آیت الله محمد علی موحدی کرمانی دبیر کل جامعه روحامیت مبارز تهران و امام جمعه موقت تهران در نشست دوم انتخاباتی اصول گرایان اظهار داشته است:
«آمریکا میخواهد در مجلس شورای اسلامی و اگر بتواند در مجلس خبرگان «نفوذ» کند و هر دو «نفوذ» بسیار خطرناک است در این شرایط اگر کسی آماده شود و ندای هل من ناصر قرآن را پاسخ دهد بسیار ارزشمند است.... تصور نکنید مردم همینطور رای در صندوق میاندازند مردم ما عموما با بصیرت هستند شما هم تلاش کنید کسانی را که فریب خوردهاند را بیدار کنید کسانی باید به مجلس بروند که پیرو رهبری باشند و اسیر نفوذ دشمن نشوند.»
«مجلس میتواند و باید راه رهبر را ادامه دهد و اگر مجلس متحد باشد با فکر واحد و انقلابی و ولایی و ارزش نهادن به ارزشهای انقلاب میتواند وارد صحنه شود. مجلسی باید تشکیل شود که شک نکنند آمریکا دشمن ما است و انسانهایی باید به عنوان نماینده مجلس انتخاب شوند که با تمام وجود احساس دشمنی با آمریکا را داشته باشند.»
وی در بخش دیگری از سخنانش خبر از تصمیم انتخاباتی آیت الله خامنهای داده و میگوید:«مقام معظم رهبری فرمودند من اگر افراد متدینی موفق شوند لیست را تهیه کنند، به آن رای میدهم لذا امیدواریم لیستی در سراسر کشور داشته باشیم که مقام معظم رهبری ببینند، به آن اعتماد کنند و رای دهند و این آرزوی ما است.»
البته منظور اصلی از تدین و دیانت باور به بنیاد گرایی اسلامی و اطلاعت و پیروی کامل از نظرات و تصمیمات کلان ولی فقیه است که در نگاهی ایدئولوژیک سمت گیری برخاسته از بسته مذهب- قدرت را دنبال میکند. مذهب در چارچوب عام و سنتی آن مد نظر نیست و نفس مذهبی بودن باعث قرار گرفتن در حلقه خودیها نمیشود.
موحدی کرمانی چهره کلیدی در جمع اصول گرایان است که میکوشد نقشی مشابه آیت الله محمد رضا مهدوی کنی ایفا نماید و جمع پراکنده اصول گرایان را سامان دهد. وی وزن سلفش در جامعه روحانیت مبارز تهران را ندارد، اما در بخش مسلط قدرت بازیگری مهم است.
سخنان وی اگر چه در مورد هر دو مجلس خبرگان و شورای اسلامی بیان شده است، اما تناسب بیشتری با مجلس خبرگان دارد. در انتخابات مجلس فضا بگونهای است که امکان بستن کامل وجود ندارد و در هر دوره به دلیل ویژگیهای محلی و سیاسی افرادی وارد مجلس میشوند که با مواضع مورد انتظار رهبری انطباق کامل ندارند و در برخی موارد مانند مجلس ششم فاصله معناداری نیز دارند.
وجود شورای نگهبان ابزار کنترل موثری در درست نظام است که نگرانی از تحرکات خارج از محدوده قابل تحمل را بر طرف مینماید. اما در خبرگان چنین نیست. مجلس خبرگان تنها نهاد انتخابی است که به هسته اصلی قدرت راه دارد و بالقوه و بر اساس مفاد قانون اساسی میتواند آن را تحت نظارت و حساب کشی در بیاورد. در صورتی که اکثریتی مستقل از سیطره ولایت مطلقه خامنهای در آن حضور یابند، چون نهاد بالاسری کنترل کنندهای به لحاظ حقوقی وجود ندارد، ظرفیت تغییر در مسیر اصلاحات پارلمانتاریستی را دارند.
به همین دلیل بخش مسلط قدرت و رهبری حساسیت زیادی بر مجلس خبرگان دارند تا از مشی خنثی و تشریفاتی موجود فاصله نگیرد و خطوط سیاسی و رقابتهای سیاسی در انتخابات مجلس خبرگان پر رنگ نشوند. مجلس خبرگان پنجم همانطور که خامنهای در دیدار با مردم قم تصریح کرد، حساسیت مضاعفی دارد. خامنهای تاکید کرد افرادی باید عضو مجلس خبرگان بشوند که توانایی تشخیص و انتخاب فردی را به سمت رهبری بعد از وی داشته باشند که بتواند نظام را در تقابل با دشمن جلو ببرد.
این سخنان احتمال اینکه مجلس خبرگان آینده ولی فقیه سوم را تعیین کند، افزایش داد. رمز گشایی حرفهای خامنهای علاوه بر فهم چرایی حساسیت مضاعف یاد شده دریچهای به روی سناریوی محتمل دیگری میگشاید که ممکن است انتخاب جانشینی لزوما به بعد از مرگ خامنهای موکول نشود، بلکه در زمان حیات او و با هدایت مستقیمش در زمان مقدر اعلام شود که به لحاظ جسمانی توان ادامه رهبری را ندارد و مسئولیت اعمال ولایت فقیه به شخص مورد نظر منتقل گردد.
