موج تازهٔ تبلیغات سیاسی علیه ایالات متحده و اسرائیل در جمهوری اسلامی مبتنی است بر ادعای بیمار سازی و کشتن نیروهای امنیتی و نظامی و تبلیغاتی جمهوری اسلامی توسط عوامل میکربی. در حالی که افزایش آلودگی آب و هوا و مواد غذایی موجب بروز یک سونامی سرطان (۹۰ هزار مبتلا و ۵۰ هزار مرگ در سال) و انواع دیگری از بیماریها در ایران شده مرگ برخی از نیروهای امنیتی و نظامی به علت این نوع بیماریها به «دشمن» نسبت داده میشود. اسلامگرایان ایرانی ظاهرا نمیخواهند مرگ خود به واسطهٔ سیاستها و تصمیمات زیست محیطی خود را پذیرا شوند. اتفاقا اعضای کاست حکومتی نسبت به جمعیت کشور کمتر دچار این گونه بیماریها میشوند و اگر دچار شوند بیشتر امکان معالجه در داخل و خارج کشور را دارند.
کسانی که این نسبتها را میدهند در سه ویژگی با هم مشترک هستند:
۱) تصور خود به عنوان نیروهایی که عن قریب مدیریت جهانی را به دست میگیرند و به همین دلیل قدرتهای جهانی بر کشتن و از صحنه خارج کردن آنها اصرار دارند؛ اینها از بس خود را مهم میپندارند نمیتوانند به مرگ عادی و طبیعی خود باور داشته باشند؛
۲) هر امر دل ناچسب برای خود و خانواده و حکومت مورد علاقهٔ خود را به دشمن نسبت میدهند، از رواج انواعی از لباس و بدحجابی تا داعش و رکود اقتصادی؛ این دشمن موهوم برای آنها از یک سو آن قدر قدرتمند است که میتواند تک تک افراد را در هر نقطهای از عالم مورد حملات میکربی قرار دهد و از سوی دیگر «هیچ غلطی نمیتواند بکند»؛ و
۳) خود را مرجع حق و حقیقت میدانند و از همه میخواهند سخنان و ادعاهای آنها را بدون هیچ دلیل و برهانی بپذیرند. این ادعا در حالی در جریان بوده که این افراد در داستان سازی و دروغگویی شهره هستند. آخرین مجموعه از ادعاهای آنها ترور بیولوژیک توسط «استکبار جهانی» و «دشمن صهیونیستی» است.
بیماری قلبی و ریوی یا آلودگی میکربی چمدان گم شده
نادر طالبزاده که به دلیل عارضه قلبی در بیمارستانی در تهران بستری است و از سرفههای خونی رنج میبرد از ترور بیولوژیک خود سخن میگوید: «یک سال و نیم پیش با گروهی از لبنان برای راهپیمایی اربعین به عراق رفتم. چمدان من را از هتلی که در نجف بودم از میان صدها چمدان برداشتند و پنج الی شش روز بعد در کربلا نصفه شب تحویلم دادند. لپتاپ من را خالی و بررسیهای کامل را انجام داده بودند. از همان روز که چمدان را تحویل گرفتم حالم بد شد اما متوجه این ماجرا نبودم. از همان روز به بعد سرفههای خونی داشتم. این اتفاق هم که برای من افتاد یک نوع نارسایی است اگر آگاه بودم لباسهای داخل چمدان را نمیپوشیدم و یا از چمدان استفاده نمیکردم. ما باید از اینجا به بعد حواسمان جمع باشد. یک فرد آمریکایی به نام «مایکل کاینز پایپر» به ایران آمد. او کتاب مهمی نوشته بود و خود یکی از انکارکنندگان هولوکاست نیز بود. زمانی که برگشت به آمریکا دیگر نمیتوانست راه برود. من با وی مصاحبه کرده بودم و چندین کیلومتر با هم راه میرفتیم اما به من میگفت صد متر هم نمیتوانم راه بروم بعد از یک الی دو سال هم در اتاقش پیدایش کردند که فوت شده است.» (فارس ۲۴ خرداد ۱۳۹۵)
هیچ مرجع علمی مستقلی ادعای وی را تایید نکرده است. حتی پزشکان نظامی که با وی هم عقیده هستند نظر وی را تایید نکردهاند. رئیس پژوهشکده مجازی بیوتکنولوژی بسیج جامعه پزشکی علی رغم تایید این سخنان عوامفریبانه میگوید: «من عامل ترور وی را تشخیص ندادم زیرا چیزی را مشاهده نکردم.» (تسنیم ۲۵ خرداد ۱۳۹۵) اما در ادامه توهمات همفکر اسلامگرای خود را تایید میکند: «این حادثه کاملا مشکوک است و از آنجایی که وی یکی از افرادی است که ماموریتهای خارج از کشور زیادی داشته و مواضع ایشان صریح و ضد صهیونیستی بوده، به طور قطع تحت نظر دشمن قرار داشته و احتمالا دچارسوء قصد شده است... در واقع باید گفت دشمن شروع به چرخه جدیدی از روشهای حذف کرده است؛ صهیونیستها جملهای دارند که اسناد آن نیز موجود است مبنی بر اینکه هر که بخواهد با ما (صهیونیستها) مقابله کند، با انواع ویروسها و روشهای بیولوژیک حذف خواهد شد.» (همانجا) معلوم نیست این افراد که دشمن قسم خوردهٔ امریکا هستند و امریکا را دشمن ذاتی خود میدانند چرا مدام به این کشور رفت و آمد دارند.
