توقف پخش سریال «تاسیان» از شبکهٔ نمایش خانگی در ایران بار دیگر انتقادها دربارهٔ سانسور و نظارت نهادهای حکومتی بر آثار هنری را افزایش داده است.
در شرایطی که مخاطبان آثار هنری حکومتی و صداوسیما در سالهای گذشته به شدت ریزش کرده، شبکه نمایش خانگی به محلی برای نمایش آثار هنری با خطوط قرمز کمتر تبدیل شده است. با وجود این، نهادهای نظارتی جمهوری اسلامی همچنان میتوانند با استناد به قانون، آثار خلاف سلیقهٔ خود را متوقف کنند.
پخش سریال تاسیان که داستان آن در بستر تاریخی پیش از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ در ایران رخ میدهد نیز به دلیل مخالفت همین نهادها متوقف شد.
هرچند بسیاری از نهادهای حکومتی از جمله «ستاد امربهمعروف و نهی از منکر»، خبرگزاریها و روزنامههای حکومتی در صف منتقدان این سریال قرار گرفتهاند اما مسئولیت مستقیم توقیف سریال، سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر، «ساترا» است؛ سازمانی که مستقیماً وابسته به صداوسیمای جمهوری اسلامی است.
منتقدان سینما و کارشناسان هنری در روزهای گذشته اعلام کردهاند که هدف از توقف پخش سریالها، «رقابت صداوسیما با شبکه نمایش خانگی» و تلاش این سازمان برای پیشگیری از ریزش مخاطب و انتقال آن به تولیدات بخش خصوصی است.
در مقابل، برخی از کوچ «پولهای مشکوک» برای پولشویی در آثار نمایش خانگی انتقاد میکنند.
گفته میشود ورود سنگین پولهای مشکوک در قالب افزایش دستمزدها و ایجاد پروژههای پرهزینه در شبکهٔ نمایش خانگی بر توسعه و محبوبیت این شبکهها اثرگذار بوده است.
ساترا از کجا آمد؟
حاکمیت جمهوری اسلامی در مواجهه با موج جهانی محبوبیت پلتفرمهای نمایش اینترنتی همزمان با اعمال فیلترینگ، ناگزیر به پذیرش رقبای داخلی جدی برای صداوسیما شده است. این وضعیت که باعث کوچ مخاطبان سنتی تلویزیون به پلتفرمهای اینترنتی شده، چالشهای جدیدی مانند اعمال سانسور و کنترل محتوا را به همراه داشته است.
جمهوری اسلامی همزمان با گسترش تلویزیونهای اینترنتی در یک دههٔ گذشته، در سال ۱۳۹۴ برای نظارت بر محتوای شبکه نمایش خانگی، سازمان ملی تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی را تأسیس کرد. این نهاد که به اختصار «ساترا» شناخته میشود یکی از نهادهای وابسته به صداوسیما است که در عین حال رقیب اصلی شبکهٔ نمایش خانگی به شمار میآید.
در حالی که شبکهٔ نمایش خانگی به یکی از مهمترین ارکان صنعت سرگرمی ایران تبدیل شده، صداوسیما که رئیس آن از سوی رهبر جمهوری اسلامی منصوب میشود به «رقابت» و «نظارت» همزمان با این شبکهها ادامه میدهد.
در حالی که تا پیش از ایجادِ ساترا، وزارت ارشاد مسئولیت قانونی نظارت بر محتوای تصویری رسانهها را بر عهده داشت، مصوبهٔ شورای عالی انقلاب فرهنگی این مسئولیت را میان وزارت ارشاد و نهاد زیرنظر رهبر جمهوری اسلامی تقسیم کرد.
مقامهای صداوسیما هرگونه «رقابت» یا «تعارض منافع» میان ساترا و شبکه نمایش خانگی را انکار میکنند.
پیمان جبلی، رئیس صداوسیما، به تازگی با رد هرگونه رقابت میان این دو گفته است که ساترا تنها به «محتوای تولیدات» نظارت میکند. مقامهای ساترا هم این سازمان را «یک نهاد حاکمیتی» معرفی میکنند که در جایگاه رقابت نیست.
