حدود ۱۱ سال از روزی که علیرضا زاکانی، شهردار فعلی تهران و نمایندهٔ سابق مجلس شورای اسلامی، گفته بود که «ایران بر چهار پایتخت عربی تسلط دارد»، میگذرد؛ سخنانی که واکنشهای زیادی در منطقه و جهان برانگیخت.
اکنون اما شرایط متفاوت است؛ از جمله در لبنان که از بیش از چهار دهه پیش، مهمترین و قدیمیترین گروه نیابتی جمهوری اسلامی، یعنی حزبالله در آن فعالیت میکند؛ گروهی که از سوی ایالات متحده «تروریستی» شناخته میشود.
حزبالله برای چند دهه ابزار نفوذ جمهوری اسلامی در لبنان بود. عمده دلیلش هم مسلح بودن این گروه است.
اکنون اما این گروه ضربات سختی در جنگ سال گذشته با اسرائیل متحمل شده. در این جنگ علاوه بر انهدام بخش بزرگی از زیرساختها و سامانههای تسلیحاتی حزبالله، شمار زیادی از اعضا و فرماندهانش و در راس آنها حسن نصرالله دبیرکل این گروه کشته شدهاند.
حکومت همپیمان و مورد حمایت جمهوری اسلامی در سوریه که ریاست آن را بشار اسد بر عهده داشت، نیز آذرماه پارسال سرنگون شد. بدین ترتیب مهمترین مسیر کمک تسلیحاتی تهران به حزبالله بسته شد. از سویی نبود اسد در سوریه و روی کارآمدن مخالفانش، از توان سیاسی حزبالله در لبنان کاست.
در این شرایط، سرانجام پارلمان لبنان موفق شد پس از حدود دو سال رئیسجمهور جدید انتخاب کند؛ شخصیتی که «انحصار سلاح در دست حکومت» و در نتیجه، خلعسلاح همه گروهها از جمله حزبالله را، از جمله برنامههای خود اعلام کرد. در ساختار دولتی که به ریاست «نواف سلام» تشکیل شد، نیز حزبالله دست بالا ندارد. چرا که گروه مسیحی «جریان آزاد ملی» به رهبری میشل عون که تا پیش از این تحولات متحد حزبالله بود، اکنون مسیر دیگری انتخاب کرده است.
دولت لبنان روز ۱۶ مرداد با تصویب طرح «انحصار سلاح در دست حکومت»، ارتش را مامور کرد تا برنامهای برای خلعسلاح همه گروهها از جمله حزبالله ارائه دهد؛ برنامهای که باید تا پایان سال جاری میلادی یعنی ۱۰ دی آینده، اجرایی شود.
مخالفت حزبالله و جمهوری اسلامی با مصوبهٔ دولت لبنان
پس از مصوبهٔ دولت لبنان، هواداران حزبالله تظاهرات خیابانی را آغاز کردند. حزبالله با صدور بیانیهای، تصمیم دولت را «گناهی بزرگ» خواند و افزود با این مصوبه «چنان رفتار خواهد کرد که گویی وجود ندارد».
علیاکبر ولایتی، مشاور رهبر جمهوری اسلامی، در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم گفت طرح خلعسلاح حزبالله لبنان «این بار هم به جایی نخواهد رسید و مقاومت در برابر این توطئهها ایستادگی خواهد کرد». او همچنین با اشاره به حمایت جمهوری اسلامی از حزبالله تأکید کرد که این پشتیبانیها ادامه خواهد یافت.
پیش از آن، عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، نیز گفته بود: «این برای اولین بار نیست که تلاش میشود حزبالله لبنان خلعسلاح شود و دشمنان دیدهاند که سلاح مقاومت در میدان عمل چه تواناییهایی دارد».
او افزود: «ما از هر تصمیمی که حزبالله بگیرد، حمایت میکنیم و در این زمینه دخالت نمیکنیم».
