لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
سه شنبه ۶ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۳:۱۸

خاله شادونه یا ولایت «جهل»


سالن فیلمبرداری خاله شادونه
سالن فیلمبرداری خاله شادونه

خاله شادونه يک نمايش تلويزيونی با محبوبيتی که در ميان کودکان دارد گروه بازيگرانش را به خرمدره ، در استان زنجان می برد تا لبخندی بر لبان کودکان نقاشی کند و پدر و مادرها نيز ساعتی را در کنار فرزندانشان با خوبی و خوشی بگذرانند. گروه نمايش مثل همه جای دنيا کودکان را مشارکت می دهد و آنها را پس از آوردن به روی صحنه به ميان جمع می فرستد.

اما ازدحام جمعيت و بی نظمی پايان نمايش در کنار خروجی‌های اندک سالن ورزشی (که اصولا برای نمايش ساخته نشده) و مديريت فاجعه آميز مراسم به کشته شدن سه يا چهار کودک و زخمی شدن دهها تن از آنان منجر می شود. مشکل کار کجاست؟

اطلاع رسانی در اولويت‌ها نيست

سالانه ميلياردها صفحه کاغذ صرف تبليغات دينی و ايدئولوژيک با استفاده از منابع عمومی می شود اما بر روی يک صفحه‌ی کاغذ ظرفيت مکان‌های عمومی (و بالاخص دولتی) به اطلاع شهروندان نمی رسد. سالانه ميلياردها دلار صرف توليد برنامه به زبان‌های زنده‌ی دنيا برای نشر ايده‌های ضد امپرياليستی و ترويج سبک زندگی روحانيت می شود اما يک دقيقه صرف اطلاع رسانی در مورد در بر داشتن جليقه‌ی نجات نمی شود تا سالانه دهها نفر جان خود را در آبهای کشور يا حتی پارک شهر تهران از دست ندهند. همچنين سالانه ميلياردها دلار صرف اعزام زائران ايرانی به مکان‌های مذهبی در عراق و افغانستان و سوريه و عربستان سعودی می شود اما دريغ از اندگی اطلاع رسانی به کودکان و خانواده‌های ايرانی برای آن که دانش آموزان ايرانی در کلاس‌هايی که با بخاری نفتی گرم می شوند نسوزند.

تبليغات سياسی يا اطلاع رسانی

يکی از روزهای بسيار سرد زمستانی که از پادگان افسريه در شرق تهران در دوران آموزشی سربازی برای مرخصی آخر هفته به خانه بازمی گشتم با جسدی در کنار پياده رو مواجه شدم که بر روی آن لحاف پاره‌ای کشيده شده بود و رهگذران داشتند سکه‌هايی را در کنار آن پرتاب می کردند. از وسايل کنار جسد بر می آمد که وی از جمله بی خانمانانی است که در سرمای زمستانی شب پيش جان باخته است. عصر آن روز يا فردای آن هيچ خبری از چنين رخدادی در روزنامه‌ها يا راديو و تلويزيون دولتی ديده نشد.

اصولا شبکه‌های راديويی و تلويزيونی محلی (در شهرهای کوچک و مناطق مختلف شهری) در ايران يا وجود خارجی ندارند يا اگر باشند اين گونه اخبار را پوشش نمی دهند. نهادی در کشور نيست که اين اطلاعات را جمع آوری و عرضه کند. ماموريت دستگاه‌ها و رسانه‌های دولتی و شبه دولتی نيز صرفا نمايش مقامات سياسی و پوشش دادن به سخنان و رفتارها و دستاوردهای آنان، تبليغات ايدئولوژيک و نشر اخبار "منفی" جوامع دمکراتيک (از منظر دستگاه های تبليغاتی جمهوری اسلامی) است. به همين دليل خبر نويسانی که در روزنامه‌های دولتی و شبه دولتی جمهوری اسلامی کار می کنند با دقت تعداد جان باختگان در امواج سرمای زمستانی در اروپا و امريکا را گزارش می کنند.

