لویی آرنو، هفت ماه پس از آزادی از زندان در ایران، در نخستین گفتوگوی تلویزیونیاش از وضعیت اسفبار زندانهای ایران گفت.
این شهروند فرانسوی که بعد از بیش از دو سال حبس در ایران، ۲۴ خردادماه ۱۴۰۳ آزاد شد و به پاریس بازگشت، در گفتوگو با شبکۀ فرانس ۲۴، با اشاره به شرایط نگهداری زندانیان اروپایی و ایرانی در زندانهای ایران و بهخصوص بازداشتگاههای امنیتی، میگوید شیوۀ برخورد مسئولان ایرانی با بازداشتیها به گونهای است که آنها را از «کرامت انسانیشان تهی کنند».
این زندانی پیشین در ابتدا هدفش از شرکت در این گفتوگو را شهادتدادن دربارۀ وضعیت زندانهای ایران بهخصوص زندان اوین، و شرایط نگهداری زندانیان بهویژه «گروگانهای خارجی» و همینطور جلب توجه مقامات اروپایی به سرنوشت زندانیان خارجی و ایرانی اعلام کرد.
لویی آرنو با اشاره به اینکه در مقطعی ۷ شهروند فرانسه در ایران زندانی بودند که ۳ تن از آنها همچنان در بازداشت هستند، یادآوری میکند که شهروندانی از سایر کشورهای اروپایی هم در زندانهای ایران حضور دارند، از جمله احمدرضا جلالی، شهروند دو تابعیتی ایرانی- سوئدی که از حدود ۹ سال پیش زندانی و با خطر اعدام روبرو است.
آقای آرنو تأکید میکند که در طول بازداشت امکان تماس با دیگر زندانیان فرانسوی را نداشته است، چراکه اولیویه گروندو در شیراز زندانی بوده و سسیل کوهلر و ژاک پاری، در بند امنیتی ۲۰۹ اوین.
رفتار «غیر انسانی» در بند ۲۰۹
لوئی آرنو در توصیف شرایط عمومی بند ۲۰۹ زندان اوین میگوید سلولها حدود ۸ متر مربع مساحت داشته و فاقد پنجره هستند. در تمام ۲۴ ساعت شبانهروز چراغ روشن است تا امکان تشخیص روز و شب وجود نداشته باشد و دوربینهای امنیتی همۀ حرکات زندانی را زیر نظر دارند.
آقای آرنو ادعا میکند که در این بند با زندانیان، «مثل حیوان» رفتار میشود و مقامات «هر کاری میکنند تا فرد را از هویت و کرامت انسانیاش تهی کنند».
به گفتۀ او، در این بند، زندانیان از تختخواب محرومند و خوردن و خوابیدن و نشستن، همگی روی زمین است. زندانبانها دائم بر سر زندانی فریاد میزنند و زندانیان تنها هفتهای یک یا دو بار و هر بار به مدت ۳۰ دقیقه برای هواخوری از سلول انفرادی خارج میشوند.
به گفتۀ لویی آرنو ارتباط زندانیان بند ۲۰۹ با جهان خارج «به طور کامل» قطع است و تنها صدای فریاد زندانبانها یا زندانیان سایر سلولها به گوش میرسد. او میگوید ارتباط زندانی با اعضای خانواده و بخصوص سفارت کشور متبوعاش هم «ممنوع» است.
او با اشاره به اینکه در طول شش ماه بازداشتش، تنها سه تماس چند دقیقهای با خانوادهاش داشته، میگوید این تماسها کاملاً زیر نظر مقامات انجام میشود و حتی گاهی زندانی را مجبور میکنند که چیزهایی را به خانوادهاش بگوید و در نتیجه، تماس تلفنی، بیشتر از اینکه حال زندانی را بهتر کند، به یک «بار روانی مضاعف» تبدیل میشود.
لویی آرنو با استفاده از عبارت «شکنجه» برای شرایط حاکم بر بند ۲۰۹ زندان اوین، میگوید کارکنان این بازداشتگاه به «اساتید شکنجه» تبدیل شدهاند و هر زمانی که بازداشتی را با چشمان بسته برای بازجویی میبردند، شکنجه هم تکرار میشود تا او را «وادار کنند» به آنچه که میخواهند، اعتراف کند. به گفتۀ لویی آرنو، گاهی باید این «اعترافات» را امضا کنید و گاه، از جمله در مورد سسیل کوهلر و ژاک پاری، از شما فیلم هم میگیرند.
این شهروند فرانسوی با اشاره به اینکه هر فرد بازداشتی شیوۀ خاص خود را برای تحمل شرایط و دوام آوردن دارد، تأکید میکند که در این زندان، هیچ روز آسانی وجود ندارد و «هر روز و هر ساعت و هر دقیقه، نبردی برای بقا است» که به مرور همۀ توان فرد را میگیرد.
لویی آرنو با تأکید بر اینکه خودش تنها شش ماه در این بند زندانی بوده، که البته برایش «همچون شش سال گذشته»، یادآوری میکند که سسیل کوهلر و ژاک پاری سه سال است که در این شرایط هستند و تصور میزان خشونت فیزیکی و روانیای که بر آنها رفته، «غیر ممکن است» و از اینرو «باید هر کاری که میشود را برای آزادی آنها و اولیویه گروندو انجام داد».
