چهل سال پس از جنگ «يوم کيپور» که کشورهای عربی آن را با حمله غافلگيرانه به اسرائيل آغاز کردند، اسناد بخش مطالعات تاريخ تشکيلات اطلاعاتی و جاسوسی آمريکا در باره آن رخداد مهم خاورميانه منتشرشده است که تاييد می کند که اسرائيل در آن زمان نيز زرادخانه تسليحات هسته ای داشت.
اين اسناد با گذشت چهل سال، که دوره قانونی محرمانه بودن سندهای مهم دولتی است، انتشار يافته و مشمول مرور زمان شده است.
در برخی از سندهای مربوط به آن جنگ گفته شده بود که دولت اسرائيل در روز نهم اکتبر ۱۹۷۳ تلويحاً تهديد کرد که ممکن است که به «اقداماتی از روی استيصال» دست بزند.
عبارت «اقدامات اجباری از روی استيصال» را مدت ها تاريخدانان اين گونه تعبير کردند که دولت وقت اسرائيل اعراب را با کاربرد احتمالی سلاح هسته ای تهديد کرده بود.
اما اسناد بخش مطالعات تاريخ «سی.آی.ای» از تامل و تعمق بر رخدادهای روز نهم اکتبر ۱۹۷۳ عبور کرده است.
بنوشته روزنامه اسرائيلی هاآرتص، سندهای انتشار يافته سی.آی.ای در صدد توجيه ناکامی اطلاعاتی آمريکا در ارتباط با جنگ «يوم کيپور» برآمده و می گويد که مهم ترين دليل اين شکست اطلاعاتی آمريکا، اين بود که بيش از حد به ارزيابی های اطلاعاتی اسرائيلی تکيه داشت.
در آن زمان، سازمان اطلاعات نظامی ارتش اسرائيل مدعی بود که مصر عليرغم همه تلاش ها برای فتنه انگيزی، شهامت مبدل کردن آن به جنگ واقعی را نخواهد داشت.
اما اکنون در سندهای تازه انتشاريافته بخش تاريخ سی.آی.ای آمده است که دولت وقت اسرائيل در آن زمان که گلدا مئير نخست وزيری را در دست داشت، هشدارهای لازم در اين مورد که مصر خود را برای ورود به جنگ با اسرائيل آماده می کند، مورد بی اعتنايی قرار داد چرا که از فشار دولت وقت آمريکا برای ورود به مذاکرات سياسی با مصر درهراس بود.
در ايام جنگ «يوم کيپور» هنری کيسينجر شخصيت بارز يهودی، وزيرخارجه آمريکا بود که با گلدا مئير نخست وزير وقت اسرائيل و ساير مقامات اين کشور هرچند مناسبات بسيار نزديکی داشت اما فشار سنگينی بر اسرائيل وارد می کرد تا باب گفت و گوی سياسی با حکومت مصر را که در آن زمان پرزيدنت محمد انور سادات رهبری اش را در دست داشت، آغاز کند.
گلدا مئير به هيچ وجه حرف کيسينجر را قبول نداشت و بارها با او وارد مشاجره شده بود. اسناد سی.آی.ای می گويد بنظر می رسد که اطلاعات اسرائيل برای خوشآمد خانم نخست وزيرکشورشان، ارزيابی هايی را ارائه می کرد که حرف او را در برابر کيسينجر به کرسی بنشاند.
آمريکا احساس کرده بود که سادات نرمش های زيادی نشان خواهد داد. اما دولت وقت اسرائيل سرسختی زيادی در برابر انجام مذاکرات سياسی با مصر در پيش گرفته بود.
پنج سال پس از آن جنگ، سادات با سفر غيرمنتظره به اورشليم و گفت و گو با مناخم بگين، که پس از گلدا مئير به نخست وزيری رسيده بود، زمينه را برای صلح اسرائيل و مصر بر اساس پيمان صلح «کمپ ديويد» که در سالهای ۱۹۷۸ و ۱۹۷۹ تنظيم شد، فراهم کرد.
