لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۹:۲۷

پايان اميد: اعلام جنگ عليه زندگی، عشق، تلاشگری و شادی


طرح از کیانوش رمضانی
طرح از کیانوش رمضانی
در سلسله مقالات دهگانه‌ای که تقديم خوانندگان سایت راديو فردا می شود به ابعاد و وجوه حکومت جمهوری اسلامی پس از تحولات مابعد انتخابات دهم رياست جمهوری و تحولات ماهوی در حکومت و دولت در ايران می‌پردازم. به اعتقاد نويسنده، جمهوری اسلامی پس از خرداد ۱۳۸۸ نظام سياسی نوينی است که تنها عناصری از نظام پيشين را وام گرفته است: حکومتی دينی است اما با مشخصه‌ها و مولفه‌ها و روش‌هايی ديگر.

حکومتی که پس از رخدادهای انتخابات دهم رياست جمهوری شکل گرفت سيستمی است که بسياری از بنيانگذاران جمهوری اسلامی با آن احساس فاصله و غربت می کنند و از رفتارهای آن شگفت زده می شوند. اين رفتارها در باورها و ديدگاه‌های حاکمان امروز ريشه دارند. گروه حاکم به عنوان کسانی که قبلا نيز در اين حکومت مشارکت داشته‌اند در گفتمان‌های حاکم بر آن يعنی مرگ باوری، مبارزه با عشق و محوريت بخشی به ماتم اشتراک دارند و اين باورها را به حد نهايی آن رسانده‌اند اما تغييراتی جدی نيز در گفتمان حاکم به وجود آمده است.

رمز برآمدن جمهوری اسلامی

جريان اسلامگرا هنگامی قدرت گرفت که اولا اشتياق نيروهای مذهبی مکتبی و مارکسيست برای نابود سازی و مرگ بسيار قدرتمندتر از اشتياق نيروهای لائيک و غير مکتبی برای زندگی بود، ثانيا عشق به عنوان بی حيايی و بی بند و باری، و تنفر به عنوان غيرت و عفت و حيا در جامعه مطرح شدند، ثالثا کار و تلاش فردی و ملامت خود برای شکست‌ها و مشکلات جای خود را به طمع درآمدهای نفتی باد آورده و توزيع آن ميان شهروندان و ملامت دولت و قدرت های جهانی برای عقب ماندگی‌ها دادند، و رابعا غم و حزن به عنوان اموری جدی و اصيل در برابر شادی به عنوان اموری مبتذل و بی ريشه قوت گرفت. وقتی که مرگ، تنفر، طلبکاری و ماتم در کنار يکديگر قرار گرفتند نمايندگان برايند اين چهار يعنی روحانيت شيعه در آن دوره مورد توجه قرار گرفته و رهبری را به خود اختصاص دادند.

پايان جنگ و بازگشت به زندگی

در دهه‌ی دوم جمهوری اسلامی و پس از پايان جنگ، اندک اندک شادی و عشق و زندگی و کار داشتند جای عناصری را که موجب بر آمدن جمهوری اسلامی شدند به حاشيه می بردند. در دوران موسوم به اصلاح طلبی (اميد به اصلاح حکومت بدون بر اندازی آن) تصور بر اين بود که شور و شوق عناصر فوق می تواند سياهی و تباهی رژيم را کنار زده و آن را از درون تغيير دهد. روی کار آمدن خاتمی اين اميد را تقويت کرد. اما همه‌ی تلاش دستگاه رهبری در نيمه‌ی دوم دهه‌ی هفتاد و نيمه‌ی اول دهه‌ی هشتاد مصروف اثبات اين نکته شد که "شادی و عشق و زندگی و کار" ره به جايی نخواهند برد و مردم خواهان اين امور گول بيگانه را خورده‌اند. ولايت فقيه چه در دهه‌ی اول و چه در دهه های بعد خود را نماينده‌ و حافظ مرگ و تنفر و تباهی و ماتم تلقی کرده است.

پايان اميد

با سرکوب جنبش سبز پايان اميد به اصلاح در درون حکومت و توسط حاکمان رسما اعلام شد. مبلغان مرگ، ماتم، تنفر و مصرف بدون توليد در دوران اول احمدی نژاد مشغول محکم کردن جای پای خود در حکومت بودند اما پس از انتخابات دهم و به دست گرفتن خشن حکومت ايده‌های خود را به تمامه در عرصه های مختلف به اجرا گذاشتند. اگر امروز اثری از زندگی و عشق و شادی و تلاش در جامعه ديده می شود اينها ظهورات جنبش مقاومت و اعتراض مردم در سراسر کشور هستند. حکومت با واردات انبوه و سرکوب جامعه را اداره می کند و به افسردگی عمومی در جامعه‌ی ايران خوشامد می گويد.