«نخستین گلوله دیپلماتیک به نفوذ جمهوری اسلامی»
سخنان مقامهای جمهوری اسلامی، واکنش تند دولت لبنان را در پی داشت. پس از مصاحبه علی اکبر ولایتی، یوسف رَجّی، وزیر خارجه لبنان، در پیامی در شبکهٔ ایکس از تهران خواست «به جای دخالت در امور لبنان، بر مسائل داخلی خود تمرکز کند».
پس از سخنان عباس عراقچی هم وزارت خارجه لبنان بیانیهای اعتراضی صادر کرده و گفته بود که «این گونه اظهارات، حاکمیت، وحدت و ثبات لبنان را تضعیف میکند و دخالتی غیرقابل قبول در امور داخلی و تصمیمات حاکمیتی این کشور بهشمار میرود».
نسرین علی میتا، پژوهشگر لبنانی و کارشناس روابط سیاسی، مقالهای در سایت «المصدر» منتشر کرد که در آن آمده است: «واکنش لبنان به دخالت ایران در موضوع خلعسلاح حزبالله تنها یک موضع دیپلماتیک گذرا نیست، بلکه منعکسکنندهٔ عمق بحران کنونی در لبنان است که مقابله با نفوذ ایران را آغاز کرده است».
خانم میتا با بیان اینکه واکنش رسمی لبنان «یک گلوله دیپلماتیک» به دخالتهای جمهوری اسلامی است، افزود: «واکنش لبنان با وجود اینکه در روابط بینالملل مسئلهای بدیهی است، اما لبنانیها به این سطح از واکنشها به هیمنه ایران و حزبالله که لبنان را مروعوب میکرد و بر شاهراههای حکومتی سیطره داشت، عادت ندارند».
«سلاح حزبالله ابزار نفوذ جمهوری اسلامی»
پیش از سال ۲۰۰۰ میلادی که جنوب لبنان در اشغال اسرائیل قرار داشت، سلاحی در لبنان با عنوان «سلاح مقاومت» وجود داشت. آن هنگام بسیاری از گروهها با گرایشهای مختلف در جنگ علیه اسرائیل شرکت داشتند.
پس از خروج اسرائیل از لبنان در سال ۲۰۰۰ اما نام این سلاح به «سلاح حزبالله» تغییر کرد؛ سلاحی که پس از خروج اسرائیل چند برابر شد و جنگافزارهای سنگین هم به آن افزوده شد.
وبسایت لبنانی «الجنوبیه» با انتشار مطلبی، چند سوال در این باره مطرح میکند: «چرا سلاح سنگین پس از آزادی جنوب ارسال شد، نه هنگامی که در اشغال قرار داشت؟ چرا پس از آزادی جنوب حمایت مالی، لجستیکی و نظامی ایران از حزبالله چند برابر شد؟ چرا این حمایت مختص گروه حزبالله بود و چیزی به دیگر گروههای لبنانی که علیه اسرائیل میجنگیدند، نرسید؟ و چرا این حمایت نامحدود از حزبالله تنها به مقابله با اسرائیل منتهی نشد و این سلاح روانه سوریه، یمن و عراق هم شد؟»
«الجنوبیه» با این نتیجهگیری که هدف از این اقدامات، استفاده از سلاح حزبالله برای نفوذ جمهوری اسلامی است، میافزاید: «شاهد بودیم بر خلاف شعارهای حزبالله و جمهوری اسلامی، در جنگ اخیر، جنوب لبنان که ۲۵ سال از آزادی آن از اشغال اسرائیل میگذرد، تنها طی چند روز دوباره اشغال و به ویرانه تبدیل شد؛ سلاح حزبالله حتی نتوانست از جنوب حمایت کند».
گسترش ابزارهای نفوذ
روزنامه لبنانی «النهار» در گزارشی نوشت که جمهوری اسلامی توانست با استفاده از سلاح حزبالله، نفوذ خود را در سازمانهای حکومتی لبنان بسط داده «و ضمن تحمیل خلأ در پستهای حاکمیتی همچون ریاستجمهوری و نخستوزیری، افراد مرتبط با خود را وارد تشکیلات دولتی کند. این نفوذ در سالهای گذشته باعث شد شماری از پروندهها و طرحهای حکومتی مسکوت مانده یا از دستور کار خارج شود. مانند مسئله منحصر کردن سلاح در دست حکومت یا تحقیق دربارهٔ انفجار سال ۲۰۰۰ میلادی در فرودگاه بیروت».
