«ای کاش گنجشکی بروی پنجره اش بودم»؛ آرزويی که بسياری برای ديدن رييس جمهوری آمريکا در لحظات کار و زندگی اش دارند.
عکاس ويژه رييس جمهوری همان «گنجشک» بروی پنجره کاخ سفيد است و نه تنها اين، بلکه او به درون کاخ و هر سوراخ سنبه ای دراين «خانه سفيد» که خانه اقامتگاه خانواده اول آمريکا نيز هست، راه دارد.
عکاسی که در همه رازهای اوباما شريک است و زندگی و کار رييس جمهوری را در سکوت ثبت می کند، پيت سوزا نام دارد؛ عکاسی که کارش بی وقفه دنبال می شود و مرز زمانی نمی شناسد.
رازدار همه رازهای اوباما و خانواده او تنها نيروهای تيم ويژه محافظت اف بی آی و سی آی ای در اطراف رييس جمهوری نيستند؛ همانند شماری معدود از اين نيروهای ويژه، اين عکاس ويژه باراک اوباماست که در هرجايی او را همواره همراهی می کند؛ حتی در بسياری از دقايق خلوت خصوصی او؛ عکاسی که می گويد من تنها تاريخ را با عکس هايم روايت می کنم.
عکسی که پيت سوزا، عکاس ويژه باراک اوباما از ساعات پرالتهاب انتظار کشيدن رييس جمهوری و بلندپايگان ديگر آمريکايی در کاخ سفيد گرفت در آن روزی که کماندوهای ويژه آمريکايی را برای شکار اسامه بن لادن فرستاده بودند، چهره فرماندهی تيم عملياتی سی آی ای را فاش کرد.
عکسی که اوباما تا نيمه قامت بلند خود خم شده و سرخود را در برابر پسر کوچکی در کاخ سفيد پايين آورده تا اين پسرک بروی موهای مجعد و کوتاه اوباما دست بکشد، به يکی از محبوب ترين عکس های کاخ سفيد مبدل شده است که پای هر ميهمان داخلی وخارجی در برابر اين عکس می لرزد؛ اين عکس نيز کار پيت سوزا است.
پيت سوزا در مصاحبه ای کم سابقه با يک رسانه از سال های همراهی خود در کاخ سفيد و در هرجای ديگری در کنار رييس جمهوری آمريکا، با روزنامه اسرائيلی هاآرتص سخن گفته است؛ مصاحبه ای که در شماره آدينه اين روزنامه منتشر شده است.
پيت سوزا که بالاترين اعتماد را در دستگاههای امنيتی و اطلاعاتی آمريکا بدست آورده است، اجازه دارد که آزادانه به هرجايی که اوباما می رود، همراه او باشد؛ چه درون کاخ سفيد چه درهرجای ديگری در جهان که او به آنها سفر می کند؛ حتی درزمانی که اوباما و همسر و فرزندانش اوقات خصوصی خود را می گذرانند.
اوباما پيت سوزا را «دوست، عضوی از خانواده» می نامد و پيت تلاش دارد با چشم دوربينش هر لحظه ای جذاب از خانواده اول آمريکا را ثبت کند.
پيت سوزا درزمانی که سناتور جوان باراک اوباما از شيکاگو در ايالت ايلينوی تازه انتخاب شده بود، از روزنامه «شيکاگو تريبيون» برای همراهی او انتخاب شد تا لحظات جالب را در کنار سناتور تازه کاری که حتی نامش هم برای تمامی آمريکايی ها عجيب و غير قابل تلفظ بود، شکار کند.
پيت سوزا وقتی عکس های جالب را به «شيکاگو تريبيون» می داد، يک کلام از آنچه که ديده بود، به ديگران نمی گفت و حتی در برابر اصرار همکاران روزنامه ای اش، سکوتی سنگين را حفظ می کرد؛ آخر او سابقه کار با رونالد ريگان، رييس جمهوری فقيد اما همچنان محبوب آمريکايی ها را هم داشت.
