لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۱۶:۳۵

دورنمای انتخابات رياست جمهوری سال ۱۳۹۲ در ایران


حضور شرکت کنندگان در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸
حضور شرکت کنندگان در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸
حدود ده ماه ديگر انتخابات رياست جمهوری يازدهم برگزار خواهد شد. معمولا جريان های اصلی رقابت کننده در انتخابات از پنج، شش ماه پيش مشخص می شوند و فعاليت غير رسمی تبليغاتی خود را آغاز می کنند.

هنوز سيمای انتخابات رياست جمهوری يازدهم شکل نگرفته است. اما می توان گفت که سه جريان، فضای معطوف به اين رويداد را خواهند ساخت.

نخست جريانی که به شرکت می انديشد و می توان آن را در دو دسته کلی مدافعين وضع موجود و منتقدين تقسيم کرد.

طيف اصولگرايان با همه تکثر و اختلافات درونی در دسته مدافعين می گنجند چون تقريبا بخش های اصلی قدرت را در کنترل دارند. اين جريان به دو شاخه کلی تقسيم می گردد. نخست جبهه متحد اصول گرايان يا به تعبير دقيق تر اصول گرايان ميانه رو که بر پايه نهادهايی چون جامعه روحانيت مبارز تهران، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، جمعيت موتلفه، تشکل های همسوی پيروان امام و رهبری، گروه قاليباف و لاريجانی شکل گرفته اند.

در نقطه مقابل آنها جبهه پايداری قرار دارد که بر بخش های تند و نظامی حکومت متکی است. جمعيت ايثارگران و رهپويان نيز در نهايت با اين جريان ائتلاف می کند. مصباح يزدی و همکاران سابق دولت و جبهه ولاء شاخص ترين افراد اين محفل هستند.
برای بزرگنمایی روی عکس کلیک کنید
برای بزرگنمایی روی عکس کلیک کنید

منتقدين را نيز می توان به چهار گروه متمايز کلی تفکيک کرد. نخست اصلاح طلبان که بازگشت به قدرت و کسب امکان فعاليت سياسی در حوزه رسمی کف مطالبات آنها را تشکيل می دهد و در عين حال اميدوار هستند که شرايط نابسامان داخلی و فشارهای خارجی منجر به تغيير نگاه منفی حکومت شده و عرصه را برای حضور آنها در قدرت مساعد گرداند.

گروه هاشمی رفسنجانی ديگر بخش را تشکيل می دهد که افول جريان احمدی نژاد و همچنين احساس نگرانی برخی از مسئولان نظام از بروز اعتراضات معيشتی و رسيدن بحران اتمی به نقطه جوش را فرصتی برای تحرک سياسی خود می انگارد.

همچنين زمزمه های مبنی بر تشديد بيماری رهبری که صحت آن معلوم نيست نيز باعث افزايش فعاليت اين گروه در مباحث مربوط به مجلس خبرگان و رهبری آينده شده است.

حلقه ياران احمدی نژاد ديگر عضو جديد معترضين به وضع موجود هستند. اگر چه به دليل عدم حضور اين جريان در رقابت های انتخاباتی مجلس نهم تصور می شد اين جريان بنای حضور انتخاباتی ندارد و از منظری نيز پايان يافته تلقی می گشت اما تلاش های دولت برای تغيير استانداران آشکار ساخت که نقش آفرينی آنها در انتخابات رياست جمهوری آينده را ناديده گرفت.

در کنار اين سه دسته اصلی يک گروه فرعی از منتقدين اصول گرای وضع موجود را نيز بايد در نظر آورد. آنها جريان شکل يافته و منسجمی نيستند اما در عين حال ممکن است در آرايش رقابت های انتخاباتی تاثير گذار باشند. اين حلقه ازافراد پراکنده ای چون علی مطهری، مهدی خزعلی، حسين علايی، محمد نوری زاد و ... تشکيل شده اند.

اما جريان سوم کسانی هستند که در انتخابات آينده به سمت عدم شرکت و تحريم خواهند رفت. اين جريان به شکل استراتژيک انتخابات را بستر مفيد و واجد ارزش برای تعقيب راهبرد سياسی خود نمی داند. اين جريان نيز طيف ناهمگون و غير منسجمی از بخش هايی چون جنبش سبز و هوادار کروبی– موسوی، نيروهای ملی و برخی از ملی– مذهبی ها، نيروهای چپ، جنبش های اجتماعی مطالبه محور، براندازهای سنتی و .. را در بر می گيرد.

نقشه زير دسته بندی آرايش احتمالی رقابت ها و سمت گيری های معطوف به رقابت های انتخابات يازدهمين دوره رياست جمهوری را نشان می دهد. البته اين دسته بندی ممکن است نزديک به ايام انتخابات تغيير کند ولی تقريبا چشم انداز کنونی انتخابات را ترسيم می نمايد.



شکاف و رقابتی که در انتخابات مجلس وجود داشت و به خصوص در رقابت بين علی لاريجانی و حداد عادل شدت يافت، به طور طبيعی گرايش دارد تا در انتخابات رياست جمهوری به شکل شديدتری بروز پيدا کند.

