لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۷:۳۸

برگزاری انتخابات فرانسه در زمانه مرگ احزاب


انتخابات ریاست‌جمهوری فرانسه، ۲۱ فروردین
انتخابات ریاست‌جمهوری فرانسه، ۲۱ فروردین

انتخابات ریاست‌جمهوری فرانسه در حالی برگزار می‌شود که احزاب در این کشور، بر اساس تعاریفی که پیشتر از قرن نوزدهم ساختار سیاسی زندگی دموکراتیک فرانسه را شکل بخشیده، در حال از بین رفتن هستند؛ هرچند که به‌عقیده فیلسوفان سیاسی، مرگ احزاب مرگ یک‌شبه نیست.

احزاب مطرح کنونی در فرانسه مثلاً «جمهوری در حرکت» متعلق به جریان سیاسی امانوئل مکرون یا حزب «فرانسه نافرمان» متعلق به ژان لوک ملانشون، سیاستمدار چپگرا، شباهت بسیار کمی به آن چیزی دارند که قبلاً در فرانسه حزب نامیده می‌شد.

بررسی سیر تحول احزاب در همین «جمهوری پنجم» فرانسه نشان‌دهنده این تغییر ساختاری و بزرگ است و به نظر می‌رسد کم‌کم این نظریه که احزاب یکی از ارکان دموکراسی است، به چالش کشیده می‌شود.

پایان کنگره‌ها و سخنرانی‌های طولانی حزبی

در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، تشکل‌های سیاسی در فرانسه از سنت‌های گلیسیتی، کمونیستی یا سوسیالیستی برمی‌آمدند و با اتکا به پایگاه اجتماعی خود، دینامیسم و انرژی خود برای مبارزات سیاسی را در قالب برگزاری کنگره‌های سالانه و ایجاد شبکه‌های درون‌حزبی نشان می‌دادند.

اما اکنون رویه‌های پیشین احزاب سنتی در احزاب کنونی فرانسه تقریباً ناپدید شده‌ یا به حداقل رسیده است. دیگر از بروکراسی حزبی خبری نیست و هواداران و حتی فعالان حزبی با یک کلیک ساده در اینترنت به یکدیگر می‌پیوندند و دیگر از کنگره‌های بزرگ حضوری و سخنرانی‌های طولانی و پرشور پایانی آن خبری نیست.

اساساً به نظر می‌رسد واژه «حزب» دیگر متعلق به گذشته است و تشکل‌های جدید خود را بیشتر به عنوان یک «جنبش» معرفی می‌کنند؛ همانطور که تشکل مکرون خود را «جنبش سیاسی و مدنی» نامیده و تشکل ملانشون خود را «جنبش باز و در حال تکامل».

در این میان، هر سیاستمداری که بخواهد «تشکل» جدیدی به راه بیندازد، برای مشروعیت بخشیدن به کار خود، کارایی و مشروعیت احزاب قدیمی موجود را زیر سؤال می‌برد. اوج این پدیده اقدام امانوئل مکرون پیش از انتخابات سال ۲۰۱۷ بود که با تأسیس یک حزب جدید اعلام کرد احزاب موجود «منسوخ» ‌شده‌اند.

ابتکار مکرون و فراتر از آن، رأی اکثریتی که در آن انتخابات به او داده شد، نشان‌دهنده نهایت ناامیدی‌ها از تشکیلات سیاسی سنتی موجود در فرانسه بود.

در دوره کنونی انتخابات ریاست‌جمهوری فرانسه نیز نظر کارشناسان و دانشمندان علوم سیاسی به وضعیت احزاب در این انتخابات جلب شده است.

افول دو حزب سنتی سوسیالیست و راست ‌میانه

دو حزب سوسیالیست و حزب راست میانه (که اکنون با عنوان «جمهوری‌خواهان» فعالیت می‌کند) برای دهه‌ها ریاست‌جمهوری در فرانسه را در اختیار داشتند، اما در انتخابات سال ۲۰۱۷ و انتخابات کنونی، مشروعیت نامزدی که از درون این احزاب بیرون آمده، به‌مرور کمتر شده است.

نماد بارز سقوط این احزاب در این دوره از انتخابات ریاست‌جمهوری فرانسه میزان آرای آن هیدالگو، شهردار سوسیالیست پاریس و نامزد این حزب در انتخابات، در نظرسنجی‌ها بود.