همين «لبان هميشه دوخته» پيت سوزا که نشان می داد عميقاً دلبسته حفظ احترام به سناتور اوبامای جوان شده است، سکوی پرش خوبی شد تا به دستگاههای اطلاعاتی و امنيتی آمريکا ثابت کند که او می تواند رازدار خوبی برای اوباما در زمان رياست جمهوری اين اولين رنگين پوست در مقام رهبری ابرقدرت جهان نيز باشد.
پيت سوزای ۵۷ ساله به هاآرتص می گويد: پرزيدنت عادت کرده که مرا هميشه در کنار خود ببيند. من با يک دوربين کوچک دايم کنار او می چرخم و پرزيدنت ديگر فراموش می کند که من نيز آنجا هستم و گاهی اطرافيان ديگر پرزيدنت نيز به نظر می رسد که اصلاً متوجه من نيستند.
همگان در جهان اتاق بيضی شکلی را که ديوارهايش رنگ بنفش کمرنگی دارد، به عنوان اتاق کار رؤسای جمهوری آمريکا می شناسند؛ اما اين اتاق کار تنها اتاق کار رييس جمهوری نيست؛ اتاق کار هميشگی عکاس دايمی او نيز هست.
پيت سوزا اذعان می کند که تنها محدوديتی که دارد، عکس گرفتن از ساشا و مليا؛ دو دختر خانواده اول است که درسال های نوجوانی خود هستند. باراک و ميشل اوباما از پيت خواسته اند تا حريم خصوصی اين دو فرزند در حال رشد را برای خود آنها بگذارد.
روزنامه هاآرتص که با بسياری از رهبران جهانی و شخصيت های بين المللی به آسانی دسترسی دارد تا با آنها مصاحبه کند، می نويسد که گرفتن وقت مصاحبه از «پيت سوزا» همانند وقت گرفتن از خود اوباما بوده است؛ نه به اين خاطر که پيت سوزا «دماغ بالا» باشد؛ به اين دليل که او زندگی خصوصی ندارد و هر روزش در تمامی اين سالها در کنار اوباما سپری شده است.
او تنها ساعات معدودی که خواب است، برای خود زندگی می کند؛ به دوستانش می گويد که کمبود شديد خوابش را زمانی که ديگر اوباما در کاخ سفيد نباشد، جبران خواهد کرد.
اما پيت سوزا اصرار دارد که تأکيد کند که منظورش خدای ناکرده شکايت کردن از وضع و شغلش نيست؛ در زمانی که با امکانات جديد زندگی در دهه دوم قرن بيست و يکم، هر انسانی در هر جای جهان به يک عکاس و فيلمبردار و شکارچی لحظات مبدل شده است، اين شانس و اقبال بلند است که وی را در کنار رييس جمهوری آمريکا قرار داده است تا لحظات پيروزی و شکست را در چهره اوباما ثبت کند.
پيت سوزا که در جوانی می خواست گزارشگر شود، اذعان می کند که کار گزارشگری را بسيار سخت يافت و با دلبستگی به اولين دوربين عالی که در زمان کالجش هديه گرفت، به عکاسی دلبسته شد.
پيت سوزا که زاده «نيو بدفورد» در ماساچوست است و در دانشگاه بوستون و کانزاس تا کارشناسی ارشد روزنامه نگاری تحصيل کرده است، رونالد ريگان را نيز در نخستين سال های او در کاخ سفيد همراهی کرده بود.
او در سالهای ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۹ مسئول عکاسی دفتر واشينگتن برای روزنامه «شيکاگو تريبيون» بود اما زمانی که باراک اوباما در حال اوج گرفتن از طريق نامزدی سناتوری برای ايالت ايلينوی بود، درخشش او را همراهی کرد و زمانی نيز که اوباما به مجلس سنا در واشينگتن راه يافت، پذيرفت که او را همراهی کند.
يکی از جالب ترين و مهم ترين عکس هايی که پيت سوزا تا کنون گرفته است، عکسی است که در زمان جوانی اش در جريان کار در کنار رونالد ريگان گرفت؛ عکسی که اتفاقی چهره مردی را برملا کرد که بعدها برای جهان شناخته و به يکی ازمهم ترين چهره های دنيا مبدل شد.