اما حضور موثر اصلاح طلبان و حلقه ياران احمدی نژاد می تواند تاثيری بازدارنده در ظهور شکاف فوق داشته باشد. همچنين اراده و تصميم رهبری فاکتوری بسيار تعيين کننده در نحوه بروز رقابت های داخلی اصول گرايان دارد. محتمل است وی با دخالت خود به مانند انتخابات رياست جمهوری دهم به صورت مصنوعی اجازه ندهد تا کانديداهای متعددی از ائتلاف سابق اصول گرايان وارد صحنه انتخابات شوند.

رصد کردن مواضع رهبری گويای اين واقعيت است که تمايل وی به نيروهای جبهه پايداری و طيف راديکال و امنيتی- نظامی اصول گرايان بيشتر است. اما اين جريان به صورت طبيعی و در رقابت با گروه ها بخت ناچيزی برای پيروزی دارد لذا صعود کانديدای آنها به نهاد رياست جمهوری محتاج حمايت رهبری و دوپينگ ولايت است.

در عين حال تضعيف فصل الخطابی رهبری در جريان موسوم به اصول گرا و اصرار نهادهای قديمی چون موتلفه و جامعتين مبنی بر حضور قدرتمند در انتخابات رياست جمهوری موانعی هستند که در پيش روی دخالت رهبری قرار دارند.

اما اردوگاه اصلاح طلبان نيز با چالش ها و مشکلاتی مواجه است. نخست تفرق و پراکندگی و از بين رفتن مراکز ارتباطی بين اصلاح طلبان است که تا کنون اجازه نداده آنها سياست واحدی را در خصوص وضعيت سياسی کشور در پيش بگيرند. در اين شرايط برخی از از افراد و گروه های برجسته در اين طيف آهنگ شرکت در انتخابات را سر داده اند. اگر چه همه آنها ظاهرا به شرکت مشروط در انتخابات معتقد هستند ولی ترديد وجود دارد که همه آنها تا اخر کار پای اين حرف خود بايستند.

سيد محمد خاتمی ميدان دار اصلی شعار بازگشت به قدرت است. هدف اصلی وی بيش از آنکه پيروزی در انتخابات باشد احيای جنبش اصلاحات به عنوان يک نيروی سياسی پذيرفته شده در مرزهای نظام است. در عين حال به نظر می رسد دکتر عارف کانديدای مطلوب وی باشد.

عبدالله نوری نيز عزم خود را بر نزديک کردن اصلاح طلبان و انسجام آنها از طريق توجه به ابزارهای تشکيلاتی چون تشکيل اتاق های فکر جزم کرده است. علی رغم اينکه وی تصريح کرده قصد کانديداتوری ندارد اما برخی از افراد مدافع حضور وی در انتخابات رياست جمهوری هستند و همچنين شماری موضع گيری های سياسی اخير او را دال بر سنجش فضا برای حضور در رقابت های انتخاباتی تحليل می نمايند.

عبدالله نوری از حمايت گروه مشخصی برخوردار نيست اما بعضی از نيروهای پيشرو اصلاحات نظر مثبتی نسبت به او دارند.

مجمع روحانيون مبارز نيز بنای مشارکت در انتخابات دارد اگر چه هنوز تصميم گيری آن قطعی نيست. مجيد انصاری مورد توجه اين تشکل است. اگر مجمع به صورت جدی به معرفی مجيد انصاری به عنوان کانديدای مورد حمايت خود بپردازد آنگاه برای خاتمی خيلی دشوار خواهد شد تا از کانديدای ديگری پشتيبانی کند.

کارگزاران سازندگی نيز مانند مجمع روحانيون مبارز نگاهی مثبت به شرکت در انتخابات دارد منتها ترجيح می دهد از نامزد مورد حمايت جمع اصلاح طلبان حمايت نمايد. اسحق جهانگيری گزينه مطلوب اين گروه است.

به نظر می رسد جبهه مشارکت و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی علی رغم فاصله ای که با مواضع سياسی کنونی خاتمی دارند ولی در تحليل آخر رويکرد انتخاباتی خود را با وی تنظيم نمايند.

اما بزرگترين چالش انتخاباتی اصلاح طلبان نگاه منفی رهبران نمادين جنبش سبز و برخی از همراهان سابق شان هست که نگاه منفی به شرکت در انتخابات دارند. به نظر می رسد اجرای شروط و خواست های بيانیه شماره ۱۷ موسوی و کروبی حداقل شروط اين جريان برای پيوستن به انتخابات است.

نظر جمع ديگری از اصلاح طلبان چون پرويز قديانی نقد صريح رهبری است و بدون پايان بخشی به استبداد ولايی شرکت در انتخابات را بی فايده می دانند. برايند نظر زندانيان سياسی نيز نزديک به اين تفکر است. همچنين اين موضع مورد حمايت بخش هايی از اپوزيسيون خارج از کشور و اصلاح طلبان ساختاری نيز است.

ماه های پيش رو نشان خواهد داد که رقابت و تعاطی اين جريان های سه گانه با همه زير شاخه های شان چه شکلی به آرايش انتخاباتی رياست جمهوری يازدهم خواهد بخشيد يا اینکه شرايط نامعلوم کشور و رشد شاخص های بی ثبات کننده، شگفتی ساز می گردد.
-------------------------------------------------------------------------------------------------
* نظرات ابراز شده در این یادداشت الزاما بازتاب دهنده دیدگاه های رادیو فردا نیست.
XS
SM
MD
LG