اظهارات روز چهارشنبه محمدجواد ظریف در مرکز تحقیقات استراتژیک استکهلم مبنی بر اینکه «ایران تصمیمی برای خروج نظامی از عراق ندارد» در اجرای سیاستی است که میتواند تا زمان سقوط داعش در عراق ادامه یافته و در صورت ضرورت به افزایش ابعاد حضور نظامی ایران در عراق منجر شود؛ تحولی که عربستان، همسایه دیگر ایران، تحمل آن را در مرزهای خود دشوار میبیند.
رفتارهای برونمرزی جمهوری اسلامی اگر چه متأثر از گرایشهای عقیدتی و رقابتهای شیعه-سنی است، سیاست حمایت از یکپارچگی جغرافیایی عراق و دفاع نظامی پیشگیرانه برای حفظ دولت مرکزی آن کشور در بغداد را میتوان نتیجه وجود محاسبات عملگرایانه در مناسبات خارجی و محاسبات امنیتی ایران خواند.
مشارکت ایران در عملیات نظامی فلوجه با هدف بزرگتر مقابله نهایی با حضور داعش در عراق و باز پس گرفتن موصل از «دولت اسلامی عراق و شامات» (داعش) صورت میگیرد.
با وجود بزرگنمایی تهدیدهای امنیتی داعش علیه مرزهای غربی ایران از سوی جمهوری اسلامی، تداوم ناآرامی و جنگ و گریز داخلی در عراق و نزدیکی مرزهای غربی ایران، مطابق با قاعدهای شناخته شده، میتواند به رخنه ناآرامی در درون مرزهای ایران منجر شود؛ وضعیتی که طالبان و همچنین گروههای مانند «جندالله» و «جیش العدل» قادرند در شرق کشور و مرزهای مشترک با افغانستان و پاکستان ایجاد کنند.
افکار عمومی ایران و جنگهای خارجی
علاوه بر ملاحظات امنیت ملی در مرزهای غربی کشور، جمهوری اسلامی سیاست مشارکت در عملیات نظامی علیه داعش در عراق را، فرصتی برای جبران انتقادهای افکار عمومی داخلی از مداخله نظامی در سوریه میبیند.
انتشار سازمانیافته و هدفدار عکسهایی از قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در جبهه جنگ فلوجه که واکنشهای انتقادی گستردهای را از سوی مقامهای آمریکایی، دولت عربستان و حتی نزد نمایندگان (سنی) پارلمان عراق به دنبال داشت، تنها به دلیل ارزیابی حکومت تهران از گرایش مثبت افکار عمومی نسبت جنگ علیه داعش صورت گرفت.
با این وجود، دلیل اصلی حضور نظامی جمهوری اسلامی در عراق را باید نتیجه ارزیابیهای تهران از تهدیدهای امنیتی داعش تلقی کرد.
در صورت ادامه کنترل داعش بر موصل، دومین شهر بزرگ عراق، حفظ یکپارچگی آن کشور نا ممکن و ثبات دولت در بغداد مورد تهدید قرار خواهد داشت.
جمهوری اسلامی ایران با وجود پشت سر نهادن یک جنگ هشت ساله با عراق، طرح تجزیه آن کشور به سه بخش کرد نشین، شیعه و سنی را مطابق با مصالح خود نمیبیند.
در صورت تجزیه عراق، حوزه نفوذ جمهوری اسلامی به بخش شیعهنشین محدود خواهد شد، دولت سنی عراق در کنار عربستان سعودی قرار خواهد گرفت، مسیر ارتباط زمینی با سوریه، و کمکرسانی به جنوب لبنان قطع خواهد شد و تشکیل دولت کردنشین مستقل در غرب کشور نیز تهدیدهای امنیتی جداگانهای را برای ایران به دنبال خواهد کشید.
عقب راندن داعش از فلوجه، گام بزرگی در مسیر باز پس گرفتن موصل و پرهیز از تجزیه عراق خواهد بود. به علاوه، انتظار میرود شکست داعش در عراق، شعب آن را در سایر کشورهای منطقه، از جمله افغانستان و پاکستان و مرزهای شرقی ایران تعطیل سازد.
همسویی با آمریکا
با وجود تکرار شعارهای ضد آمریکایی از زبان رهبران جمهوری اسلامی، آمریکا همواره «دشمن» سازگار حکومت اسلام ایران تلقی شده است.
انتشار اسناد تازه پیرامون ادعای نامهنگاری روحالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، به جان کندی رئیسجمهور وقت آمریکا، پس از ناآرامیهای سال ۱۳۴۲ در تهران، یکی از نمونههای سازشکاری رهبران مذهبی ایران با غرب پیرامون هدفهای بزرگتر، ضمن حفظ شعارهای ضد آمریکایی است.
