لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۹:۲۶

«مقاله ام به حکم اعدام برای روزنامه نگار افغان منجر شد»


پرويز کامبخش، روز نامه نگار افغان که به اعدام محکوم شده است.
پرويز کامبخش، روز نامه نگار افغان که به اعدام محکوم شده است.

«آيات زن ستيز در اسلام»، اين نام مقاله ای است که به خاطر پخش نسخه هايی از آن روزنامه نگار جوانی در افغانستان به نام پرويز کامبخش به اعدام محکوم شده است.


مسئولان قضايی افغانستان اين مقاله را توهين آميز دانسته اند و آقای کامبخش را هم بخاطر آنچه اهانت به اسلام ناميده اند، به اعدام محکوم کرده اند.


اين در حالی است که يک دانشجوی ايرانی ساکن يکی از شهرهای اروپا در تماس با راديو فردا می گويد که وی اين را مقاله را چند سال پيش نوشته و در وبسايت شخصی اش منتشر کرده است.


اين دانشجوی ايرانی که خود را آرش بيخدا معرفی می کند، در گفت وگو با راديو فردا با ابراز تاسف از صدور حکم اعدام برای اين روز نامه نگار افغان، اميدوار است که با فشار جامعه بين المللی وی هر چه زودتر از زندان آزاد شود:


راديو فردا: نخستين واکنش شما به انتشار خبر بازداشت و صدور حکم اعدام برای پرويز کامبخش روزنامه نگار افغان چه بود ؟ چه احساسی داشتيد وقتی شنيديد به خاطر مقاله ای که شما می گوييد آن را نوشته ايد ممکن است اعدام شود ؟


آرش بيخدا: احساسات متفاوتی داشتم، هم ناراحت بودم و هم خوشحال. از اين جهت ناراحت بودم که جوانی اين گونه بازداشت شده است و اميدوار بودم که دقت بيشتری می کرد تا بازداشت نشود.


درعين حال، ناراحت بودم در دنيايی که زندگی می کنيم و در قرن بيست و يکم، روحانيون تا اين اندازه در زندگی مردم و به خصوص، امر قضاوت دخالت دارند.


موضوع ديگری که مرا ناراحت کرد، برخوردی بود که برخی از رسانه ها داشتند که به جای دفاع از حق آزادی بيان و حق دگر انديش بودن، سعی می کردند که ايشان را با استفاده از قوانين اسلامی تبرئه کنند و بی گناه نشان دهند.


البته همانطور که گفتم، خوشحال هم بودم و آن اينکه افرادی مانند آقای کامبخش در افغانستان حضور دارند.


انتظار دارم که توجه جهانی به اين موضوع جلب شود که تحمل نکردن دگرانديش، يک مسئله در جهان اسلام است و اسلام گرايان به جای اينکه به مخالفان خود پاسخ منطقی بدهند، بدين شکل با آنان برخورد می کنند. برخوردی که از روی ضعف و همراه با خشونت و اعدام است.


  • «من به طور مستقيم، تاکنون هيچ تماسی با آقای کامبخش نداشته ام و تنها دو سه روز است که با نام وی آشنا شده ام. البته می دانم که بسياری در افغانستان اين سايت را می بينند و از ما اجازه می گيرند که اين مطالب رابدون ذکر نام نويسنده يا منبع منتشر کنند و من اين اجازه را به آنان داده ام. می دانم که مخاطب زيادی در افغانستان داريم».
نویسنده مقاله «آیات زن ستیز در اسلام»

آقای کامبخش به خاطر مقاله شما که در آن به مسئله اسلام و زنان و در حقيقت، مسئله زن ستيزی اشاره کرديد، به اهانت به دين اسلام متهم و به اعدام محکوم شده است. در مقاله شما به چه نکات و مسايلی اشاره شده بود؟


اين مقاله، بخشی از يک مجموعه نوشتار است که آيات برده داری قرآن، قتل و غارت و همچنين زن ستيزی را مطرح می کند.


ظاهرا بخشی که آقای کامبخش منتشر کرده، بحث زن ستيزی بوده است. در اين مقاله، آيات تبعيض آميز قرآن ذکر شده است، برای مثال، می توان به برتری حقوقی و حيثيتی مردان نسبت به زنان، امکان چند همسری برای مردان، کتک زدن زنان، مشروعيت تماس جنسی با زنان برده، ساخته شدن زنان برای لذت مردان، کشتزار بودن زنان و لزوم تسليم آنها در برابر خواسته های جنسی مردان اشاره کنم.


همچنين امتيازات جنسی که پيامبر اسلام برای خود به طور اختصاصی در قرآن آورده است، از جمله، بی نيازی به رعايت مساوات در رفتار با زنانش، ماجرای تاريخی مانند زيد و زينب و اينکه زنان پيامبر پس از مرگ او حق نداشتند با فرد ديگری ازدواج کنند.


اين مطالب از قرآن استخراج شده اند و ناسازگاری شان با قوانين جهان شمول حقوق بشر تبيين شده است.


يعنی شما تنها به ترجمه آيات در مطلب خود اشاره کرده بوديد؟ چون قرآن به اشکال گوناگون تفسير می شود و اين تفسير شما است که قرآن، زن ستيزی را ترويج می کند، ولی بسياری ديگر معتقدند که چنين نيست و بر اساس قوانين اسلامی، زن و مرد از حقوق يکسانی برخوردارند.


من فکر نمی کنم که هيچ انسان منطقی بتواند چنين ادعايی کند و درعين حال، خيلی ساده می توان چنين چيزی را رد کرد. آيا هيچ مسلمانی به يک زن، اجازه داشتن چهار شوهر را می دهد؟ اگر نمی دهد، پس حقوق شان برابر نيست.