آن عکس زمانی گرفته شد که ريگان در اوايل دهه هشتاد به مسکو رفته بود و گروهی ظاهراً به عنوان مردم عادی مسکو از امکان ملاقات با او برخودار شده بودند؛ در ميان اين مردم «عادی» يک جوان هم بود؛ آن جوان کسی نبود جز ولاديمير پوتين که بعدها رييس جمهوری روسيه شد و اکنون نخست وزير کشورش است اما همه شواهد نشان می دهد که پوتين دوباره بزودی به مسند رهبری روسيه بازخواهد گشت؛ سی آی ای معتقد است که حضور پوتين مرموز در آن عکس اتفاقی نبوده است. بعدها اين عکس برای نهادهای اطلاعاتی آمريکا بسيار مهم شد.
در اوايل دهه هشتاد پوتين جوان و مرمرز عضو کا.گ.ب بود؛ عضويتی که تا زمانی که از سوی بوريس يلتسين نيز برای ورود به کادر رهبری روسيه انتخاب شد، ادامه يافت.
پيت سوزا در نخستين سفرهای سناتور اوباما به روسيه، کنيا و آفريقای جنوبی و اسرائيل، در زمانی که بسياری در جهان نام غير عادی باراک حسين اوباما را هم نشنيده بودند، در کنار او بود؛ حتی زمانی که سناتور اوباما به اسرائيل آمد اما هيچيک از نمايندگان «کنست» برای اواهميتی قايل نشد و کسی برای ديدار او سرو دست نشکست و رييس وقت «کنست» به يک نماينده بنام تومی لاپيد تلفن زد و گفت تومی جان، يک سياهی از آمريکا آمده، قسمت می دهم به جان من که چند دقيقه برو با او ملاقات کن.
برای هاآرتص جالب است که بداند آن ديدار پرتنش دو سال پيش ميان اوباما با نخست وزير اسرائيل که کاخ سفيد هيچ عکسی را از آن عمداً منتشر نکرد و اسرائيلی ها آن را «تحقير» نخست وزير خود تلقی کردند، چگونه گذشت؛ در اينجا ديگر پيت سوزا با انگشت بروی لبان خود خطی می کشد به نشانه اينکه لبش بسته و مهر و موم است و رازدار باقی می ماند.
در همه اين لحظات پيت سوزا در کنار اوباما بوده است؛ کسی که بويژه در سه سال اخير مورد حسد بسياری از گزارشگران و عکاسان و فيلمبرداران تيم های خبری شبکه های آمريکايی است که مأموريت شان تهيه گزارش از کاخ سفيد است.
پيت سوزا که هرروز يکساعت و نيم زودتر از اوباما وارد اتاق بيضی بنفش کاخ سفيد می شود، در هواپيمای ويژه اوباما؛ «ايرفورس وان» نيز جايگاه ويژه ای درکنار اوباما دارد.
او عکس های خنده دار و سرگرم کننده ای نيز از ديدارهای روزانه اوباما با ساير دستياران و بلندپايگان کاخ سفيد می گيرد که همگان را می خنداند اما تنها گاهی شمار معدودی از اين عکس ها منتشر می شود وشماری نيز در ايام خاصی به «فليکر» می رسد و در فيس بوک اوباما و کاخ سفيد و حساب کاربری او در توييتر قرار می گيرد.
اوباما که با دلبستگی اش به فيس بوک و توييتر و ديده شدنش با تلفن های همراه پيشرفته در حال فرستادن پيامک، برای جوانان و نوجوانان آمريکايی جذبه زيادی ايجاد کرد، نخستين رييس جمهوری است که عکس های بسيار زيادی را به «فليکر» می فرستد اما اين بدان مفهوم نيست که دسترسی رسانه ها به اوباما بسيار آسان است.
پروفسور داگلاس برينکلی، کارشناس رؤسای جمهوری آمريکا به هاآرتص می گويد که حساب کاربری اوباما و کاخ سفيد در«فليکر» تنها حس کنجکاوی ماليات دهندگان آمريکايی را ارضاء می کند و پنجره ای از کاخ سفيد را بروی آنها می گشايد و چشم مردم تنها با عکس های «درست» آشنا می شود و قواعد بازی و محدوديت ها همچنان سفت و سخت است.