باز و شفاف در برابر بسته و پنهانکار

جامعه‌ی شفاف در جهان دمکراتيک مشکلات و نقائصش را وا می تاباند و به بيان معمول در اين جوامع، "پساب لباسشويی" آن در معرض عموم است. همين روش، رمز پيشرفت تدريجی و آگاهی جمعی و نيز تصميم گيری شهروندان بر اساس اطلاعات و آگاهی است که البته اين فرصت را نيز به رژيم‌های ديکتاتوری برای سياه نمايی وضعيت ديگران برای غفلت از وضعيت خود می دهد. اما در جامعه‌ی غير شفاف مشکلات و سياهکاری‌ها به زير قالی فرستاده می شوند، جامعه‌ی اطلاع رسانی تهديد تلقی می شوند، فهرست‌های بلند بالايی از آثار ممنوعه شکل می گيرد و همه چيز شکل ويترينی و دکوراسيونی پيدا می کند تا روزی که دکور صحنه فرو بريزد. در جامعه‌ی بسته عيب ديگران بزرگنمايی می شود تا عيب خود از چشم‌ها پنهان بماند.

دانايی انحصاری

البته هر گونه دانايی نمی تواند جهل‌ در حوزه‌ی عمومی و تصميم گيری را بزدايد. دانشی می تواند جهل زدا باشد که به طور شفاف و توسط افراد و نهادهای مستقل و حرفه‌ای توليد و توزيع شود و عرصه‌ی عمومی بتواند از آن بهره بگيرد. آنچه در مدارس خصوصی متعلق به حداد عادل (فرهنگ) و احمد توکلی (معلم) و ديگر مقامات رژيم به (اکثرا) فرزندان کاست حکومتی و ثروتمندان خودی عرضه می شود يا اطلاعاتی که در نظر سنجی‌های واگذار شده به موسسات همپيمانان سياسی توليد می شود ايدئولوژی آميخته با دانش و اطلاعات و مقيد به رانت است که در نهايت با سُس و ادويه جات تبليغات سياسی به خورد مخاطبان داده می شود.

نظر سنجی برای دستگاه‌های دولتی که مصرف کننده‌ی آن تنها سفارش دهنده است چيزی به آگاهی قلمرو عمومی نمی افزايد بلکه مديران و مقامات را در برابر شهروندان و منتقدان مسلح می سازد. بولتن‌ها و نظر سنجی‌های اختصاصی که به دوستان و هم محفلی‌ها واگذار می شود و تنها به مقامات اطلاعات می دهند بيشتر حقايق جامعه را پنهان می کنند تا آشکار.

تاريخ تعطيل است

در کشوری که قرار است مردم در باب روال امور، تصميمات سياستمداران و تاريخ خود بدانند يا از تاريخ درس بياموزند اسناد و مدارک عمومی در اختيار همگان قرار می گيرد و اسناد محرمانه و طبقه بندی شده نيز بعد از يک دوره‌ی حدودا سی ساله يا زمانی که حساسيت موضوع رفع شود به معرض ديد و استفاده‌ی عموم می آيد. اما در جمهوری اسلامی اسناد و مدارک عمومی ملک شخصی حاکمان است و برای پژوهش و تاريخ نويسی نيز تنها در اختيار افرادی قرار می گيرد که تاريخ را بر اساس سليقه‌ی حاکمان بنويسند.

اما مشکل آنجاست که اين حاکمان تغيير می کنند و پس از نوشته شدن تاريخ به سليقه‌ی دسته‌ای از حاکمان، حاکمان بعدی آنها را به دور می ريزند يا سانسور می کنند. قانونی در ايران وجود دارد که دسترسی محدود شهروندان را به بخشی از اطلاعات عمومی تسهيل می کند اما چنين قانونی در کشور اجرا نمی شود.

دانش نا پايدار، تک جانبه و نامتوازن

گذاشتن همه‌ی تخم مرغ‌های علمی يک جامعه در سبد هسته‌ای يا بيولوژيک، نه جامعه‌ای اهل دانش بلکه تنها توهم علم ايجاد می کند. اگر جامعه‌ای توان توليد نيازهای اوليه‌ی خود را ندارد و حاکمان آن تنها به توهم هسته‌ای خود افتخار می کند حکومت مبشر جهل و نادانی خواهد بود چون مردم عادی از اين دانش هسته‌ای ادعايی هيچ بهره‌ای نمی برند و در خيال به خود می بالند.

يک تحقيق ساده در مورد ميزان پوسيدگی دندان کودکان زير سه سال در شهر سبزوار يا تحقيق ساده‌ی ديگری در مورد زنانی که در شهر گناباد به سرطان سينه مبتلا می شوند نه تنها می تواند جان بسياری را نجات دهد بلکه اگر در رسانه‌ها گزارش شود به برانگيختن گفتگوی عمومی در مورد بهداشت دهان و دندان يا بيمه‌ی بهداشتی زنان کمک می کند. در صورتی که دانايی به طور متوازن در جامعه توزيع شود، دانش‌ها همه به نحوی همه جانبه مورد توجه باشند، و توجه به تحقيق و آموزش مقطعی نباشد آنگاه می توان از توجه و اهميت به دانايی و تصميم گيری بر اساس آن در يک جامعه سخن گفت.

