موضوع محروميت از حق تحصيل در ايران آنچنان گسترده شده است که دِسموند توتو، از شخصیت های مذهبی آفریقای جنوبی و خوزه راموس هورتا، رييس جمهوری تيمور شرقی، هر دو برنده ی جايزه صلح نوبل، در نوشته ای مشترک به آن پرداخته اند و از حق تحصيل بهاييان در دانشگاه های ايران دفاع کرده اند. اين درحاليست که دادگاه رسيدگی به پروندهی ۶ نفر از بهاييانی که برای آموزش هم کيشان خود تلاش می کردند در ايران آغاز شده است.
در همين حال، کمپينی آغاز به کار کرده است که نه تنها برای حق تحصيل بهاييان بلکه ساير گروههای محروم از تحصيل در ايران نيز تلاش می کند. کمپينی به نام «می تونی حلش کنی؟».
درهمين باره راديو فردا گفتگويی کرده با روحا ريحانی از فعالان اين کمپين درآلمان و از او درباره ی ماهيت آن پرسيده است؟
«می تونی حلش کنی» يک کمپين حقوق بشری است که از مجموعه ای از گروههای اجتماعی و افراد تشکيل شده است. کمپينی برای حق تحصيل در ايران، و برای کسانی که با مشکل ممنوعيت تحصيل در دانشگاه های ايران دست و پنجه نرم ميکنند.
چرا که اين ممنوعيت ابزاری است که دولت از آن استفاده ميکند برای اينکه جوانان را تحت فشار قرار دهد. کاربران وبسايت ما ميتوانند ابتدا ويديويی بسيار کوتاه را ببينند که در يک دقيقه توضيح می دهد چطور رويای کودکی جوانان به دليل عقيده يا دين آنها از بين می رود و آنها نمی توانند وارد دانشگاه شوند. ما فکر می کنيم که دولت ايران فرصت ها و آينده ی جوانان را از آنها می دزدد. چرا که به جوانان اجازه نمی دهد وارد دانشگاه شده و توانايی لازم برای ورود به اجتماع را کسب کنند.
می توانيد به طور مشخص نمونههايی از گروههايی که مورد تبعيض واقع شدهاند را نام ببريد؟
خب گروه اول دانشجويان ستاره دار هستند. دانشجويانی که فعاليت سياسی داشته اند و به همين دليل از تحصيل در دانشگاه محروم می شوند. اخيرا گروهی از مدافعان حقوق بشر و حقوق برابر زنان نيز به اين گروه محرومين از تحصيل اضافه شده اند.
گروه ديگر اقليت های مذهبی مانند بهاييان هستند که از حق تحصيل در دانشگاه محرومند. البته اينها سه گروه اصلی ای هستند که بيشتر درباره ی آنها می شنويم. خب از سال ۲۰۰۹ مورد ديگری هم اضافه شده، آن هم اينکه دولت دست به نوعی تصفيه در دانشگاه زده. تاجايی که می گويد چه درس هايی قابل ارائه در دانشگاه هستند و مسايلی از اين دست ... موضوع اينجاست که استفاده از آموزش برای اعمال فشار به انحاء مختلف قابل رويت است.
آيا « می تونی حلش کنی » تنها می خواهد صدای بی صداها باشه، يا به دنبال دستيابی به هدف بزرگتره؟
سوال خوبيه. فکر نمی کنم که ما فقط صدای بی صداها باشيم. آنچه اين کمپين برايش تلاش می کند اين است که جامعه بين المللی ، نه فقط مقامهای ارشد، بلکه مردمک عادی هم، بايد درباره ی اين بی عدالتی صحبت کنند و نظرها رو به آن جلب کنند.
خصوصا در چنين زمانی که صحبت کردن درباره ی اين موضوع در داخل ايران تقريبا غيرممکن شده است چرا که برای آن مورد مواخذه قرار می گيريد. اما مردم بيرون از ايران، خصوصا ايرانيان اين فرصت را دارند تا در اين زمينه اطلاع رسانی کنند. چرا که وقتی آموزش، ابزاری برای پيگرد قانونی افراد می شود، تاريخ به ما نشان داده که اين نشان از رخ دادن ساير اتفاقات در آن کشور است. و به نظر من اين خبر از روزهای سياهی در آينده می دهد و علامتی است برای جامعه ی بين الملل که زمان آن است که بايد از اين معضل صحبت کنند.