سرطان ریه یا سم باغبانی
بیژن نوباوه رفیق نزدیک طالبزاده و عضو سابق مجلس نیز همین نوع ادعا را دارد: «دو نوع سم آمریکایی در بدن من شناسایی شد که یکی از آنها سم باغبانی بود که توسط آمریکاییها در جنگ جهانی دوم استفاده میشد.... این موضوع سابقه تاریخی بسیاری دارد و موارد مربوط به آن در بین رهبران و شخصیتهای جهانی وجود دارد به مانند یاسر عرفات که عملا گفته شد که توسط دارویی از سوی اسرائیل مسموم شده است... بنده نمیخواهم درباره این موضوع را باز کنم ولی زمانی که بدنم را سمشناسی کردم دو نوع سم آمریکایی در بدن من شناسایی شد که یکی از آنها سم باغبانی بود که توسط آمریکاییها در جنگ جهانی دوم استفاده میشد... با توجه به اینکه بنده دو عمل جراحی مهم را درآمریکا انجام دادم احتمال میدهم به دلیل سه ساعت بیهوشی سم را دراین مقطع وارد بدن بنده کردهاند... پس از بررسی بیماری خود در ایران پزشکان تشخیص دادند که بنده با توجه به شناسایی سموم مورد تهاجم بیوتروریسم قرار گرفتهام... متاسفانه شاهد بودیم که چند روحانی پس از بازگشت از آمریکا فوت کردند که موضوع بیوتروریسم در قبال آنها حکم میکند و پرونده آنها نیز در دستگاههای قضایی موجود است.» (تسنیم، ۹ تیر ۱۳۹۵)
سرطان و تومور یا تزریق میکرب
در مورد سرطان علی دادمان عضو سپاه قدس نیز چنین ادعایی شده است: «ایشون از بچههای سپاه قدس بود. جاهای زیادی هم ماموریت انجام داده بود. توی یک سفر کاری ظاهرا به مالزی اونجا دستگیرش میکنند و تحویلش میدن به آمریکاییها... آمریکاییها یک ماه نگهش میدارن و بازجویی و... ظاهرا اونجا خودش گفته بود که آمریکاییها یه چیزی تو بدنش تزریق کردن. بعدا که رهاش میکنن میاد و چندماه توی بزرگترین مرکز بیوتروریزم دنیا تو روسیه تحت درمان قرار میگیره و بهش میگن تو کامل بهبود پیدا کردی و دیگه اثری از اون ماده تو بدنت نیست. اما حدود یک سال بعد شروع میشه هی از جاهای مختلف بدن میزنه بیرون، چندماه قبل یک تومور خوش خیم بزرگ که باعث شد کلیهاش رو در بیارن و بعد هم سرطان.» (عرب مازار یزدی، تلگرام) علی دادمان آن قدر به باند نظامی امنیتیای که بیت خامنهای را اداره میکند نزدیک بود که علی خامنهای شخصا در مورد مرگ وی اطلاعیهای صادر کرد. اما خبر مربوط به دزدیده شدن علی دادمان یا بیماری وی به علت تزریق میکرب هیچگاه پیش از این داستان سرایی پس از مرگ وی اعلام نشده بود و اعضای خانوادهٔ وی نیز چنین ادعایی را مطرح نکردهاند. هیچ مرجع پزشکی نیز چنین ادعایی را مطرح نکرده است.
فهرست افرادی که مدعای ترور بیولوژیکی یا اصولا ترور توسط دشمن را دارند به سه نفر فوق محدود نمیشود. یکی از اعضای سپاه (جباری) در چهلمین روز فوت فرج الله سلحشور به علت سرطان ریه احتمال مسمومیت وی به وسیله صهیونیستها را مطرح کرد. (اعضای خانوادهٔ وی چنین ادعایی نداشتهاند.) یکی از رهبران این جریان یعنی محمود احمدینژاد در دوران ریاست دولت چندین بار از برنامهٔ ترور خودش سخن گفت. محمد علی جعفری نیز در سال ۱۳۹۲ از بیوتروریسم علیه مقامات کشور سخن گفته بود.