۳۵ سال پس از آن پيمان نيز، مصر در دو سال اخير که حکومتی به نمايندگی از اخوان المسلمين را دارد، مفاد آن پيمان را محترم می شمارد و مناسبات صلح جويانه با اسرائيل را رعايت کرده و روابط در سطح سفير و سفارتخانه بين دو کشور برقرار است.
در هر حال، اسناد انتشار يافته از سوی بخش مطالعات تاريخ سی.آی.ای می گويد که مطالب ناشناخته و خارق العاده ی را افشاگری نمی کند بلکه اين سندها تنها مهر تاييدی بر بسياری از ارزيابی های گذشته آمريکايی است هر چند که برخی از اشتباهات «تحقيرآميز» از سوی خود آمريکايی ها را هم مورد اذعان قرار می دهد.
يکی از ساده ترين نوع اشتباهات نيروهای اطلاعاتی آمريکا در اين حد بود که عکسی از سربازان را نشان می دهد که آنها تصاوير انورسادات را دست دارند. آمريکايی ها در آن زمان نوشته بودند که اينها سربازان مصری هستند که گوش به فرمان رهبر خود هستند اما در حقيقت اين ها سربازان اسرائيلی بودند که به اسارت درآمده بودند؛ کافی بود که آمريکايی ها به عبارت «ارتش دفاعی اسرائيل» که بروی لباس اين سربازان بود، توجه می کرد!
اطلاعات آمريکا حتی ژنرال حييم هرتصوگ را که سخنگوی وقت ارتش اسرائيل بود (و بعدها رييس جمهوری اسرائيل نيز شد) با عکس پسرش که افسر جوانی به نام مايک هرتسوگ بود، اشتباه می گرفت.
ولی سندها تاييد می کند که اطلاعات آمريکا اشتباهات جدی تری نيز داشت و «اطمينان» داشت که سادات جنگ را شروع نخواهد کرد تا زمانی که ارتش مصر به جنگنده های پيشرفته تری که موجب توازن قوا با نيروی هوايی مدرن و قوی اسرائيل گردد دسترسی يابد اما حقيقت نشان داد که چنين نبود.
اين اسناد همچنين بر اين اشتباهات نيروهای اطلاعاتی آمريکا در ارتباط با آن جنگ انگشت می گذارد؛ ارزيابی های نادرست از توان ارتش های عرب، تحقير قدرت درک سادات و حافظ اسد رهبر وقت سوريه، اتکای بيش از حد به اينکه ديپلماسی مانع از بروز جنگ خواهد شد، نابسامانی های داخلی در سی.آی.ای که از سازماندهی مجدد آن ناشی می شد و تازه کار بودن تيمهای اطلاعاتی و ارزيابی درخصوص خاورميانه به گونه ای که با وقوع جنگ، هرج و مرج وندانم کاری در ميان تازه کارهای اطلاعاتی آمريکا بسيار مشهود بود و آمريکا نبض ماجراها را در دست نداشت و لذا تنش ها ميان تيم های مختلف سی.آی.ای نيز بسيار شديد بود به گونه ای که هنری کيسينجر نيز فرياد زد که «از دست اين حرام زاده های نفهم خسته شدم. يکی را بيآوريد که چيزی سرش می شود».
اسناد می گويد که انور سادات «در خواب کردن همزمان اسرائيل و آمريکا» نبوغ زيادی نشان داد و سرهر دو کشور را به خوبی کلاه گذاشت و توانست با آغاز جنگ، آنها را عميقاً غافلگير کند.
اين اسناد همچنين يادآورمی شود در زمانی که جنگ «يوم کيپور» رخ داد و منافع آمريکا بشدت در خطر بود و آمريکا و شوروی درتنش شديدی بودند (شوروی حامی سرسخت سوريه و نيز مصر بود)، ريچارد نيکسون رييس جمهوری وقت آمريکا که تا گردن در افتضاح سياسی «واترگيت» فرو رفته بود، خود را از بحران خاورميانه دور نگاه داشت و مثل خواب زده ها گرفتار بدبختی های خويش بود.