آقای آرنو با تآکید بر اعتماد کاملش به سفیر فرانسه در تهران میگوید تعاملات و رایزنیهای احتمالی در این زمینه، پشت پرده انجام میشود و او اطلاعی از آنها ندارد.
زندانیان ایرانی
لویی آرنو دربارۀ نحوۀ برخورد جمهوری اسلامی با هر نوع مخالفت سیاسی میگوید به شدت از «سطح خشونت و رفتار ظالمانه» در قبال معترضان «شوکه» شده بوده است. او افزوده به یاد میآورد که در ابتدای بازداشتش، که با سرکوب اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» همزمان بود، «صدها تن از دهها هزار معترض بازداشتی» را دیده است.
به گفتۀ لویی آرنو حکومت در برخورد با معترضان ایرانی «هیچ حد و مرزی برای میزان شکنجۀ فیزیکی، روحی-روانی، فشار و سوء استفاده» قائل نیست.
او شهادت میدهد که بازداشتیهایی را با «دنده، دست یا پای شکسته» دیده و یا کسانی که «روی گردنشان، رد تلاش برای خفهکردن» باقی مانده بوده و «این، تنها بخش فیزیکی شکنجۀ آنها بوده است».
این شهروند فرانسوی میگوید در بخش دوم دوران حبسش با تعداد زیادی از زندانیان سیاسی از جنبشهای مختلف زندانی بوده است که احکامی بین ۵ تا ۳۰ سال حبس داشته اند و حتی برخی از آنها اعدام شده اند یا در انتظار اعدام هستند.
دیدار با «محسن شکاری»
لویی آرنو با تأکید بر اینکه در «هیچ تظاهراتی» شرکت نداشته و با اتهامات «کاملاً بیاساس» به پنج سال حبس محکوم شده بوده، میافزاید بیشتر بازداشتشدگان اعتراضات پس از مرگ مهسا (ژینا) امینی، صرفاً در اعتراضاتی مسالمت آمیز و با خواستههای معمولی شرکت داشته اند، اما جمهوری اسلامی این اعتراضات را، «غیر قانونی» میداند و آنها را برنمیتابد.
این شهروند فرانسوی میگوید در ابتدای بازداشتش، از جمله محسن شکاری را دیده بود، جوان ۲۳ سالهای که در روز ۱۷ آذرماه ۱۴۰۱ به اتهام محاربه اعدام شد.
لویی آرنو اضافه کرده که محسن شکاری چند هفته پیش از اعدام به او گفته بوده که تنها برای داشتن یک زندگی عادی و یک شغل معمولی که بتواند مخارجش را تأمین کند و کمی آزادی داشته باشد، به اعتراضات پیوسته بوده است.
این شهروند فرانسوی البته توضیح نمیدهد که دیدار و گفتوگوی آنها در چه زمان و شرایطی انجام شده بوده است.
این زندانی پیشین در نهایت ضمن تأکید بر ضرورت تلاش برای آزادی سریع همۀ «گروگانهای اروپایی»، خطاب به مقامهای این کشورها، میگوید جمهوری اسلامی دهههاست که از «دیپلماسی گروگانگیری» استفاده میکرده اما این شیوه در سالهای اخیر تشدید شده و از اینرو، دولتهای اروپایی باید در لحن و شیوۀ تعامل با این حکومت و شدت محکومکردن «رفتار ظالمانۀ آن» بازنگری کنند.
چچیلیا سالا خبرنگار ایتالیایی که سه هفته در ایران بازداشت بود و ۱۹ دیماه آزاد شد هم، در گفتوگویی تلویزیونی از شرایط بازداشتش گفته است. خانم سالا روز یکشنبه ۳۰ دیماه با تأکید بر اینکه تصور میکرده مدت طولانیتری در بازداشت بماند، از بازجوییهای ۱۰ ساعته با چشمبند پرده برداشت.
او در گفتوگو با شبکۀ «نوا» تأکید کرده که در سلول انفرادی نگهداری میشد و عینک و لنزش را از او گرفته بودند.
خانم سالا هم در توصیفی مشابه از شرایط بازداشتگاه گفته: «لامپهای نئون ۲۴ ساعته روشن بودند. در آن شرایط و پس از روزهای متوالی بدون صحبت کردن، به مرور اعتماد به ذهن خود را از دست میدهید. دیگر به حافظه خود اعتماد ندارید و حتی پاسخ دادن به سوالات بازجوها به یک بازی روانی دشوار بدل میشود».
بازداشت چچیلیا سالا پس از آن انجام شده بود که ایتالیا یک بازرگان ایرانی- سوئیسی به نام محمد عابدینی نجفآبادی را که از سوی آمریکا و به اتهام نقض تحریمها تحت تعقیب بود، در فرودگاه میلان بازداشت کرد.
یک روز پس از آزادی خانم سالا، اعلام شد که محمد عابدینی هم از بازداشت در ایتالیا آزاد شده و به ایران بازگشته است؛ موضوعی که بهرغم تکذیب مقامهای جمهوری اسلامی، به گمانهزنیها مبنی بر «گروگان گرفته شدن» چچیلیا سالا دامن زد، موضوعی که لویی آرنو هم از آن بهعنوان «دیپلماسی گروگانگیری» نام برده است.