سال ۱۳۵۶ است. مديريت فوتبال آسيا را کامبيز آتابای برعهده دارد و سمت رياست کشتی اين قاره در اختيار محمد توکل است. رياست کنفدراسيون تنيس آسيا را نيز ژرژ آفتاندليان از ايران بر عهده دارد.
رييس کنفدراسيون شمشيربازی آسيا هوشمند الماسی نام دارد و غلامرضا پهلوی هم عضو کميته بينالمللی المپيک است.
مقر اغلب کنفدراسيونهای آسيايی در ايران واقع شده و در هيات رييسه رشتههای مختلف فدراسيونهای جهانی، نمايندگانی از ايران حضور دارند. معتبرترين تورنمنت کشتی جهان، جام آريامهر است که در ايران برگزار میشود. ميزبانی بهترين تورنمنت تنيس آسيا را ايران برعهده دارد که با حضور مرد شماره يک تنيس دنيا برگزار میشود.
اختلاف کيفی امکانات و تاسيسات ورزشی ايران، با فاصلهای چشمگير بهتر از تمام کشورهای منطقه خليج فارس است و در سطح آسيا نيز فقط ژاپن و تايلند، دارای امکانات بهتر يا مشابهی هستند. چين و کره جنوبی به سرعت در راهاند و کشورهای عربی نيز به تدريج، حرکت خود را آغاز میکنند.
بعد از حوادث شهريور ۱۳۵۷، کشتیگيرانی که در اردوی جام آريامهر بودند، اعلام کردند در اين مسابقات شرکت نخواهند کرد. تعطيلی رقابتهای مختلف ورزشی از پايان تابستان آغاز میشود. ليگ تخت جمشيد نيمه تمام میماند و چرخ حرکت بقيه رشتههای ورزشی هم متوقف میشود.
به تيم قهرمان جام آريامهر، جام دستساز بزرگ، گرانقيمت و زيبايی اهدا میشد. بلافاصله پس از وقوع انقلاب، اغلب اين جامها همچون ساير اموال موجود در ساختمان اداری يا انبارها، از محل فدراسيون کشتی به سرقت رفت.
دوازدهم بهمن، ورزشیها در جريان استقبال از آيتالله خمينی در فرودگاه مهرآباد حضور چشمگيری داشتند و محمدرضا طالقانی هم در مسير بهشت زهرا، از محافظان او بر روی سقف بليزر بود.
اولين اتفاق مرتبط با ورزش پس از ۲۲ بهمن، هجوم جوانان به باشگاه تاج است. مجله دنيای ورزش تيتر زد: ""مجاهدين انقلاب، کاخ ورزشی تاج را تصرف کردند". آنها بعد از تصرف مهمات پادگان باغ شاه، مسلح شده بودند.
به سرعت و در مدتی کوتاه، اغلب باشگاههای ورزشی کشور، مقر کميته يا زندان موقت شدند. باشگاههايی که دو سال بعد هم به خاطر وقوع جنگ، خوابگاه جنگزدهها شدند يا محل جمع آوری کمکهای نقدی و جنسی برای جبههها.
هنوز يک ماه از انقلاب نگذشته، سپهبد نادر جهانبانی آخرين رئيس سازمان تربيت بدنی در دوران پهلوی، به حکم صادق خلخالی روی پشت بام مدرسه علوی تيرباران شد.
در بحبوحه اعدامها و نا آرامیهای پس از انقلاب، اغلب فدراسيونهای ورزشی غارت شدند. فقط قاب عکس مقامات حکومت پهلوی نبود که از ديوارها پايين کشيده میشد. حتی ميز و صندلی و کمد فدراسيونها و هياتهای ورزشی نيز ناپديد میشدند.
در مصاحبه مديران انقلابی ورزش در رشتههای مختلف، به وضوح اشاره شده که وقتی ابلاغ مسئوليت در دولت انقلابی را تحويل میگرفتند، ميز و صندلی اتاق را نيز بايد خودشان تامين میکردند.
تعطيلی کامل رشتههای شطرنج، تنيس، بوکس، شمشيربازی و تعطيلی تدريجی تمام مسابقات در رشتههای ورزشی بانوان نيز در راه بود.
شطرنج پس از انتقادات تند آيتالله خامنهای در نماز جمعه تعطيل شد. جالب آنکه زارعی نويسنده شطرنج کيهان ورزشی، در ستونی به انتقاد از اظهارات خطيب جمعه تهران پرداخت. اما به زودی با ممنوعيت شطرنج، صفحه او هم در مجله بسته شد.
تعطيلی موقت تنيس هم با بازديد اعضای شورای انقلاب از مجموعه ورزشی انقلاب رخ داد. وقتی به زمينهای تنيس رسيدند، ناراحتی شديدی به آنها عارض شد. به گواه حسين شاهحسينی نخستين رييس سازمان ورزش بعد از انقلاب، يکی از اعضای شورا گفت: «ورزشی که زمين بازیاش سرخ است، طاغوتی است. انقلاب کرديم که اين چيزها را نداشته باشيم. تعطيلش کنيد.»