سعید مقیسه، رئیس ساترا، سال ۱۴۰۲ گفته بود: «اگر صداوسیما رقیب شبکهٔ نمایش خانگی بود، از ابتدای سال ۱۴۰۱ به ۶۰ عنوان طرح برنامه تلویزیونی یا سریال مجوز تولید نمیداد». به گفته او، «رقابت وقتی است که یک بخش خصوصی با بخشی دیگر حق و حقوق مساوی داشته باشد، در حالی که صداوسیما یک نهاد حاکمیتی است».
با وجود این، چهرههای شاخص سینما و منتقدان، نیت اصلی اعمال سلیقهٔ ساترا در تولیدات بخش خصوصی را پیشگیری از «ریزش مخاطب» میدانند. از جمله مسعود فراستی، منتقد سینما، که گفته است: «ممیزی نمیگذارد یک سریال تاریخی آبرومند بیاید مردم ببینند، مبادا آشغالهایی که دارند دیده نشود».
رشد شتابان شبکه نمایش خانگی
شبکهٔ نمایش خانگی در سالهای اخیر به یکی از مهمترین بخشهای صنعت رسانه در ایران تبدیل شده است. اواخر دههٔ ۸۰ بود که سر و کله بستههایی با عنوان سریال، در سوپرمارکتها پیدا شد.
اقبال مردم به این آثار و انتشار و تکثیر غیرقانونی نسخههای فیزیکی سریالها بعدتر جای خود را به پلتفرمهای آنلاین داد. این تحول همزمان با گسترش اقبال مردم به فضای مجازی و نفوذ اینترنت در ایران نهتنها باعث افزایش تولیدات داخلی و رقابت میان پلتفرمهای مختلف شده، بلکه گردش مالی عظیمی را هم به خود اختصاص داده است.
در حالی که صداوسیما به دلیل سوگیری حکومتی در تولیدات با کاهش چشمگیر مخاطب مواجه شده است، این پلتفرمها توانستهاند با کاهش سطح خطوط قرمز، جایگزین مناسبی برای سلایق گوناگون جامعه باشند. این روند به ویژه پس از اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ در ایران و تشدید شکاف میان مردم و حکومت تقویت شده است.
یک مؤسسه تحقیقات بازار در ایران گزارشی آماری از ۲۵ مرکز استان و جامعه آماری دو هزار و ۵۰۰ نفری در همه ردههای سنی از مخاطبین جمعآوری کرده و مدعی شده است که ضریب نفوذ شبکه نمایش خانگی در ایران به ۱۳.۶ درصد رسیده است.
مؤسسه «تکسلوکس» در این گزارش اعلام کرده که تنها یک سوم مخاطبان، اشتراک قانونی این شبکهها را خریداری میکنند و بقیه با دانلود غیرقانونی سریالها را دریافت میکنند. در مقابل «مرکز رشد»، وابسته به دانشگاه حکومتی امام صادق، با انتشار نتایج یک نظرسنجی از جامعه آماری هزار و ۲۰۰ نفری مدعی شده که مخاطبان برخی سریالهای شبکه نمایش خانگی، برخلاف تبلیغات به «سه درصد» رسیده است.
گردش مالی ۱۳۰ هزار میلیارد تومانی
ارزیابیها نشان میدهد که درآمد برخی از پلتفرمهای نمایش آنلاین در هر ماه به بیش از ۱۰۰ میلیارد تومان میرسد؛ رقمی که از بودجهٔ بسیاری از نهادهای فرهنگی رسمی کشور فراتر رفته است.
به گفته محمدحسن خلعتبری، معاون تنظیم بازار و توسعه کسبوکار ساترا، گردش مالی شبکهٔ نمایش خانگی به ۱۳۰ هزار میلیارد تومان رسیده است.
محمدحسن شانهساززاده، عضو هیأتمدیره نماوا، نیز اوایل امسال گفته بود: هر قسمت یک سریال معمولی «سه میلیارد» و هر قسمت سریال «سووشون» هشت میلیارد تومان هزینه داشته است».
گردش مالی بالا و ورود سرمایهگذاران به حوزهٔ شبکهٔ نمایش خانگی در سال گذشته موجب شده تا این بخش دست بالا را در خرجکردن و تامین مالی پروژههای بزرگ داشته باشد. بر همین اساس، تامین مالی که از یکی از مهمترین موانع رقابت سینماگران خصوصی و هنرمندان با تولیدات حکومتی بود از سر راه آنها برداشته شد.
رقمهای پیشنهادی تهیهکنندگان در شبکهٔ نمایش خانگی در سالهای گذشته حتی دستمزدهای مرسوم در سینما را هم پشت سر گذاشته است؛ پیشنهادهایی که باعث کوچ بازیگران سرشناس و ستارههای سینما به پلتفرمهای آنلاین شد.
روزنامه «شرق» در گزارشی که پنجم اسفند امسال منتشر کرد، میانگین دستمزد یک بازیگر سرشناس در پروژههای سینمایی را سه تا چهار میلیارد تومان برآورد کرده و نوشته است که این عدد را میتوان معادل دستمزد «یک یا دو ماه» حضور در یک پروژه سریالی در شبکهٔ نمایش خانگی درنظر گرفت.
دستمزد بازیگران؛ ماهانه «سه میلیارد»
چندی پیش انتشار رقم دستمزد بازیگران سریال «ازازیل» به کارگردان حسن فتحی در شبکههای اجتماعی بسیار بحثبرانگیز شد. بر اساس اسنادی که در شبکههای اجتماعی منتشر شد، بازیگران این سریال ماهانه از یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان تا سه میلیارد تومان دستمزد دریافت کردهاند.
بسیاری از منتقدان سینما و کارگردان با انتقاد از این پرداختها اعلام کردند بالا بردن دستمزد هنرمندان در شبکهٔ نمایش خانگی به سینما لطمه زده و خواستار شفافسازی دربارهٔ منشا پولهای هنگفت در سریالها شدند. برخی هم پرداختهای هنگفت را با هدف ایجاد انحصار برای تهیهکنندگان متصل به نهادهای امنیتی و حذف سرمایههای مستقل در صنعت سینمای ایران ارزیابی میکنند.
نگاهی به الگوی سوددهی سریالهای شبکههای خانگی نشان میدهد که پرداخت هزینههای هنگفت برای سریالها توجیه اقتصادی چندانی ندارد.
از آنجا که بیش از دو سوم مخاطبان این شبکهها برای تماشای محتوا حق اشتراک پرداخت نمیکنند و به شکل غیرقانونی آثار را دانلود میکنند، حتی نمیتوان اقبال قابل توجه مردم را به پای درآمد مستقیم این شبکهها نوشت.
پلتفرمهای آنلاین به جز حق اشتراک به وسیله تبلیغات هم درآمدزایی میکنند، اما با وجود سریالهایی که تا ۲۰ میلیارد تومان برای تهیهکنندگان هزینه دارند سوددهی از مسیر درآمد تبلیغات نیز بسیار چالشبراگیز خواهد بود.
از همین روست که برخی بر این باورند که در شبکه نمایش خانگی هم مانند بسیاری از تولیدات سینمایی و تلویزیونی، تهیهکنندگان وابسته به حکومت یا پولهای مشکوک حضور پررنگ دارند؛ به ویژه زمانی که بیشتر تولیدات هنری در ایران زیانده شدهاند و سرمایهگذاری در بازارهایی مانند طلا و ارز برای سرمایهگذاران جذابتر است.
پولشویی و ورود سرمایههای مشکوک
رشد مالی شبکهٔ نمایش خانگی اگرچه به حضور پررنگ آنها در صنعت سرگرمی ایران منجر شده، اما چندان بیحاشیه نبوده است. این موضوع بارها از سوی هنرمندان و حتی رسانههای حکومتی و وابسته به جناح تندرو مطرح شده است.
کمال تبریزی، کارگردان، در اینباره گفته است: «بعضی از پروژهها شروع میشوند؛ پیشتولید، قراردادها، پرداختها، بازیگران، صحنهها و... ولی ناگهان متوقف میشوند و دلیلش هم مشخص نیست. خودم فکر میکنم شاید یکی از دلایلش پولشویی باشد».
