لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۳ اسفند ۱۴۰۳ تهران ۱۸:۳۹

هانا نویمان: سپاه پاسداران و رژیم ایران یک تهدید امنیتی برای اروپا هستند


هانا نویمان رئیس هیئت روابط با ایران در پارلمان اروپا
هانا نویمان رئیس هیئت روابط با ایران در پارلمان اروپا

روابط ایران و اتحادیهٔ اروپا خصوصاً با حمایت‌های تهران از مسکو در جنگ علیه اوکراین، وارد مرحله تازه‌ای شد.

اتحادیهٔ اروپا که در پی اعتراضات سال ۱۴۰۱ در ایران موسوم به «زن، زندگی، آزادی»، در حمایت از معترضان، بسته‌های تحریمی علیه تهران تصویب کرده بود، با فروش پهپادهای ایرانی به روسیه، بر شدت فشار‌هایش بر جمهوری اسلامی افزود.

با گسترش برنامهٔ هسته‌ای ایران و دور شدن هر چه بیشتر تهران از توافق موسوم به «برجام»، سه قدرت اروپایی، فرانسه، آلمان و بریتانیا – که خارج از اتحادیه است – مجازات ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را پی گرفتند و دو قطعنامه علیه تهران در شورای حکام این نهاد تصویب کردند. در این روزها زمزمه‌هایی شنیده می‌شود که شاید این کشورها، به‌دنبال پیگیری پروندهٔ هسته‌ای ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد و حتی اجرایی کردن مکانیسم ماشه باشند.

به موازات این تحولات، سه کشور اروپایی یاد شده گفت‌وگوهایی را در ژنو با مقام‌های جمهوری اسلامی پیش برده‌اند و طرفین در تلاشند تا راهی برای جدی‌تر شدن ِ آن پیدا کنند. در واشینگتن، یک ماه است که دونالد ترامپ وارد کاخ سفید شده و او از احتمال مذاکره با ایران در زمان اعمال کارزار فشار حداکثری سخن گفته است.

همه این‌ها روابط تهران و بروکسل را در وضعیتی بغرنج قرار داده است. اتحادیهٔ اروپا چه راهی را باید یا می‌تواند در قبال تهران در پیش بگیرد.

هانا نویمان، رئیس هیئت روابط با ایران در پارلمان اروپا، در گفت‌وگو با رادیوفردا می‌گوید: سپاه پاسداران و رژیم ایران در حال حاضر یک تهدید امنیتی برای اتحادیهٔ اروپا به شمار می‌روند.

هانا نویمان: سپاه و رژیم ایران تهدید امنیتی برای اروپا هستند
please wait

No media source currently available

0:00 0:13:55 0:00
لینک مستقیم

من این را از شما شنیده‌ام، از برخی دیگر از سیاستمداران، و همچنین از مخالفان جمهوری اسلامی ایران که با مذاکره مخالف هستند. وقتی به مذاکره نه می‌گویید منظورتان چیست؟ و به نظرتان این رویکرد چه دستاوردی خواهد داشت؟

اگر ما یک شریک مذاکرهٔ قابل اعتماد داشته باشیم که بدانم وقتی به توافق نزدیک می‌شویم، می‌توانیم یک معامله را امضا کنیم و توافق واقعی است، من طرفدار مذاکره هستم. زمانی که این معامله شامل بهبود وضعیت، عمدتاً برای مردم داخل ایران، در مورد حقوق بشر، در مورد آزادی‌های سیاسی، در مورد آزادی بیان، در مورد آزادی زندانیان سیاسی شود. مشکل این‌جاست که متأسفانه رژیم چنین نقش‌آفرینی‌ای ندارد. ما در سال‌های گذشته چندین بار تلاش کرده‌ایم که با این رژیم در مورد برجام معامله کنیم و آن‌ها از مذاکرات پا پس کشیدند.

البته آمریکا بود که برجام را ترک کرد.

نه، منظورم دو سه سال گذشته است. اروپایی‌ها در دو سه سال اخیر، قبل از جنبش «زن، زندگی، آزادی»، سعی کردند در مورد توافق هسته‌ای مذاکره کنند و ایرانی‌ها مذاکره را پس زدند. و من فکر می‌کنم در حال حاضر با وضعیتی که در ایران وجود دارد، به‌ویژه نقض فاحش حقوق بشر، افزایش تعداد اعدام‌ها، نمی‌دانم چگونه می‌توانیم روی معامله‌ای کار کنیم که حقوق بشر را شامل نشود.

به نکات متعددی اشاره کردید. درباره برخی آن‌ها دقیق‌تر صحبت کنیم. اول در مورد اروپا و تلاش در زمینه برجام. یکی از این تلاش‌ها که من از نزدیک روند آن دنبال می‌کردم، یک سازوکار مالی بود به اسم اینستکس.

بله کار نکرد.

کار نکرد، و سوال این‌جاست که فکر می‌کنید که ایران چگونه بدون هیچ سودی از آن توافق، در آن می‌ماند؟

ما مشکلات زیادی پیرامون این توافق داریم و یکی به وضوح این بود که ترامپ از برجام خارج شد. بله. توافق کاملی نبود اما حداقل، غنی‌سازی گسترده در ایران را متوقف کرد و به ما این امکان را ‌می‌داد که اگر چنین کند آن را کنترل کنیم.

وقتی ترامپ توافق را ترک کرد، ما به عنوان طرف اروپایی نمی‌توانستیم در بخش تحریم قدم برداریم. ما اینستکس را امتحان کردیم که به وضوح کار نکرد و این وضعیتی است که هنوز تا امروز آن را برطرف نکرده‌ایم.

امروز در زمینه دادگاه بین‌المللی لاهه هم همین وضعیت را داریم. ترامپ دادگاه را تحریم کرد، افرادی که برای دیوان کیفری بین‌المللی کار می‌کنند، تحریم می‌شوند. و حالا یک سری شرکت‌ اروپایی داریم که به دلیل این‌که نمی‌خواهند کسب‌وکار خود را در ایالات متحده از دست بدهند، بیش از حد به این تحریم‌ها پایبند هستند. آن‌ها این تحریم‌ها را طوری اجرا می‌کنند که انگار ما آمریکا هستیم. درحالی‌که ما روند‌های قانونی خود را داریم، چیزی داریم که به آن قانون مسدودکننده می‌گویند. ما می‌توانیم به نوعی شرکت‌ها را مجبور کنیم که این کار را به دلیل رعایت قوانین انجام ندهند. اما پس از آن فقط روی کاغذ وجود دارد، زیرا ما مکانیسمی نداریم که مثلاً خسارت‌ شرکت‌های‌مان را جبران کنیم. بنابراین ما هم اکنون باید تکالیف خود را انجام دهیم و متأسفانه خود را از تصمیمات خودسرانهٔ ایالات متحده مستقل کنیم.

الان به نظر می‌رسد که دونالد ترامپ رئیس‌جمهور ایالات متحده تمایل دارد با ایران به توافقی دست یابد. آیا فکر می‌کنید اروپا باید با توجه به اختلافات موجود در دو سوی اقیانوس اطلس، مسیر متفاوتی را طی کند؛ مثلاً همان‌طور که درباره موضوع امنیت اروپا صحبت می‌شود، درباره جمهوری اسلامی هم فکر کند؟

در سؤالات شما جنبه‌های زیادی وجود دارد که دست‌کم به دو مورد آن می‌پردازم.

اول این‌که هیچ‌کس نمی‌داند دولت ترامپ در حال انجام چه کاری است. می‌شنویم که قرار است معامله‌ای انجام دهند. فشار حداکثری وارد کنند. فشار حداکثری برای دستیابی به توافق وارد کنند. من مطمئن نیستم برنامه‌ آن‌ها چیست و حتی نمی‌دانم آیا خودشان می‌دانند که چه برنامه‌ای دارند یا نه. معلوم نیست سیاست مشخصی در قبال ایران دارند یا ایران هم بخشی از یک توافق بزرگتر برای ایجاد تغییرات در جهان است که آن فرد تازه در کاخ سفید و پوتین در حال انجام آن هستند و بقیهٔ دنیا مهره‌های روی صفحه شطرنج هستند. به همین دلیل،‌ در چنین وضعیت نامعلومی، نمی‌توان گفت که اتحادیه اروپا باید همراه آن باشد یا خیر.

مورد دوم این‌که من فکر می‌کنم ما به عنوان اتحادیهٔ اروپا باید تصمیمات خود را در قبال ایران داشته باشیم، خصوصا اگر دولت ترامپ به سمتی برود که ما به صورت بنیادین با آن موافق نباشیم. وظیفهٔ ما این است که همیشه از طرف مردم ایران که از این رژیم رنج می‌برند و به نمایندگی از هر کس دیگری در منطقه، که قربانی این جنگ‌های نیابتی و تاکتیک‌های نیابتی سپاه هستند، صحبت کنیم. این باید نقش و هدف اصلی ما باشد. و اگر این در معجزه‌ای بازتاب پیدا کند که ترامپ قرار است انجام دهد و تمام خاورمیانه، از جمله مشکل رژیم ایران، را حل کند، خب، بله، شاید ما بتوانیم بخشی از آن شویم. اما برای من فعلا روشن نیست که او چگونه می‌خواهد به آن‌جا برسد.

اما به نظر می‌رسد کشورهای خاورمیانه، مثلاً سعودی‌ها، لزوماً مخالف این نوع تعامل نیستند. آن‌ها به دنبال نوعی ثبات در منطقه هستند. روابط خود را با ایران بهبود بخشیده‌اند. در حال حاضر هم صحبت‌هایی وجود دارد مبنی براین‌که ممکن است سوری‌ها روزی با تهران رابطه داشته باشند. اگر منطقه از این امر حمایت کند، چطور؟ منطقه‌ای که به طور کلی سابقهٔ چندان خوبی هم در زمینه حقوق بشر ندارد.

مشکل هم همین است. درباره سوری‌ها باید منتظر باشیم. حاکمان سعودی، و بقیه، هر زمان که اوضاع کمی انسجام بیشتری پیدا کند، فقط خواهان عدم آشفتگی، بدون جنگ، فقط نوعی ثبات و تمرکز بر توسعهٔ اقتصادی هستند. هر تحولی در ایران، مثل تغییر رژیم، اول از همه چالشی برای آن‌ها خواهد بود. بنابراین من این‌طور می‌فهمم که آن‌ها راهی پیدا کردند تا به نحوی با رژیم آن‌گونه که هست تعامل کنند. اما به نظر می‌آید که مردم ایران تا حد زیادی نمی‌خواهند این رژیم سر جای خود بماند.

به سوریه اشاره کردید. الان در ایران چه فکر می‌کنند. سوریه هم حکومتی بود که داشت در منطقه عادی‌سازی می‌شد. اسد به اتحادیهٔ عرب برگشت. ما حتی کشورهایی در اتحادیهٔ اروپا داشتیم که در مورد عادی‌سازی رابطه با اسد صحبت می‌کردند. و همه ۱۰۰ درصد مطمئن بودند که او قوی‌ترین مردی است که تمام کشورش را تحت کنترل دارد و کاری از دست ما بر نمی‌آید. و [این رژیم] فقط در عرض چند هفته از بین رفت. این موضوع جای فکر دارد، که الان در ذهن مردم ایران چه می‌گذرد؛ [آن‌ها]‌ رژیمی را می‌بینند که سعی در عادی‌سازی آن می‌شود. بسیاری می‌گویند خیلی قدرت دارد، اما می‌دانیم که به نوعی توخالی هم هست.

یقیناً در ایران بسیاری هستند که با جمهوری اسلامی مخالفند و نمی‌خواهند یک روز بیشتر تحت حاکمیت آن زندگی کنند. در سال‌های اخیر گفتمان گروهی در ایران هم این بوده که می‌گفتند نمی‌خواهند کشورشان مثل سوریه ویران شود و این رویکرد را ابراز کرده‌اند.

و شاید راه سومی هم وجود داشته باشد. دربارهٔ سوریه، من واقعاً در مورد تحریرالشام احساسات متناقضی دارم؛ از یک سو هر چیزی بهتر از اسد است. من، به زندان صیدنایا رفتم و این سیستمی که حتی کودکان را می‌کشت را از نزدیک دیدم. این‌ها را می‌دانستیم اما از نزدیک دیدن ِ آن چیز دیگری بود. حالا گشایشی ایجاد شده است. و گاهی مرا به یاد بحث‌هایی می‌اندازد که با ایرانی‌ها دارم. هیچ کس واقعاً توقع نداشت سوریه به این سمت برود، ولی اتفاق افتاد. در عین حال، اکنون همه برای آن بسیار آماده‌اند، زیرا آن‌ها سال‌ها آماده بودند و برنامه‌ریزی کردند و ایده‌هایی داشتند. مشاهدهٔ این انرژی به من بسیار امید می‌دهد. در عین حال مردم ساده‌لوح نیستند و از خود می‌پرسند که این گشایش تا چه زمانی ادامه خواهد داشت، و به کدام سمت خواهد رفت. در نتیجه، به نظرم می‌توان این روایت که آیا می‌خواهید مثل سوریه شوید را تغییر داد.

ممکن است دقیق‌تر توضیح دهد؟ به هر حال نمی‌توان انکار کرد که نزدیک به ۱۵ سال جنگ داخلی، خرابی و مهاجرت چند میلیونی هم اتفاق افتاده؛ که البته ایران هم به نوعی شاهد آن بوده است.

اما موضوع همین است. بنابراین در سال‌های اخیر، هر بار که مثلاً یک ناآرامی داخلی یا دعوت به دموکراسی بود، حاکمانی که می‌خواستند در قدرت بمانند، فقط می‌گفتند، آیا می‌خواهی در نهایت مثل سوریه بشوی؟ اما حالا تصور کنید که می‌توانیم آن روایت را بازنویسی کنیم؛ شاید سوریه اکنون راه دیگری پیدا کند. و من فکر می‌کنم ما باید هر کاری انجام دهیم تا از سوریه در این مسیر حمایت کنیم. البته نه ساده‌لوحانه. چه کسی می‌داند که تحریرالشام می‌خواهد آن‌ها را به کدام سو ببرد. اما در این مقطع گروه‌های زیادی وجود دارند که می‌توانند آزادانه صحبت کنند. من در سوریه بودم. در یک پارک با زنانی از گروه‌های مختلف سیاسی بودم. و ما سخنرانی الشرع را تماشا کردیم و با هم یک بحث سیاسی داغ در دمشق داشتیم. در نتیجه شاید بتوانیم وضعیت سوریه را به سمت خوبی ببریم و این به مردم منطقه این امید را بدهد که رژیم‌ها سرکوبگر هستند اما ابدی نخواهند بود.

شما یک سیاستمدار اروپایی هستید که تمرکز زیادی بر جامعه مدنی و حقوق بشر به ویژه در خاورمیانه دارید. اما در نهایت، شما یک سیاستمدار اروپایی هستید و برای اروپا مطمئناً امنیت مهمترین اولویت آن است. اگر اروپایی‌ها اکنون با ایران صحبت می‌کنند تا راهی برای شروع مذاکره در مورد موضوع هسته‌ای بیابند، اگر راهی به پیش بیابند، از آن حمایت می‌کنید؟

خیلی روشن بگویم سپاه پاسداران در حال حاضر تهدیدی برای امنیت اروپاست. وضعیتی که نیابتی‌هایشان در خاورمیانه ایجاد کرده‌اند، حمایت از حماس علیهٔ اسرائیل، حمایت از حزب‌الله، حمایت از حوثی‌ها که به کشتی‌های خودمان تیراندازی می‌کنند، و اکنون در تلاش برای تقویت تسلط بر عراق هستند؛ این‌ها تهدید است. همه این‌ها در همسایگی اتفاق می‌افتد و نه تنها به این دلیل که مردم این کشورها به‌دلیل بی‌ثباتی به سمت اروپا می‌آیند، بلکه بر امنیت ما تأثیر می‌گذارد. همچنین حمایت‌شان را از روسیه در موضوع اوکراین می‌بینیم. بنابراین واضح است که رژیم در حال حاضر یک تهدید امنیتی است.

علاوه بر این، من عمیقاً به موضوع حقوق بشر، جامعه مدنی و مردم ایران اهمیت می‌دهم. لذا این‌طور نیست که عده‌ای باشند که فقط بخواهند از منظر امنیت و ثبات روی موضوع تمرکز کنند؛ افراد زیادی هم هستند که عمیقاً به ایرانیان اهمیت می‌دهند. و درست می‌گویید که ما در عین حال درگیر این معما هستیم که راه فراری نیست.

اگر رژیم ایران را با بمب هسته‌ای داشته باشیم، برای ما، منطقه و همچنین برای مردم داخل ایران خطرناک‌تر می‌شود. چون حالا دیگر بمب دارند، و مهم نیست که چقدر در زمینه رفتار با شهروندان خود حماقت به خرج می‌دهند، کنارزدن‌شان بسیار دشوارتر می‌شود.

به کره شمالی نگاه کنید. کل جمعیت ممکن است قحطی بکشند، اما آن مرد بمب هسته‌ای دارد. و به همین دلیل است که ما کاملاً گیر کرده‌ایم. از همین رو من هنوز فکر می‌کنم که تلاش برای یافتن راهی به منظور جلوگیری از دستیابی این افراد به بمب هسته‌ای، نیازمند تلاش زیادی است. راهی که هم از دستیابی به بمب جلوگیری می‌کند، باید ضمانت‌های کافی داشته باشد، و درعین حال رژیم را تقویت نکند؛ در بهترین حالت شرایط را برای مردم داخل کشور بهبود دهد، حتی شاید به گونه‌ای که روزی راه و ابزاری برای غلبه بر این رژیم پیدا کنند.

  • 16x9 Image

    هانا کاویانی

    هانا کاویانی، از سال ۱۳۸۶ با رادیو فردا به عنوان خبرنگار و گزارشگر همکاری می‌کند. او در این مدت تحولات سیاسی و دیپلماتیک از جمله فراز و فرودهای مرتبط با پرونده هسته‌ای ایران، و مذاکرات منتهی به توافق هسته‌ای ایران و قدرت‌های جهانی را از نزدیک دنبال کرده است.

XS
SM
MD
LG