عکاس ويژه رييس جمهوری همان «گنجشک» بروی پنجره کاخ سفيد است و نه تنها اين، بلکه او به درون کاخ و هر سوراخ سنبه ای دراين «خانه سفيد» که خانه اقامتگاه خانواده اول آمريکا نيز هست، راه دارد.
عکاسی که در همه رازهای اوباما شريک است و زندگی و کار رييس جمهوری را در سکوت ثبت می کند، پيت سوزا نام دارد؛ عکاسی که کارش بی وقفه دنبال می شود و مرز زمانی نمی شناسد.
رازدار همه رازهای اوباما و خانواده او تنها نيروهای تيم ويژه محافظت اف بی آی و سی آی ای در اطراف رييس جمهوری نيستند؛ همانند شماری معدود از اين نيروهای ويژه، اين عکاس ويژه باراک اوباماست که در هرجايی او را همواره همراهی می کند؛ حتی در بسياری از دقايق خلوت خصوصی او؛ عکاسی که می گويد من تنها تاريخ را با عکس هايم روايت می کنم.
عکسی که پيت سوزا، عکاس ويژه باراک اوباما از ساعات پرالتهاب انتظار کشيدن رييس جمهوری و بلندپايگان ديگر آمريکايی در کاخ سفيد گرفت در آن روزی که کماندوهای ويژه آمريکايی را برای شکار اسامه بن لادن فرستاده بودند، چهره فرماندهی تيم عملياتی سی آی ای را فاش کرد.
عکسی که اوباما تا نيمه قامت بلند خود خم شده و سرخود را در برابر پسر کوچکی در کاخ سفيد پايين آورده تا اين پسرک بروی موهای مجعد و کوتاه اوباما دست بکشد، به يکی از محبوب ترين عکس های کاخ سفيد مبدل شده است که پای هر ميهمان داخلی وخارجی در برابر اين عکس می لرزد؛ اين عکس نيز کار پيت سوزا است.
پيت سوزا در مصاحبه ای کم سابقه با يک رسانه از سال های همراهی خود در کاخ سفيد و در هرجای ديگری در کنار رييس جمهوری آمريکا، با روزنامه اسرائيلی هاآرتص سخن گفته است؛ مصاحبه ای که در شماره آدينه اين روزنامه منتشر شده است.
پيت سوزا که بالاترين اعتماد را در دستگاههای امنيتی و اطلاعاتی آمريکا بدست آورده است، اجازه دارد که آزادانه به هرجايی که اوباما می رود، همراه او باشد؛ چه درون کاخ سفيد چه درهرجای ديگری در جهان که او به آنها سفر می کند؛ حتی درزمانی که اوباما و همسر و فرزندانش اوقات خصوصی خود را می گذرانند.
اوباما پيت سوزا را «دوست، عضوی از خانواده» می نامد و پيت تلاش دارد با چشم دوربينش هر لحظه ای جذاب از خانواده اول آمريکا را ثبت کند.
پيت سوزا درزمانی که سناتور جوان باراک اوباما از شيکاگو در ايالت ايلينوی تازه انتخاب شده بود، از روزنامه «شيکاگو تريبيون» برای همراهی او انتخاب شد تا لحظات جالب را در کنار سناتور تازه کاری که حتی نامش هم برای تمامی آمريکايی ها عجيب و غير قابل تلفظ بود، شکار کند.
پيت سوزا وقتی عکس های جالب را به «شيکاگو تريبيون» می داد، يک کلام از آنچه که ديده بود، به ديگران نمی گفت و حتی در برابر اصرار همکاران روزنامه ای اش، سکوتی سنگين را حفظ می کرد؛ آخر او سابقه کار با رونالد ريگان، رييس جمهوری فقيد اما همچنان محبوب آمريکايی ها را هم داشت.
همين «لبان هميشه دوخته» پيت سوزا که نشان می داد عميقاً دلبسته حفظ احترام به سناتور اوبامای جوان شده است، سکوی پرش خوبی شد تا به دستگاههای اطلاعاتی و امنيتی آمريکا ثابت کند که او می تواند رازدار خوبی برای اوباما در زمان رياست جمهوری اين اولين رنگين پوست در مقام رهبری ابرقدرت جهان نيز باشد.