سوراخ کردن گذشته
پس از این ادعاها مواردی که در گذشته اصولا در قالب تروریسم بیولوژیک مطرح نبودند تحت این عنوان دارند طرح میشوند. به عنوان نمونه مرگ سعید کاظمی آشتیانی (درگذشته ۱۴ دی ۱۳۸۴)، رئیس سابق پژوهشکده رویان و جهاد دانشگاهی دانشگاه علوم پزشکی ایران به عنوان «ترور متکی بر سم» مورد اشارهٔ رسانههای داخلی قرار گرفته است. پیش از این در ۱۱ سال گذشته هیپگاه چنین موضوعی مطرح نشده بود. برای توجیه این موضوع نیز مثل دیگر موارد به حسایست شغل وی اشاره شده است: «این دانشمند نابغه ایرانی دارای درجه دکترای تخصصی جنینشناسی از دانشگاه تربیت مدرس بود که پس از تشکیل پژوهشکده رویان، در رشد طب تولید مثل، فناوری سلولهای بنیادی و همانند سازی در کشور نقش بسزایی داشت.» (تابناک ۱۸ تیر ۱۳۹۵) بدین ترتیب هر مقام مسئولی که شغل مهمی داشته باشد و به نحوی بمیرد مرگ او به ابزار تبلیغاتی برای رزیم جهت نفرت پراکنی تبدیل میشود.
ورود شورای امنیت ملی و مجلس به این موضوع بدون هیچ دلیل و شاهد
شورای امنیت ملی قرار است تحت تبلیغات عوامفریبانهٔ جاری در این زمینه تحقیق کند در عین آنکه دبیر این شورا این ادعاها را حدس و گمان و نتایج تحقیق را منفی میداند: «احتمال ترور مرحوم دادمان یک حدس و گمان است و بررسی این موضوع زمانبر بوده و به تحقیقات دقیقی نیاز دارد... از قبل نیز چنین گزارشهایی را داشتهایم و بنده روز چهارشنبه دستور تشکیل تیمی را برای بررسی این موضوع دادم. در این بررسیها یک دستگاه امنیتی در یک مورد مربوط به خود به این مسئله رسیدگی کرده ولی به نتیجه منفی رسیده است.» (تسنیم ۱۱ تیر ۱۳۹۵) بنا گفتهٔ یک عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس پرونده بیوتروریسم در جلسهٔ ۲۲ تیرماه این کمیسیون مورد بررسی قرار گرفت.
هیچ پزشک و نهاد پزشکی مستقلی در ایران این گونه ادعاها را تایید نکرده است. موضوعی که به خوبی این پدیده را فراتر از کارکردهایش توضیح میدهد نگاه اسلامگرایان به خود است: خود- مهم بینی و خود حق پنداری به علاوهٔ این تصور که قدرتهای بزرگ هیچ مشغلهای در عالم ندارند بجز مبارزه با اسلامگرایان شیعه در ایران.
از نگاه این جریان هر تصمیمی که در واشینگتن و تل آویو گرفته میشود متوجه است به متوقف کردن موج اسلامگرایی شیعه در جهان. بدین ترتیب هر یک از اعضای باند نظامی- امنیتی که جان خود را به علت بیماری از دست میدهد شهید عملیات تروریستی دشمن معرفی میشود.
چهار کارکرد این ادعاها
این نوع داستان سازیها غیر از فریب مردم و زنده نگاه داشتن نظریهٔ توطئه و جریان غرب ستیز چهار کارکرد دیگر هم برای این باند دارد: ۱) توجیه برنامهٔ تسلیحات میکربی و بیولوژیک جمهوری اسلامی که چندین دهه در جریان بوده است؛ ۲) شهید نمایی که به تصور اسلامگرایان به مشروعیت قدرت حاکمان و افزایش منزلت اعضای کاست حکومتی در جامعه کمک میکند؛ ۳) بهره گیری از مزایای شهادت که در ایران از حقوقهای بنیاد شهید تا انواع خدمات برای فرزندان را شامل میشود؛ و ۴) گرفتن دست بالاتر در رقابتهای جناحی. این نوع ادعاها در شرایطی افزایش یافته که جبههٔ پایداری و قرارگاه عمار در انتخابات ۹۲ و ۹۴ موفقیت چندانی نداشتند و در پی قدرت نمایی در انتخابت ۹۶ هستند.
..................................................
نظر نویسنده الزاما بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست.