مستند «نصرت کریمی» که رایگان و آنلاین منتشر شده، به موضوع داغ اینروزهای اهل فرهنگ و هنر تبدیل شده است؛ مستندی ششقسمتی با عنوان «نصرت کریمی؛ هنرمند بودن در ایران» که ساخت آن ۱۹ سال زمان برده و حاصل تلاش مشترک پسرش بابک کریمی سینماگر و بازیگر بینالمللی، دامادش مهرداد اسکویی مستندساز سرشناس، و روحالله انصاری تدوینگر نامآشنا است.
بابک کریمی در گفتوگو با رادیوفردا که که کامل آن را در ادامه خواهید خواند، میگوید این مستند ادای دین به نصرت کریمی است بهجای مجسمهای که اغلب برای یادبود بزرگان میسازند؛ روایت زندگی پرقصه و حیرتانگیز نصرت کریمی از زبان خودش با تکیه بر اسناد و فیلمها و عکسهای نادیدهٔ بیشمار که همه را نگاه داشته بود.
انقلاب بهمن ۵۷ در میان اهل سینما قربانی کم نداشت، اما نصرت کریمی در این میان وضعیت ویژهای داشت؛ کارگردان، بازیگر، نویسنده، گریمور و مجسمهسازی برجسته و محبوب که پس از انقلاب، بهخاطر فیلمی که هفت سال پیش از انقلاب ساخته بود، نه تنها زندانی شد که «به قطع دست راست و اعدام هم محکوم شد»، اما سرانجام «سیاسینبودنش در کنار محبوبیتش» باعث شد دست و جان به در برد.
نصرت کریمی دیگر هیچگاه بهعنوان بازیگر و کارگردان سینما اجازهٔ کار نیافت و تصویرش هم ممنوع شد و ممنوع ماند، اما از پا ننشست و چنان همهفنحریف بود که هم بهگفتهٔ خودش از تیغهای کاکتوسهایی که پرورش میداد زندگی گذراند و هم بینام یا بیسروصدا اما پرتلاش و پیوسته به ساختن فیلم کوتاه و انیمیشین و مجسمه مشغول ماند.
با همهٔ این اوصاف، مستند ششقسمتی «نصرت کریمی» که بهمناسبت صدمین زادروز او منتشر شده، فقط روایت زندگی او از زبان خودش و دیگر هنرمندان نیست، روایتی از صد سال تاریخ تئاتر مدرن، فیلم عروسکی، سینمای ایران و همچنین روزگاری است که پیش و پس از انقلاب بر مردم و هنرمندان گذشت.
فردوسی در توصیف عظمت و شکوه کارش گفته بود «از آن پس نمیرم، که من زندهام/ که تخم سخن من پراگندهام». نصرت کریمی در سالهای پایانی عمر ۹۵ سالهاش در این مستند، که معتقد بود با آن جاودان میشود، میگوید «نمیرم از این پس/ که من زندهام/ چو تخمِ مصور پراکندهام».
«نصرت کریمی؛ هنرمند بودن در ایران» در گفتوگو با بابک کریمی
در گفتوگو با بابک کریمی ابتدا از او دربارهٔ روند ۱۹سالهٔ ساخت این مستند پرسیدیم که از کجا شروع شد و خود نصرت کریمی چه نقشی در آن داشت.
بابک کریمی: شروع کار بیشتر تحت فشار اطرافیان بود. خودمان فکر میکردیم یک روزی یک کاری خواهیم کرد، ولی عملاً من و مهرداد اسکویی درگیر کارهای خودمان بودیم. در یک مقطعی چند نفر از اطرافیان پدر از دنیا رفتند و بین دوستان پدر هم شخصی در همسایگی ما بود که خیلی اصرار داشت خاطرات پدر را ثبت کنیم و این را هر بار در مهمانیها و دورهمیها تکرار میکرد.
این فشارها دائم زیاد و زیادتر شد و همزمان شاهد فوت آدمهای بیشتر در اطراف پدر بودیم. این شد که کار را شروع کردیم. قرار شد مهرداد که استاد مصاحبه گرفتن است، مصاحبهها را انجام بدهد و من تدوین کنم.
پدرم در ساختار مستند هیچ نقشی نداشت، یعنی هیچ نگفت چه بکنید یا چه نکنید، البته بهجز آن دو سه صحنهای که شنیده میشود که میگوید دوربین را بگذار اینجا یا آنجا. کلاً مطیع بود، میدانست که کارگردان کس دیگری است و نباید حرفی بزند. ولی در طول این سالها تمام مراحل و نسخههای مختلف را نشان میدادم. در آخر، روزی هم که موسیقی کار را ضبط کردیم، من آن را با موبایل ضبط کردم و بردم خانه تا گوش کند.
هیچ نظر خاصی دربارهٔ ساختار مستند نداد، ولی خوشحال بود. حتی یک بار قسمت مربوط به انیمیشن را که داشت میدید، یادم است که همینجور اشک میریخت و ما از یک جا مجبور شدیم قطع کنیم، چون حالش بد شد.
- در ساخت این مستند پای شما نه فقط بهعنوان فرزند نصرت کریمی که بهعنوان سینماگر هم در میان است. کنار شما هم مهرداد اسکویی است با کارنامهای برجسته در مستندسازی. کمتر پیش میآید که ترکیبی از نسبت خانوادگی و هنر و فن اینطور شکل بگیرد برای ساخت یک اثر هنری، آن هم دربارهٔ یک هنرمند نامدار محبوب. چگونه کارگردانی این مستند را با همدیگر پیش بردید؟
ترکیبی که برای ساخت این فیلم ایجاد شد، خیلی منحصربهفرد بود و بعید میدانم تکرار شود. از یک طرف شخصیت خود نصرت کریمی، از طرف دیگر توانایی او در تعریف کردن و فرم درخشان زندگی و اسنادی که این همه سال نگه داشته بود. اینها بار خیلی عجیبی آورد در فیلم. و اینکه پسرش که من باشم هم کارم سینما است، هم ۲۵ سال کار تدوین کردهام و عشق سینما را هم از پدرم دارم. دامادش مهرداد هم مستندساز درخشانی است و ترکیب همهٔ اینها خیلی نادر است که اتفاق بیفتد.
ما پینگپنگی با هم کار کردیم. سر خیلی چیزها نظرات ما همیشه یکجور نبود، خیلی بحث کردیم، نسخههای مختلفی کار کردیم. ابتدا من تدوین را شروع کردم، ولی دیدم برایم خیلی سخت است، چون من تدوینگر خیلی بیرحمی هستم و هر فریمی را که اضافی باشد، بیرحمانه کات میکنم، ولی در این مورد نمیتوانستم، چون هر چیزی را میزدم، فکر میکردم دارم یک بند انگشت پدرم را قطع میکنم.
دیدم نمیشود و این کار به یک شخص بیرون از ما نیاز دارد، که روحالله انصاری وارد کار شد و خیلی انرژی خوبی آورد چون جدا از ما بود و یک جور نقطهتعادلی شد بین من و مهرداد و ما راهحلهای خیلی درخشانی از او دیدیم که در تدوین هم میتوانیم مشاهده کنید.
- ساخت این مستند قطعاً جنبههای شخصی هم برای شما داشته است؛ لحظات یا موقعیتهای شیرین یا سخت.
برای من زیباترین بخش ساخت این مستند جستوجو و پیدا کردن اسناد و فیلمها و عکسها بود که برایم حیرتآور بود.