در مورد بخش نخست پرسش تان، بايد بگويم که من ترجمه ها را نقل کردم و نشان دادم که چرا اينها ناسازگار هستند و بعد از آن، ناسازگاری شان را مطرح کردم و آنها را با يکسری از واقعيات تاريخی تطبيق دادم. به عبارت ديگر، تفسير من به اين ترجمه ها اضافه شده است.


اين مقاله در چه زمانی نوشته شد و در کجا چاپ شد؟


مقاله مربوط به سه يا چهار سال پيش است و تاريخ دقيقش را به ياد ندارم. بر روی سايت خود من منتشر شد و بسياری از وبلاگ ها آن را کپی کردند. برخی از آنها منبع را ذکر کردند و برخی ديگر خير.


آيا شما پرويز کامبخش را می شناختيد؟ و می دانستيد که مقاله را خوانده است؟


من به طور مستقيم، تاکنون هيچ تماسی با آقای کامبخش نداشته ام و تنها دو سه روز است که با نام وی آشنا شده ام. البته می دانم که بسياری در افغانستان اين سايت را می بينند و از ما اجازه می گيرند که اين مطالب رابدون ذکر نام نويسنده يا منبع منتشر کنند و من اين اجازه را به آنان داده ام. می دانم که مخاطب زيادی در افغانستان داريم.


آيا خودتان را در اين مسئله ای که برای آقای کامبخش پيش آمده است، مسئول می دانيد و از اين بابت احساس مسئوليت می کنيد؟


از بروز اين اتفاق خيلی متاسفم و اميدوارم که فشار جوامع بين المللی، به خصوص سازمان های مدافع حقوق بشر به آزادی هر چه سريع تر آقای کامبخش منجر شود و حکومت افغانستان، امنيت ايشان را بر عهده گيرد تا آسيبی متوجه او نشود.


اما از نظر حقوقی و اخلاقی، خودم را مسئول نمی دانم، زيرا در سايتی که من دارم، به صراحت اشاره شده است که مطالب آن کفر آميز است و امکان دارد که از نظر بسياری از مخاطبين، توهين آميز به نظر بيايد.


همچنين گفته شده است که استفاده از مطالب سايت در کشورهای اسلامی، با قوانين اين کشورها درتعارض است و هيچ ضمانتی هم دردرستی اين مطالب نيست و متن آنها هم نظرات شخصی نويسندگان شان است.


  • «از بروز اين اتفاق خيلی متاسفم و اميدوارم که فشار جوامع بين المللی، به خصوص سازمان های مدافع حقوق بشر به آزادی هر چه سريع تر آقای کامبخش منجر شود و حکومت افغانستان، امنيت ايشان را بر عهده گيرد تا آسيبی متوجه او نشود».
نویسنده مقاله «آیات زن ستیز در اسلام»

به همين دليل، فکر می کنم که آقای کامبخش متوجه کاری که انجام داد، بود و اقدام به ريسک کرد و من هم به او احترام می گذارم.


اين موضوع را هم بايد اضافه کنم که درجايی که زندگی می کنم، کفر گفتن و کافر بودن جرم نيست و درچهارچوب آزادی بيان و انديشه، به آن احترام گذاشته می شود.


بسياری از سازمان های که مدافع آزادی بيان و حقوق روزنامه نگاران هستند، خواستار آزادی آقای کامبخش شده اند. شما هم اشاره کرده ايد که بازداشت آقای کامبخش، نشانه تلاش اسلام گرايان و روحانيون محافظه کار تر برای محدود کردن آزادی بيان است. در اينجا شما چه پاسخی به اين انتقاد داريد که مطالب شما، بی احترامی به دين است و اين موضوع موجب ناراحتی شان شده است؟


به هيچ عنوان معتقد نيستم که اهانت به دين، جرم است. درجهانی که زندگی می کنيم، قوانين جهان شمول وجود دارند و قوانينی که در هر منطقه ای از جهان هست، در درجه نخست، يا همان قوانين جهان شمول هستند و يا اينکه قوانين محلی هستند که نسبت به قوانين جهان شمول، ارجحيت ندارند.


يعنی اگر تناقضی ميان اين قوانين با يکديگر از جمله در مورد حقوق بشر وجود داشته باشد، مرجع اصلی بايد قوانين جهان شمول باشد. بنابراين با توجه به اصل آزادی انديشه و آزادی بيان، من اهانت به دين را جرم نمی دانم. اين يک حق طبيعی هر کس است.


انتقاد حق طبيعی هر کس است. اما آيا می توان به باورهای بيليون ها نفر توهين کرد؟


اشتباه و برخطا بودن يک باور، با باورداشتن ميلياردها انسان به آن باور، نمی تواند نشانه درستی آن به حساب آيد.


آيا هدف شما، آغاز بحث است يا اينکه می خواهيد به يک دين توهين کنيد؟


نه، ببينيد. مسلمانان هميشه انتقاد را به عنوان اهانت می دانند، زيرا به نقد شدن باور ندارند. اما عرض هم کردم که اهانت به دين را اهانت به يک شخص نمی دانم.


اگر به دين اسلام توهين شود، چرا يک مسلمان بايد ناراحت شود. اگر کسی به خدا توهين کرد که خدا خودش بايد وجود باشد که از خودش دفاع کند.


اينکه شخصی در جهان خود را نماينده خدا بداند و بگويد که نظر خدا اين هست که اينگونه برخورد شود، قابل قبول نيست و هر کسی می تواند که ادعا کند نماينده خدا بر روی زمين است.


XS
SM
MD
LG