آن هیدالگو، نامزد ریاست‌جمهوری حزب سوسیالیست فرانسه، پاریس، ۱۰ آوریل ۲۰۲۲
آن هیدالگو، نامزد ریاست‌جمهوری حزب سوسیالیست فرانسه، پاریس، ۱۰ آوریل ۲۰۲۲

هیدالگو که پیشتر در دوران ریاست‌جمهوری فرانسوا اولاند سوسیالیست توانسته بود به کرسی شهرداری پاریس برسد و تصویر دیگری از موفقیت حزب سوسیالیست فرانسه را در عرصه سیاسی این کشور به نمایش بگذارد، در نظرسنجی‌های پیش از انتخابات فقط دو تا سه درصد آرا را داشت.

اگر او نتواند در دور اول انتخابات پنج درصد آرا را به دست آورد، باید دست‌کم ۸۰۰ هزار یورو به‌عنوان هزینه‌ کارزار انتخابات به حزب سوسیالیست بازپرداخت کند و این موضوع یک شکست مالی را به شکست سیاسی او اضافه می‌کند.

در واقع، این میزان اقبال به یک نامزد سوسیالیست بدترین شرایطی است که این حزب از زمان تأسیس خود در جمهوری پنجم در سال ۱۹۶۹ داشته است. حزب سوسیالیست زمانی با دوره طولانی ریاست‌جمهوری فرانسوا میتران (۱۴ سال) در اوج خود بود.

اعتراف به بی‌اعتباری احزاب سنتی، در وهله اول، از زبان خود نامزدها بیان شده است؛ مثل اعتراف کریستین توبیرا، وزیر دادگستری پیشین فرانسه، که قصد داشت نامزد این دوره از انتخابات ریاست‌جمهوری این کشور شود.

او در روز دوم مارس، زمانی که می‌خواست انصراف خود را از این نامزدی اعلام کند، گفت: «حوزه نفوذ احزاب بسیار کوچک شده و امروز فقط ظرفیت آسیب‌رسانی آن‌ها باقی مانده و این ظرفیت در حال حاضر اصلی‌ترین ویژگی آن‌هاست.»

کریستین توبیرا، که یک سیاستمدار چپگراست، بیشتر منظورش حزب سوسیالیست فرانسه بود، اما به‌عقیده ناظران سیاسی و حتی خود دولتمردان، از بین رفتن حوزه نفوذ احزاب سیاسی گسترده‌تر است و تقریباً همه طیف‌های سیاسی را شامل می‌شود.

اریک ورت، وزیر دولت پیشین نیکلا سارکوزی، اعلام کرده است حزب جمهوری‌خواهان که همواره یک حزب دولتی (حاکم) بوده، به‌تدریج فاصله گرفته از آن‌چه بوده است.

ژرار گرونبرگ، استاد علوم سیاسی، در این زمینه به خبرگزاری فرانسه گفته است تمایل به کاستن از نقش احزاب در جمهوری پنجم فرانسه (پس از جنگ جهانی دوم تا کنون)، به شارل دوگل بازمی‌گردد، اما امانوئل مکرون در سال ۲۰۱۷ آخرین میخ را بر تابوت نظام حزبی در این کشور کوبید.

به‌عقیده این پژوهشگر علوم سیاسی، احزاب اصلی در فرانسه که با محوریت دوقطبی چپ و راست (حزب سوسیالیست و حزب راست میانه جمهوری‌خواهان) فعالیت می‌کردند، اکنون بیش از حد دچار تفرقه هستند و رهبری واقعی ندارند و در توسل به سازوکار کلیدی انتخابات درون‌حزبی که آخرین راه نجات برای آنان بود نیز ناکام ماندند.

«احزاب شخصی» در شرایط رادیکالیسم و عوام‌گرایی

برخی تحلیلگران زمینه افول احزاب سنتی را بحران‌های اقتصادی به ویژه برخی عوارض ثانویه جهانی شدن می‌دانند که از دهه ۱۹۸۰ به بعد خود را نمایان کرد.

در واقع، زمانی که حس شود لیبرالیسم نمی‌تواند تضمین‌هایی را برای حل پیامدهای ثانویه خود به رأی‌دهندگان بدهد، زمینه برای رشد احزاب افراطی مخالف جهانی شدن فراهم می‌شود. به همین دلیل، از همان دهه، جریان‌های افراطی مثل حزب جبهه ملی به دنبال جذب آرای دیگر احزاب به‌ویژه دو حزب اصلی فرانسه بودند.

نیکلا سارکوزی، رئیس‌جمهور سابق فرانسه، در مرکز رأی‌گیری در پاریس، ۱۰ آوریل ۲۰۲۲
نیکلا سارکوزی، رئیس‌جمهور سابق فرانسه، در مرکز رأی‌گیری در پاریس، ۱۰ آوریل ۲۰۲۲

دلایل دیگر مربوط به عملکرد رهبران احزاب سنتی است. آنان برای از دست ندادن هواداران خود و نپیوستن این هواداران به جریان‌های افراطی، شعارهای رقبای خود را تکرار کردند و از شعارهای اصلی خود دور شدند.

