به گفته تحليل گران سياسی، در پی انتخاب حسن روحانی به عنوان رئيس دولت يازدهم؛ موجی از اميد به تغيير و دگرگونی در بدنه جامعه ايران شکل گرفت، اميدی که گاهی حتی با اعلام انتظار برای رفع حصر آقايان موسوی، کروبی و خانم رهنورد هم مطرح می شد.
اما يکشنبه گذشته آيت الله خامنه ای، نه تنها سخنی از رفع حصر نزد، بلکه خواستار معذرت خواهی کسانی شد که به گفته او «در جلسات خصوصی می گويند تقلبی رخ نداده بود.»
رادیو فردا در گفت و گو با حسين قاضيان،جامعه شناس سياسی ساکن آمريکا ابتدا از او پرسيده است که آيا سخنان روز يک شنبه آيت الله خامنه ای به معنی پاسخ رد به بدنه اجتماعیای است که به حسن روحانی رای دادند؟
حسين قاضيان: درک بهتر پاسخ به اين سئوال شايد بهتر باشد يک ذره به عقبتر برويم به روزهای پيش از انتخابات با اعلام نتايج. در آن روزها از آقای خامنهای و دستگاه رهبری نشانههايی بروز کرد که اين نشانهها دو تا تفسير میتوانست داشته باشد با حوادث بعد.
اول اينکه در دستگاه رهبری و عزم رهبری تغييری دارد ايجاد میشود و میخواهند اعضای ديگری را در جامعه درست کنند و شايد کشتيبان را سياست دگری آمده باشد. يکی هم به اين معنی که نه قرار نيست تغييری اتفاق بيافتد بلکه اتفاقاتی که دارد میافتد کاملا تدبير شده و مهندسی شده است و به تعبيری که زياد هم در بعضی از تحليلها آمده اين که اصلا خود آقای روحانی را خود عزم رهبری دستگاه سياسی نظام حاکم است که روی کار آورده. ا
اين دو تا ايده در کنار هم قرار داشت تا روزهای اخير و هردوی اينها دو تا معنی داشت. يکی اينکه دستگاه رهبری میخواهد با پذيرش آقای روحانی به حساب قبول تغييرات به سود خواستههايی که در سال ۸۸ و حتی ۹۲ مطرح شد تغييری در فضا ايجاد کند. يکی هم اين بود که میخواهد مهار کند و جلوی آن را بگيرد.
ولی جور ديگری هم میشود به قضايا نگاه کرد و به اين صورت که آقای روحانی در واقع پذيرش يک گزينه نامطلوب اما قابل قبول و تحمل بود.
قابل قبول و تحمل به اين مفهوم که راه حل بهتری در آن زمان وجود نداشت ولی میشد اين راه را پذيرفت به اميد مهار تغييرات در آينده. نشانههايی که بعد از انتخابات با سرمقالههای کيهان وسخنان آقای خامنهای در اين روزها پيش آمده نشان میدهد که اين ايده شايد درست تر باشد.
آقای قاضيان، تاکيد آيتالله هاشمی رفسنجانی برای اينکه اگر بگذارند آقای روحانی به اعتماد و اميدواری مردم پاسخ شايستهای خواهد داد، آيا بر جدی بودن مقاومتها در برابر آقای روحانی دارد صحه میگذارد؟
به نظرم هم بر جدی بودنش دارد صحه میگذارد و هم بر سمت و سو و مبداء و منشاء اين مقاومتها. به اين مفهوم که ايشان قبل از انتخابات هم بارها اعلام کرده که ممکن است اوضاع در مملکت عوض شود به شرطی که رهبری بخواهند چنين شود.
بنابراين نقطه کانونی اشارههای ايشان به جايی است که نقطه کانونی قدرت سياسی در ايران قرار گرفته. آن هم عبارت است از دستگاه رهبری.
چون اگر نشانههايی را که بروز کرده به معنی اين تلقی کنيم که قرار نيست با خواستههای بخش عظيمی از مردم موافقتی صورت بگيرد معنیاش اين است که پس مقاومت هم شروع شده و ادامه هم خواهد داشت و بايد اين مقاومتها را جدی گرفت. اين که اين مقاومتها در عمل چقدر موفق شوند آقای روحانی را پس بزنند و آن را از تحقق ايدهها و هدفهايی که مطرح کرده در دوران مبارزه انتخاباتی عقب برانند، بستگی به مهارتهای سياسی آقای روحانی دارد و همينطور مجموعه آرايش نيروهايی که در روزهای آينده شکل خواهد گرفت در فضای سياسی ايران.
اما آقای قاضيان، تا پيش از اين همواره آيتالله خامنهای بر حمايتش از دولتهای مختلف تاکيد کرده و در آخرين نمونه تا واپسين روزها حتی از دولت آقای احمدینژاد حمايت میکنند. با توجه به سخنان چند روز اخير آيتالله خامنهای فکر میکنيد که رابطه دولت و رهبری در دولت آقای روحانی به چه شکلی خواهد بود؟
يک سنتی در سياست رهبری در جمهوری اسلامی وجود داشته که هم در مورد آيتالله خمينی صادق است و هم در مورد آيتالله خامنهای. و اين سنت ريشه در تاريخ اسلام و تشيع دارد.
