لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۸:۵۵

هدف «ائتلاف حاميان مردم افغان» چیست؟


«ائتلاف حاميان مردم افغان» ( ASAP ) که به تازگی راه اندازی شده، هدف از فعاليت خود را حفاظت از پيشرفت هايی اعلام کرده که مردم افغانستان طی ۱۲ سال گذشته بدست آورده اند.
رایان کروکر، سفیر سابق آمریکا در افغانستان، جان پودستا، رییس امور کاخ سفید در دوران بیل کلینتون، استیون هادلی، مشاور امنیت ملی جورج بوش، توماس داین مدیر سابق رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی، دیوید کرامر مدیر خانه آزادی ، مارک گروسمن، فرستاده ویژه آمریکا به افغانستان و پاکستان در دوران باراک اوباما، گلوریا استاینم، فمینیست و روزنامه نگار از جمله حامیان این ائتلاف هستند.
تعدادی از شخصیت ها و مسئولان آکادمیک، سیاسی و رسانه ای افغانستان نیز تاکنون از این ائتلاف حمایت کرده اند.
رادیو فردا با ریچارد کرایمر، از بنیاد ملی برای دمکراسی که چند سالی در افغانستان مشغول فعالیت بوده و خود از حامیان این ائتلاف است گفتگو کرده است:
«ائتلاف حاميان مردم افغان» (ASAP) در تعريف خود می گويد که ائتلافی است برای حفظ و محافظت از پيشرفت مردمان افغان در طول ۱۲ سال گذشته. آيا فکر می کنيد که زمانی که ايالات متحده بخش اعظم نيروهايش را از افغانستان فرابخواند، ائتلاف هايی از اين دست، تأثير خاصی بر روی افغانستان خواهد داشت؟
البته. فکر می کنم که مهم است که کاهش شمار نيروها را در چشم انداز نگاه داريم، اما در اين مرحله تعداد نيروهای مستقر در افغانستان نيست که حائز اهميت است، به ويژه آنکه مأموريت های نظامی مدتهاست که به نيروهای افغان واگذار شده، اهميت اصلی آنجاست که گروهی از سربازان ارتش ايالات متحده آمريکا به تربيت نيروهای مسلح افغانستان ادامه دهند، نيروی نوپايی که از بسياری جهات هنوز در حال پاگيری و حرفه ای شدن و پيشرفت به سوی سازماندهی هرچه بيشتر است.

فراتر از اين همه، ارزش نمادين حضور متعهدانه نيروهای آمريکايی در کشور است - چيزی که برای اکثريت افغان ها مايه اطمينان است همين مسأله است که ايالات متحده به رابطه طولانی مدت خود پايبند است و به توافق های موجود در زمينه همکاری در ايجاد امنيت در کشور متعهد خواهد ماند. در حال حاضر، ائتلاف ما برای پيشبرد زمينه هايی است که در اين سند طرح شده، که اگر به مرحله اجرا دربيايند بر روند اوضاع تأثيرگذار خواهند بود.
چه ابزار و منابعی در اختيار «ائتلاف حاميان مردم افغان» است؟
بزرگترين منبع ما عزم و اراده اعضا است. از جانب افغان ها که بخواهيد حساب کنيد، برخی از فعال ترين سياستمدارها و رهبران مدنی کشور [در اين اتحاد هستند] هم اينک به دليل تمام دستاوردهای اين سال ها و آنچه پس از انتقال سال ۲۰۱۴ حاصل شده، به نفع اين فرايند بين هموطنان شان تبليغ می کنند. بخش آمريکايی ائتلاف هم که، از حمايت آشکار رهبرانی مانند سفير رايان کروکر، رئيس سابق کارکنان کاخ سفيد، جان پودستا، رهبر فمينيست، گلوريا استاينم بهره می برد. همه ما به عنوان يک گروه فراحزبی بهره مند از حمايت هر دو حزب [دموکرات و جمهوريخواه] فعاليت می کنيم. اين ويژگی منحصر به فرد به افراد کمک می کند که حرف ما را جدی تر بگيرند.
«ائتلاف حاميان مردم افغان» درباره روند پيشرفت و دستاوردهايی صحبت می کند که در طول ۱۲ سال گذشته در افغانستان حاصل شده و تا کنون مورد توجه چندانی قرار نگرفته است، برای نمونه از رشد بخش رسانه ها با راه اندازی صدها روزنامه و ثبت نام هشت ميليون کودک در دبستان ها نام می برد. چرا اين دستاوردها مورد بی توجهی قرار گرفته است؟
چند دليل برای اين بی توجهی می توان شمرد. اول اينکه، صادقانه عرض کنم، «خبر خوب» نه در روزنامه ها فروش می رود و نه تلويزيون ها را ترغيب می کند که روی آنتن بفرستندش. رسانه های آمريکايی اکثراً درباره ستيزه جويان، خشونت ها، تندروها، فساد، و سخنان تحريک آميز گاه به گاه پرزيدنت کرزی و چيزهايی از اين قبيل گزارش می دهند.

