خروج چند سرمایهگذار خارجی از ایران در ماههای اخیر ابعاد تازهای از «انزوا» و «انحصار» را در اقتصاد پرتلاطم ایران آشکار کرده است. در حالی که نرخ دلار در بازار آزاد وارد کانال هشتاد هزار تومانی شده و بازگشت ترامپ به کاخ سفید امکان صادرات نفت و جذب سرمایه را برای جمهوری اسلامی سختتر کرده است، معدود شرکتهای سرمایهگذاری خارجی بیسروصدا سرمایههای خود را از ایران خارج میکنند.
هرچند این شرکتها به شکل رسمی دلیل خروج خود را اعلام نکردهاند اما کارشناسان در رسانههای داخل ایران نسبت به ادامهدار بودن این روند و انزوای اقتصادی بیشتر ایران در این شرایطِ سخت هشدار میدهند.
پیش از این گفته میشد سرمایهگذار ترکیهای فروشگاههای زنجیرهای «وی وان» از لیست سهامداران این فروشگاه خارج شده است اما آنچه باعث شکلگیری هشدارها در این مورد شد، خبر اضافه شدن تعداد قابل توجهی از سرمایهگذاران دیگر به لیست خروجیها از اقتصاد ایران بود.
در میانهٔ دیماه اعلام شد که گروه «صافولا» از عربستان سعودی، غول صنایع غذایی خاورمیانه، پس از دو دهه حضور پررنگ در بازار روغن خوراکی ایران، با چراغ خاموش از بازار خارج شد؛ خروجی که برخی کارشناسان آن را ناشی از تشدید «تنشهای سیاسی» و «کاهش سودآوری» میدانند.
ماجرا اما به اینجا ختم نمیشود؛ هایپراستار و دیجیکالا، دو برند مطرح بازار خردهفروشی و تجارت الکترونیک ایران هم به تازگی با خروج سهامداران خارجی خود مواجه شدهاند. شرکت اماراتی «ماجدالفطیم» از فهرست سهامداران هایپراستار خارج شده و شرکت سرمایهگذاری اروپایی «IIIC» که حدود ۳۳ درصد سهام دیجیکالا را دارد در آیندهٔ نزدیک از ایران خواهد رفت. این خروجها نهتنها تصویری تاریک از فضای کسبوکار ایران ترسیم میکند، بلکه پرسشهای جدی دربارهٔ آینده اقتصاد بهوجود میآورد: آیا ایران در آستانهٔ از دست دادن آخرین فرصتهای خود برای جذب سرمایهگذاری است؟
چرا سرمایهگذاران خارجی ایران را ترک میکنند؟
گروه صافولا در بیانیهای که روز ۱۲ دیماه منتشر کرد، دلیل توقف فعالیتش در ایران را «استراتژی گروه در مورد خروج بهموقع از بازارهای غیراصلی» اعلام کرده است؛ با وجود این، گمانهزنیها دربارهٔ دلایل پشت پردهٔ خروج این سرمایهگذار عربستانی نشان میدهد احتمال اینکه دلایل سیاسی و شرایط بینالمللی ایران در این تصمیم اثرگذار باشد، وجود دارد. همزمان بودن خروج چند سرمایهگذار از ایران هم در شکلگیری این گمانهزنیها مؤثر بوده است.
با وجود اینکه گروه عربستانی صافولا، حتی در دورهٔ کاهش روابط دیپلماتیک ایران و عربستان در دههٔ نود بازار ایران را ترک نکرده بود، حالا توقف فعالیتهای این شرکت در شرایطی که به نظر میرسد رابطه جمهوری اسلامی با عربستان سعودی کمی بهبود یافته، سؤالبرانگیز شده است. برخی با اشاره اینکه این شرکت پیش از ایران از بازار مراکش و عراق هم خارج شده بود معتقدند این تصمیم تنها به دلیل استراتژیهای بازاریابی اتخاذ شده است. در مقابل، برخی استدلال میکنند در شرایطی که این شرکت تولیدکننده بیش از چهل درصد روغن مصرفی در ایران است و هشتاد درصد سهام شرکت مهم «صنایع بهشهر» را در اختیار دارد، تصمیم به خروج از ایران همچنان با معیارهای اقتصادی مطابقت ندارد.