تبديل جهل به نظريه‌ی راهنمای عمل

نظريه‌ی توطئه به عنوان مهم ترين نظريه‌ی سياسی جمهوری اسلامی اساسا مبتنی بر نادانسته‌هاست. اين تصور که همه‌ی عالم دارند عليه گروهی توطئه می کنند و از اين نتيجه گرفته می شود که بايد با آنها دشمنی ورزيد تبديل جهل به سياست خارجی يا داخلی است. نشاندن توطئه انديشان در مسند قدرت و آنها را نمايندگان خدا بر روی زمين معرفی کردن در کنار صغير فرض کردن ۷۵ ميليون شهروند، ريشه در جهل ديگری دارد که نامش را گذاشته‌اند نظريه‌ی ولايت فقيه. از اين جهل بنيادی رفتارهای جهل‌ آميز ديگری بيرون آمده است مثل اين که يک يا چند نفر در يک کشور ۷۵ ميليونی بدون مراجعه به افکار عمومی يا کارشناسان در مورد روابط خارجی، چگونگی اداره‌ی کشور و حتی کفشی که خانم‌ها می توانند بپوشند تصميم می گيرند.

تبديل جهل به قانون و سياست

قوانين، سياست‌ها و آيين نامه‌هايی که شورای انقلاب فرهنگی، شورای فرهنگ عمومی، مجلس، دبيرخانه‌ی شورای امنيت ملی، مجمع تشخيص مصلحت، شوراهای سياستگذاری دولت، قوه‌ی قضاييه و ديگر دستگاه‌های دولتی در جمهوری اسلامی تصويب و صادر می کنند اکثرا تبديل جهل به قانون و سياست است به چهار دليل:

۱) عدم اطلاع و عدم نمايندگی مقامات از باورها و ايده‌های متنوع و متکثر در جامعه‌ی ايران،
۲) بی توجهی به نظرات کارشناسان و اصولا اخراج کارشناسان از مراکز دانشگاهی و دولتی به دليل موضع انتقادی داشتن در کنار سانسور ديدگاه‌های ناهمرنگ،
۳) تعطيلی پژوهش علمی در باب واقعيات و روندهای جامعه و تبديل پژوهش به فراهم آوردن زرادخانه برای دستگاه‌های تبليغاتی، و
۴) عدم اندازه گيری و نظر سنجی در باب نتايج اقدامات و سياست‌ها.

وقتی مظهر خرد جمعی جمهوری اسلامی مجمع تشخيص مصلحت نظام باشد (علی خامنه ای، الف، ۲۰ فروردين ۱۳۹۱) مجمعی که اعضای آن همه از وفاداران به علی خامنه‌ای و اکثرا از يک طيف سياسی هستند و رهيافت انتقادی ندارند (و توصيه‌های همانها نيز شنيده نمی شود) طبيعی است که جهل بر علم تقدم پيدا می کند. از ميزان تبليغات سياسی و مداحی‌ها و بودجه هايی که صرف اين دو می شود می توان ميزان توجه به دانش و اطلاعات در تصميم گيری‌ها و برنامه ريزی‌ها را حدس زد چون اين دو رابطه‌ی معکوس با يکديگر دارند.

مواظب باشيد

به هر کلاس درس، سالن، ميخانه، رستوران، استاديوم، و به طور کلی هر محل اجتماعی که در ايالات متحده پا بگذاری (که به صدها هزار می رسد) ظرفيت آن در جايی نصب شده است. اين يعنی اطلاع دادن به حاضران که اگر احساس کرديد با قصور مسئولان تعداد جمعيت بيشتر از ظرفيت بود احساس خطر کرده و آنجا را ترک کنند. اگر اين نکته‌ی ساده رعايت می شد و برای نمايش خاله شادونه در يک سالن ۳ هزار نفری در خرمدره‌ی زنجان ۷ هزار بليط (روزنامه ايران، ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۱) فروخته نمی شد سه کودک زير دست و پا کشته نمی شدند. علم و اطلاع که حکومت های استبدادی از آن وحشت دارند حافظ جان شهروندان است.

-------
-نظرات مندرج در این مقاله الزاما بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست

XS
SM
MD
LG