اين روايت منفی هم ذهنيتی را در بين مردم خسته از جنگ آمريکا ايجاد می کند که انگاری تلاش های ما در همکاری با مردم افغانستان هيچ نتيجه مثبتی در بر نداشته است. همين امر کار رهبران سياسی را برای ادامه فعاليت ما در افغانستان دشوار می کند، چرا که قبولاندن اين مسأله به مردم حوزه انتخابی شان سخت می شود.

نقش آمريکا و جامعه جهانی در کمک به اين روند در ابعاد زيادی قابل بررسی است،يک نمونه اش ‪کمک هايی است که در زمينه اصلاح دولت و پاسخگويی انجام شده، که سود آن در نهايت عايد مردم افغانستان می شود. «ائتلاف حاميان مردم افغان» به نوبه خودش خواهان چنين پشتيبانی ها و شراکت هايی است.
بر اساس مطلبی که در نشريه «فارن پاليسی» در ماه اوت سال ۲۰۱۲ توسط استيون هدلی از حزب جمهوريخواه و جان پودستا از حزب دموکرات، رؤسای کارگروه فراحزبی آينده افغانستان، منتشر شد: «غيبت نظام شفاف و مؤثر دادگستری و حقوقی فرصت خوبی را در دربرابر ستيزه جويان طالبان قرار داده که از آن طريق مخالفان داخلی را عليه دولت افغانستان بسيج می کنند.» بر اساس اين مطلب «اگر در طول ۱۲ سال پيش، سازمان های آمريکايی موفق نشدند يک نظام سياسی شفاف در افغانستان پی ريزی کنند، چرا بايستی فکر کنيم که ائتلاف حاميان مردم افغان می تواند به اين هدف کمک کند؟»
اول اينکه، فکر می کنم تا زمان انتخابات اخير پاکستان، می شد استدلال کرد که افغانستان تنها دولت دموکراتيک را در ميان همسايگانش دارا است. من از ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۶ در کابل زندگی می کردم، در طول اين مدت مدام به همکارانم در واشينگتن و ديگر جاها يادآوری می کردم که «اين کار يک روز و دو روز نيست». الان هم، اين عبارت در بسياری از جنبه های توسعه در افغانستان مصداق دارد - از آموزش و پرورش، اقتصاد، زيرساخت ها.

به ويژه نهادهای سياسی که خيلی وقت گير هستند، چرا که اصلاح ساختار در آن بخش تغييراتی را در زمينه فرهنگ و ديدگاه مردم می طلبد؛ تلقی مردم از حکومت و نهاد قدرت. بعضی از اين تغييرات بنيادی در طول نسل های شکل می گيرد.
تأثير ايران بر افغانستان را چگونه ارزيابی می کنيد؟ آيا «ائتلاف حاميان مردم افغان برنامه ای برای شرکت دادن همسايه های افغانستان در برنامه های خود دارد؟
تأثير ايران به محاسبات ما ربطی ندارد. آنچه ما انجام می دهيم ائتلاف ميان افغان ها و آمريکايی هايی را در بر می گيرد که آينده ای با ثبات و آباد برای افغانستان در نظر دارد، تصويری که از طريق همکاری، تعهد و سختکوشی قابل دسترسی است.
XS
SM
MD
LG