بوکس نيز زمانی تعطيل شد که جواد متقی مدير وقت ورزش راديو و تلويزيون ايران، مصاحبهای با آيتالله خامنهای انجام داد. رييس جمهور وقت در اين مصاحبه که نوار آن همچنان در آرشيو سازمان صداوسيما موجود است، نارضايتی شديد خود را از انجام ورزش بوکس ابراز کرد.
شمشيربازی بعد از انقلاب به صورت شورايی و به رياست مرتضی خانمحمدی اداره میشد. تا اينکه سال ۱۳۵۹ با تصميم سازمان تربيت بدنی، فعاليت اين رشته هم متوقف شد و ۱۰ سال به طول انجاميد.
ارديبهشت ۱۳۵۹، شورای انقلاب رای به عدم حضور ورزشکاران ايرانی در المپيک ۱۹۸۰ مسکو داد. با اين تاکيد که اين تحريم، مستقل است و ارتباطی به شورای تحريم کارتر و انصراف گسترده جامعه جهانی از حضور در المپيک ندارد. دليل تحريم اما همان بود که غربیها عنوان کرده بودند: «حمله شوروی به خاک افغانستان.»
بيانيه شورای انقلاب، فصلالخطاب ماجرا نبود و ورزشیها با شعار «هرچه امام بگويد»، منتظر ديدگاه صريح رهبر انقلاب ماندند. حسين شاه¬حسينی رييس سازمان ورزش هم تاکيد کرد که اردوی المپيک تعطيل نمیشود. قهرمانان و مربيان راهی حسينيه جماران شدند.
منصور برزگر در ملاقات با آيت الله خمينی گفت: «روز مبعث است و آمدهايم از شما عيدی بگيريم. کسانی که المپيک را تحريم کردهاند، ياران آمريکا و صهيونيسم هستند. تقاضا داريم حداقل با اعزام پنج نفر که شانس مدال دارند موافقت کنيد تا با مشتهای گره کرده، نماينده ايران انقلابی باشند.»
آيت الله خمينی اما در پاسخ میگويد: «کسی شما را بابت نرفتن به المپيک شماتت نخواهد کرد.» اين ملاقات، پايانی بود بر اردوهای تدارکاتی ورزشکاران اعزامی به المپيک مسکو.
آيتالله خامنهای که در آن مقطع عضو شورای انقلاب، نماينده رهبر در شورای عالی دفاع، نماينده مجلس و خطيب جمعه تهران بود، سال ۱۳۶۰ از مخالفت خودش و تعدادی ديگر از اعضای شورا برای تحريم المپيک مسکو خبر داد. گرچه المپيک بعدی يعنی ۱۹۸۴ در لس آنجلس نيز به سرنوشت همين المپيک دچار شد.
شهريور ۵۹ و همزمان با آغاز جنگ، مصطفی داودی که همکار رجايی در آموزش و پرورش بود رييس جديد سازمان ورزش شد. لغو موقت اعزام تيمهای ورزشی به خارج از کشور و ممنوعيت استفاده از ورزشکاران بالای ۲۷ سال در تيمهای ملی، از جمله تصميمات جنجالی داودی در دوران رياستش بود.
او همچنين با ارسال نامهای به نهادهای بينالمللی ورزشی، تمام کرسیهای متعلق به ايران که قبل از انقلاب کسب شده بود را غيرقانونی اعلام کرد. به اين ترتيب، پستهای ايران در کنفدراسيونهای آسيايی، فدراسيونهای جهانی و کميته بينالمللی المپيک از دست رفت.
محمد توکل از سمت رياست کنفدراسيون کشتی آسيا و عضويت در هيات رئيسه فيلا کنار گذاشته شد. داودی خودش را نامزد آن دو پست از دست رفته کرد و در هر دو نيز شکست خورد! نکته اين جا بود که در اوج جنگ ايران و عراق، اسماعيل حقی از عراق در رقابت با داودی، رياست کنفدراسيون کشتی آسيا را نصيب خود کرد.
اين در حالی بود که از سرهنگ محمد دفتری در دهه ۵۰ ميلادی تا آن لحظه، ايران هميشه نمايندگانی در فدراسيون جهانی کشتی داشت. تاثير نامههای انقلابی داودی چنان عميق بود که حتی هنوز هم که ايران قهرمان کشتی دنياست، کشورهايی مثل قطر با حضور افرادی مثل جمال الشهرانی، در ساختار فدراسيون جهانی و کنفدراسيون آسيا جايگاه مستحکمتری نسبت به ايران دارند.
ايران ديگر در کميته بينالمللی المپيک هم جايگاهی ندارد. شاهحسينی با اشاره به سال ۱۳۵۸ گفته است: حسين فکری و شکوهی را فرستاديم سوئيس تا بگويند وقتی نظام حکومتی ايران تغيير کرده، معلوم است غلامرضا پهلوی ديگر هيچ مسئوليتی ندارد.