اين اسناد با گذشت چهل سال، که دوره قانونی محرمانه بودن سندهای مهم دولتی است، انتشار يافته و مشمول مرور زمان شده است.
در برخی از سندهای مربوط به آن جنگ گفته شده بود که دولت اسرائيل در روز نهم اکتبر ۱۹۷۳ تلويحاً تهديد کرد که ممکن است که به «اقداماتی از روی استيصال» دست بزند.
عبارت «اقدامات اجباری از روی استيصال» را مدت ها تاريخدانان اين گونه تعبير کردند که دولت وقت اسرائيل اعراب را با کاربرد احتمالی سلاح هسته ای تهديد کرده بود.
اما اسناد بخش مطالعات تاريخ «سی.آی.ای» از تامل و تعمق بر رخدادهای روز نهم اکتبر ۱۹۷۳ عبور کرده است.
بنوشته روزنامه اسرائيلی هاآرتص، سندهای انتشار يافته سی.آی.ای در صدد توجيه ناکامی اطلاعاتی آمريکا در ارتباط با جنگ «يوم کيپور» برآمده و می گويد که مهم ترين دليل اين شکست اطلاعاتی آمريکا، اين بود که بيش از حد به ارزيابی های اطلاعاتی اسرائيلی تکيه داشت.
در آن زمان، سازمان اطلاعات نظامی ارتش اسرائيل مدعی بود که مصر عليرغم همه تلاش ها برای فتنه انگيزی، شهامت مبدل کردن آن به جنگ واقعی را نخواهد داشت.
اما اکنون در سندهای تازه انتشاريافته بخش تاريخ سی.آی.ای آمده است که دولت وقت اسرائيل در آن زمان که گلدا مئير نخست وزيری را در دست داشت، هشدارهای لازم در اين مورد که مصر خود را برای ورود به جنگ با اسرائيل آماده می کند، مورد بی اعتنايی قرار داد چرا که از فشار دولت وقت آمريکا برای ورود به مذاکرات سياسی با مصر درهراس بود.
در ايام جنگ «يوم کيپور» هنری کيسينجر شخصيت بارز يهودی، وزيرخارجه آمريکا بود که با گلدا مئير نخست وزير وقت اسرائيل و ساير مقامات اين کشور هرچند مناسبات بسيار نزديکی داشت اما فشار سنگينی بر اسرائيل وارد می کرد تا باب گفت و گوی سياسی با حکومت مصر را که در آن زمان پرزيدنت محمد انور سادات رهبری اش را در دست داشت، آغاز کند.
گلدا مئير به هيچ وجه حرف کيسينجر را قبول نداشت و بارها با او وارد مشاجره شده بود. اسناد سی.آی.ای می گويد بنظر می رسد که اطلاعات اسرائيل برای خوشآمد خانم نخست وزيرکشورشان، ارزيابی هايی را ارائه می کرد که حرف او را در برابر کيسينجر به کرسی بنشاند.
آمريکا احساس کرده بود که سادات نرمش های زيادی نشان خواهد داد. اما دولت وقت اسرائيل سرسختی زيادی در برابر انجام مذاکرات سياسی با مصر در پيش گرفته بود.
پنج سال پس از آن جنگ، سادات با سفر غيرمنتظره به اورشليم و گفت و گو با مناخم بگين، که پس از گلدا مئير به نخست وزيری رسيده بود، زمينه را برای صلح اسرائيل و مصر بر اساس پيمان صلح «کمپ ديويد» که در سالهای ۱۹۷۸ و ۱۹۷۹ تنظيم شد، فراهم کرد.