حکومت نوين جمهوری اسلامی از حيث مرگ باوری، محوريت ماتم و مبارزه با عشق بسيار با حکومت جمهوری اسلامی در دهه‌ی اول شباهت دارد اما تفاوتی که اين حکومت نوين با حکومت دهه‌ی اول دارد حذف اميد است. جناح چپ يا اصلاح طلب درون حکومت در دهه‌ها‌ی اول و دوم منفذی را برای اميد به تغيير در درون حکومت برای برخی اقشار اجتماعی باز می گذاشت. حذف اين جناح اگر برای حکومت به معنی خلاصی از گير و دار و دشواری‌های رقابت سياسی است، برای مردم پايان اميد به اصلاح شدن حکومت از درون است. همچنين حذف جناح اصلاح طلب برای جامعه‌ی جهانی به معنی دشوار شدن کار با دولت ايران و آمادگی بيشتر برای مقابله با حکومتی ياغی و تنش زاست.

البته در مورد ظرفيت و توان جناح اصلاح طلب درون حکومت برای پاسخ به اين اميد به اصلاح از درون شک و ترديدهای جدی وجود داشته است اما مردمی که دستشان از همه جا کوتاه است به هر امامزاده‌ای برای بر آوردن حاجات خود رو می کنند. کارکرد مهم اين امامزاده ها زنده نگاه داشتن اميد به نجات است.

حکومت تنفر، مرگ، ماتم و تباهی

جريانی که امروز در برابر حکومت دينی و اسلامگرايی مقاومت می ورزد نه اصلاح طلبی دينی يا سوسيال دمکراسی بلکه برايند زندگی خواهی، تلاشگری، عشق و شادی است. امروز بر خلاف سال‌های ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ طلب زندگی و حيات بسيار قدرتمند تر از طلب مرگ و نيستی است؛ جنبش اعتراضی زندگی باور است و اسلامگرايی مرگ باور. همچنين کسانی که در برابر حکومت به مقاومت می پردازند عشق را بر تنفر ترجيح می دهند و در صورت تن در دادن حکومت به دمکراسی و آزادی و کنار رفتن از قدرت آماده‌ی بخشش ( نه فراموشی) سرکوبگرانند. کسانی که عليه حکومت‌اند در مهمانی‌ها به شادی می پردازند و حکومت مراسم عزاداری برگزار می کند. حاکمان از قِبَل درآمدهای نفتی زندگی می کنند و می اندوزند و مردم معترض اگر قوتی می خورند از قبل کار و تلاش خودشان است.

آشفتگی و توهم فزاينده در ميان مرگ باوران

اسلامگرايان در مجموعه‌ی پراکنده‌ای از ايده‌های نامرتبط، غير واقعگرايانه و تخيلی مثل مديريت جهانی، دولت صالح، مناظره با رهبران بين المللی، شکست سرمايه داری (در عين آن که در ايران نظامی اقتصادی بد ترين نوع سرمايه داری است)، اداره جهان توسط صهيونيست‌ها و نفی واقعيات روشن مثل حمله‌ی القاعده در ۱۱ سپتامبر گرفتارند که تنها گروه‌های حاشيه‌ای و تروريست در منطقه‌ی خاور ميانه و کشورهای اروپايی و امريکا را به خود جذب می کند. اين ايده ها اصولا در ميان نسل جوان ايرانی که به دنبال زندگی و عشق و شادی هستند طرفداری پيدا نمی کند.

شکاف اشتياق

مهم تر از شکاف‌های سياسی (ميان مردم و حکومت، ميان روحانيت سنتی و حکومت، ميان جناح‌های سياسی) و اجتماعی (فرادست و فرودست، خوی و غير خودی) شکاف اشتياق در جامعه‌ی ايران است. شور و انرژی حکومت نوين جمهوری اسلامی از مرگ، تنفر، حرص و آز، و ماتم، و شور و اشتياق معترضان از زندگی، عشق، کار و آموزش، و شادی نشات می گيرد. شبکه‌ها‌ی اجتماعی متصل به روحانيت و حکومت که همه‌ی منابع کشور را در اختيار دارند از فساد مالی و دروغ و تقلب و رياکاری تغذيه می شوند و شبکه های اجتماعی مخالفان از همدلی و غمخواری و درک متقابل. اشتياق به زندگی و عشق در نسل جوان امروز با سد اشتياق به چپاول منابع کشور از سوی حاکمان مواجه شده است.

طرح‌ها و آيين نامه‌ها

حکومت نوين جمهوری اسلامی در دوران پس از انتخابات به بازنگری و تنظيم دوباره‌ی آيين نامه‌های مربوط به گستردن فضای مرگ و سياهی و تباهی در جامعه مشغول بوده است (مثل آيين نامه‌های کميته‌های انضباطی در دانشگاه‌ها يا دستورالعمل‌های مربوط به حجاب يا جداسازی). همچنين طرح‌های مربوط به اين اعمال به طور گسترده در جامعه به اجرا در آمده‌اند، مثل طرح حجاب و عفاف يا طرح پاکسازی دانشگاه‌ها از اساتيد و دانشجويان معترض. حاکمان در بازنگری در اين گونه آيين نامه‌ها يا اجرای اين گونه طرح‌ها در واقع دارند جمهوری اسلامی به قرائت خود را از نو می نويسند.

--------------------------------------------------------------------------------------------
دیدگاه های ارائه شده در این مقاله الزاما بازتاب دهنده دیدگاه های رادیو فردا نیست.
XS
SM
MD
LG