لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۱۹:۳۶

ورشکستگی اقتصادی کشورها؛ از افسانه تا واقعيت


بحران مالی اروپا در روزهای اخیر دامنه گسترده ای پیدا کرده است و احتمال می رود که کشورهای بیشتری در حوزه یورو نیازمند کمک های مالی و بسته های نجات اقتصادی باشند. رادیو فردا در گفت و گو با فریدون خاوند، کارشناس اقتصادی، احتمال ورشکستگی کشورها از نظر اقتصادی را بررسی کرده است.

راديو فردا: روزنامه فرانسوی «لوموند»، در آخرين شماره ، عنوان اصلی صفحه اول خود را به بحران مالی اروپا اختصاص داده و با حروف درشت می نويسد که «وحشت از ورشکستگی يک کشور اروپايی بازارها را فرا گرفته است.» منظور «لوموند» از اين کشور خاص، ايرلند است که در حال حاضر هم با بحران مالی روبرو هست و هم با بحران سياسی. ولی پرسش اصلی که در رابطه با عنوان اصلی روزنامه معروف فرانسوی مطرح مي شود، اين است که اصولا آيا کشورها هم می توانند ورشکسته شوند؟

فريدون خاوند: اصطلاح ورشکستگی که در صفحه اول روزنامه «لوموند» در اشاره به ايرلند به کار رفته، پرسش برانگيز است.

البته کشورهايی بوده و هستند که در شرايط خاص، به دلايل گوناگون، نمی توانند به موقع از عهده انجام تعهدات مالی خود در برابر بدهکاران خارجی شان بر آيند. با اين همه، اطلاق کلمه ورشکسته به کشوری که نمی تواند با تعهدات مالی خودش مقابله کند، به احتمال زياد اغراق آميز است.

فرق است بين يک کشور با يک بنگاه اقتصادی يا يک بازرگان. بازرگانی که نتواند در موقع معين از عهده انجام تعهدات مالی اش بر آيد، ورشکسته اعلام مي شود و فعاليت اقتصادی اش متوقف مي شود. در عوض فعاليت اقتصادی در يک کشور هيچ وقت متوقف نمی شود، ولو آنکه آن کشور نتواند اصل و فرع بدهی خارجی اش را به موقع پرداخت کند.

به جز کشورهايی که اين روزها از آنها نام می برند، چه کشورهايی در تاريخ معاصر و يا پيش تر از انجام تعهدات مالی شان عاجز ماندند، يا به دليل ناتوانی از انجام اين تعهدات، در مورد آنها، درست يا نادرست، کلمه ورشکسته به کار برده شده؟

بر پايه تحقيقاتی که از سوی صندوق بين المللی پول منتشر شده، از اوايل قرن نوزدهم ميلادی تا امروز، کشورهای آمريکای جنوبی ۱۲۶ بار و کشورهای آفريقايی ۶۳ بار در موقعيت ناتوانی در انجام تعهدات مالی، قرار گرفتند.

در اروپا، اسپانيا تا پايان قرن نوزدهم بارها در همين وضعيت قرار گرفت، که بعضی از آن با عنوان ورشکستگی ياد مي کنند.

نزديک تر به دوران ما، حدود سی سال پيش، اوايل دهه ۱۹۸۰ ميلادی، رييس جمهوری مکزيک در حالی که اشک مي ريخت از تلويزيون اعلام کرد که کشورش ديگر قدرت پرداخت اصل و فرع بدهی های خارجی اش را ندارد و بعد معلوم شد مکزيک تنها نيست و شمار زيادی از کشورها در آمريکای لاتين، آسيا و آفريقا در همان وضعيت هستند.

اين آغازی بود برای بحران بزرگ بدهی جهان سوم در سال ها ۱۹۸۰ ميلادی که تکان های زيادی هم در بازار های مالی دنيا به وجود آورد. در جريان اين بحران بود که صندوق بين المللی پول نقش تازه ای پيدا کرد در حل و فصل اين گونه بحران ها، نقشی که تا امروز ادامه دارد.

جمهوری اسلامی ايران هم در نيمه اول دهه ۱۳۷۰ خورشيدی با انباشت بدهی های خارجی، و ناتوانی در باز پرداخت آنها روبرو شد.

برای کشور هايی که اعلام ناتوانی ميکنند از باز پرداخت بدهی های خارجی شان، معمولا چه راه حل هايی پيشنهاد مي شود؟

معمولا متحدان اين کشورها يا سازمان های مالی بين المللی به کمک اين کشورها مي آيند، چون فرو رفتن اين کشورها در گرداب بدهی های خارجی و دشواری های اقتصادی، بيش از همه به طلبکاران آنها ضربه ميزند.

بنابر اين تلاش مي کنند از راه اعطای کمک های تازه و زمان بندی مجدد بدهی ها، به آنها فرصت بدهند از زير بار سنگين بدهی های خارجی بيرون بيايند. در مورد ايرلند هم همين فرايند در جريان است.

ولی اگر اسپانيا به سرنوشت يونان و ايرلند دچار شود، نجات اين کشور طبعا بسيار دشوار تر خواهد بود و همين چشم انداز، بازار های مالی را دچار نگرانی کرده است.
XS
SM
MD
LG