حصول به این هدف و یا انتخاب جاشینی که تضمین کننده تداوم وضعیت سیاسی موجود باشد، ناگزیر رد صلاحیت گسترده در انتخابات مجلس خبرگان را به عملی ضروری برای بخش مسلط قدرت و نیروهای حامی رهبری و موسوم به ولایت مداران بدل ساخته است.
سخنان موحدی کرمانی اعترافی ساده بر این نیاز نظام است تا نمایندگانی مطیع رهبری بر کرسیهای خبرگان پنجم تکیه بزنند. از همین زاویه وجود نمایندگانی که با نگاه رهبری فاصله داشته و یا همسویی کامل ندارند، حتی اگر اقلیت باشند، مشکل آفرین تلقی میشود.
راز حمله بخش تند روی حکومت و زمینه سازی برای ممانعت از نقش آفرینی اکبر هاشمی رفسنجانی، سید حسن خمینی و نیروهای همسو و یا نزدیک به بلوک اعتدالی- اصلاح طلب ریشه در این نگرانی دارد.
رصد کردن عملکرد شورای نگهبان و سخنگوی آن نشان میدهد این نهاد تمایل ندارد بحثهای مربوط به انتخابات مجلس خبرگان در عرصه عمومی داغ شود و به برگزاری آرام انتخابات و تشکیل بیسر و صدای مجلس خبرگان پنجم میاندیشد. بنابراین به نظر میرسد تعیین تکلیف کاندیداهای بحث برانگیز به روزهای آخر موکول شود تا فضاسازی برای واکنشهای احتمالی در عرصه عمومی با تنگنا مواجه شود.
علائم و نشانههای مرتبط جای خوشبینی باقی نمیگذارد که جریان منتقد وضع موجود که البته در مولفههای بینادی گفتمان نظام و نهادهای پایهای قدرت اختلاف ملموسی با بخش مسلط قدرت ندارد و در شرایطی ممکن است حتی نهاد ولایت فقیه را در شکل مقتدر تری بازسازی نماید، در انتخابات فرصت رقابت موثر پیدا نماید. حداکثر فراکسیون کوچکی با چهرههای محافظه کار خواهد داشت و ازحضور قوی ژنرالهایش جلوگیری میشود.
البته در هر صورت حسن روحانی در خبرگان پنجم حضور خواهد داشت. این حضور با توجه به سمت حقوقی وی و قرار داشتن در راس قوه مجریه ظرفیتهایی برای عمل بهنگام در شرایط مساعد را دارد. رفسنجانی و حسن خمینی نیز ممکن است از فیلتر شورای نگهبان بگذرند اما با احتمال در خور اعتنایی ممکن است با تابلوی ورود ممنوع مواجه گردند.
حذف اکثر کاندیداهای وابسته به بلوک اصلاح طلب – اعتدالی و منفردها لزوما کابوس اصول گرایان و جناح اقتدار گرای کنونی نظام را به صورت کامل رفع نمیکند. همزمانی انتخابات مجلس و خبرگان و وجود کاندیداهایی بیش از دو برابر کرسیهای مجلس خبرگان میتواند فرصتی بالقوه در اختیار افکار عمومی قرار دهد تا جلوگیری از ورود ژنرالهای اصول گرایان و طیف موسوم به ولایت مدار چون احمد جنتی، سید احمد خاتمی، محمد یزدی، ابوالقاسم مصباح یزدی، علی فلاحیان، علم الهدی، محمد مومن، صادق لاریجانی را هدف رفتار انتخاباتی خود قرار دهند و برخوردی سلبی و نمادین را برای بیان مخالفت خود با رهبری و نیروهای مدافع او انتخاب نمایند.
این شیوه که بالقوه میتواند مورد توجه نیروهای معترض قرار بگیرد، با رای دادن به فهرستی مرکب ار معدود چهرههای بلوک اصلاح طلب- اعتدالی و کاندیداهای مستقل و درجه دو اصول گرایان، این قابلیت را دارد تا مانع ورود چهرههای مهم ولایت مدار به مجلس خبرگان و اثرگذاری مستقیم در تعیین رهبری آینده شود و برنامه نظام برای فرستادن نیروهای مطیع رهبری به خبرگان پنجم را تا حدی با چالش مواجه سازد. البته اکثریت خبرگان کماکان در دست اصول گرایان سنتی و میانه با محوریت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم باقی میماند ولی وزن و توان آنها کاهش پیدا میکند. رای نیاوردن امثال جنتی و یزدی و... عملا این پتانسیل را دارد تا در قالب یک همه پرسی برای سنجش مقبولیت اجتماعی خامنهای به عنوان قدرتمندترین حامی آنها در بلوک قدرت، معنا یابد.
آنچه مشخص است هر چقدر هم انتخابات این دوره خبرگان بسته و مهندسی شده برگزار شود، مانند ادوار گذشته بدون چالش برای بخش مسلط قدرت نخواهد بود. منتها بعید به نظر میرسد این چالش سنگین و فلج کننده بشود.