مثلاً نیکلا سارکوزی در سال ۲۰۰۷ رویکرد حزب راست میانه را به‌شدت تغییر داد و با رؤیای نوسازی این حزب موضوعات مورد علاقه حزب جبهه ملی را مطرح کرد.

هر چند این اقدام سارکوزی در آن مقطع کوتاه مؤثر بود و او توانست حزب جبهه ملی را در انتخابات ریاست‌جمهوری پس بزند، اما کارشناسان معتدند که در نهایت به ضرر حزب راست میانه تمام شد.

در مقابل افول احزاب سیاسی سنتی که در این دوره شدیدتر از دوره قبل است، رأی‌دهندگان فرانسوی عمدتاً به اشخاصی توجه کرده‌اند که به‌تنهایی حزب یا در واقع کارزارهای انتخاباتی به راه انداخته‌اند.

کارشناسان سیاسی این احزاب جدید را «احزاب شخصی» توصیف می‌کنند و معتقدند که این‌ها رادیکال‌تر از حزب‌های سنتی پیشین هستند و دلیل این رادیکالیسم نیز «عوام‌گرایی» رهبران این احزاب جدید است.

بر اساس نظرسنجی‌هایی که در این دوره از انتخابات ریاست‌جمهوری فرانسه انجام ‌شد، سه نامزدی که برای رسیدن به ریاست‌جمهوری، خود اقدام به تأسیس حزب کرده‌اند، یعنی امانوئل مکرون و ژان لوک ملانشون و اریک زمور، بیش از نیمی از آرا را در اختیار دارند.

حتی فابین روسل، عضو حزب کمونیست فرانسه، که گفته می‌شد برای احیای مجدد این حزب قدیمی فرانسه نامزد انتخابات شده، عنوان حزب کمونیست را در پوستر اصلی انتخاباتی خود به صورت علامت اختصاری و خیلی کوچک در گوشه‌ای جا داده و اسم خود را بسیار برجسته کرده است.

حتی در همین «حزب‌های شخصی»، سازوکارهای حزبی مثل گذشته رعایت نمی‌شود و این رهبر حزب یا تیم انتخاباتی است که تصمیم‌هایی را به‌جای خود حزب می‌گیرد. مثلاً در جریان انتخابات کنونی ریاست‌جمهوری فرانسه، حزب «جمهوری در حرکت» شکایت داشت که چرا از برنامه انتخاباتی مکرون خیلی دیر مطلع شده است.

تلاش‌ها برای بازسازی احزاب

میشل اونفره، فیلسوف فرانسوی و استاد پیشین اکول نرمال سوپریور، نیز با اشاره به تعداد بسیار کم کل اعضای احزاب سیاسی در فرانسه (کمتر از یک درصد مردم فرانسه عضو احزاب هستند)، ناتوانی احزاب کنونی در ارائه یک طرح و برنامه بلندمدت را تأیید می‌کند.

با این حال، او صحت گزاره خروج کامل احزاب از عرصه سیاسی فرانسه و حتی عرصه انتخاباتی این کشور را تأیید نمی‌کند. دلیل او برای این موضوع مسئله تأمین مالی برخی نامزدهاست که از سوی احزاب صورت می‌گیرد، هرچند شیوه‌های جدید دیگری نیز برای تأمین مالی نامزدها به وجود آمده است.

این فیلسوف فرانسوی همچنین به برخی تلاش‌ها در سال‌های اخیر برای «نوسازی احزاب سیاسی» اشاره می‌کند؛ مثلاً این‌که دو حزب امانوئل مکرون و ژان لوک ملانشون از پلت‌فرم‌های جدید در ساختارهای حزبی خود استفاده می‌کنند.

او می‌گوید این تلاش‌ها برای ساخت مجدد چارچوب حزبی، که هدف نهایی آن تسخیر قدرت است، باید به گونه‌ای باشد که «فقط یک برچسب یا یک ماشین انتخاباتی با تنظیمات دلخواه یک شخص نباشد».

با این اوصاف در چه صورت تلاش برای بازسازی یک حزب مؤثر است؟ هم‌چنان‌که فدریک ساویکی، استاد علوم سیاسی دانشگاه سوربن، در جایی گفته است، برای بازسازی یک حزب باید پیش از هر چیز به دلایل سقوط آن حزب مراجعه کرد.

نظرات نویسندگان در یادداشت‌ها لزوماً بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.
XS
SM
MD
LG