پيت سوزای ۵۷ ساله به هاآرتص می گويد: پرزيدنت عادت کرده که مرا هميشه در کنار خود ببيند. من با يک دوربين کوچک دايم کنار او می چرخم و پرزيدنت ديگر فراموش می کند که من نيز آنجا هستم و گاهی اطرافيان ديگر پرزيدنت نيز به نظر می رسد که اصلاً متوجه من نيستند.
همگان در جهان اتاق بيضی شکلی را که ديوارهايش رنگ بنفش کمرنگی دارد، به عنوان اتاق کار رؤسای جمهوری آمريکا می شناسند؛ اما اين اتاق کار تنها اتاق کار رييس جمهوری نيست؛ اتاق کار هميشگی عکاس دايمی او نيز هست.
پيت سوزا اذعان می کند که تنها محدوديتی که دارد، عکس گرفتن از ساشا و مليا؛ دو دختر خانواده اول است که درسال های نوجوانی خود هستند. باراک و ميشل اوباما از پيت خواسته اند تا حريم خصوصی اين دو فرزند در حال رشد را برای خود آنها بگذارد.
روزنامه هاآرتص که با بسياری از رهبران جهانی و شخصيت های بين المللی به آسانی دسترسی دارد تا با آنها مصاحبه کند، می نويسد که گرفتن وقت مصاحبه از «پيت سوزا» همانند وقت گرفتن از خود اوباما بوده است؛ نه به اين خاطر که پيت سوزا «دماغ بالا» باشد؛ به اين دليل که او زندگی خصوصی ندارد و هر روزش در تمامی اين سالها در کنار اوباما سپری شده است.
او تنها ساعات معدودی که خواب است، برای خود زندگی می کند؛ به دوستانش می گويد که کمبود شديد خوابش را زمانی که ديگر اوباما در کاخ سفيد نباشد، جبران خواهد کرد.
اما پيت سوزا اصرار دارد که تأکيد کند که منظورش خدای ناکرده شکايت کردن از وضع و شغلش نيست؛ در زمانی که با امکانات جديد زندگی در دهه دوم قرن بيست و يکم، هر انسانی در هر جای جهان به يک عکاس و فيلمبردار و شکارچی لحظات مبدل شده است، اين شانس و اقبال بلند است که وی را در کنار رييس جمهوری آمريکا قرار داده است تا لحظات پيروزی و شکست را در چهره اوباما ثبت کند.
پيت سوزا که در جوانی می خواست گزارشگر شود، اذعان می کند که کار گزارشگری را بسيار سخت يافت و با دلبستگی به اولين دوربين عالی که در زمان کالجش هديه گرفت، به عکاسی دلبسته شد.
پيت سوزا که زاده «نيو بدفورد» در ماساچوست است و در دانشگاه بوستون و کانزاس تا کارشناسی ارشد روزنامه نگاری تحصيل کرده است، رونالد ريگان را نيز در نخستين سال های او در کاخ سفيد همراهی کرده بود.
او در سالهای ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۹ مسئول عکاسی دفتر واشينگتن برای روزنامه «شيکاگو تريبيون» بود اما زمانی که باراک اوباما در حال اوج گرفتن از طريق نامزدی سناتوری برای ايالت ايلينوی بود، درخشش او را همراهی کرد و زمانی نيز که اوباما به مجلس سنا در واشينگتن راه يافت، پذيرفت که او را همراهی کند.
يکی از جالب ترين و مهم ترين عکس هايی که پيت سوزا تا کنون گرفته است، عکسی است که در زمان جوانی اش در جريان کار در کنار رونالد ريگان گرفت؛ عکسی که اتفاقی چهره مردی را برملا کرد که بعدها برای جهان شناخته و به يکی ازمهم ترين چهره های دنيا مبدل شد.
