لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۸:۵۰

صدا و سیما؛ آیا مشکل فقط رییس است؟ 


عزت‌الله ضرغامی و محمد سرافراز، دو مدیر سابق سازمان صدا و سیما
عزت‌الله ضرغامی و محمد سرافراز، دو مدیر سابق سازمان صدا و سیما

یک‌سال و نیم پس از نشستن بر صدر سازمان عریض و طویل صدا و سیما، منصوب رهبر جمهوری اسلامی از ریاست بر رادیو و تلویزیون حکومتی کناره گرفت. آیت‌الله خامنه‌ای گزینهٔ دیگری (عبدالعلی علی‌عسگری) را از امروز (۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵) بر رأس رسانه رسمی نشانده است.

مستقل از این‌که دلیل اصلی پایان کار محمـد سرافراز چیست، پرسش مهم‌تر این است که آیا مشکل کاهش روزافزون مخاطبان صدا و سیما ـ به‌ویژه پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ ـ فقط در اتاق رییس ریشه دارد و مولفه‌ای چون بودجه، یا مشکل را باید در جاهای دیگری ردیابی کرد؟​

سازمانی برای نشر حقیقت یا تحریف آن؟

صدا و سیما به‌مثابهٔ سازمانی یکه‌تاز و یگانه در ایران باید امکانی برای ایرانیان باشد تا از طریق اطلاعات دقیق و جامع آن به تصویری عینی از واقعیت دست یابند و به کشف هرچه بیشتر حقیقت نائل آیند. صدا و سیما اما بجای تلاش برای بازنشر حقیقت و کوشش برای کشف آن و ارائهٔ اطلاعات هرچه بیشتر و دقیق‌تر، به تحریف حقیقت همت گماشته و سانسور واقعیت‌ها و ممیزی رویداد‌ها را در دستور کار خود قرار داده است.

این کارنامه و خروجی، چیزی نیست که از چشم اکثریت جامعه پنهان مانده باشد؛ به‌ویژه در عصر ارتباطات و فن‌آوری اطلاعات، حالا دیگر پرده‌پوشی و تحریف حقیقت و اعمال سانسور و نادیده گرفتن واقعیت‌ها و تلاش برای جعل رویداد‌ها، خیلی زود عریان می‌شود و اعتبار رسانه را ـ هرچند در ظاهر یکه‌تاز باشد ـ به پرسش می‌کشد.

امکانی برای گفت‌وگوی عمومی یا سانسور؟

صدا و سیما می‌تواند بزرگ‌ترین امکان برای تحقق گفت‌وگوی آزاد و امن شهروندان دربارهٔ مسائل مبتلا به جامعه و کشور باشد. چنین امری اما به‌خاطر استیلای غیردموکراتیک جریان اقتداگرا، دیری است که ـ در جامعه و رسانه رسمی ـ به شکل فاحشی مخدوش و منتفی شده است.

صدا و سیما که می‌تواند چونان «سپهر عمومی» ایفای نقش کند و آرای شهروندان را بازنشر دهد، در عمل به کریدوری برای ممیزی دیدگاه‌های انتقادی و مواضع «غیرخودی»‌ها مبدل شده است. این وضع ـ به‌گونه‌ای قابل پیش‌بینی ـ به‌معنای ریزش مخاطب خواهد بود. اتفاقی که چند سالی است رخ داده و در متن افزایش شبکه‌های ماهواره‌ای و فراگیری اینترنت، به‌شکلی فزاینده در حال وقوع است.

مجالی برای همه یا یک نگاه؟

صدا و سیما می‌تواند امکان فراخی برای تضارب آرا و تعامل نقادانهٔ دیدگاه‌های گوناگون و رنگارنگ باشد. رسانهٔ ملی اما چون خود را مکلف به تبلیغ و ترویج یک نگاه و ایدئولوژی می‌داند، از امکان دادن به صاحبان دیدگاه‌های دیگر پرهیز می‌کند.
به‌عنوان نمونه، جز حوزویان همسو و سخنرانان همدل با ایدئولوژی حاکم، دیگر صاحب‌نظران از امکان طرح عقاید خود ـ حتی در حوزهٔ اندیشه دینی ـ برخوردار نیستند. در چنین وضعی، تکلیف غیرمتدینان مشخص است.

این نیز مخاطب را ناگزیر از کاوش در جهان رسانه و داده می‌کند. حاصل، ریزش بینندگان رسانه رسمی، و جلب توجه فزایندهٔ مخاطبان به رسانه‌های غیرحکومتی و‌‌ رها از قید سانسور است.

سازمانی برای تبلیغ یا رسانه‌ای برای آگاهی‌بخشی؟

مشکل دیگر صدا و سیما آن است که به سازمانی عریض و طویل برای تبلیغ منویات و دیدگاه‌های شخص اول نظام و کانون مرکزی قدرت مبدل شده است. رادیو و تلویزیونی که باید ملی باشد و آگاهی‌بخشی کند و حتی مجالی برای تفریح و سرگرمی سالم باشد و شود، به بلندگویی برای تکثیر و بازتولید مواضع یک جناح و نگاه، تغییر کارکرد داده است.