در طول ساخت این فیلم من خودم هم پدرم را کشف کردم. خیلی از آدمها که فیلم را دیدهاند، میگویند تازه نصرت کریمی را کشف کردهاند. من از بچگی خیلی از ماجراها را شنیده بودم، بعد رفتم ایتالیا زندگی کردم و عملاً کنار پدرم نبودم، بنابراین تکهپاره میدانستم خیلی از داستانها را. این مستند برای من یک سفر پدروفرزندی هم بود. هر فرزندی یک روزی باید این را با فیگور پدرش انجام بدهد و این کار برای من با ساختن این فیلم رخ داد.
- انتشار آنلاین رایگان این مستند قطعاً تصمیم بزرگ و شاید دشواری بوده، خصوصاً که تأکید هم کردهاید ساخت آن هیچگونه حمایت مالی از هیچ جایی هم نداشته است. چه شد به این تصمیم رسیدید که آن را رایگان و بیواسطه در اختیار مردم قرار بدهید؟
اغلب برای یاد کردن از بزرگان خیلیوقتها یک مجسمه برنز بزرگ میسازند و پلاکی میزنند چنین و چنان، که فقط یک ادای دین است به آن شخص مهم. ما هم با ساخت این مستند خواستیم چنین کاری بکنیم.
با برخی پلتفرمها، هم داخل کشور و هم خارج، تماسهایی داشتیم، ولی دیدیم کلاً ابعاد ماجرا را درک نمیکنند و مثلاً میگویند یک نسخهٔ یکساعته یا دوساعته درست کنید، درحالیکه ابعاد این فیلم و این آدم این مستند ششقسمتی است. خیاط باید لباس را به اندازهٔ تن آدم بدوزد نه که تن آدم را اندازهٔ لباس کند. نهایتاً دیدیم نمیشود.
علاوه بر این، متأسفانه و به دلایلی که میدانید، الان یک فضایی هم ایجاد شده که هر کسی باید جوابگوی کس دیگری باشد. ما دیدیدم که چه در داخل و چه در خارج کشور، اگر به یک پلتفرمی تکیه میکردیم، میگفتند این تکهاش را بردارید یا آن را چنین کنید. نصرت کریمی چهل سال از هیچکس هیچچیز نخواست و کارش را کرد و اصلاً وارد این بازیها نشد، ما چطور باید آخر عمری او را وارد این بازی میکردیم؟
برای همین، بهترین شکل ارائه برای اینکه یک فریم از این فیلم پسوپیش نشود و تا ابد بماند و امکان سوءاستفاده از آن هم ایجاد نشود، این بود که آن را در یوتیوب منتشر کنیم. خیلی هم خوشحالیم از این بابت و مردم هم این را درک کردهاند. بروید کامنتهای مردم را ببینید، واقعاً حیرتآور است.
- این مجموعه نه فقط روایت یک عمر زندگی هنرمند نامداری چون نصرت کریمی است که یکجور تاریخنگاری اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در فرم و ساختار هنرمندانه هم هست. آیا موضوعی بوده که از پرداختن به آن در این مستند پرهیز کرده باشید یا خواسته باشید ملاحظه کنید؟
نه، هیچ موضوعی نبوده که نخواسته باشیم دربارهاش حرف بزنیم. خود نصرت کریمی همهچیز را خیلی صاف و به سادهترین و صادقانهترین شکل تعریف کرد، با تمام اسناد و مدارک. هیچ چیزی نبود که بخواهیم دربارهاش ملاحظهکاری کنیم.
- الان حدود یک ماه از انتشار اولین قسمت و یک روز هم از انتشار آخرین قسمت این مستند میگذرد. تا اینجا استقبال مردم چگونه بوده؟
تشکر میکنم از موج محبتی که بعد انتشار مستند ایجاد شده است. ما حدی از استقبال را پیشبینی میکردیم، چون به هر حال نصرت کریمی یک شخصیت محبوب در میان مردم بود، ولی واقعاً استقبال در این حد را پیشبینی نمیکردیم. خیلی شگفتزده شدیم که چطور آدمی که اینهمه سال حتی آب شده از صفحهی نمایشها و آفتابی نشده، این همه محبوب باشد، بهخصوص در میان نسل جوان.