«النهار» در گزارش خود افزود که دخالت جمهوری اسلامی به اینجا محدود نشد، بلکه اقدام به تأسیس موسسههای مالی و اجتماعی همچون «قرض الحسن» و بیمارستانها و مدارس وابسته به حزبالله، شماری مرکز فرهنگی و حوزه دینی مرتبط با «ولی فقیه» کرد، «پروژههایی که به دنبال تثبیت گفتمان جمهوری اسلامی و تشویق پیروی عقیدتی از رهبر جمهوری اسلامی به جای دیگر مراجع دینی شیعه دارد».
این گزارش به تأسیس رسانههای وابسته به تهران در لبنان هم اشاره کرده است؛ همچون تلویزیونهای «المنار» و «المیادین» و روزنامه «الاخبار».
انزوای لبنان در جهان عرب
به نوشته «النهار» این شرایط به دور شدن لبنان از محیط عربی خود و منزوی شدنش در منطقه و جهان انجامید. از جمله کشورهای عربی خلیج فارس که پروژههای اقتصادیشان در لبنان و حتی سفر شهروندانشان به این کشور از پایههای مهم اقتصاد لبنان بود، روابط خود را با بیروت به شدت کاهش دادند. چند حادثهٔ امنیتی هم باعث شد این کشورها سفر شهروندان خود به لبنان را ممنوع کنند.
اینها مجموع تحولاتی هستند که در سالهای اخیر به ورشکستگی بانکها، سقوط شدید ارزش پول ملی و بحران بزرگ اقتصادی و معیشتی در لبنان انجامید.
آغاز کاهش نفوذ جمهوری اسلامی
اکنون پس از جنگ ویرانگر اسرائیل و سقوط نظام اسد در سوریه، شماری از نهادهای مهم حکومتی لبنان از کنترل حزبالله خارج شده است.
به عنوان مثال، مدیریت پایانههای مرزی از جمله فرودگاه بینالمللی بیروت، که تحت کنترل «سازمان امنیت عمومی»، نهاد تحت نفوذ حزبالله قرار داشت، اکنون به ارتش سپرده شده است؛ مسئلهای که باعث شد کشورهای عربی خلیج فارس ممنوعیت سفر اتباع خود به لبنان را لغو کنند و بخشی از رونق به بازارهای این کشور بازگردد.
همچنین شماری از وزارتخانههای مهم همچون کشور، دادگستری، خارجه و دفاع که در دست حزبالله یا متحدانش بود، اکنون به گروههای مستقل یا مخالف حزبالله سپرده شده است.
تهدیدهای کنونی
دولت لبنان برای نخستین بار موضوع خلعسلاح حزبالله را تصویب کرده است؛ مصوبهای که این گروه به شدت با آن مخالفت کرده.
سال ۲۰۰۸ نیز مسئله خلعسلاح حزبالله مطرح شده بود که البته به بحث در دولت نرسید. معالوصف این گروه، پایتخت را اشغال کرد و شماری از مراکز گروههای مخالف خود را به آتش کشید.
حزبالله همچنین در تلاش برای سرنگونی حکومت فواد سنیوره، از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸ در مرکز بیروت تحصن کرد و مرکز اقتصادی لبنان را به تعطیلی کشاند.
اکنون این نگرانی وجود دارد که حزبالله باز هم برای جلوگیری از اجرایی شدن مصوبهٔ دولت لبنان دربارهٔ خلعسلاح، اقدامهای گذشته را تکرار کند. اما شرایط امروز مانند سابق نیست. باید دید که این گروه تا چه حد میتواند در برابر فشارها دوام بیاورد و همچنان حافظ نفوذ جمهوری اسلامی در لبنان باشد.