لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۲۳:۵۱

حاشیه‌راندگی و حاشیه‌نشین‌ها


مدیرکل پیشگیری‌های وضعی معاونت اجتماعی قوه قضاییه می گوید که بر اساس پیش بینی‌ها، جمعیت حاشیه‌نشین ایران تا پایان سال جاری به بیش از ۱۳ میلیون تن خواهد رسید.

به گزارش خبرگزاری ایسنا، علیرضا ساوری، حاشیه‌نشینی و تبعاتِ ناشی از آن را از جمله چالش‌ها در کشورخواند و گفت حاشيه‌نشينی باعث افزايش جرم است.

حسین قاضیان ، جامعه‌شناس ِ ساکن آمریکا در گفت‌و‌گو با رادیو فردا به این پرسش پاسخ می‌دهد که چرا اینهمه حاشیه‌نشین در ایران وجود دارد؟

please wait

No media source currently available

0:00 0:06:16 0:00
لینک مستقیم


حسین قاضیان: اگر در یک جمله بخواهم بگویم به این دلیل که نظام اجتماعی قادر نبوده که همه ساکنان این کشور را در درون خودش جا بدهد. بنابراین یک عده را از این نظام بیرون ریخته و آنها در حاشیه این نظام قرار گرفته‌اند. وقتی از نظام اجتماعی صحبت می‌کنم منظورم نظام اجتماعی به معنی عام آن است. یعنی اعم از نظام سیاسی و اداری جامعه، نظام اقتصادی که بر جامعه حاکم است، نظام فرهنگی که وجود دارد و امثال آن. معمولا‌ً‌ وقتی از حاشیه‌نشینی صحبت می‌کنیم بیشتر حواسمان می‌رود به سراغ حاشیه ‌نشینی جغرافیایی که عمدتا‌ً‌ همان حاشیه‌‌نشینی شهری باشد. یعنی آن عده از ساکنان یک کشور که در حاشیه شهرها زندگی می‌کنند، راهی به درون آن ندارند و شیوه زندگی کاملا‌ً‌ متفاوتی از ساکنان شهری دارند که در آن زندگی می‌کنند. معمولا‌ً در مناطق خیلی بدتری زندگی می‌کنند. مسکن‌شان نامناسب است. اغلب به صورت کپر و آلونک و چادر و مساکن موقتی و حلبی‌آبادهایی از این دست. یا اینکه شیوه زندگی اجتماعی‌شان بسیار نازل است. معمولا‌ً‌ ما با این جور حاشیه‌نشینی سروکار داریم. اینها کسانی هستند که از نظام زندگی شهری بیرون رانده شده‌اند و امکان آمدن در داخل این نظام را ندارند. اما حاشیه‌نشینی فقط به این حاشیه‌نشینی جغرافیایی و شهری منتهی نمی‌شود. ما حاشیه‌نشینی اجتماعی هم داریم. یعنی اگر شهروندان یک کشور همه شهروندان درجه یک نباشند و عده‌ای‌شان شهروند درجه ۲ یا درجه چندم محسوب شده باشند، آنها هم از نظام اجتماعی بیرون ریخته می‌شوند. حالا به خاطر دینشان، به خاطر مذهب و قومیت و وضعیت زندگی‌ جنسی‌شان یا سوابق خانوادگی‌شان و یا هر چیز دیگری، به درون نظام اجتماعی راه داده نمی‌شوند و نمی‌توانند آن سلسله مراتب را مثل همه آدم‌های دیگر طی کنند. اینها هم حاشیه‌نشین می‌شوند اما حاشیه‌نشینی اجتماعی. در یک منطقه‌ جغرافیایی معین حضور ندارند. ولی هردوی اینها پدیده واحدی‌اند با دلیل واحد. اینکه چرا حاشیه‌نشینی اینهمه در ایران وجود دارد به همین دلیل است. یعنی نظام اجتماعی قادر نشده همه اعضای این جامعه را در درون خودش جا بدهد. چه به صورت جغرافیایی و چه به صورت اجتماعی. بنابراین آنها را به بیرون از نظام یعنی به حاشیه و لبه بیرونی این نظام رسانده. به این ترتیب پدیده حاشیه‌نشینی به وجود آمده.

آقای قاضیان، مدیر کل پیشگیری‌های وضعی معاونت اجتماعی قوه قضاییه گفته که جمعیت حاشیه‌نشینان در دهه هفتاد، ۳ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر بوده. این رقم در نیمه اول دهه هشتاد به ۵ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر رسیده و در نیمه آخر همین دهه به ۸ میلیون و ۱۳۷ هزار نفر رسیده. یعنی تنها در ۵ سال آخر دهه هشتاد ۳ و نیم میلیون به این تعداد اضافه شده. حالا هم که می‌گوید تا پایان سال به ۱۳ میلیون نفر خواهد رسید. از دیدگاه شما علت رشد شدید حاشیه‌‌نشینی در ۲۰ سال اخیر چه بوده؟