یکی از بزرگترین نمونههای مطرح شده از پولشویی در صنعت سریالهای خصوصی در ایران، پرونده سریال پرمخاطب «شهرزاد» بود که بعدها مشخص شد بخش قابل توجهی از تأمین مالی آن از راه بانک «سرمایه» و فساد مالی گسترده در آن مجموعه انجام شده است. این پرونده نشان داد که سینمای خانگی نیز با وجود حضور هنرمندان مستقل، به پولهای مشکوک وابستگان حکومت آلوده شده است.
محمد امامی، تهیه کننده این سریال، در جریان پرونده فساد مالی بانک «سرمایه» به اتهام «اخلال کلان در نظام اقتصادی» به ۲۰ سال زندان، رد مال و انفصال از خدمات دولتی محکوم شد.
پس از آن، شائبه پولشویی دربارهٔ چند مورد دیگر از آثار شبکه نمایش خانگی مانند «ماه تیتی» و «شاهگوش» تکرار شد. پس از آن سرمایهگذاران دیگری مانند حسین هدایتی، احسان دلاویز و محمدهادی رضوی که سابقه سرمایهگذاری در شبکهٔ نمایش خانگی را داشتند با اتهامات مالی دستگیر و یا محکوم شدند.
نسبت شبکهٔ نمایش خانگی ایران با دنیا
در حالی که محدودیتهای داخلی و اعمال سانسور به شکلگیری شبکههای نمایش بومی و چندین سکوی نمایش در ایران منجر شده است کشورهایی مانند ترکیه و کرهجنوبی با استفاده از صادرات سریال به وسیله پلتفرمهای آمریکایی سالانه میلیاردها دلار درآمدزایی میکنند. این کشورها به تازگی با استفاده از پلتفرمهای جهانی مانند «نتفلیکس»، «آمازون پرایم» و «اپل تیوی» درآمد هنگفتی را از صنعت سرگرمی به دست آوردهاند.
یکی از بزرگترین تفاوتهای ایران با کشورهایی مانند کرهجنوبی، بهره نگرفتن از پلتفرمهای جهانی برای توزیع و کسب درآمد است. بر اساس آمارهای رسمی، تولیدات کرهای در سال ۲۰۲۳ تنها از راه همکاری با نتفلیکس بیش از ۲.۵ میلیارد دلار درآمدزایی داشتهاند. سریالهایی مانند «بازی مرکب» و «جهنم» توانستهاند به سرعت در سراسر جهان ترند شوند و به یکی از دستاوردهای این کشور در دیپلماسی فرهنگی تبدیل شوند.
«نتفلیکس» به تنهایی بودجهای نزدیک به ۱۷ میلیارد دلار برای تولید محتوا در سال ۲۰۲۳ اختصاص داده است، رقمی که به هیچوجه قابل مقایسه با مجموع هزینههای تولید در شبکه نمایش خانگی ایران نیست. همچنین، این پلتفرمها با حضور در بیش از ۱۹۰ کشور جهان، نفوذ گستردهای دارند و توانستهاند صنعت سرگرمی را متحول کنند.
امیر رحیمزاده، رئیس خانه سرمایهگذاران شبکهٔ نمایش خانگی، در اینباره گفته است: «روزی خواهد رسید که دیگر نیازی به ارزآوری از نفت و پتروشیمی نخواهیم داشت. اگر کارهای اصولی و درست در حوزه صوت و تصویر انجام شود، بالغ بر ۸۰ درصد سوددهی خواهد داشت».
با وجود این، نه تنها ابعاد صنعت سرگرمی ایران هنوز به مقیاس جهانی نرسیده بلکه در این مسیر با مانع بزرگ سانسور مواجه است. با وجود درخشش سینماگران ایرانی در جشنوارههای بینالمللی، نبود دسترسی به بازارهای بینالمللی به دلیل تحریمها مانع از حضور ایران در صنعت سرگرمی خانگی شده است.