظامی تکیه خواهد کرد. اوباما با فروش سلاح وتجیهزات در مقیاسی بی‌سابقه به اغلب کشور های دوست و هم پیمان منطقه، به ویژه به کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، با تقویت توان نظامی شان، رهبران آنها را مجبور کرد که نقش بیشتری را برای دفاع از خود در مقابل تهدیدات خارجی به‌عهده گیرند. این کشور‌ها کماکان به حمایت و تکنولوژی آمریکا نیاز دارند ولی به نسبت، درجه وابستگی‌شان به آمریکا کاهش یافته است و درمجموع از سیاست خاورمیانه‌ای او ناراضی‌اند و به پایبندی و مسئولیت آمریکا در مقابل هم‌پیمانانش به دیده تردید می‌نگرند.

پیروزی ترامپ درانتخابات این انتظار را در کشور‌های عربی خاورمیانه و ترکیه ایجاد کرده است که گشایشی در روابط آنان با آمریکا پدید آید و به نظریات و خواسته آنان در منطقه توجه شود.

ستاد مشترک ارتش آمریکا در حال تدوین یک استراتژی نظامی برای دولت ترامپ است که بر پایه برخی از نکاتِ درز پیدا کرده آن به رسانه ها، پنج تهدید عمده علیه آمریکا عبارتند از روسیه، چین، ایران، کره شمالی و افراط گرایی خشونت‌بار.

در خاورمیانه، دولت ترامپ با مسایل درهم تنیده، حاّد و کش‌دارمنطقه از جنگ‌های داخلی گرفته تا ظهور داعش و چالش‌های ضد تروریستی روبه‌رو است و برای پیشانی کردن با آنها به سیاستگذاری و اهداف دراز مدت ، همکاری با کشور‌های منطقه و زمان نیاز دارد. در این راستا، اندیشکده «مرکز پیشرفت آمریکا» این رویکرد‌ها را درسال‌های اول ریاست جمهوری ترامپ برای نیل به هدف‌های درازمدت پیشنهاد می‌کند:

توسعه پیکار دولت اوباما برای شکست نظامی داعش و القاعده با تعمیق همکاریهای چند جانبه با شرکای منطقه‌ای و اقدام برای ایجاد یک چهار چوب امنیتی برای منطقه؛

استفاده از توان هوایی در صورت لزوم برای حفاظت از شرکای آمریکا و افراد غیرنظامی دربرخی نقاط سوریه؛

بسط فعالیت‌های دیپلماتیک و گفت‌وگو با شرکای دیر پای آمریکا در منطقه برای برگزاری یک کنفرانس در اوایل سال ۲۰۱۸ درباره اهداف مشترک و دراز مدت برای خاورمیانه؛

اقدام‌های کنشگرایانه (فعال) علیه نفوذِ بد ایران و اطمینان از رعایت مفاد توافق هسته‌ای از سوی این کشور؛

بهره گیری از نفوذ آمریکا در میان شرکای منطقه‌ای برای کاهش نزاع‌ها و اختلافات داخلی؛

و بالاخره همکاری با شرکای جهانی برای ایجاد پیمان‌های بین‌المللی برای حمایت از رشد دولت‌های مشروع و کارآمد خاورمیانه و جوامع منطقه.

--------------------------------

یادداشت‌ها بیانگر آرا و دیدگاه‌های نویسندگان خود هستند و نه بازتابی دیدگاه یا نظری از رادیو فردا.

XS
SM
MD
LG