به‌طور کلی رشد حاشیه‌‌نشینی همراه است با رشد مهاجرت. برای همین معمولا‌ً‌ همراه با مهاجرت، ما یک نوع رشد شتابان شهری داریم که جمعیت از مناطق روستایی منتقل می‌شوند به مناطق شهری و چون شهر آمادگی پذیرش آنها را در درون نظام اجتماعی مستقر خودش ندارد آنها در حاشیه شهرها ساکن می‌شوند. برای اینکه توانایی زندگی در مناطق شهری را ندارند به دلیل فقر و نبودن امکاناتی که به آنها اجازه بدهد در شهر ساکن شوند. بنابراین پدیده حاشیه‌نشینی شهری به وجود می‌آید. یک منشاء‌ اساسی این ماجرا مهاجرت بوده در چهار پنج دهه اخیر ما با این پدیده مهاجرت روستاـ شهری روبه‌رو هستیم و پایه اصلی حاشیه‌نشینی در شهرهای بزرگ ما عمدتا‌ً این بوده. اما فقط ماجرای مهاجرت نیست که ناشی از رشد نامتوازن منطقه‌ای باشد. امر دیگری که در این زمینه وجود داشته و کمک کرده، تورم دامنه‌دار است همراه با رکود و بیکاری که باعث شده قدرت خرید اقشار شهری پایین بیاید و بخشی از آنها از دورن شهر به حاشیه‌ها رانده‌ شده‌اند. یعنی وقتی تعداد مهاجرینی که در این دو دهه وارد شهر شدند را در نظر بگیریم نمی‌تواند کاملا‌ً توضیح دهنده آن تعداد حاشیه‌نشینان فعلی باشد. بنابراین بخشی از اینها در واقع کسانی هستند که از درون شهر به خاطر فقری که ناشی از تورم مداوم و کاهش قدرت خرید آنها بوده و یا ناشی از رکود و بیکاری بوده که قدرت خرید آنها را کاهش داده و آنها امکان زندگی در درون منطقه شهری را از دست داده‌اند و کم‌کم به حاشیه شهرها رانده شده‌اند و بعدا‌ً حاشیه‌نشین‌ها را ایجاد کردند حتی. به این ترتیب این دو منشاء‌ منشاء‌ اساسی رشد پدیده حاشیه‌نشینی در دو سه دهه اخیر می‌تواند باشد.

آقای قاضیان، علیرضا ساوری گفته که حاشیه‌نشینی از چالش‌های کشور است. یک مقام دیگر، معاون توسعه روستایی و مناطق محروم ریاست جمهوری هم چند هفته پیش گفته که حاشیه‌‌نشین‌ها همیشه برای مسئولان شهری حاشیه‌آفرین بودند. از دید گاه شما دولت برای توقف این روند چه راهکارهایی باید در پیش بگیرد؟

به هر حال جای خوشوقتی دارد که معاونت پیشگیری قوه قضاییه توجه کرده. چون حاشیه‌نشینی همیشه همراه است با رشد و گسترش زمینه‌های جرم‌خیزی در مناطق شهری. به این ترتیب توجه به این موضوع بسیار مهم است. ولی حقیقت این است که پدیده حاشیه‌نشینی چیزی است که در درازمدت ایجاد شده و در کوتاه‌مدت هم از بین نمی‌رود. بنابراین راه‌حل‌های ضربتی و اجتماعی مثل اینکه نیروی انتظامی بریزد و شبانه یک جایی را با خاک یکسان کند [وجود ندارد]. مثل ماجرای خاک سفید. اول یک مقدار مردم و ساکنان آن اطراف ممکن است یک مقدار خوشحال شوند چون فکر می‌کنند یک منطقه ناامن از آنجا برچیده شده. حالا غیر از اینکه این موضوع با حقوق انسانی و شهروندی خیلی از آن افراد هم مغایرت دارد و همه را یک کاسه می‌کند. ولی حتی اگر این کار موثر باشد فقط در کوتاه‌مدت است. خاک سفید برداشته می‌شود ولی ده‌ها خاک سفید این ور آن ور درست می‌شود. چون آن منشاء ماجرا که عبارت است از توسعه نامتوازن روستا‌ـ‌شهری و توسعه نامتوازن منطقه‌ای از یک طرف، که باعث مهاجرت می‌شود، و از طرف دیگر رشد مداوم تورم یا حضور دایمی تورم به اضافه رکود و بیکاری که باعث توسعه فقر شهری می‌شود، این دو منشاء مادام که از بین نروند، طبیعی است که این به حاشیه‌راندگی جغرافیایی وجود خواهد داشت و از بین نمی‌رود. بنابراین بهترین راه‌حل موجود بهبود نظام اقتصادی است. که فقط می‌تواند تا حد زیادی حاشیه‌‌نشینی جغرافیایی یعنی حاشیه‌نشین شهری را بهبود ببخشد. اما مادامی که کل نظام اجتماعی اصلاح نشود حاشیه‌نشینی اجتماعی باقی خواهد ماند.

XS
SM
MD
LG