نامهنگاریهای رهبر مذهبی سابق جمهوری اسلامی حتی به رهبران کمونیست اتحاد شوروی و کوبا، و بعد توسط رئیس دولت تهران (احمدینژاد) به رؤسای جمهور آمریکا نیز صورت گرفت که به نوبه خود گمانه صحت نامهنگاری خمینی به کندی را تقویت میکند.
در رابطه با عراق بسیاری از خطوط کلی سیاست خارجی و ملاحظات دفاعی و نظامی کنونی آمریکا و جمهوری اسلامی همسو است.
همسویی و همکاریهای ایران با آمریکا در عراق، در غیاب مناسبات سیاسی رسمی مابین تهران و واشنگتن، از سال ۲۰۰۵ آغاز و از آن پس بدون وقفه ادامه داشته است
بعد از سقوط موصل در سال ۲۰۱۴، جمهوری اسلامی علاوه بر ارسال روزانه ۱۴۰ تن سلاحهای نیمهسنگین و سبک و مهمات به عراق، بهخصوص برای دولت خودگردان اقلیم کردستان، تجهیزات پیشرفتهتر نظامی از جمله سلاحهای موشکی و هواپیماهای بدون سرنشین موسوم به «ابابیل» را برای شنود از جبهههای جنگ راهی آن کشور ساخت و آمریکا با وجود ممنوعیت ایران از صدور اسلحه و ندیده انگاشتن قطعنامههای شورای امنیت در این زمینه، سکوت اختیار کرد.
در مرحله دوم از کمکهای نظامی ایران به دولت عراق برای مقابله با داعش و در جریان تدارک حمله علیه راههای ارتباطی و باز پس گرفتن استان انبار، جمهوری اسلامی هواپیماهای میگ ۲۵ نیز در اختیار دولت بغداد گذاشت.
در اقدامی تلافیجویانه، نیروهای داعش در ۱۲ ماه اوت همان سال شهرک «جلاوا» در شعاع ۲۵ کیلومتری مرزهای ایران با عراق را اشغال کردند.
این بار نه تنها «کمکهای مستشاری» و شبهنظامیان سپاه، که واحدهایی از نیروی زمینی ارتش منظم ایران نیز در درون عراق در عملیات نظامی درگیر شدند.
بنا بر گزارش مرکز بینالمللی مطالعات راهبردی (چتم هاوس) در این زمینه، یگانهای لشگر ۷۱ مکانیزه از پایگاه ابوذر و لشگر ۱۸۱ زرهی ارتش از منطقه اسلامآباد غرب با تانکهای آمریکایی ام ۶۰ در این درگیریها شرکت داشتند.
با گرفتن درسهایی از جنگ هشت ساله با عراق و ضمن داشتن عمق استراتژیک کافی در مقابل نیروهای متخاصم در غرب کشور، ایران دفاع پیشگیرانه در درون خاک همسایه را -همسو با رفتارهای دفاعی مشابه دیگر کشورهای قدرتمند منطقه مانند ترکیه در رابطه با عراق و سوریه، و اسرائیل، در برابر فلسطینیها و لبنان و اردن- به منظور خنثی کردن تهدیدهای خارجی، به دفاع در درون مرزهای خود ترجیح میدهد.
سال گذشته، به منظور مقابله با «جندالله» و «جیش العدل»، ایران در شرق کشور با گسیل نیروهای نظامی خود به داخل خاک پاکستان رفتار مشابهی را در پیش گرفت در حالی که در دروان دولت خاتمی و هنگام تعرض نیروهای طالبان در اوت سال ۱۹۹۸ در مزار شریف و قتل هشت دیپلمات و تهدید خاک ایران، با وجود استقرار ۳۰ هزار نیروی نظامی در مرزها، نیروهای ایران از داخل شدن به خاک افغانستان خودداری کردند.
بدون شک داعش تا براندازی کامل در درون خاک عراق همچنان تهدید علیه آرامش مرزهای غرب ایران محسوب میشود و این تهدید اگر چه به دلیل قابلیت محدود نظامی آنها متوجه تمامیت ارضی ایران نیست، میتواند به ناآرام ساختن مناطق مرزی، مبادرت به اقدامات تروریستی و گروگانگیری اتباع کشور منجر شود.
از این نگاه، و به دلیل ملاحظات امنیت ملی، و نه پیگیری رقابتهای سنی-شیعه که به عامل تأثیرگذار در سیاست خارجی ایران تبدیل شده، مقابله نظامی با داعش، با استفاده از تمام ظرفیتهای موجود و فرصتهای ممکن، اقدامی موجه و برخلاف درگیریهای نظامی نیروهای قدس در سوریه، نزد افکار عمومی ایرانیان از حمایت کافی برخوردار است، و میباید با وجود نارضایتیهای دیگر کشورهای همسایه ادامه یابد.