وقتی قرار باشد همهٔ عرض و طول صدا و سیما در خدمت تبلیغ ایدئولوژی و مواضع حاکمیت قرار گیرد، خود به‌خود کارویژه‌های رسانه‌ای آن کمرنگ‌تر و مفقود‌تر خواهد شد. به‌خصوص آن‌که شکاف میان ملت و حکومت به‌قدر لازم معنادار باشد. این وضع به‌شکلی گریزناپذیر، به معنای کاهش مخاطبان خواهد بود.

بی‌چاره‌گی در حجاب و موسیقی و سبک زندگی

صدا و سیمای جمهوری اسلامی به شکلی ناگزیر دربارهٔ دو مقولهٔ حجاب و موسیقی، خروجی خود را در چهارچوب فتواهای مراجع حکومتی و سنتی ـ و به‌ویژه ولی فقیه ـ تنظیم می‌کند. چنین امری به معنای ریزش اجتناب‌ناپذیر بخش قابل اعتنایی از مخاطبان خواهد بود.

میلیون‌ها بیننده‌ای که علاقمند به موسیقی ـ در انواع مختلف آن ـ هستند یا از دیدن سانسورهای مرتبط با حجاب (از وجه سلبی آن گرفته تا وجه ایجابی) ناراضی و برآشفته‌اند، کانال‌های رنگارنگ ماهواره‌ای را ترجیح خواهند داد.

اقتدارگرایان حاکم ـ و به‌طور مشخص کانون مرکزی قدرت ـ سبک زندگی مطلوب خود را پی می‌جویند و می‌کوشند با استفاده از صدا و سیما آن را تبلیغ و ترویج کنند. این، با سبک زندگی مورد پسند و دلخواه بخش بسیارمهمی از جامعه نسبتی ندارد.
تا زمانی‌که قرائتی سهل‌گیرانه و انسانی از دین دربارهٔ موسیقی و حجاب در جمهوری اسلامی مستقر نشود، تا هنگامی‌که صدا و سیما خود را رسانهٔ طیفی از بخش متشرع جامعه ـ و نه حتی تمام آن‌ها ـ بداند، و تا موقعی‌که حاکمیت به‌دنبال تحمیل سبک زندگی مطلوب خود به جامعه باشد، این شکل از ریزش مخاطب ـ به‌خصوص در طیف جوان ـ مفروض است.

حاصل کار «بچه حزب‌اللهی»‌ها

افزون بر آنچه آمد؛ خروجی صدا و سیما در سطحی دیگر، متأثر است از حضور ناکارآمد و بی‌کفایت هزاران بسیجی که دست‌کم از دو دهه پیش جذب این رسانه شده‌اند. «بچه حزب‌اللهی»‌هایی که به روایت علی کردان «این‌ها را [پس از انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶] در دستگاه‌های دولتی استخدام نمی‌کردند.»

معاون سازمان صدا و سیما ـ در زمان ریاست علی لاریجانی ـ تصریح می‌کند که «خیلی از مدیران ارشد و خیلی از مدیران میانی تا استانداران و فرمانداران را ما در سازمان صدا و سیما جذب کردیم. نکته دوم بچه حزب‌اللهی‌ها بودند... منابع جذبمان جامعه اسلامی دانشگاه‌ها، پایگاه‌های بسیج، مساجد کشور، علمای متدین و متعهد بودند... تقریبا جمعی بین سه تا پنج هزار نفر حزب‌اللهی دبش وارد صدا و سیما شدند؛ در بدنه چنین اتفاقی افتاد، سازمان صدا و سیما به‌لحاظ نیروی انسانی تبدیل شد به یک سازمان متشکل حزب‌اللهی.»

کردان در جایی دیگر با اشاره به تهدیدی که در وقایع مرتبط با ۱۸ تیر ۱۳۷۸ متوجه صدا و سیما شد، تاکید می‌کند که «صدا و سیما مملو از بچه حزب‌اللهی‌ها بود. پنج هزار تا بچه حزب‌اللهی آنجا بود که این‌ها می‌توانستند تهران را حفظ کنند، چه برسد به صدا و سیما.»

نمی‌توان بر کارنامهٔ حرفه‌ای این «بچه حزب‌اللهی»‌های تازه‌کار، چشم فروبست؛ کیفیت محصول کار آنان ـ که بخش مهمی از لشکر چند ده هزار نفری رادیو و تلویزیون رسمی را تشکیل داده‌اند ـ در برنامه‌های مختلف خود موجبی برای گریز بییندگان و شنوندگان شده است.

سازمان عریض و طویلی که با استفاده از نیروهای حکومتی و بسیجیان سوگندخوردهٔ ولایت مطلقه فقیه دیگر حتی به بودجهٔ افزون بر ۱۳۳۵ میلیارد تومان و بیش از آن، پول آگهی نیز اکتفا نمی‌کند، و همچنان از درآمد ملی و بودجه، آن‌هم در روزهای بحران اقتصادی کشور، سهم مشدد طلب می‌کند.

مبتنی بر آنچه آمد، قد راست کردن صدا و سیما در هنگامهٔ جولان شبکه‌های ماهواره‌ای رنگارنگ و فراگیری اینترنت و گسترش شبکه‌های اجتماعی آنلاین و تکنولوژی ارتباطات، بیش از پیش برای اقتدارگرایان حاکم به رویا شبیه شده است.

XS
SM
MD
LG