و آن عبارت از اين است که اگر ميوه نرسيده قبل از رسيدنش آن را نچينيد. معنی سياسی اجتماعی اين گفته اين است که وقتی فضای اجتماعی مساعد خواستههايی که شما میخواهيد پيش ببريد و آن را خواستههای حق قلمداد میکنيد، نيست، کوتاه بياييد، آرام باشيد. ولی در پشت صحنه کارتان را پيش ببريد.
اين اتفاق در مورد رابطه رهبران جمهوری اسلامی با روسای جمهور اتفاق افتاده. مثلا در مورد رييس جمهور اول آقای بنیصدر، وقتی آيتالله خمينی احساس کرد که آقای بنیصدر با موج اقبالی روبهرو است و نمیشود در برابر اين موج مقاومت کرد، به ظاهر نشان میداد که دارد از ايشان حمايت میکند. ولی بعدها فاش کرد که از ايشان حمايت نمیکرد. اين اتفاق از جانب آقای خامنهای در مورد دولت آقای خاتمی هم رخ داد. در مورد آقای احمدینژاد هم حتی اتفاق افتاد.
يعنی در اواخر دوره ايشان که ايشان نافرمانی میکرد باز هم به قول خواص با بصيرت دل رهبری از ايشان خون بود. ولی چون نمیشد در برابر خواستی که خودشان دامن زده بودند مقاومت کنند ناچار بودند آن حمايت علنی را نشان دهند. اما در عين حال در خفا مقاومت کنند و جلوی کارهای آقای احمدینژاد را بگيرند. که مهمترينش جلوگيری از هر گونه عکسالعملی بود که ايشان ممکن بود در برابر رد صلاحيت آقای مشايی نشان دهد. بنابراين اين سنت رهبری کمابيش در مورد آقای روحانی هم اعمال خواهد شد. اين بايد در علن حمايت کند اما در خفا مقاومت.
اما يکشنبه گذشته آيت الله خامنه ای، نه تنها سخنی از رفع حصر نزد، بلکه خواستار معذرت خواهی کسانی شد که به گفته او «در جلسات خصوصی می گويند تقلبی رخ نداده بود.»
رادیو فردا در گفت و گو با حسين قاضيان،جامعه شناس سياسی ساکن آمريکا ابتدا از او پرسيده است که آيا سخنان روز يک شنبه آيت الله خامنه ای به معنی پاسخ رد به بدنه اجتماعیای است که به حسن روحانی رای دادند؟
حسين قاضيان: درک بهتر پاسخ به اين سئوال شايد بهتر باشد يک ذره به عقبتر برويم به روزهای پيش از انتخابات با اعلام نتايج. در آن روزها از آقای خامنهای و دستگاه رهبری نشانههايی بروز کرد که اين نشانهها دو تا تفسير میتوانست داشته باشد با حوادث بعد.
اول اينکه در دستگاه رهبری و عزم رهبری تغييری دارد ايجاد میشود و میخواهند اعضای ديگری را در جامعه درست کنند و شايد کشتيبان را سياست دگری آمده باشد. يکی هم به اين معنی که نه قرار نيست تغييری اتفاق بيافتد بلکه اتفاقاتی که دارد میافتد کاملا تدبير شده و مهندسی شده است و به تعبيری که زياد هم در بعضی از تحليلها آمده اين که اصلا خود آقای روحانی را خود عزم رهبری دستگاه سياسی نظام حاکم است که روی کار آورده. ا
يک سنتی در سياست رهبری در جمهوری اسلامی وجود داشته که هم در مورد آيتالله خمينی صادق است و هم در مورد آيتالله خامنهای. و اين سنت ريشه در تاريخ اسلام و تشيع دارد. و آن عبارت از اين است که اگر ميوه نرسيده قبل از رسيدنش آن را نچينيد. معنی سياسی اجتماعی اين گفته اين است که وقتی فضای اجتماعی مساعد خواستههايی که شما میخواهيد پيش ببريد و آن را خواستههای حق قلمداد میکنيد، نيست، کوتاه بياييد، آرام باشيد. ولی در پشت صحنه کارتان را پيش ببريد.حسین قاضیان
اين دو تا ايده در کنار هم قرار داشت تا روزهای اخير و هردوی اينها دو تا معنی داشت. يکی اينکه دستگاه رهبری میخواهد با پذيرش آقای روحانی به حساب قبول تغييرات به سود خواستههايی که در سال ۸۸ و حتی ۹۲ مطرح شد تغييری در فضا ايجاد کند. يکی هم اين بود که میخواهد مهار کند و جلوی آن را بگيرد.
ولی جور ديگری هم میشود به قضايا نگاه کرد و به اين صورت که آقای روحانی در واقع پذيرش يک گزينه نامطلوب اما قابل قبول و تحمل بود.