تصمیم به خروج از یک بازار، بهویژه دربارهٔ شرکتهای بزرگ که پیش از سرمایهگذاری مطالعات بازار، امکانسنجی و بررسی ریسک را انجام میدهند بهندرت در کوتاهمدت و یکشبه اتخاذ میشود. اقدام به خروج سرمایهگذاران معمولاً نتیجهٔ مجموعهای از عوامل اقتصادی، سیاسی و مدیریتی است که به تدریج شرایط را برای ادامهٔ حضور آنها غیرممکن میکند. این تصمیمها بیشتر با بررسی دقیق ریسکها و فرصتها اتخاذ میشوند. اما چرا ایران؟
کاهش قدرت خرید و دشواری فضای کسبوکار
ایران در سالهای گذشته با مشکلات اقتصادی عمیقی روبهرو بوده است. نرخ تورم روزافزون، نوسانات شدید ارزی، کسری بودجه و افزایش مالیاتستانی دولت، همگی دست به دست هم دادهاند تا توان خرید مصرفکنندگان کاهش پیدا کند. این کاهش به شکل مستقیم بر سودآوری شرکتها اثر گذاشته و جذابیت سرمایهگذاری در بازار ایران را کمرنگ کرده است.
ایران همچنین در شاخصهای بینالمللی مرتبط با فضای کسبوکار، همواره در میان کشورهای انتهای جدول قرار داشته است. براساس آخرین رتبهبندی محیط کسب و کار از سوی گروه بریتانیایی «اکونومیست اینتلیجنت یونیت»، ایران در سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸، در میان ۸۲ کشور، در رتبه ۸۱ قرار داشته و رتبهٔ آن تنها از ونزوئلا بهتر بوده است؛ اما در رتبهبندی جدید نام ایران حتی در لیست کشورها قرار نگرفته که نشاندهندهٔ بدتر شدن وضعیت کسبوکار در کشور است.
ایران در رتبهبندی سهولت کسبوکار موجود در سایت بانک جهانی، از میان ۱۹۰ کشور، در جایگاه ۱۲۷ جهان قرار گرفته است.
این وضعیت نهتنها سرمایهگذاران خارجی را دلسرد میکند، بلکه حتی کارآفرینان داخلی را هم با چالشهای جدی مواجه کرده است. کاهش مداوم نرخ تشکیل سرمایه در یک دههٔ گذشته شاهدی بر این ادعاست که نه تنها سرمایهگذاران خارجی بلکه سرمایههای داخلی نیز در حال خروج از ایران هستند.
گزارش معاونت بررسیهای اقتصادی اتاق بازرگانی نشان میدهد که میانگین نرخ رشد سالانه سرمایهگذاری در دههٔ نود، منفی ۴.۷ درصد بوده و میزان سرمایهگذاری واقعی از ۱۷۱ هزار میلیارد تومان در سال ۱۳۹۰ به صد هزار میلیارد تومان در پایان این دهه رسیده است. به همین دلیل در محافل اقتصادی داخل ایران دههٔ نود شمسی به عنوان «دههٔ سوخته» نام گرفته است.
شاخص «حساب سرمایه» یکی از شاخصهای کلیدی در بیان این واقعیت است که یک کشور واردکنندهٔ سرمایه است یا صادرکننده. بررسی این شاخص نشان میدهد که نه تنها سرمایهٔ جدیدی وارد ایران نمیشود بلکه سرمایهها در حال خروج هستند.
بر اساس گزارشهای رسمی، روند خروج سرمایه از ایران به شکلی مشخص از سال ۱۳۹۴ تشدید شد اما در سال ۱۳۹۶ و همزمان با خروج ایالات متحده از برجام به اوج خود رسید؛ در این سال خالص حساب سرمایه در ایران بیش از نوزده میلیارد دلار منفی بود.