۳۵ سال پس از آن پيمان نيز، مصر در دو سال اخير که حکومتی به نمايندگی از اخوان المسلمين را دارد، مفاد آن پيمان را محترم می شمارد و مناسبات صلح جويانه با اسرائيل را رعايت کرده و روابط در سطح سفير و سفارتخانه بين دو کشور برقرار است.
در هر حال، اسناد انتشار يافته از سوی بخش مطالعات تاريخ سی.آی.ای می گويد که مطالب ناشناخته و خارق العاده ی را افشاگری نمی کند بلکه اين سندها تنها مهر تاييدی بر بسياری از ارزيابی های گذشته آمريکايی است هر چند که برخی از اشتباهات «تحقيرآميز» از سوی خود آمريکايی ها را هم مورد اذعان قرار می دهد.
يکی از ساده ترين نوع اشتباهات نيروهای اطلاعاتی آمريکا در اين حد بود که عکسی از سربازان را نشان می دهد که آنها تصاوير انورسادات را دست دارند. آمريکايی ها در آن زمان نوشته بودند که اينها سربازان مصری هستند که گوش به فرمان رهبر خود هستند اما در حقيقت اين ها سربازان اسرائيلی بودند که به اسارت درآمده بودند؛ کافی بود که آمريکايی ها به عبارت «ارتش دفاعی اسرائيل» که بروی لباس اين سربازان بود، توجه می کرد!
اطلاعات آمريکا حتی ژنرال حييم هرتصوگ را که سخنگوی وقت ارتش اسرائيل بود (و بعدها رييس جمهوری اسرائيل نيز شد) با عکس پسرش که افسر جوانی به نام مايک هرتسوگ بود، اشتباه می گرفت.
ولی سندها تاييد می کند که اطلاعات آمريکا اشتباهات جدی تری نيز داشت و «اطمينان» داشت که سادات جنگ را شروع نخواهد کرد تا زمانی که ارتش مصر به جنگنده های پيشرفته تری که موجب توازن قوا با نيروی هوايی مدرن و قوی اسرائيل گردد دسترسی يابد اما حقيقت نشان داد که چنين نبود.
اين اسناد همچنين بر اين اشتباهات نيروهای اطلاعاتی آمريکا در ارتباط با آن جنگ انگشت می گذارد؛ ارزيابی های نادرست از توان ارتش های عرب، تحقير قدرت درک سادات و حافظ اسد رهبر وقت سوريه، اتکای بيش از حد به اينکه ديپلماسی مانع از بروز جنگ خواهد شد، نابسامانی های داخلی در سی.آی.ای که از سازماندهی مجدد آن ناشی می شد و تازه کار بودن تيمهای اطلاعاتی و ارزيابی درخصوص خاورميانه به گونه ای که با وقوع جنگ، هرج و مرج وندانم کاری در ميان تازه کارهای اطلاعاتی آمريکا بسيار مشهود بود و آمريکا نبض ماجراها را در دست نداشت و لذا تنش ها ميان تيم های مختلف سی.آی.ای نيز بسيار شديد بود به گونه ای که هنری کيسينجر نيز فرياد زد که «از دست اين حرام زاده های نفهم خسته شدم. يکی را بيآوريد که چيزی سرش می شود».
اسناد می گويد که انور سادات «در خواب کردن همزمان اسرائيل و آمريکا» نبوغ زيادی نشان داد و سرهر دو کشور را به خوبی کلاه گذاشت و توانست با آغاز جنگ، آنها را عميقاً غافلگير کند.
اين اسناد همچنين يادآورمی شود در زمانی که جنگ «يوم کيپور» رخ داد و منافع آمريکا بشدت در خطر بود و آمريکا و شوروی درتنش شديدی بودند (شوروی حامی سرسخت سوريه و نيز مصر بود)، ريچارد نيکسون رييس جمهوری وقت آمريکا که تا گردن در افتضاح سياسی «واترگيت» فرو رفته بود، خود را از بحران خاورميانه دور نگاه داشت و مثل خواب زده ها گرفتار بدبختی های خويش بود.