نرگس محمدی، برندۀ جایزه صلح نوبل، در یادداشتی که بهمناسبت روز جهانی زن در مجله وُگ منتشر شده، نوشته فمینیستها و زنان جهان با دیدن مبارزاتِ زنان در ایران میتوانند باور و یقین داشته باشند که زنان «قدرت رویارویی با سختترین و محکمترین ابزار سرکوب و سلطهگری» را دارند.
خانم محمدی در این یادداشت بهطور مفصل به موضوع «آپارتاید جنسیتی» در ایران پرداخته و مینویسد برای پایان دادن به «نابرابری جنسیتی، ستم، خشونت، سلطه بر زنان، انقیاد و فرودستسازی و حقارت زنان» راهی وجود ندارد جز اینکه آپارتاید جنسیتی بهعنوان جرم تعریف و شناخته شود.
نرگس محمدی میگوید دلیل تأکیدش بر «آپارتاید جنسیتی»، نه فقط بهعنوان شکل تشدیدیافتۀ تبعیض و ستم جنسیتی بلکه به این دلیل است که «این ستم، خشونت، تبعیض و فرودستسازی بهعنوان یک سیاست رسمی با پشتوانۀ قانون و مذهب در حکومتهای مذهبی از جمله طالبان و جمهوری اسلامی است».
بهگفتۀ برندۀ صلح نوبل، حکومت جمهوری اسلامی «انتقاد و اعتراض به این سیاستها را با مجازاتهای سنگین از قبیلِ بازداشت، زندان، شلاق، حتی مرگ، مجازاتهای مالی سنگین در وضعیت دشوار اقتصادی و معیشتی مردم همراه میسازد».
خانم محمدی در این یادداشت، با برشمردن عوامل گوناگونی که در حکومتهایی مثل جمهوری اسلامی به نقض حقوق زنان بهطور «سیستماتیک و نظاممند» منجر شده و با تأکید بر «مقاومت» زنان ایران در بیش از ۴۰ سال گذشته و بهخصوص در جنبش «زن زندگی آزادی»، اضافه میکند که برای شناخته شدن «آپارتاید جنسیتی بهعنوان جنایت علیه بشریت، مردم و فعالان مدنی میتوانند به شکلگیری گفتمان آپارتاید جنسیتی کمک کنند و سیاستمداران و نمایندگان پارلمانها و نمایندگان حقوق بشر و زنان دولتها در این زمینه اقدامات مؤثری انجام دهند».
نرگس محمدی اخیراً در سخنرانی آنلاین در نشستی در سنای فرانسه نیز گفته بود: «از شما بهعنوان دغدغهمندان حقوق زنان تقاضا دارم برای جرمانگاری آپارتاید جنسیتی جسورانه و پیشتازانه به پا خیزید و اقدام کنید. این رسالتی تاریخی، جهانی و فمینیستی است.»
او در خردادماه ۱۴۰۳ به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس جدید محکوم شد. این فعال حقوق بشر طی سه سال گذشته، شش بار در دادگاههای انقلاب و کیفری محاکمه و در مجموع به ۱۳ سال و سه ماه حبس، ۱۵۴ ضربه شلاق، تبعید، دو سال ممنوعالخروجی محکوم شده است.
محمدی هماکنون با مرخصی استعلاجی در خارج از زندان به سر میبرد.
این برندۀ صلح نوبل در بخش دیگری از یادداشت خود، با یادآوری جنش «زن زندگی آزادی»، جامعۀ ایران را یک جامعۀ «اساساً جنبشی» توصیف کرده و نوشته است: «زنان به دلیل فشارهای شدید حکومت که در تمام حوزههای عمومی تا عرصۀ خصوصی زندگیشان اعمال میشود، همچون فنری هستند که بهسختی و شدت فشرده شده است و بدیهی است در رهاسازی انرژیِ متراکمشده، بسیار قدرتمند و پرتوان ظاهر شدهاند».