قوانین متغیر و پدیدهٔ «دولتهای در سایه»
بیثباتی در قوانین و سیاستهای اقتصادی، بهویژه مکانیسمهای رانتی، فضای کسبوکار در ایران را بیش از پیش مبهم کرده است. شرکتهای خارجی که بر مبنای شفافیت و رقابت سالم فعالیت میکنند، در مواجهه با اقتصاد ایران، که بسیاری از فرصتهای اقتصادی آن تحت سلطه نهادهای رانتی و امنیتی است، کمتر دوام میآورند. در چنین شرایطی «ترک میدان» محتملترین سرنوشت این شرکتها است.
دخالت نهادهای غیررسمی، مانند شرکتهای وابسته به نهادهای امنیتی و مذهبی، نیز بر پیچیدگی فضای اقتصادی افزوده است. این دخالتها، که گاهی در قالب تغییرات ناگهانی در قوانین یا ایجاد انحصار انجام میشوند، امکان فعالیت اقتصادی شفاف و رقابتی را از بین بردهاند.
یکی از معروفترین نمونهها از دخالت دولتهای در سایه و نهادهای امنیتی در روند سرمایه گذاری خارجی در ایران، ماجرای افتتاح فرودگاه امام در سال ۱۳۸۳ است. در حالی که قرار بود شرکت ترکیهای-اتریشی «تاو» تمام فازهای این فرودگاه را در مدت دو سال احداث کند، سپاه پاسداران در نخستین روز افتتاحیه با مسدود کردن باند فرودگاه از نشست و برخاست دیگر هواپیماها ممانعت کرد و قرارداد را برهم زد. فازهای بعدی این فرودگاه پس از گذشت دو دهه هنوز تکمیل نشده است.
بازگشت ترامپ و فشارهای بینالمللی
برخی گمانهزنیها در ایران خروج سرمایهگذاران خارجی را به بازگشت دونالد ترامپ به ریاستجمهوری ایالات متحده نسبت میدهند. بازگشت آقای ترامپ احتمال افزایش فشارهای بینالمللی و تحریمها علیه ایران را افزایش داده است و از آنجایی که بسیاری از شرکتهای چندملیتی که در ایران سرمایهگذاری کردهاند، در بازارهای کشورهای غربی هم فعالیت گستردهای دارند، ادامهٔ همکاری با ایران ممکن است آنها را در دام سختگیریهای ترامپ گرفتار کند. برای این شرکتها، ادامهٔ حضور در ایران ممکن است با احتمال از دست دادن فرصتهای پرسودتر در بازارهای غربی یا پرداخت جریمههای سنگین همراه باشد.
آیا فرصتها برای همیشه از دست میروند؟
بسیاری از کارشناسان و نمایندگان بخش خصوصی نسبت به تشدید موج خروج سرمایهگذاران از ایران هشدار میدهند. فرشید فرزانگان، رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و امارات، این موضوع را نشانهای از «نگرانی سرمایهگذاران خارجی» از وضعیت اقتصادی کشور دانسته و گفته است: «خروج برندهای خارجی زنگ خطری برای اقتصاد ایران است».
با وجود این، برخی مسئولان حکومتی تلاش میکنند این پدیده را بیاهمیت جلوه دهند. به تازگی روحالله عباسپور، عضو کمیسیون صنایع و معادن، در واکنش به خروج سرمایهگذاران خارجی گفته است: «بروند! مثلا چه چالشی پیش میآید؟ پشه چیست که فشار خونش چی باشد».
پیامدهای بلندمدت خروج سرمایهگذاران خارجی از ایران در شرایطی که چشمانداز روشنی هم برای جذب سرمایههای جدید وجود ندارد، نگرانکننده شده است. جذب سرمایههای خارجی در شرایط عادی میتوانست بخشی از چالشهای بزرگ اقتصاد ایران مانند بحران انرژی، کسری بودجه و تورم را تعدیل کند اما با ادامهٔ چالشهای سیاسی و اضافه شدن خطر جنگ به ریسکهای سیستماتیک اقتصاد ایران، آخرین فرصتها برای جذب سرمایهگذاری خارجی از دست میروند.