قابل قبول و تحمل به اين مفهوم که راه حل بهتری در آن زمان وجود نداشت ولی میشد اين راه را پذيرفت به اميد مهار تغييرات در آينده. نشانههايی که بعد از انتخابات با سرمقالههای کيهان وسخنان آقای خامنهای در اين روزها پيش آمده نشان میدهد که اين ايده شايد درست تر باشد.
آقای قاضيان، تاکيد آيتالله هاشمی رفسنجانی برای اينکه اگر بگذارند آقای روحانی به اعتماد و اميدواری مردم پاسخ شايستهای خواهد داد، آيا بر جدی بودن مقاومتها در برابر آقای روحانی دارد صحه میگذارد؟
به نظرم هم بر جدی بودنش دارد صحه میگذارد و هم بر سمت و سو و مبداء و منشاء اين مقاومتها. به اين مفهوم که ايشان قبل از انتخابات هم بارها اعلام کرده که ممکن است اوضاع در مملکت عوض شود به شرطی که رهبری بخواهند چنين شود.
بنابراين نقطه کانونی اشارههای ايشان به جايی است که نقطه کانونی قدرت سياسی در ايران قرار گرفته. آن هم عبارت است از دستگاه رهبری.
چون اگر نشانههايی را که بروز کرده به معنی اين تلقی کنيم که قرار نيست با خواستههای بخش عظيمی از مردم موافقتی صورت بگيرد معنیاش اين است که پس مقاومت هم شروع شده و ادامه هم خواهد داشت و بايد اين مقاومتها را جدی گرفت. اين که اين مقاومتها در عمل چقدر موفق شوند آقای روحانی را پس بزنند و آن را از تحقق ايدهها و هدفهايی که مطرح کرده در دوران مبارزه انتخاباتی عقب برانند، بستگی به مهارتهای سياسی آقای روحانی دارد و همينطور مجموعه آرايش نيروهايی که در روزهای آينده شکل خواهد گرفت در فضای سياسی ايران.
اما آقای قاضيان، تا پيش از اين همواره آيتالله خامنهای بر حمايتش از دولتهای مختلف تاکيد کرده و در آخرين نمونه تا واپسين روزها حتی از دولت آقای احمدینژاد حمايت میکنند. با توجه به سخنان چند روز اخير آيتالله خامنهای فکر میکنيد که رابطه دولت و رهبری در دولت آقای روحانی به چه شکلی خواهد بود؟
يک سنتی در سياست رهبری در جمهوری اسلامی وجود داشته که هم در مورد آيتالله خمينی صادق است و هم در مورد آيتالله خامنهای. و اين سنت ريشه در تاريخ اسلام و تشيع دارد.
و آن عبارت از اين است که اگر ميوه نرسيده قبل از رسيدنش آن را نچينيد. معنی سياسی اجتماعی اين گفته اين است که وقتی فضای اجتماعی مساعد خواستههايی که شما میخواهيد پيش ببريد و آن را خواستههای حق قلمداد میکنيد، نيست، کوتاه بياييد، آرام باشيد. ولی در پشت صحنه کارتان را پيش ببريد.
اين که اين مقاومتها در عمل چقدر موفق شوند آقای روحانی را پس بزنند و آن را از تحقق ايدهها و هدفهايی که مطرح کرده در دوران مبارزه انتخاباتی عقب برانند، بستگی به مهارتهای سياسی آقای روحانی دارد و همينطور مجموعه آرايش نيروهايی که در روزهای آينده شکل خواهد گرفت در فضای سياسی ايران.قاضیان
اين اتفاق در مورد رابطه رهبران جمهوری اسلامی با روسای جمهور اتفاق افتاده. مثلا در مورد رييس جمهور اول آقای بنیصدر، وقتی آيتالله خمينی احساس کرد که آقای بنیصدر با موج اقبالی روبهرو است و نمیشود در برابر اين موج مقاومت کرد، به ظاهر نشان میداد که دارد از ايشان حمايت میکند. ولی بعدها فاش کرد که از ايشان حمايت نمیکرد. اين اتفاق از جانب آقای خامنهای در مورد دولت آقای خاتمی هم رخ داد. در مورد آقای احمدینژاد هم حتی اتفاق افتاد.
يعنی در اواخر دوره ايشان که ايشان نافرمانی میکرد باز هم به قول خواص با بصيرت دل رهبری از ايشان خون بود. ولی چون نمیشد در برابر خواستی که خودشان دامن زده بودند مقاومت کنند ناچار بودند آن حمايت علنی را نشان دهند. اما در عين حال در خفا مقاومت کنند و جلوی کارهای آقای احمدینژاد را بگيرند. که مهمترينش جلوگيری از هر گونه عکسالعملی بود که ايشان ممکن بود در برابر رد صلاحيت آقای مشايی نشان دهد. بنابراين اين سنت رهبری کمابيش در مورد آقای روحانی هم اعمال خواهد شد. اين بايد در علن حمايت کند اما در خفا مقاومت.