آن عکس زمانی گرفته شد که ريگان در اوايل دهه هشتاد به مسکو رفته بود و گروهی ظاهراً به عنوان مردم عادی مسکو از امکان ملاقات با او برخودار شده بودند؛ در ميان اين مردم «عادی» يک جوان هم بود؛ آن جوان کسی نبود جز ولاديمير پوتين که بعدها رييس جمهوری روسيه شد و اکنون نخست وزير کشورش است اما همه شواهد نشان می دهد که پوتين دوباره بزودی به مسند رهبری روسيه بازخواهد گشت؛ سی آی ای معتقد است که حضور پوتين مرموز در آن عکس اتفاقی نبوده است. بعدها اين عکس برای نهادهای اطلاعاتی آمريکا بسيار مهم شد.
در اوايل دهه هشتاد پوتين جوان و مرمرز عضو کا.گ.ب بود؛ عضويتی که تا زمانی که از سوی بوريس يلتسين نيز برای ورود به کادر رهبری روسيه انتخاب شد، ادامه يافت.
پيت سوزا در نخستين سفرهای سناتور اوباما به روسيه، کنيا و آفريقای جنوبی و اسرائيل، در زمانی که بسياری در جهان نام غير عادی باراک حسين اوباما را هم نشنيده بودند، در کنار او بود؛ حتی زمانی که سناتور اوباما به اسرائيل آمد اما هيچيک از نمايندگان «کنست» برای اواهميتی قايل نشد و کسی برای ديدار او سرو دست نشکست و رييس وقت «کنست» به يک نماينده بنام تومی لاپيد تلفن زد و گفت تومی جان، يک سياهی از آمريکا آمده، قسمت می دهم به جان من که چند دقيقه برو با او ملاقات کن.
برای هاآرتص جالب است که بداند آن ديدار پرتنش دو سال پيش ميان اوباما با نخست وزير اسرائيل که کاخ سفيد هيچ عکسی را از آن عمداً منتشر نکرد و اسرائيلی ها آن را «تحقير» نخست وزير خود تلقی کردند، چگونه گذشت؛ در اينجا ديگر پيت سوزا با انگشت بروی لبان خود خطی می کشد به نشانه اينکه لبش بسته و مهر و موم است و رازدار باقی می ماند.
در همه اين لحظات پيت سوزا در کنار اوباما بوده است؛ کسی که بويژه در سه سال اخير مورد حسد بسياری از گزارشگران و عکاسان و فيلمبرداران تيم های خبری شبکه های آمريکايی است که مأموريت شان تهيه گزارش از کاخ سفيد است.
پيت سوزا که هرروز يکساعت و نيم زودتر از اوباما وارد اتاق بيضی بنفش کاخ سفيد می شود، در هواپيمای ويژه اوباما؛ «ايرفورس وان» نيز جايگاه ويژه ای درکنار اوباما دارد.
او عکس های خنده دار و سرگرم کننده ای نيز از ديدارهای روزانه اوباما با ساير دستياران و بلندپايگان کاخ سفيد می گيرد که همگان را می خنداند اما تنها گاهی شمار معدودی از اين عکس ها منتشر می شود وشماری نيز در ايام خاصی به «فليکر» می رسد و در فيس بوک اوباما و کاخ سفيد و حساب کاربری او در توييتر قرار می گيرد.
اوباما که با دلبستگی اش به فيس بوک و توييتر و ديده شدنش با تلفن های همراه پيشرفته در حال فرستادن پيامک، برای جوانان و نوجوانان آمريکايی جذبه زيادی ايجاد کرد، نخستين رييس جمهوری است که عکس های بسيار زيادی را به «فليکر» می فرستد اما اين بدان مفهوم نيست که دسترسی رسانه ها به اوباما بسيار آسان است.
پروفسور داگلاس برينکلی، کارشناس رؤسای جمهوری آمريکا به هاآرتص می گويد که حساب کاربری اوباما و کاخ سفيد در«فليکر» تنها حس کنجکاوی ماليات دهندگان آمريکايی را ارضاء می کند و پنجره ای از کاخ سفيد را بروی آنها می گشايد و چشم مردم تنها با عکس های «درست» آشنا می شود و قواعد بازی و محدوديت ها همچنان سفت و سخت است.